eitaa logo
دارالقرآن سردار سلیمانی نهاوند
1.5هزار دنبال‌کننده
29.6هزار عکس
10.9هزار ویدیو
539 فایل
به‌نامِ‌خُدا به‌یادِ‌خُدا برایِ‌خُدا 🌟ایتا : @q_sr_nahavand ارتباط با ادمین: @sejjil2023 ارسال نظرات و پیشنهاداتتون https://harfeto.timefriend.net/16940356452107
مشاهده در ایتا
دانلود
فردا به شما می آیند ... مرحوم فشندی تهرانی از زهّادی بودند که در پی زیارت حضرت امام_زمان عجل الله تعالی فرجه تلاش می کردند. هفتم ذی الحجه به رفت در حالی که غیر از او زائر دیگری در نبود. نیمه های شب وارد خیمه ایشان شد و با هم شروع به صحبت کردند. در بین صحبت از ایشان پرسید به نظر شما عجل الله تعالی فرجه الشریف الان کجا هستند؟ ایشان گفتند الان در این هستند. پرسید به نظر شما فردا کجا هستند؟ ایشان فرمودند فردا به شما می آید. چون در شما خوانده خواهد شد. مرحوم فشندی تهرانی می گوید بعد از اینکه این آقا مرا ترک کردند متوجه شدم که ایشان وجود نازنین عجل الله تعالی فرجه الشریف هستند. فردا عصر، بدون اینکه من سفارشی کرده باشم دیدم در ما حضرت العباس خوانده می شود. دقت کردم و متوجه شدم عجل الله تعالی فرجه الشریف هم تشریف آوردند. هرچه کردم که با صدای بلند ایشان را به مردم کنم، نتوانستم. ایشان کنار در ایستاده بودند و بر عمویشان می کردند. با تلخیص از: آثار و برکات حضرت امام حسین علیه السلام ص۲۳ آیا امام زمان عج به خیمه ما هم می آیند؟ ... 🖋کانال دارالقران بسیج نهاوند @darolquranssoleymaninahavand
📘📘 📦 > ⬅️ > 👈ب . ......ادامه 🔻قول دیگر این است که یهودیانی هستند که آورده اند و خیانتکاران کسانی هستند که به شریعت خود مانده و طبق خود نسبت به امانت غیر یهود احساس مسئولیتی ندارند . 🔹امانت مردم گاه میتواند یک باشد ، چنانکه برادران یوسف ، از آن جهت که آنان را امین بر یوسف نمی دانست وی را کردند : * قالوا یاابانا ما لک‌لا تامنّا علی یوسف و انّا له لناصحون * ( یوسف ۱۱ ) و با خود به وصف امانتداری خواستار به همراه بردن یوسف شدند ، * ارسله معنا غدًا یرتع و یلعب و انّا له لحافظون * ( یوسف ۱۲ ) ؛ 🔻ولی پس از به بردن یوسف به عهد خود در او وفا نکردند ( یوسف ۱۵-۱۸ ) ، 🔹از این رو وقتی آنان برای بار دیگر را برای همراهی خود از پدر طلب کردند ( یوسف ۶۳ ) آن حضرت آنان را به سبب پیشین امین بر وی ندانست : * قال هل ءآمنکم علیه الّا کما امنتکم علی اخیه من قبل * ( یوسف ۶۴ ) و از آنان اطمینان آور خواست و پس از گرفتن وثیقه ، را به آنان سپرد . ( یوسف ۶۴) 🔻گاه نیز امانت ، مسئولیتها و مقامهای دنیوی است ، بر همین اساس دختران به پدر پیشنهاد کردند که برای برعهده گرفتن چوپانی و دیگر کارهای آنان موسی را به اجیری بگیرد ، زیرا او پذیر و امانتدار است : * قالت احدهما یا ابت استئجره انّ خیر من استئجره القوی الامین * ( قصص ۲۶ ) 🔹 یوسف علیه السلام نیز بدان جهت که خود را در مسئولیتها امانتدار می دانست به عزیز مصر پیشنهاد کرد که مسئولیت وی را برعهده گیرد : * قال اجعلنی علی خزّان الارض انّی حفیظ علیم * (یوسف ۵۵ ) 🔻و نیز آنگاه که اراده کرد ماموریت آوردن تخت بلقیس را به یکی از ماموران خود بسپارد یکی از با این استدلال که فردی قوی و امانتدار است برای پذیرش این پیشگام گردید : * و انّی علیه لقوی امین * ( نمل ۳۹ ) 🔹همچنین از دیگر امانتهای بشری حفظ خانوادگی است که زن و شوهر باید به آن ملتزم باشند ، از این رو قران یکی از اوصاف زنان و مومن را رازداری آنان برشمرده است : *فالصالحات قانتات حافظات للغیب بما حفظ الله * ( نساء ۳۴ ) . ادامه دارد ... ┄┅═☘••❀🌹❀••☘═┅┄ 🖋 دارالقران سردار سلیمانی نهاوند ┏━━🌹💠🌹━━┓ @q_sr_nahavand ┗━━🌹💠🌹━━┛
کتاب 🔹 شغل شریف 🔶 ۱۱ اردیبهشت روز کارگر بود باوجود اینکه اونروز به همین مناسبت نامگذاری شده بود اما ما به قدردانی از این قشر زحمتکش و عزیز کتابی معرفی می کنیم یا عنوان شغل شریف که خوندنش خالی از لطف نیست. 🔹 کتاب شغل شریف اثر محمد علی جعفری روایت شغل های پرزحمت و بعضا کارگری هست که در جامعه رواج داشته این کتاب شامل چندین داستان مجزا میباشد که به شغل های بعضا متفاوت میپردازه مثلا مراقبت از مادری که دچار آلزایمر شده و اون مراقب همزمان بیرون از منزل هم کار می کنه و یا بنایی که قصد ساختن حسینیه در آمریکا رو داره!!!... 🔶 بخشی از کتاب را با هم بخوانیم ؛ زیر آفتاب ۴۵ درجه کویر کار می کردند؛آن هم با پیراهن مشکی؛پیراهنی که محرم آن سال پوشیده بودند و با آن عزاداری کرده بودند.هر روز هم بعد از کار همگی پیراهن های شان را آب می کشیدند حاج مرتضی اصرار داشت آب شستشوی لباس ها را دور نریزند پیراهن ها را توی بشکه ای می شستند و فردا با آن آب ملات می ساختند. - عرق تن نوکر که با پی حسینی قاطی بشه حسینی نور میده- ┄┅═☘••❀🌹❀••☘═┅┄ 🖋 دارالقران سردار سلیمانی نهاوند ┏━━🌹💠🌹━━┓ @q_sr_nahavand ┗━━🌹💠🌹━━┛
کتاب 🔶 بر فراز آسمان(زندگی نامه و خاطرات شهید شیرودی 📖 ؛ سقز تا حدودی روی آرامش به خود دید.ضد انقلاب دیگر جرئت عرض اندام نداشت.و این مدیون فداکاری شیرودی بود.او بود که خلبانان را برای انجام ماموریت ها بسیج می کرددو پیشاپیش همه دل آسمان را می شکافت.بعد از گذشت مدتی قرار سد ستونی از لشکر ۱۶ قزوین از طریق گردنه ی خان به کمک پادگان بانه برود.عوامل ضد انقلاب با صدها خودروی مدل جدید در منطقه مستقر شدند؛ 🔸 این بخشی از خاطرات خلبان شهید هادیان از شهید علی اکبر شیرودی طبق سخن امام خمینی ملقب به مالک اشتر زمان بود.شهید شیرودی که دارای رکورد بشترین پرواز با بالگرد را داراست.همچنین آنقدر برای بعثی ها رعب آور و خطرناک بودند.که برای سر ایشان جایزه تعیین کردند 🔸 اکثر ما ایشان را با سریال محبوب سیمرغ می شناسند اما از ابعاد و زندگینامه ی ایشان اطلاعات چندانی نداریم این کتاب شامل خاطرات خانواده و اطرافیان و همچنبن رفقای شهید میباشد که با او خاطراتی داشتند 🔹 نشر ابراهیم هادی این کتاب را برای آگاهی از رشادت های این شهید بزرگوار تهیه و منتشر کرده. ♦️ عنوان: بر فراز آسمان 🔹تعداد صفحات: ۱۴۴ 🔹انتشارات ابراهیم هادی ┄┅═☘••❀🌹❀••☘═┅┄ 🖋 دارالقران سردار سلیمانی نهاوند ┏━━🌹💠🌹━━┓ @q_sr_nahavand ┗━━🌹💠🌹━━┛
کتاب 🔶مجموعه دو جلدی مفتون و فیروزه از سعید تشکری 🔸 مفتون و فیروزه دو شخصیت خیالی در داستان هستند که داستان عاشقانه آنها در سال های منتهی به انقلاب و در آستانه سخنرانی آیت الله خامنه ای اتفاق میفتد. 🔸 مفتون جوانی قوچانی که همزمان علاقمند به تئاتر و دانشجوی پزشکی ست و به مشهد آمده و تفکرات مذهبی و انقلابی دارد با دو شخصیت دیگر بنام های طیبه و آقای دانشگر در ارتباط هست .... 🔸 در آن سوی دیگر داستان همزمان به داستان عاشقی مردی که پا به میانسالی گذاشته و با زنی جوان بنام پری در ارتباط هست و اختلافی بین آنها رخ داده است 🔹 بخشی از این داستان جذاب را بخوانیم 🔹 هنوز نام کتاب هایت را در ذهن می گذرانی که صدای لرزان مرد و فشار شدید اسلحه ای بر پهلویت میگذارد ، تو را به فکز دیگری وادار می کند صدای مرد ارتعاش دردی محسوس را در خود دارد تو را به جلو هل می دهد اما فشار اسلحه ، نشانه ی تهدیدش نیست گویا اسلحه را تکیه گاهی برای گام های نامتعادش کرده است. باید یکی از پاهای مرد کوتاه تر از دیگری باشد. همچنان میخواهی علت حضور مرد را حدس بزنی که ناگهان با میز و صندلی وسط هال برخورد می کند خشکت می زند چراغ را روشن می کنی روشنایی ناگهانی چشمان هر دوی شما را می زند مرد با سر به تو حمله می کند🔹 ┄┅═☘••❀🌹❀••☘═┅┄ 🖋 دارالقران سردار سلیمانی نهاوند ┏━━🌹💠🌹━━┓ @q_sr_nahavand ┗━━🌹💠🌹━━┛
داستان _موضوع داستان: پندانه_ پسر جوانی بیمار شد. اشتهای او کور شد و از خوردن هر چیزی معده‌اش او را معذور داشت. حکیم به او عسل تجویز کرد. جوان می‌ترسید باز از خوردن عسل دچار دل‌پیچه شود لذا نمی‌خورد. حکیم گفت: بخور و نترس که من کنار تو هستم. جوان خورد و بدون هیچ دردی معده‌اش عسل را پذیرفت. حکیم گفت: می‌دانی چرا عسل را معده تو قبول کرد و پس نزد و زود هضم شد؟ جوان گفت: نمی‌دانم. حکیم گفت: عسل تنها خوراکی در جهان طبیعت است که قبل از هضم کردن تو، یک‌بار در معده زنبور هضم شده است. پس بدان که عسل غذای معده توست و سخن غذای روح توست. و اگر می‌خواهی حرف تو را بپذیرند و پس نزنند و زود هضم شود، سعی کن قبل سخن گفتن، سخنان خود را مانند زنبور که عسل را در معده‌اش هضم می‌کند، تو نیز در مغزت سبک سنگین و هضم کن سپس بر زبان بیاور! ┄┅═☘••❀🌹❀••☘═┅┄ 🖋 دارالقران سردار سلیمانی نهاوند ┏━━🌹💠🌹━━┓ @q_sr_nahavand ┗━━🌹💠🌹━━┛
داستان خیییلی قشنگه زوج جوانی به محل جدیدی نقل مکان کردند . صبح روز بعد هنگامی که داشتند صبحانه میخوردند ، از پشت "پنجره" زن همسایه را دیدند که دارد لباس هایی را که شسته است آویزان میکند . زن گفت : ببین ؛ لباسها را خوب نشسته است !!! شاید نمی داند که چطور لباس بشوید یا اینکه پودر لباسشویی اش خوب نیست ! شوهرش ساکت ماند و چیزی نگفت ... هر وقت که خانم همسایه لباس ها را پهن میکرد ، این گفتگو اتفاق می افتاد و زن از بی سلیقه بودن زن همسایه میگفت ... یک ماه بعد ، زن جوان از دیدن لباس های شسته شده همسایه که خیلی تمیز به نظر میرسید ، شگفت زده شد و به شوهرش گفت: نگاه کن !!! بالاخره یاد گرفت چگونه لباس ها را بشوید ... شوهر پاسخ داد: صبح زود بیدار شدم و پنجره های خانه مان را تمیز کردم !!! *** زندگی ما نیز اینگونه است ؛ آنچه را که ما از دیگران می بینیم بستگی دارد به "پاکی پنجره" و "دیدی" که با آن نگاه میکنیم ... *زندگی ما بازتاب ذهن مان است*
داستان 📣 داستان کوتاه (209) ✅ عقیده فاسد شخصی به امام رضا (ع) عرض کرد: صفات خدا را براي ما بیان کن! حضرت رضا (ع) تعدادي از صفات جلال و جمال الهی را بیان نمود و فرمود: ذات پاك الهی در این اوصاف، یکتا و بی همتا است. آن مرد عرض کرد: پدر و مادرم به فدایت! در نزد ما شخصی هست که ادعاي دوستی با شما را دارد و معتقد است که همه این صفات الهی در وجود علی (ع) هست و او آفریدگار جهانیان است. امام رضا (ع) تا این سخن را شنید، لرزه اندام او را فرا گرفت و عرق از بدنش فرو ریخت و فرمود: سبحان الله! ذات پاك الهی از همه این گفتار ظالمان و کافران، پاك و پاکیزه است. مگر علی (ع) مانند غذا خواران، غذا نمی خورد و مانند نوشندگان، آب نمی نوشید و مانند ازدواج کنندگان، ازدواج نمی کرد و... او در محضر خدا نماز می خواند و نهایت تواضع و خشوع را از خود نشان می داد و در پیشگاه او راز و نیاز و گریه می نمود. آیا کسی را که داراي چنین اوصافی باشد، می توان خدا نامید؟ اگر علی خدا باشد، پس همه شما که در این اوصاف با او شریک هستید، خدایید. 📚 داستانهای بحارالانوار، ج ص 5 ┄┅═☘••❀🌹❀••☘═┅┄ 🖋 دارالقران سردار سلیمانی نهاوند ┏━━🌹💠🌹━━┓ @q_sr_nahavand ┗━━🌹💠🌹━━┛
🔴 امام زمان توسط پیامبر در روز عید غدیر (۱) 🔹 پیامبر گرامی اسلام در فرصتها و مناسبتهای مختلف به معرفی فرزندش مهدی می پرداخت روز عید غدیر خم نیز یکی از آن مناسبتهای برجسته ای است که پیامبر گرامی اسلام به معرفی فرزندش مهدی می پردازد که به برخی از آنها اشاره می شود: 1️⃣ الا ان خاتم الائمه منا القائم المهدی. آگاه باشید، همانا آخرین امام، قائم مهدی از ماست. 2️⃣ الا انه الظاهر علی الدین. هان مردمان! او(مهدی) بر تمامی ادیان چیره خواهد بود. 3️⃣ الا انه المنتقم من الظالمین. هان مردمان! او(مهدی) انتقام گیرنده از ستمکاران است. 4️⃣ الا انه الناصر لدین الله. هان مردمان! او(مهدی) یاور دین خداست. 5️⃣ الا انه خیره الله و مختاره. هان مردمان! او(مهدی) نیکو برگزیده خداوند است. 6️⃣ الا انه وارث کل علم و المحیط بکل فهم. هان مردمان! او(مهدی) وارث دانش ها و حاکم بر ادراک هاست. 7️⃣ الا انه قد بشر به من سلف من القرون بین یدیه. هان مردمان! تمامی گذشتگان ظهور او(مهدی) را پیشگویی کرده اند. 8️⃣ الا انه الباقی حجه و لا حجه بعده و لا حق الا معه و لا نور الا عنده. هان مردمان! او(مهدی) حجت پایدار است و پس از او حجتی نخواهد بود، درستی و راستی و نور و روشنایی تنها نزد اوست. 9️⃣ الا انه ولی الله فی ارضه، و حکمه فی خلقه و امینه فی سره و علانیته. هان مردمان! او(مهدی) ولی خدا در زمین، داور در میان مردم و امانتدار امور آشکار و نهان است. ┄┅═☘••❀🌹❀••☘═┅┄ 🖋 دارالقران سردار سلیمانی نهاوند ┏━━🌹💠🌹━━┓ @q_sr_nahavand ┗━━🌹💠🌹━━┛
داستان/قرآنی خانم معلم هنر میگوید روزی از دانش آموزان یکی از کلاسهای ابتدایی خواستم منظره ای از مناظر بهار را رسم کنند یکی از دختران عکس یک قران کشیده بود. از نقاشیش تعجب کردم وگفتم مگر نفهمیدی من چه گفتم؟ من نگفتم قران بکشید گفتم بهار. جواب معصومانه اش مرا شوکه وشرمنده کرد. او جواب داد: مادرم میگوید قرآن بهار دلهای ماست. آری تربیت اینگونه است! ┄┅═☘••❀🌹❀••☘═┅┄ 🖋 دارالقران سردار سلیمانی نهاوند ┏━━🌹💠🌹━━┓ @q_sr_nahavand ┗━━🌹💠🌹━━┛