خیلی ها میشناسنش وقتی که اسم اون میاد🖤
غم تو دلاشون میشینه دوستش دارن خیلی زیاد🖤
وقتی کسی تشنه میشه وقتی کسی آب میخواد🖤
وقتی که سیراب میشه فقط یه اسم یادش میاد🖤
بهش میگن امام حسین امام خوب و مهربون🖤
امامی که بچه هاشو هدیه داده به آسمون🖤
کاش که ما بچه ها بودیم باهاش تو کربلا بودیم🖤
تو روز عاشورا بودیم کاش هممون اونجا بودیم🖤
امامی که گفته روی حق کسی پا نذارید🖤
رفیق نیمه راه نشیم هیچ کسو تنها نذاریم🖤
وقتی شنیدم که امام واسه خدا جونشو داد🖤
بدجوری عاشقش شدم چطور بگم خیلی زیاد🖤
شاعر : امیر پیرنهان
#محرم
#امام_حسین
@pvsqadiri
فرا رسیدن ایام تاسوعای حسینی را خدمت شما تسلیت عرض میکنیم🖤🖤
التماس دعا از همه عزیزان🏴🏴
قصه
بهترین عموی دنیا🌏_بخش اول
عمو سعید🧔🏻 من یک ورزشکار قوی💪 است. من او را خیلی دوست😍 دارم. یک روز به او گفتم تو بهترین عموی دنیا هستی😘. عمو سعید کمی فکر کرد🤔و گفت :نه❗️من بهترین عموی دنیا نیستم ولی بهترین عموی دنیا🌏را می شناسم👌
گفتم خوب او کیست؟🧐
عمو سعید گفت بهترین عموی دنیا🌏حضرت عباس🌙است.
گفتم چرا او بهترین عموی دنیاست🌏⁉️
عمو سعید🧔🏻گفت: خوب قضیه اش مفصّل است.
گفتم مفصّل باشد خواهش می کنم برایم تعریف کنید🥺
عمو سعید🧔🏻 گفت: در کربلا💥، کاروان امام حسین☀️به وسیله دشمنان👹 محاصره شده بود. دشمنان سنگدل☠️ نمی گذاشتند که امام☀️ و یارانش از آب رودخانه ی🌊 فرات استفاده کنند. قحطی آب💧، خیلی زود همه ی اهل حرم را تشنه😔 کرد. بیشتر از همه، بچه ها👶👧🏻👦تشنه😩 شده بودند. اما بچه های امام حسین☀️ می دانستند که عموی🌙شجاعشان می تواند از میان محاصره کنندگان👹 عبور کند و برایشان آب💦بیاورد. چون عموی🌙 آنها یک فرمانده ی بسیار قدرتمند💪 و یک شمشیر زن🗡ماهر بود. ادامه دارد...
#محرم
#تاسوعا
#حضرت_عباس
@pvsqadiri
بهترین عموی دنیا🌏_بخش دوم
... وقتی تشنگی😫 شدید شد، حضرت عباس🌙 به دستور امام حسین☀️، همراه 20 نفر دیگر به سمت گوشه ای از رودخانه ی فرات حمله کرد. او با شجاعت و مهارت زیادی مشغول جنگیدن با سربازان یزید👿 شد و حواس شان را پرت کرد تا دوستانش بتوانند مَشک ها را پر از آب💦 کنند.
مَشک ها که پر شد همگی توانستند از دست سربازهای یزید فرار کنند و آب را برای اهل حرم👦🧕👶👧🏻بیاورند.
بچه هایی که جلوی خیمه ها ایستاده بودند دیدند👁👁 عمو🌙 در حالیکه مشک آب روی دوشش گرفته ،به سمت آنها می آید🐎.
بچه ها از پیروزی عمو🌙 خوشحال😃 شدند. من از حرف های عمو سعید🧔🏻 خوشم آمد و ذوق😍 کردم اما عمو سعید با ناراحتی😔 گفت: روز عاشورا💥 اتفاق دیگری افتاد.آن روز این عموی🌙 مهربان دیگر نتوانست بچه ها را خوشحال کند😢
او با مشک آب💦 به سمت رودخانه🌊رفت اما بعضی از سربازان، پشت درخت ها🌴🌴پنهان شده👀بودند و از پشت سر و از پهلو ،به او حمله⚔️ کردند و او را تیرباران🏹 کردند😨. عمو عباس🌙 با وجود اینکه از دست هایش خون می ریخت، مشک آب را به دندانش گرفته بود و سعی می کرد هر طوری شده مشک آب💦 را به خیمه ها⛺️⛺️برساند. اما دشمنان👹، او را محاصره کردند و مشک اش را پاره کردند و خودش را هم به شهادت🥀 رساندند. عمو سعید🧔🏻، آخر قصه📗را در حالی برایم تعریف کرد که اشک می ریخت😭
من هم آن روز برای بهترین عموی🌙 دنیا🌏 گریه کردم😭
شما را دعوت می کنیم به دیدن 🎞انیمیشن «سقّا»، تا دقایقی دیگر...
#محرم
#تاسوعا
#حضرت_عباس
@pvsqadiri
قصه
شهادت خورشید☀️
کاروان امام حسین (ع) به کربلا💥 رسید. شترها🐫🐫🐪زانو زدند و بارهایشان را خالی کردند. بچه ها👧🏻👶 از روی شترها و اسب ها پیاده شدند. بزرگترها خیمه ها⛺️⛺️ را برپا کردند. بچه ها خیلی خوشحال😀 شدند. امشب می توانستند توی خانه های چادری بخوابند. آن طرف تر یک رودخانه ی🌊 پر از آب بود.
بچه ها عاشق آب💦بودند و دوست داشتند مثل بزرگترها مشک هایشان را پر از آب کنند. مشک ها از رود فرات پر از آب شدند. بچه ها در دشتی بزرگ در کنار رودخانه فرات🌊 مشغول بازی شدند. کربلا زیبا و پر از هیاهو🥰 شد.
اما آن طرف تر… آن طرف تر سپاهی بزرگ روبروی امام☀️ قرار گرفته بود. سپاهی که هیچ کدام از آدم هایش👹خوب نبودند. سپاهی که پر از مردهای بدجنس👹 و عصبانی😡 بود. اما امام حسین☀️ از هیچ کس نمی ترسید✊. او قوی ترین💪 و شجاع ترین✊ انسان روی زمین🌏 بود. بچه ها👶👧🏻🧒🏻نزدیک امام حسین☀️ بازی می کردند و امام☀️مواظب بچه ها بود. تا اینکه بالاخره روز دهم محرم⚔️رسید.
روز دهم محرم⚔️امام حسین☀️از بچه ها خداحافظی👋کرد و به جبهه⚔️جنگ رفت. امام حسین☀️ با شجاعت و قدرت💪زیادی با آن سپاه بدجنس👹👹 جنگید. خیلی از دشمنان سنگدلش را کشت😃. اما دشمنان👹 امام خیلی خیلی زیاد بودند و بالاخره امام☀️را به شهادت🥀 رساندند. بچه ها بعد از امام حسین☀️خیلی ناراحتی🥺 و سختی😭تحمل کردند. اما همیشه بچه های خوب و مهربانی باقی ماندند👌
#محرم
#عاشورا
#امام_حسین
@pvsqadiri
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞🎼 کلیپ
کاشکی ما بچه ها بودیم😢
باهاش تو کربلا💥بودیم😭
برای دوستان تون ارسال کنید‼️
#محرم
#عاشورا
#امام_حسین
@pvsqadiri
💠امام صادق علیه السلام:
⛅️مهدی بین مردم رفت و آمد می کند
در بازارها راه می رود
و روی فرش های آن ها قدم می گذارد
ولی او را نمی شناسند.
#امام_زمان
@pvsqadiri
#قصه سیّده رقیّه🌻
یکی ازکودکان امام حسین☀️ که در کربلا🌴بود، رقیه🌻 نام داشت.
رقیه🌻کوچولو دختر سه ساله امام حسین علیهالسلام بود که به همراه خانواده امام حسین به کربلا اومده بود تا در کنار پدرش باشه. اون پدرش رو خیلی خیلی دوست❤️داشت
وقتی امام به شهادت🥀 رسیدند خانواده ایشان را به اسارت⛓ بردند، حضرت رقیه🌻 خیلی از دوری امام بی تاب بود و گریه می کرد😭
حضرت رقیه🌻 با اون سن و سال کم وقتی اسیر⛓بود خیلی سختی کشید😔. اون دشمنا👹 اون قدر بیرحم بودن که حتی این دختر کوچولو رو هم آزار میدادن.
برای رقیه🌻 کوچولو دوری از پدرش خیلی سخت بود و صدای گریه😭او همیشه توی خرابه های شام به گوش می رسید .
همه اونایی که در میون اسرا⛓ بودن، میدونستن که این صدای رقیه🌻، دختر کوچک امام حسینه☀️. اون حالا از خواب بیدار شده بود و سراغ پدرش رو میگرفت😢. او انگار خواب پدرش رو دیده بود.
اون وقت یزید👺، کسی که دستور داده بود امام حسین☀️ و یارانش رو به شهادت🥀برسونن، دستور داد سر امام حسین ☀️علیهالسلام رو به دختر کوچولو🌻 نشون بدن. وقتی حضرت رقیه سر بریده پدرش امام حسین رو دید، با فریاد😧و ناله😭خودشو روی سر بریده پدرش☀️ انداخت و همون جا، روحش به سوی آسمون آبی🌤 پرواز کرد🥀
#حضرت_رقیه
@pvsqadiri