eitaa logo
نبض احساس ؛
186 دنبال‌کننده
361 عکس
139 ویدیو
0 فایل
. اینجا برای خودم مینویسم . در خدمتم : @Romeo_0 ..🌞🖤 برای نظراتتون: https://daigo.ir/secret/5386436200 . کپی رمان ها حتی با ذکر و نام نویسنده حرام و پیگرد قانونی دارد 🚨 .
مشاهده در ایتا
دانلود
به قلم: رومئو؛ ·‌ ・ ────⋅ ˖࣪𔘓 ⋅──── ・ · همون طوری که گیج شده بود پرسید: +کدومشون رو؟؟ با دستم محکم زدم تو پیشونیم و گفتم: -سینا!! +باشه باشه! سریع ب*غلش کرد و بردش بیرون. صحرا هم هنوز داشت بلند بلند گریه می کرد نفس عمیق کلافه ای کشیدم و رفتم نزدیکش با هزار بدبختی که نمیذاشت دستاش رو از روی صورتش بردارم بلاخره برداشتم و آروم گفتم: -چیه دورت بگردم؟؟ با هق هق گفت: +بچ...بچم رو...برد؟؟ نیما اومد بردش؟؟ آره؟ بردش؟؟ کلمه آخرش رو با داد و گریه گفت و بیشتر اشک ریخت با دست هام صورتش رو قاب گرفتم و نگران گفتم: -کی اومد بردش؟؟؟ کی گفته بردنش؟؟ هیس...آروم....نبردنش همینجاست! +م...میترا...اومد بچم رو برد...وای خدا! تازه فهمیدم چش شده! خواب دیده بود اونم از نوعی که چند بار قبل از به دنیا اومدن سینا دیده بود! عزیزدلم میترسید خب! مگه دست خودش بود؟! اون قدری بلا سرمون آورده بود که از هرچیزی می ترسید! ·‌ ・ ────⋅ ˖࣪𔘓 ⋅──── ・ · کپی کنی ؟ راضی نیستم