eitaa logo
نبض احساس ؛
182 دنبال‌کننده
362 عکس
142 ویدیو
0 فایل
. اینجا برای خودم مینویسم . در خدمتم : @Romeo_0 ..🌞🖤 برای نظراتتون: https://daigo.ir/secret/5386436200 . کپی رمان ها حتی با ذکر و نام نویسنده حرام و پیگرد قانونی دارد 🚨 .
مشاهده در ایتا
دانلود
به قلم: رومئو؛ ·‌ ・ ────⋅ ˖࣪𔘓 ⋅──── ・ · وسط اسباب‌بازی ها دراز کشیده بود. یهو مثل جت پرید بالا و گفت: +زندایی! کالتون(کارتون) ندیدم! امیر همیشه توی یه فلش واسشون کارتون می ریخت . واسه اینکه یکم اذیتش کنم لحنم‌ رو ناراحت کردم و گفتم: -ای وای! دیدی چی شد؟ دایی امیر تو فلش کارتون‌هات کارتون جدید نریخته! لب‌هاش آویزون شد و می خواست گریه کنه! زدم زیر خنده و گفتم: -مگه میشه دایی امیر واست کارتون جدید نریزه؟! خوشحال نگاهم کرد و دویید سمتم گفت: +بلیم بلیم (بریم بریم) -برو بشین روی کاناپه تا خوراکی بیارم واست بدو کوچولوی من! دویید و نشست روی کاناپه زود خوراکی هاشو برداشتم و رفتم نزدیکش گذاشتم روی میز و نشستم پیشش که سریع خودشو پرت کرد تو ب*غلم و بهم تکیه داد! تک خنده ای زدم و گفتم: -برات کارتون میزارم تو ببین من برم ناهارِ خوشمزه درست کنم خب؟ بغض کرده نگاهم کرد و گفت: +نه نمی خوام! ·‌ ・ ────⋅ ˖࣪𔘓 ⋅──── ・ · کپی کنی ؟ راضی نیستم