*حکایت ضرب المثل: دست کسی را توی حنا گذاشتن*
در گذشته که وسایل آرایش و زیبایی به فراوانی امروز نبود، مردان و زنان دست و پا و سر و موی و گیسو و ریش و سبیل خود را حنا میبستند و از آن برای زیبایی و پاکیزگی و گاه برای جلوگیری از سردرد استفاده میکردند.
برای اینکار، مردان و زنان به گرمابه میرفتند و در شاه نشین آن، دور هم مینشستند و حنا را آب می کردند و دلاک حمام اول موی سر و ریش و سبیل و گیسوی آنان را حنا میبست و سپس *دست و پایشان را توی حنا میگذاشت* .
شخص حنا بسته، مجبور بود که ساعتها در آن گوشهی حمام از جای خود تکان نخورد تا رنگ، خودش را بگیرد و دست و پاهایش خوب حنایی شود. در این چند ساعت آنها برای آن که حوصله شان سر نرود با کسانی که مانند خودشان دست و پایشان توی حنا بود باب گفت و گو را باز میکردند و از هر دری سخن میگفتند. حمامی هم در این مدت از آنان با نوشیدنیهای خنک کننده ( که به آن ها "تبرید" می گفتند) مانند آب هندوانه و انواع شربت پذیرایی میکرد و چون آنها قادر به انجام هیچ کاری نبودند خود حمامی این نوشیدنی ها را بر دهان آنان میگذاشت تا بنوشند و کمبود آب بدنشان را که در این مدت بر اثر شدت حرارت حمام به صورت عرق بر سر و صورتشان جاری بود جبران کنند.
این حالت که در آن شخص حنا بسته قادر به انجام هیچ کاری نبوده است؛ بعدها رفته رفته از چهاردیواری حمام بیرون آمد و در دهان مردم به صورت ضرب المثل در آمد.
#ضرب_المثل
#زبان_فارسی
https://eitaa.com/positive_minds_beautiful_culture
اميرالمؤمنين علی(ع):
هرگاه خدا صلاح بنده ای را بخواهد،کم گویی،کم خوری و کم خوابی را در دلش می اندازد.
#سلامت_روان
#سلامت_جسم
https://eitaa.com/positive_minds_beautiful_culture
سالها پیش یک روانشناس نابغه برای توصیف روابط انسانی، رفتار جوجه تیغی ها را مثال زد:
🦔
در فصل زمستان جوجه تیغی ها برای گرم شدن به هم میچسبند، اما این کار باعث میشود تیغ هریک در بدن دیگری فرو رود. از سوی دیگر جوجه تیغی هایی که از دیگران فاصله میگیرند، ممکن است در زمستان بمیرند. مدتی طول میکشد تا بتوانند فاصله ای را پیدا کنند که در آن کمترین زخم و بیشترین گرما وجود داشته باشد.
در روابط اجتماعی گرم، گرمای بدون زخم امکان ندارد؛ و از گرمترین روابط، میتوان به رابطه بین اعضای یک خانواده اشاره کرد.
#یک_برش_کتاب
#روابط_اجتماعی
https://eitaa.com/positive_minds_beautiful_culture
و از خطاهای بزرگم آن بود که لحظات دلخوشی را سرسری میگذراندم،
اما غم و اندوه را با همهی وجود زندگی میکردم...!
#تغییر_مثبت
#دم_غنیمت_است
https://eitaa.com/positive_minds_beautiful_culture
"رک بودن"
یعنی من در مورد مسائل مربوط به خودم
با صراحت جواب بدم؛
مثلا
این غذارو دوس ندارم
مهمونی نمیام
حوصله ندارم
و...
"گستاخ بودن"
یعنی من در مورد مسائل شخصی دیگران
مانند رنگ مو،چاق و لاغر بودن،سایز بینی،نوع پوشش،اظهار نظر کنم.
در قالب "رک بودن" به دیگران توهین نکنیم.
#روابط_انسانی
#اخلاق_انسانی
https://eitaa.com/positive_minds_beautiful_culture
5.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در شرایط بحرانی چه کاری میتوان کرد؟
#امیدواری
#صبر
https://eitaa.com/positive_minds_beautiful_culture
جنگيدن با سايه احمقانه است و حتما در اين جنگ شكست خواهيد خورد.
🌹 نه به اين دليل كه سايه بسيار قوي و قدرتمند است، بلكه چون سايه، وجود حقيقي ندارد.
سایه در واقع انعکاسی از وجود شماست به دلیل قرار گرفتن در مقابل تابش نور...
شما وقتی که با افکار و احساسات خود می جنگید در حقیقت با سایه های خود می جنگید
افکار و احساسات اگر شما آنرا تولید نکنید , وجود ندارد...
آنها همان ، ترسها. استرسها و نگرانیها هستند...
🏝 برکه ی آب همیشه آرام است
اگر سنگ کوچکی در آن بیندازید مواج می شود و دیگر عکس ماه در آن دیده نمی شود 🌙
😊 آرام باش
در آرامش همه چیز زیباست
این قانون الهی است...
#سلامت_روان
#اخلاق_انسانی
https://eitaa.com/positive_minds_beautiful_culture
رقابت با دیگران را فراموش کن!
در رقابت با خودت باش؛
با دیروزت،
با سال قبلت،
اگر بتوانی از چیزی که هستی بهتر باشی،
بدون شک تو برنده هستی.💪🦋
#تغییر_مثبت
https://eitaa.com/positive_minds_beautiful_culture
به درخت نگاه کن…
قبل از اینکه شاخه هایش زیبایی نور را لمس کند،
ریشه هایش تاریکی را لمس کرده…
گاه برای رسیدن به نور، باید از تاریکی ها گذر کرد.
#صبر
#امیدواری
https://eitaa.com/positive_minds_beautiful_culture
🔴 تفاوت سیب و توت فرنگی!
⚫ یک خطای شناختی رایج!
معلمی به یک پسر هفت ساله ریاضی درس میداد. یک روز که پسر پیش معلم آمده بود، معلم میخواست شمارش و جمع را به پسرک آموزش دهد.
معلم از پسر پرسید:
«اگر من یک سیب، با یک سیب دیگه و یک سیب دیگه به تو بدهم، چند تا سیب داری؟»
پسرک کمی فکر کرد و با اطمینان گفت:
«چهار!»
معلم که نگران شده بود، انتظار یک جواب درست را داشت؛ سه. معلم با ناامیدی با خود فکر کرد:
«شاید بچه درست گوش نکرده باشه.»
او به پسر گفت:
«پسرم، با دقت گوش کن. اگر من یک سیب با یک سیب دیگه و دوباره یک سیب دیگه به تو بدم، تو چند تا سیب داری؟»
پسر ناامیدی را در چشمان معلم میدید. او این بار با انگشتانش حساب کرد. پسر سعی داشت جواب مورد نظر معلم را پیدا کند تا بلکه خوشحالی را در صورت او ببیند اما جواب باز هم چهار بود و این بار با شک و تردید جواب داد:
«چهار»
یأس بر صورت معلم باقی ماند. او به خاطر آورد که پسرک توت فرنگی خیلی دوست دارد. با خودش فکر کرد شاید او سیب دوست ندارد و این باعث میشود نتواند در شمارش تمرکز کند. معلم با این فکر، مشتاق و هیجان زده از پسر پرسید:
«اگر من یک توت فرنگی و یک توت فرنگی دیگه و یک توت فرنگی دیگه به تو بدم، چند تا توت فرنگی داری؟»
پسر که خوشحالی را بر صورت معلم میدید و دوست داشت این خوشحالی ادامه یابد دوباره با انگشتانش حساب کرد و با لبخندی از روی شک و تردید گفت:
«سه؟»
معلم لبخند پیروزمندانهای بر چهره داشت. او موفق شده بود. اما برای اطمینان، دوباره پرسید:
«حالا اگه من یک سیب و یک سیب دیگه و یک سیب دیگه به تو بدم، چند تا سیب داری؟»
پسر بدون مکث جواب داد:
«چهار!»
معلم مات و مبهوت مانده بود. با عصبانیت پرسید:
«چرا چهار سیب؟»
پسر با صدایی ضعیف و مردد گفت:
«آخه من یک سیب هم تو کیفم دارم.»
👈 وقتی کسی جوابی به شما میدهد که متفاوت از آنچه میباشد که شما انتظار دارید، سریع نتیجهگیری نکنید که او اشتباه میکند. شاید ابعاد و زوایایی از موضوع وجود دارد که شما درباره آنها هنوز فکر نکردهاید یا شناخت ندارید!
(برایان تریسی)
#سخن_بزرگان
#روابط_اجتماعی
https://eitaa.com/positive_minds_beautiful_culture
فرقی نمیکند کارتان چیست ، حتی اگر کارتان جاروکردن خیابان باشد باید چنان دقیق و با سلیقه این کارتان را انجام دهید که هر کس از آن خیابان عبور کرد بداند این کار شما بوده.
#سخن_بزرگان
#تلاش_سازنده
https://eitaa.com/positive_minds_beautiful_culture