خدا دوست داران تو را دوست دارد
از كوچه ها مي گذشتيم. حسن را ديديم. بازي مي كرد. پيامبر قدم هايش را تندتر كرد . رسيد نزديكش . دست هايش را باز كرد ، مي خواست بغلش كند . او اما به اين طرف و آن طرف مي دويد . پيامبر هم به دنبالش ؛ هر دو مي خنديدند .او را گرفت .دستي كشيد روي سرش ، بوسيدش .
فرمود :" تو از مني ، من از تو . خدا دوست دارد هر كه تو را دوست داشته باشد."
*سالروز وفات پیامبر گرامی اسلام (ص) و شهادت امامحسن مجتبی (ع) بر مسلمانان جهان تسلیت باد.*
https://eitaa.com/positive_minds_beautiful_culture
کسی قدم به حرم بی مدد نخواهد زد
بدون واسطه دم از احد نخواهد زد
گدای کوی رضا شو که آن امام رئوف
به سینه احدی دست رد نخواهد زد
شهادت امام هشتم، امام رضا (ع) تسلیت باد🖤
https://eitaa.com/positive_minds_beautiful_culture
در شبکه های اجتماعی، اینکه چه مطلبی را برای دوستانمان بازنشر میکنیم، با ارزشی که برای وقتشان قائلیم، ارتباط مستقیم دارد.
💰= ⏰
با پرهیز از ارسال مطالب طولانی که در نهایت به یک شوخی ساده منجر میشوند😕، و یا مطالبی که از صحتشان اطمینان نداریم🧐، به وقت ارزشمند خود و دوستانمان احترام بگذاریم😊👌
#اسراف_نکنیم
https://eitaa.com/positive_minds_beautiful_culture
❓توی چه چیزی خوب هستی؟😊
❓چه کاری رو به بهترین نحو میتونی انجام بدی؟👌
❓چه کاری هست که تو میتونی انجام بدی که تحسین و سپاسگزاری دیگران رو به دنبال داشته باشه؟👏🙏
اینارو شناسایی کن و براشون وقت بذار!
نتیجش میشه بالا رفتن عزت نفست☺️
گاهی ما برای موفق شدن تو کارهایی وقت میذاریم که نتیجش توی دنیای واقعی تاثیری برای کسی نداره، حتی برای خودمون.
مثلا روزانه کلی وقت میذاریم تا یه بازی کامپیوتری رو تا آخر بریم، بعد از اتمام بازی، احتمالا حس پوچی بهمون دست میده! چون با این قهرمان شدن، هیچ چیزی تو هیچ جای دنیا تغییر نکرده؛ ولی عمر و وقتمون تلف شده...
پس اگر میخوای عزت نفست بالا بره، تو انتخاب فعالیتهای روزانت بیشتر دقت کن👌🌸
#عزت_نفس
https://eitaa.com/positive_minds_beautiful_culture
خورشید یک یادآوری روزانه است که به ما میگوید: ما هم میتوانیم از تاریکی، دوباره طلوع کنیم.
#سخن_بزرگان
#امیدواری
https://eitaa.com/positive_minds_beautiful_culture
وقتی عظمت فرد دیگری را میبینید و تحسینش میکنید؛ در واقع این عظمت برای خودتان است. خیلی خوب است آدم اینقدر با خودش در صلح باشد که به راحتی بزرگی دیگران را تحسین کند و به زبانش بیاورد.
#سخن_بزرگان
#عزت_نفس
https://eitaa.com/positive_minds_beautiful_culture
به نيكي گراي و ميازار كس
ره رستگاري همين است و بس🌱
#شعر_فردوسي
#مهربانی
https://eitaa.com/positive_minds_beautiful_culture
من آدمهای خوب زیادی را شناختهام و آدمهای خوب زیادی را دوست داشتهام.
من از آجر رنجهایم پله ساختهام، و با سادهترین اتفاقات و جزئیات، دلخوشیهای کوچک و امنی پسانداز کردهام برای خودم.
من تلاش کردهام کسی باشم که بعد از من بگویند؛ هیچ چیز حریفِ این آدم نشد،
که شکستناپذیرترین بود و تسلیمناپذیر ترین!
(نرگس صرافیان)
#امیدواری
#تلاش_سازنده
https://eitaa.com/positive_minds_beautiful_culture
بعضی چیزها را در زندگی
نمیشود تغییر داد، مانند گذشته !
پس بهتر است از آن
درس بگیریم و رهایش ڪنیم...;
در غیر این صورت،
زندانیاش خواهیم ماند....
#تغییر_مثبت
https://eitaa.com/positive_minds_beautiful_culture
برخی از افراد، رویای موفقیت را در سرِ خودشان میپرورانند، در حالی که افرادِ دیگر، هر روز صبح از خواب برخواسته و آن را محقق میکنند!
#سخن_بزرگان
#تلاش_سازنده
https://eitaa.com/positive_minds_beautiful_culture
شهري بود که همۀ اهالی آن دزد بودند. شبها پس از صرف شام، هرکس دسته کلید بزرگ و فانوس را برمی داشت و از خانه بیرون می زد؛
براي دستبرد زدن به خانۀ یک همسایه. حوالی سحر با دست پر به خانه برمی گشت، به خانۀ خودش که آنرا هم دزد زده بود. به این ترتیب، همه در کنار هم به خوبی و خوشی زندگی می کردند؛ چون هرکس از دیگري می دزدید و او هم متقابلا از دیگري. خرید و فروش هم به همین منوال صورت می گرفت؛ همه سعی می کردند سر هم کلاه بگذارند.
دولت هم به سهم خود سعی میکرد حق حساب بیشتري از اهالی بگیرد و آنها را تیغ بزند و اهالی هم به سهم خود نهایت سعی شان را میکردند که سر دولت را شیره بمالند و نم پس ندهند و چیزي از آن بالا بکشند؛ به این ترتیب در این شهر زندگی به آرامی سپري می شد. روزي، تازه واردی گذرش به شهر افتاد و آنجا را براي اقامت انتخاب کرد.
شبها به جاي اینکه با دسته کلید و فانوس دور کوچه ها راه بیفتد براي دزدي، شامش را که می خورد، شروع میکرد به خواندن کتاب. دزدها می آمدند؛ چراغ خانه را روشن می دیدند و راهشان را کج می کردند و می رفتند.
اوضاع از این قرار بود تا اینکه اهالی، احساس وظیفه کردند که به این «تازه واردِ غیرمتعارف» توضیح بدهند که گرچه خودش اهل این کارها نیست، ولی حق ندارد مزاحم کار دیگران بشود. هرشب که در خانه می ماند، معنایش این بود که خانواده اي سر بی شام زمین میگذارد و روز بعد هم چیزي براي خوردن ندارد.
بدین ترتیب، مرد درستکار در برابر چنین استدلالی چه حرفی براي گفتن می توانست داشته باشد!؟ بنابراین پس از غروب آفتاب، او هم از خانه بیرون می زد و همانطور که از او خواسته بودند، حوالی صبح برمی گشت؛ ولی دست به دزدي نمیزد. او اهل پذیرفتن وضعیت موجود نبود. می رفت روي پل شهر می ایستاد و به جریان آب رودخانه نگاه میکرد، کتاب میخواند و بعد به خانه برمیگشت و میدید که خانه اش مورد دستبرد قرار گرفته.
در کمتر از یک هفته، مرد غیرمنطقی دار و ندار خود را از دست داد؛ چیزي براي خوردن نداشت و خانه اش هم که لخت شده بود. ولی مشکلی این نبود. مشکل چیز دیگري بود. قضیه از این قرار بود که این آدم با این رفتارش، حال همه را گرفته بود!
به این ترتیب، هر شب یک نفر بود که پس از سرقت شبانه از خانۀ دیگري، وقتی صبح به خانۀ خودش وارد می شد، می دید اموالش دست نخورده. همان خانه اي که مرد غیرمنطقی باید قاعدتا به آن دستبرد می زد اما نزده بود (به نقل از کتابِ شاه گوش میکند)
به هر حال بعد از مدتی به تدریج، آن هایی که برخی شب ها خانه هایشان را دزد نزده بود وضعشان کمی بهتر شد و مانند مرد درستکار این عادت را پیشه کردند که شبها پس از صرف شام، بروند روي پل چوبی و جریان آب رودخانه را تماشا کنند و حرف بزنند. به تدریج تعداد افرادی که شب ها روی پل جمع می شدند بیشتر و بیشتر شد. شب ها چراغ می آورند و شروع می کردند به کتاب خواندن و گفتگو کردن. کتاب در مورد تاریخ و سیاست. گفتگو راجع به تمدن و فرهنگ.
کم کم کتاب خوانی و گفتگوهای شبانه جزو فرهنگ آن شهر شد و نشانه فرهیختگی. کم کم دزدی زشت تر و سخت تر شد. قانون و پلیس شکل گرفت. مردم آموختند که با دزدی نکردن هم می شود زندگی کرد و زنده ماند.
هرچند این داستان اغراقی در مورد یک رفتار اجتماعی است ولی هر کدام از ما می تواند همان تازه واردِ درستکار باشد. فردی که هم رنگ و هم ریخت دیگران نمی شود. می دانم! می دانم که سخت است! اما یادمان باشد شنا در جهت جریان آب از ماهی مرده هم بر می آید. هر کدام از ما اگر بتواند فقط یک رفتار نادرست را اصلاح کند شاید بتوان گفت سهم خود را از انسانیت انجام داده است.
مجتبی لشکربلوکی
#تغییر_مثبت
#سبک_زندگی
https://eitaa.com/positive_minds_beautiful_culture
*اصول پنجگانه موفقیت و آرامش*
- اصل اول ؛
من اجازه ورود افکار منفی را به ذهن خودم نمیدهم
من در هر حال و در بدترین شرایط زندگیام مثبت فکر میکنم.
- اصل دوم ؛
من اجازه اعتراض به تقدیر خداوند را ندارم
او بهتر ازهمه بر جریان امور مسلط است
- اصل سوم ؛
من اجازه تنبلی، تن پروری، بیکاری را ندارم
من در برابر سختیهای جسمی و روحی مقاوم هستم چون من جسم نیستم بلکه روحی بزرگ هستم
- اصل چهارم ؛
من اجازه ماندن در وادی جهل و ناآگاهی و نادانی را ندارم
من باید بدانم
من باید بخوانم
- اصل پنجم
من غیر از خداوند به هیچ کس نیاز ندارم
او برای من کافی است
ذکر او مایه آرامش روح من است
او همنشین من است
من به خداوند عشق میمیورزم
#سلامت_روان
#شروع_موفقیت
https://eitaa.com/positive_minds_beautiful_culture