🍃مولای گریه و اشک
چه قدر باید خدا را شکر کنم
که گریه را آفرید و اشک را خلق کرد.
در میان نعمتهای خدا غرقم
ولی غفلت نمیگذارد که یکایک نعمتها را همیشه به یاد داشته باشم
امّا اشک، از آن نعمتهایی است
که نمیتوانم هیچ گاه فراموشش کنم.
وقتی که نیست به قدری سنگینم
که صدای شکستن استخوانهایم را میشنوم.
مگر میشود این صدا را شنید
و از عظمت نعمت اشک غافل شد.
خیلی از نعمتها وقتی که نیستند
انسانهای غافلی چون من
جای خالیشان را نمیبینند که بخواهند به آنها فکر کنند
ولی نعمت اشک از این دسته نعمتها نیست.
وقتی که نیست، نفس در سینه حبس میشود
دنیا تیره و تار میشود
زندگی میشود خود سیاهچال.
بسیاری از نعمتها وقتی که هستند، قدرشان معلوم نیست
ولی اشک برای من از این دسته نعمتها نیست
وقتی که هست، به قدری زندگی زیباست
به قدری نفس کشیدن راحت است
که نمیشود عظمت نعمت اشک را ندید.
در روزهایی که تو به هر دلیلی نمیخواهی بگویی
که با من دوست میشوی یا نه
اگر گریه نبود و اشک همراهم نمیشد
چه خاکی باید به سر میریختم!؟
التماست میکنم، قسمت میدهم به خود اشک
که مرا هیچ گاه با محروم کردن از اشک تنبیه نکن.
من بدون گریه میمیرم.
اگر خبر دوست شدنت را به من نمیدهی
فرصت اشک ریختن را از من نگیر.
شبت بخیر مولای گریه و اشک!
#شب_بخیر
#بهانه_بودن
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
🍃امام ما
ما برای خودمان خدایی ساختهایم که دلمان میخواهد؛ خدایی که با دلمان راه میآید، خواستههایش را با خواستههایمان وفق میدهد، از کنار چیزهایی که خوشمان نمیآید، به راحتی میگذرد. خودش را پایین میآورد به قدری که حتّی با هوا و هوسمان همراه شود. ما با این خدا مشکلی نداریم و او هم هیچ گاه مزاحم ما نمیشود.
قصۀ ما و خدا انعکاس پیدا کرده بر قصۀ ما و تو. ما برای خودمان امامی ساختهایم که دلمان میخواهد. امامِ دلخواه ما، مزاحم خواستههایمان نیست. تو اگر بیایی و امام دلخواهمان نباشی، ما با این ایمان دست و پا شکستهای که داریم، یقین بدان تو را کنار میزنیم و باز هم منتظر مینشینیم تا امام دلخواهمان بیاید.
قصۀ ما و تو خیلی ترسناک است. دعا کن روزی بیاید که جسارت کنار گذاشتن امام دلخواهمان را پیدا کنیم.
شبت بخیر امام ما!
#شب_بخیر
#بهانه_بودن
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
🍃درمان همه درد ها
وقتی محبت تو در دلم موج میزند، طوفان هیچ حادثهای نمیتواند دلم را بلرزاند. چه قدر شیرین است حس این پایداری در میان موجهای بلند عشق تو.
کاش باور میکردند خلایق که راه درمان دردها، جز عشق تو چیز دیگری نیست.
وقتی دلم از تو فاصله میگیرد، نسیم حادثهها طوفانی سهمگین به پا میکند در دلم. چه قدر تلخ است حس این همه ضعف در میان نسیمهای درد و بلا.
کاش باور میکردند خلایق که ریشۀ همۀ دردها، جز دوری از تو چیز دیگری نیست.
خوش به حال آنهایی که لحظهای از عشق تو خالی نمیشوند! کاش لحظه لحظۀ زندگیام را پر از عشق خودت میکردی!
شبت بخیر درمان همۀ دردها!
#شب_بخیر
#بهانه_بودن
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
🍃راز شادی عالم
التماس میکنم، به دست و پایت میافتم هر چه غم و غصه داری را بریز روی سر من. تاب تحملش را ندارم؟ باشد، ولی مگر بالاتر از مرگ چیست؟ بریز روی سر من تا بمیرم؛ اما لحظهای دلت نگیرد. شادی عالم بسته به لبخند توست. ما هر اندازه بد، دلگرفتگی تو را میفهمیم. غمگین که میشوی، غم عالم آوار میشود روی سرمان.
بهانۀ شادی عالم! شاد باش. غم و غصۀ چه را میخوری آقا! هر چه بر ما میگذرد، حقمان است، چوبی است که به خاطر غفلت از تو میخوریم، پس چرا تو باید غصه بخوری؟!
غصهای بالاتر از غمگین بودن تو مگر هست؟ نیست. تو اگر غمگین نباشی، بزرگترین بار غم از روی دوش ما پایین میآید. غمهای دیگر در برابر این غصه، قطرهاند در برابر دریا. به هر زور و ضربی که هست، تاب میآوریم همه را.
جان همۀ عزیزانمان فدایت، غمگین مباش آقا!
شبت بخیر راز شادی عالم!
#شب_بخیر
#بهانه_بودن
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
🍃مایه آسایش زندگی
از دست خودم ناراحتم. میخواهم خودم را دعوا کنم. باید تنبیه شوم چنان که از خواب و خوراک بیفتم. آخر چرا در مسیر کار کردن برای تو خسته میشوم؟ این از ضعف تن است یا روح؟ ایمانم ضعیف است یا وسعم بیش از این نیست؟ هر وقت خسته میشوم و دیگر نای کار کردن ندارم، دوست دارم بر سر خودم فریاد بکشم. وقتی میخواهم استراحت کنم، جنگی بر پا میشود میان تن و روحم. از این جنگ خستهام دیگر. شاید دوای درد من فریاد تو باشد. بر سرم داد بکش، نهیب بزن، بگذار از روزها و شبهایم فقط برای کارهای تو استفاده کنم.
چقدر غبطه میخورم به کسانی که خستگی را خسته کردهاند. کاش روزی برسد که تن و روحم هر دو در صلح کار کردن برای تو به سر کنند.
ضعفم را بر من ببخش!
شبت بخیر مایۀ آسایش زندگی!
#شب_بخیر
#بهانه_بودن
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
🍃بهار زندگانی
در کدام فصل سال است که یاد تو را بشود از دل پاک کرد؟
هر کدام از فصلها بهانهای دارند برای یاد کردن از تو.
پاییز وقتی که طبیعت بیجان میشود
فراق تو بدجور به چشم میآید.
چه قدر غربت نبودنت در پاییز عیان است
و تنهایی ما در غیاب تو آشکار.
زمستان که میشود
سرمای استخوانسوز که میآید
چه خوب یاد دنیایی میافتیم
که در فراق تو بهرهای از گرما ندارد
و در سردی بی تو بودن، لرزه بر دلها انداخته.
بهار که میآید، طبیعت که جان میگیرد
آمدنت در مقابل نگاهمان سبز میشود.
در تابستان میفهمیم که آتش عشق تو
از آفتاب مرداد ماه هم سوزندهتر است.
امّا فصلها مرا یاد دوستی تو هم میاندازند.
در برگ ریزان پاییز دوست دارم با تو روی برگها راه بروم
و از موسیقی برگهای زرد لذت ببرم.
در زمستان دوست دارم تو راه بروی
و من پایم را جای پای تو روی برفها بگذارم
طوری که کسی جز جای پای تو رد پای دیگری نبیند.
در بهار دوست دارم باران بیاید
و من و تو دست در دست هم زیر باران راه برویم.
میترسم بمیرم و آرزوی با تو زیر باران راه رفتن را به گور ببرم!
در تابستان دوست دارم با هم برویم کنار ساحل.
نزدیک دریا بشویم، آن جایی که موجها خودشان را
به خاک ساحل میرسانند و باز هم به دریا باز میگردند.
آقا! بگو یک روز با من دوست میشوی
و همۀ این خیالها محقق میشود.
شبت بخیر بهار زندگانی!
#شب_بخیر
#بهانه_بودن
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
🍃تنها بهانه بودنم
دوست دارم در همۀ لحظهها
تنها و تنها به تو فکر کنم.
بارها و بارها توبه کردم از هر فکری که رنگ و بوی تو را ندارد
ولی چه کار کنم، توبهام را شکستم
و باز هم به چیزی غیر از تو فکر کردم.
دوست دارم در همۀ لحظهها
تنها و تنها غصّۀ تو را بخورم
شمارهاش از دستم در رفته
نمیدانم چند بار از توبۀ غصهای غیر از غصۀ تو برگشتهام
و باز هم گرفتار غصههایی شدم که رنگ و بوی تو را ندارد.
دوست دارم در همۀ لحظهها
تنها و تنها از تو بگویم
التماس میکنم از توبههای شکستۀ من خسته نشو.
میدانم که بارها و بارها از غیر تو حرف زدم
دلم کدر شد، روحم تاریک شد و شرمندۀ روی تو شدم.
دوست دارم در همۀ لحظهها
تنها و تنها منتظر آمدن تو باشم
از انتظارهای بیخودیام توبه کردم
ولی حالا که نگاه میکنم به تلّی از توبههای شکسته
در پاسخ این سؤال میمانم: چرا تو هنوز هم منتظر خوب شد من هستی؟
دوست دارم در همۀ لحظهها
تنها و تنها به پاسخ این سؤال فکر کنم: آیا با من دوست میشوی؟
به گمانم اگر پاسخ این سؤال وجود مرا تسخیر کند
در همۀ لحظهها تنها و تنها به تو فکر میکنم
تنها و تنها غصّۀ تو را میخورم
تنها و تنها از تو سخن میگویم
تنها و تنها منتظر تو میمانم
شبت بخیر تنها بهانۀ بودنم!
#شب_بخیر
#بهانه_بودن
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
🍃محبوب غریب
وقتی دلم برای این و آن تنگ میشود
وقتی میبینم باید از این و آن دل بکَنم
مینشینم به محاسبۀ خودم
تا ببینم تو را چه قدر دوست دارم.
میخواهم ببینم تو جای خالی چه کسانی را پر میکنی برایم.
و از خودم میپرسم روی عشق تو چه قدر میتوانم حساب باز کنم؟
قصد محاسبه ندارم؛ ولی دست من هم نیست
وقتی دلم برای این و آن تنگ میشود
محاسبه، خودش میآید سراغم.
وقتی پای محاسبه به وادی ذهنم باز میشود
بنا میگذارد به آزار دادنم.
او بیشتر از آنی که خودم به حساب افتادهام، به حساب میاندازدم.
به من میگوید تو میخواهی بدانی در دوران دل تنگیات برای این و آن
چه قدر روی عشق آقا حساب باز کردهای؟
ولی من میخواهم به تو بگویم با محبّت این و آن
چه قدر جای محبّت آقا را پر کردهای؟
میخواهم التماس کنم که ساکت شود
ولی ادامه میدهد و میگوید:
تو همیشه نیاز خویش به محبّت آقا را
با محبّت این و آن پاسخ گفتی
برای همین است که وقتی میخواهی دل از این و آن بکَنی
به یاد آقا میافتی.
میخواهم وانمود کنم که نمیفهمم چه میگوید
ولی او خوب میفهمد که میفهمم.
وقتی مدار محاسبه را به این سو میچرخاند
نفسم بند میآید از شرم.
راست میگوید
من به محبّت این و آن را به جای محبت تو نشاندم
که وقتی میخواهند بروند یاد تو میافتم
و وقتی که هستند، از یاد تو غافلم.
امشب خجالت میکشم به تو بگویم با من دوست میشوی یا نه.
شبت بخیر محبوب غریب!
#شب_بخیر
#بهانه_بودن
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
🍃وارث علی
به دنیا آمدی تا دنیا بهانهای داشته باشد برای امتداد.
به دنیا آمدی تا بر هر چه تاریکی است غالب شوی
حتی اگر چونان خورشید پشت ابر باشی.
به دنیا آمدی تا نور فراموش نشود
و انسان با تاریکی انس نگیرد.
به دنیا آمدی و ریاضت غیبت را بر جان خریدی
تا که همیشه امید زنده بماند.
من مهربانی تو را و رحمت خدایت را
از غیبت طولانیات فهمیدم.
بگذار جماعت، هر چه میخواهند بگویند
تو غیبت کردی تا دنیا زود تمام نشود.
خدا اگر میخواست دفتر دنیا را ببندد
تو را همین سوی پرده نگه میداشت
تا چونان پدرانت انسانها قَدرت را نشاسند
و به ضربۀ شمشیر یا جام زهر، شهد شهادت بنوشی
و پس از تو دنیا تمام شود.
شهادت برای تو چونان شهادت برای علی است
خاندان شما با شهادت مانند کودک به مادر انس دارند
چه قدر خوبی که ریاضت غیبت را قبول کردی
تا ما آدم شویم برای آمدنت
و خدای تو چه قدر خوب است
که هزار و صد و اندی سال است
که فرصت آدم شدن را از ما نگرفته.
خدا در همۀ این سالها منتظر آدم شدن ماست
خدای تو چه قدر صبور است آقا!
#شب_بخیر
#بهانه_بودن
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
🍃دوست دلسوز من
من همیشه از تو خجالت میکشم
ولی گاهی بیشتر از همیشه.
این روزها از همان گاهیهاست.
بار خجالت تو همیشه سنگین است
ولی گاهی سنگینتر از همیشه
قامت آسمان هم زیر آن خم میشود
چه رسد به قامت شکستۀ من.
این روزها از همان گاهیهاست.
همیشه خجالت از تو
همۀ شرمها را کم رنگ میکند
ولی گاهی همۀ شرمها در برابر شرم از تو رنگ میبازند.
این روزها از همان گاهیهاست.
همیشه باید از تو خجالت کشید.
کسی که از تو خجالت نمیکشد
یا تو را نمیشناسد و یا این که از آدمیت بیرون رفته.
تو بهانۀ نگاه مهربان خدا به مایی.
چرا خجالت نکشیم از تو
وقتی که تو از یادمان میروی؟
نعمتها به بهانۀ تو به سوی ما سرازیر میشوند.
چرا خجالت نکشیم از تو
وقتی که مایۀ غم و غصّهایم برای تو؟
تو به خاطر گناهان ما از خدا خجالت میکشی
چر ا خجالت نکشیم از تو
وقتی خودمان از گناهانمان شرم نداریم؟
وقتی دلم برایت کمتر تنگ میشود یا اصلاً تنگ نمیشود
دوست دارم از خجالت تو بمیرم.
مرا دلتنگ خودت کن به قدری که از دلتنگی بمیرم.
شبت بخیر دوست دلسوز من!
#شب_بخیر
#بهانه_بودن
#محسن_عباسی_ولدی
@abbqsivaladi
🍃امام غریب
وقتی به محضر شما راه مییابم، دنبال ردیف کردن حاجتهایم هستم، یکی یکی آنها را از شما طلب میکنم. التماس میکنم که حتی یکی از آنها جا نماند و همه اجابت شود. نذر میکنم برای برآورده شدنشان. از همان جا لحظهشماریهایم شروع میشود. از حریم شما پایم را بیرون نگذاشتهام که منتظرم برای اجابت حاجتهایم.
امروز به خودم گفتم انصاف این است که وقتی به محضر شما راه مییابم، دنبال این باشم که شما از من چه میخواهید. التماس کنم زبان بگشایید و یکی یکی کارهایی را که از من میخواهید در گوشم زمزمه کنید. اصلاً نذر کنم برای این که شما با من در بارۀ کارهایتان حرف بزنید و از وقتی که هنوز پایم را از حریمتان بیرون نگذاشتهام، لحظه به لحظه حواسم باشد که شما با من چه کار دارید.
چه قدر بد که وقتی با شما کار دارم، به سراغتان میآیم و کاری ندارم به این که شما با من کار دارید یا نه!
باز هم ناخواسته امشب از غربت شما سخن گفتم. قصۀ غربت شما تمام شدنی نیست.
شبت بخیر امام غریب!
#شب_بخیر
#بهانه_بودن
#محسن_عباسی_ولدی
@abbadivaladi
🍃همه زندگی
بی همگان به سر شود بیتو به سر نمیشود
داغ تو دارد این دلم جای دگر نمیشود
بی تو اگر به سر شدی زیر جهان زبر شدی
باغ ارم سقر شدی بیتو به سر نمیشود
گر تو نباشی یار من گشت خراب کار من
مونس و غمگسار من بیتو به سر نمیشود
بیهمگان به سر نشد و بیتو به سر شد و چیزی در زندگی ما جا به جا نشد. هر چه گشتیم در دل خویش، جایی را پیدا نکردیم که نشانی از داغ فراق تو را داشته باشد.
بیتو به سر شد و زیر جهان هم زِبَر نشد. باغ ارم هم سقر نشد و آتش نگرفت. سر سبزتر از همیشه برایمان خودنمایی کرد و ما هم سرحالتر از همیشه زیردرختهای سربه فلک کشیدهاش قدم زدیم.
تو نبودی و کارمان خراب نشد. اصلاً کارمان را لنگ تو ندیدیم که بخواهد خراب شود. کارهایمان را مثل ساعت سر وقت انجام میدهیم و زندگی میگذرانیم. شاید اگر دردی به سراغمان بیاید، به سراغ تو بیاییم؛ آن هم اگر کسی جز تو را نیابیم.
آقا! دنبال کردیم و در جایی از زندگی خویش، تو را نیافتیم. وای بر ما که بیتو زندگی را سر میکنیم!
شبت بخیر همۀ زندگی!
#شب_بخیر
#بهانه_بودن
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi