eitaa logo
اندیشه مثبت، فرهنگ زیبا
555 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
109 ویدیو
6 فایل
همان تغییری را که آرزو داریم در جهان ببینیم، لازم است [ابتدا] در خودمان ایجاد کنیم. (مهاتما گاندی) ارتباط با مدیر(جهت پیشنهاد یا انتقاد) @Baniz_z
مشاهده در ایتا
دانلود
یک مغازه کوزه گری باز کردم، هر کس می اومد کوزه می خواست، به جای یک کوزه، بهش کوزه گری یاد میدادم😁 بعد از چند ماه که ورشکست شدم، فهمیدم دو تا ضرب المثلو با هم قاطی کرده بودم😅 #ضرب_المثل #زبان_فارسی http://eitaa.com/joinchat/684982283Ca730daf227
حکایت ضرب المثل 🌱شستش خبر‌دار شد🌱، رو شنیدین ؟ برای واژه «شست» معانی متفاوتی هست. یکی از آن‌ها قلاب آهنی به نام دام است که در ماهیگیری استفاده می‌شود. استفاده از واژه شست در مورد قلاب ماهیگیری، به خاطر اینست که انگشت شست ماهیگیر در یک سر قلاب گیر می‌کند، مثل زهگیر کمان که آن را هم شست می‌گویند. وقتی قلاب ماهیگیری در دهان ماهی می‌رود و ماهی برای فرار تقلا می کند، به جهت این تکان خوردن و تلاش، صیاد قبل از هر چیز شستش خبردار می‌شود و تکان می‌خورد. قلاب را بالا می‌کشد و ماهی را صید می‌کند. به خاطر همین وقتی یک نفر -که البته شاید در مواقعی دیگران نخواهند-،‌ از موضوعی سر در می‌آورد یا امری را از قبل پیش‌بینی می‌کند، می‌گویند: 🌱«شستش خبردار شده»!🌱 http://eitaa.com/joinchat/684982283Ca730daf227
حکایت ضرب المثل دعوای زرگری روشنیدین؟ این جنگ که در ایام قدیم یکی از حیله های زرگران برای فریفتن مشتری و فروختن زیورآلات بوده، رفته رفته از بازار طلافروشان فراتر رفته و در ادبیات فارسی به صورت اصطلاح درآمده است. دعوای زرگری بدین صورت بوده است که هرگاه مشتری ِ به ظاهر پولداری وارد دکان زرگری می‌شد و از کم و کیف و عیار و بهای جواهر می‌پرسید، زرگر فورا بهای جواهر را چند برابر بهای واقعی آن اعلام می کرد و به شکلی (مانند علامت و چشمک یا فرستادن شاگردش ) زرگر مغازه‌ی همسایه را خبر می‌کرد تا وارد معرکه شود. زرگر دوم به بهانه‌ای خود را نزدیک مشتری می‌کرد و می‌گفت که همان جواهر را در مغازه اش دارد و با بهای کم‌تری آن را می‌فروشد ( این بها کم تر از بهای زرگر اولی اما هنوز بسیار بالاتر از بهای اصلی جواهر بود!). در این حال، زرگر اولی آغاز به جنگ و جدل با زرگر دومی می کرد و به او دشنام می‌داد که داری مشتری مرا از چنگم در می‌آوری و از این گونه ادعاها. زرگر دوم هم به او تهمت می‌زد که می‌خواهی چیزی را که این قدر می ارزد به چند برابر بفروشی و سر مشتری محترم کلاه بگذاری؟! . خلاصه، چنان قشقرقی به راه می‌افتاد و جنگی درمی‌گرفت که مشتری ساده لوح، این صحنه را حقیقی تلقی می‌کرد و بی اعتنا به سروصدای زرگر اول، به مغازه‌ی زرگر دوم می‌رفت و جواهر موردنظر را بدون کم ترین پرسش و چانه ای از او می خرید! و نتیجه آن بود که مشتری ضرر می‌کرد و دو زرگر سود به دست آمده را میان خود تقسیم می‌کردند!😬 http://eitaa.com/joinchat/684982283Ca730daf227
☘اصطلاح ماستمالی کردن☘ یعنی امری که ممکن است موجب مرافعه و نزاع شود لاپوشانی کردن و آنرا مورد توجیه قرار دادن، سروته کاری را بهم آوردن و ظاهر قضایا را به نحوی درست کردن است. شرح قضیه: قضیه ماستمالی کردن از حوادثی است که درعصر بنیانگذار سلسلۀ پهلوی اتفاق افتاد و شادروان محمد مسعود این حادثه را در یکی از شماره های روزنامۀ مرد امروز به این صورت نقل کرده است:"هنگام عروسی محمدرضا شاه پهلوی و فوزیه، چون مقرر بود میهمانان مصری و همراهان عروس به وسیلۀ راه آهن جنوب تهران وارد شوند از طرف دربار و شهربانی، دستور اکید صادر شده بود که دیوارهای تمام دهات طول راه و خانه های دهقانی مجاور خط آهن را سفید کنند. در یکی از دهات، چون گچ در دسترس نبود بخشدار دستور می دهد که با کشک و ماست که در آن ده فراوان بود دیوارها را موقتاً سفید نمایند، و به این منظور، متجاوز از یکهزار و دویست ریال از کدخدای ده گرفتند و با خرید مقدار زیادی ماست، کلیۀ دیوارها را ماستمالی کردند." عروسی مزبور در سال ۱۳۱۷ شمسی برگزار گردید و مدتها موضوع اصلی شوخیهای محافل و مجالس بود و در عصر حاضر نیز در موارد لازم و مقتضی رایج است. آری، ماستمالی کردن، یعنی قضیه را به صورت ظاهر خاتمه دادن، از آن موقع ورد زبان گردید و در موارد لازم، مورد استفاده و استناد قرار می گیرد. منبع yon.ir/MLd0l http://eitaa.com/joinchat/684982283Ca730daf227
☘شنیدین که میگن فلانی هِرّ را از بِرّ تشخیص نمیده☘ خیلی از شغل‌ها، اصطلاحات و زبان خاص خودشان را دارند . چوپانی و گله داری هم از همین مشاغل است. چوپان‌ها با زبان مخصوص خود با گوسفندان حرف می‌زنند و به آن‌ها فرمان می‌دهند که باید چه کاری انجام بدهند. وقتی یک گوسفند اشتباهی به سمت دیگری حرکت کند بقیه هم به دنبال او می‌روند . پس در این مواقع چوپان باید صدای مخصوصی سر دهد تا گوسفند پیشرو با شنیدن آن ایست کند و به همان جهتی که چوپان می‌گوید برود! دستور دادن به گوسفندان برای رفتن به سمت آب، صدا کردن آن ها برای خوردن نمک، چریدن، اعلام خطر، بازگشت به آغل و ... هر کدام صدای مخصوصی دارد که اگر چوپان همه‌ی آن صداها را بشناسد می‌تواند کارهایش را درست انجام دهد . " هِرّ و بِرّ " نمونه هایی از این چند صداست . چوپان تازه کار و جوانی این واژه ها را به غلط در مورد گوسفندان به کار برده بود و باعث گم شدن گوسفندان شده بود و مردم می‌گفتند : " فلانی هِرّ را از بِرّ تشخیص نمی دهد ! " این مَثَل را از آن روز به بعد در مورد کسانی به کار می‌برند که بدون استفاده از عقل، حتی در کارهای ساده هم نادانی کنند! http://eitaa.com/joinchat/684982283Ca730daf227
☘دنبال نخود سیاه فرستادن یعنی چه؟☘ هرگاه بخواهند کسی از مطلب و موضوعی آگاه نشود و او را به تدبیر و بهانه بیرون فرستند و یا به قول علامه دهخدا:"پی کاری فرستادن که بسی دیر کشد." از باب مثال می گویند: "فلانی را به دنبال نخود سیاه فرستادیم." یعنی جایی رفت به این زودیها باز نمی گردد. اکنون ببینیم نخود سیاه چیست؟ نخود از دانه های نباتی است که چند نوع از آن در ایران و بهترین آنها در قزوین به عمل می آید. انواع و اقسام نخودهایی که در ایران به عمل می آید همه به همان صورتی که درو می شوند مورد استفاده قرار می گیرند یعنی چیزی از آنها کم و کسر نمی شود و تغییر قیافه هم نمی دهند مگر نخود سیاه که چون به عمل آمد آن را در داخل ظرف آب می ریزن تا خیس بخورد و به صورت لپه دربیاید و چاشنی خوراک و خورشت شود. مقصود این است که در هیچ دکان بقالی و سوپر و فروشگاه نخود سیاه پیدا نمی شود و هیچ کس دنبال نخود سیاه نمی رود، زیرا نخود سیاه به خودی خود قابل استفاده نیست مگر آنکه به شکل و صورت لپه دربیاید و آن گاه مورد بهره برداری واقع شود. اگر کسی را به دنبال نخود سیاه بفرستند در واقع به دنبال چیزی فرستادند که در هیچ دکان و فروشگاهی پیدا نمی شود. منبع yon.ir/MLd0l http://eitaa.com/joinchat/684982283Ca730daf227
☘حکایت آب زیر کاه☘ آب زیرکاه از ابتکارات قبایل و جوامعی بود که به علت ضعف و ناتوانی جز از طریق مکر و حیله یارای مبارزه و مقابله با دشمن را نداشتند. به همین جهت برای آنکه بتوانند حریف قوی پنجه را مغلوب نمایند، در مسیر او با تلاقی پر از آب حفر می کردند و روی آب را با کاه و کلش طوری می پوشاندند که هیچ عابری تصور نمی کرد آب زیر کاهی ممکن است در آن مسیر و معبر وجود داشته باشد. البته ایجاد این گونه با تلاقهای آب زیرکاه صرفا در حول و حوش مناطق زراعی امکان پذیر بود تا برای عابران وجود کاه و کلش موجب سوءظن نشود و آن گاه دشمن با خیال راحت و بدون دغدغه خاطر و سرمست از باده غرور و قدرت در آن گذرگاه مستور از کاه و کلش گام بر می داشت و در درون آب زیرکاه غرقه می شد. آب زیرکاه در قرون و اعصار قدیم جزء حیله های جنگی بود و سپاهیان متخاصم را از این رهگذر غافلگیر و منکوب می کردند. به خاطر همین، آب زیر کاه به کسانی اطلاق می شود که زندگی و حشر و نشر اجتماعی خود را بر پایه مکر و عذر و حیله بنا نهند و با صورت حق به جانب ولی سیرتی نا محمود در مقام انجام مقاصد شوم خود بر آیند. این گونه افراد را مکار و دغلباز نیز می گویند و ضرر و خطر آنها از دشمن بیشتر است زیرا دشمن با چهره و حربه دشمنی به میدان می آید در حالی که این طبقه در لباس دوستی و خیر خواهی خیانت می کنند. منبع yon.ir/MLD0L http://eitaa.com/joinchat/684982283Ca730daf227