eitaa logo
بنیاد غدیر قزوین
1.8هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
650 ویدیو
117 فایل
💠کانال بنیادغدیرقزوین ویژه اطلاع رسانی ⁦✍️⁩ #کلاس_های_نهج_البلاغه ⁦✍️⁩ #آموزش ⁦✍️⁩ #مسابقات_با_جوایز_نفیس ⁦✍️⁩ #اخبار_غدیری_و_بازتاب_خبری به دوستداران خدمت به مکتب اهل بیت(ع) ارتباط با ادمین و مسئول تبادل https://eitaa.com/Hosein7174
مشاهده در ایتا
دانلود
"بسم‌الله الرّحمن الرّحيم " ✨بیا باهم نهج‌البلاغه بخوانیم✨ 🌺 ادامه خطبه ۲۷ [فضل الجهاد] : فَمَنْ تَرَكَهُ رَغْبَةً عَنْهُ أَلْبَسَهُ اَللَّهُ ثَوْبَ اَلذُّلِّ وَ شَمِلَهُ اَلْبَلاَءُ كسى كه جهاد را ناخوشايند دانسته و ترك كند، خدا لباس ذلّت و خوارى بر او مى‌پوشاند، و دچار بلا و مصيبت مى‌شود. 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🌸شرح: ‮سپس امام عليه السّلام به جنبه‌هاى منفى ترك جهاد پرداخته و به هفت نكته، در عبارات كوتاه و پر معنا، اشاره مى‌فرمايد كه هر كدام از آنها، اشاره به يكى از پيامدهاى منفى ترک جهاد دارد: نخست اين كه هر كس، آن را از روى بى‌اعتنايى ترك گويد، خداوند لباس ذلّت و خوارى بر تنش مى‌پوشاند. (و همان گونه كه لباس، بر تمام بدن احاطه مى‌كند، ذلّت و خوارى، تمام زندگى او را فرا مى‌گيرد)، فمن تركه رغبة عنه ألبسه اللّه ثوب الذّلّ‌. تعبير به «رغبة عنه» اشاره به اين است كه افرادى، بر اثر عذر و ناتوانى و بيمارى و نقص عضو، قادر به جهاد نيستند، از اين حكم مستثنايند، همان گونه كه در آيات قرآن نيز به آن اشاره شده است. ‮دوم اين كه: بلا، از هر سو، او را احاطه مى‌كند، (و شمله البلاء) . چرا كه چنين شخص يا جامعه‌اى، به خانه يا شهر بى‌دفايى مى‌ماند كه حيوانات درنده و موجودات موذى، از هر سو، به آن هجوم مى‌آورند و براحتى در آن وارد مى‌شوند. آرى، ديوار پولادينِ جهاد است كه جلو اين گونه بلاها را مى‌گيرد و انسان هاى درنده‌خو و موذى را، دور مى‌سازد. 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 🍂🍂🍂🍂🍂 https://eitaa.com/qa_alghadir
"بسم‌الله الرّحمن الرّحيم " ✨بیا باهم نهج‌البلاغه بخوانیم✨ 🌺ادامه خطبه ۲۷ [فضل الجهاد] : وَ دُيِّثَ بِالصَّغَارِ وَ اَلْقَمَاءَةِ وَ ضُرِبَ عَلَى قَلْبِهِ بِالْإِسْهَابِ و كوچك و ذليل مى‌گردد،دل او در پردۀ گمراهى مانده 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🌸شرح: ‮سوم اين كه: «چنين كسى، گرفتار حقارت و پستى مى‌گردد، و ديّث بالصّغار و القماءة . چرا حقير و پست نشود، در حالى كه سرمايۀ عظمت و سربلندى، يعنى جهاد را، از كف داده و تهى دست باقى مانده است‌؟ درست است كه اين جمله، با جمله نخست، قريب المعنى است، ولى تفاوت ظريفى با آن دارد. در آنجا، سخن از ذلّت است و در اينجا، سخن از حقارت و پستى. اين دو مفهوم، مختلفند ولى لازم و ملزوم هم‮. چهارمين مصيبتى كه دامن ترك كنندۀ جهاد را مى‌گيرد اين است كه «عقل و فهم او تباه مى‌شود، و ضرب على قلبه بالأسهاب ». افراد ضعيف و ناتوان و مغلوب و شكست خورده، دائما، گرفتار توهّم‌اند و ارزيابى واقعيات، آن چنان كه هست براى آنها مشكل است. وحشت از دشمن، سبب مى‌شود كه گرفتار كابوسى از تخيّلات هولناك گردند، يا اين كه براى پيروزى، دست به دامن خرافات بزنند و به جاى جست و جوى پيروزى در سايه شمشيرها در ميدان نبرد، مثلا به ساحران و جادوگران پناه ببرند. اين طور افراد، در طول تاريخ، نمونه‌هاى متعددى دارد. روشن است كه تنها، افراد ضعيف و ناتوان، به اين امور خرافى پناه مى‌برند، ولى مجاهدان شجاع، از اين موهومات، بيگانه‌اند. 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 🍂🍂🍂🍂🍂 https://eitaa.com/qa_alghadir
"بسم‌الله الرّحمن الرّحيم " ✨بیا باهم نهج‌البلاغه بخوانیم✨ 🌺 ادامه خطبه ۲۷ [فضل الجهاد] : وَ أُدِيلَ اَلْحَقُّ مِنْهُ بِتَضْيِيعِ اَلْجِهَادِ وَ سِيمَ اَلْخَسْفَ وَ مُنِعَ اَلنَّصَفَ و حق از او روى مى‌گرداند، به جهت ترك جهاد، به خوارى محكوم و از عدالت محروم است. 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🌸شرح: ‮پنجم اين كه «به خاطر ضايع كردن جهاد، حق، از او گرفته مى‌شود، و أديل الحقّ‌ منه بتضييع الجهاد »، چرا كه - همان گونه كه در ضرب المثل معروف آمده است - حق، گرفتنى است و نه دادنى. زورگويان جهانخوار و غاصبان طغيانگر هرگز حق را به صاحبان حق نسپرده‌اند، بلكه بايد قوى شد و حقّ‌ خويش را از چنگال آنها گرفت. در كلمات مبارك امام عليه السّلام در خطبۀ ۲۹ آمده است كه: (لا يدرك الحقّ‌ الاّ بالجدّ)، حق، جز با تلاش به دست نمى‌آيد. ششم اين كه: «چنين كسى، به راه محو و نابودى كشانده مى‌شود، و سيم الخسف ». با توجه به اين كه خسف و خسوف، به محو شدن نور ماه گفته مى‌شود و نيز فرو رفتن و ناپديد شدن در زمين، و «سيم» از مادّه «سوم» به معناى «دنبال چيزى حركت كردن» آمده است، مفهوم جمله، چنين مى‌شود كه تاركان جهاد، در واقع، در طريق محو و نابودى خويش گام برمى‌دارند. و در طول تاريخ، كرارا، ديده شده كه اقوام و ملّت‌هايى بر اثر سستى در جهاد، خود و كشورشان از صفحۀ جهان محو شدند. هفتم اين كه «از عدالت محروم مى‌گردد، (و منع النّصف) دليل اين معنا، روشن است، زيرا، طرفداران عدالت، غالبا، در اقليتند. اگر در اقليّت كمى نباشند، از نظر كيفيّت و قدرت، در اقليت هستند. به همين دليل، سلطه‌گران سود پرست، تا آنجا كه به اصطلاح، كاردشان ببرد، پيش مى‌روند و حقوق ملت‌هاى مظلوم را پايمال مى‌كنند و پيوسته بر مال و جاه و جلال خود مى‌افزايند. ملت‌هاى مظلوم و ستمديده، تنها، در سايۀ جهاد مى‌توانند عدالت اجتماعى را تحقّق بخشند و از فشار ظلم و ستم آنان برهند. به اين ترتيب، مى‌بينيم كه امام، در اين چند خط از خطبه، چه حقايق مهمى را در بارۀ آثار بزرگ جهاد در سرنوشت جوامع انسانى، بيان كرده و ترسيمى بسيار منطقى از مسألۀ جهاد و فلسفۀ آن را نشان داده است. 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 🍂🍂🍂🍂🍂 https://eitaa.com/qa_alghadir
"بسم‌الله الرّحمن الرّحيم " ✨بیا باهم نهج‌البلاغه بخوانیم✨ 🌺 ادامه خطبه ۲۷ [استنهاض الناس، دعوت به مبارزه و نكوهش از نافرمانى كوفيان] : أَلاَ وَ إِنِّي قَدْ دَعَوْتُكُمْ إِلَى قِتَالِ هَؤُلاَءِ اَلْقَوْمِ لَيْلاً وَ نَهَاراً وَ سِرّاً وَ إِعْلاَناً وَ قُلْتُ لَكُمُ اُغْزُوهُمْ قَبْلَ أَنْ يَغْزُوكُمْ آگاه باشيد! من شب و روز، پنهان و آشكار، شما را به مبارزه با شاميان دعوت كردم و گفتم پيش از آن كه آنها با شما بجنگند با آنان نبرد كنيد. 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🌸شرح: ‮در اين فراز از خطبۀ امام عليه السّلام بعد از ذكر آن مقدّمۀ كوتاه و بسيار پر معنا و پر محتوا، وارد ذى المقدمه مى‌شود و انگشت روى يك نمونۀ بارز از پيامدهاى شوم ترك جهاد گذارده، مى‌فرمايد: «آگاه باشيد! من شب و روز، پنهان و آشكار شما را به مبارزۀ با اين گروه (معاويه و حاكمان شام) فرا خواندم و گفتم پيش از آن كه آنها با شما نبرد كنند، با آنان بجنگيد، ألا و إنّي قد دعوتكم إلى قتال هؤلاء القوم ليلا و نهارا، و سرّا و إعلانا و قلت لكم: اغزوهم قبل أن يغزوكم ». گفتم كه در طبيعت اين گروه ظالم و ستمگر، تجاوزگرى نهفته است و هر زمان كه فرصت پيدا كنند، از كشتن بى‌گناهان و اسير كردن زن و فرزند و غارت كردن اموالتان، دريغ نمى‌ورزند، پس عقل و شرع به شما اجازه مى‌دهد كه توطئه‌هاى آنها را در نطفه خفه كنيد و قدرت آنان را قبل از تهاجمشان در هم بشكنيد و آتش فتنه را بدين وسيله خاموش كنيد. 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 🍂🍂🍂🍂🍂 https://eitaa.com/qa_alghadir
"بسم‌الله الرّحمن الرّحيم " ✨بیا باهم نهج‌البلاغه بخوانیم✨ 🌺 ادامه خطبه ۲۷ [استنهاض الناس، دعوت به مبارزه و نكوهش از نافرمانى كوفيان] : فَوَاللَّهِ مَا غُزِيَ قَوْمٌ قَطُّ فِي عُقْرِ دَارِهِمْ إِلاَّ ذَلُّوا به خدا سوگند، هر ملّتى كه درون خانۀ خود مورد هجوم قرار گيرد، ذليل خواهد شد. 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🌸شرح: ‮حضرت، سپس به استدلال مهم و روشنى در اين زمينه پرداخته و مى‌فرمايد: «به خدا سوگند! هر زمان، قوم و ملّتى، در درون خانه‌اش، مورد هجوم دشمن قرار گرفته، ذليل و خوار شده است، «فو اللّه! ما غزي قوم قطّ في عقر دارهم إلاّ ذلّوا.» روشن است آنهايى كه در درون خانۀ خود، مورد تهاجم دشمن قرار مى‌گيرند، به آسانى روحيه خود را از دست مى‌دهند و احساس شكست مى‌كنند و همين امر، به شكست آنها مى‌انجامد. از سوى ديگر مهاجم، هيچ گاه رعايت حفظ مصالح خانه و كاشانه و شهر و ديار قومى را كه مورد هجوم واقع شده‌اند نمى‌كند، مى‌زند و مى‌كوبد و ويران مى‌كند و پيش مى‌آيد، ولى صاحب خانه ناچار است اين امور را رعايت كند، چرا كه سرمايه‌هاى او را تشكيل مى‌دهد و همين گونه ملاحظات، فعّاليت آنها را محدود مى‌كند و اى بسا منجر به شكست مى‌شود. هنگامى كه جمعيّتى در خانۀ خود مورد هجوم قرار مى‌گيرد، زن و فرزندان و كودكان در لابه‌لاى جنگجويان قرار مى‌گيرند. مهاجم، بى‌پروا خون مى‌ريزد و پيش مى‌آيد، ولى صاحب خانه، مجبور به رعايت مسائل انسانى مربوط به خويش است. اين امر نيز كار او را به كندى مى‌كشاند. مجموع اين امور و امورى ديگر، دليل بر شكست قومى است كه در خانه خود مورد تهاجم قرار گيرند. به همين دليل، در غزوات اسلامى، هميشه (جز در بعضى از موارد استثنايى كه شرايط خاصى وجود داشته، مانند جنگ احزاب) دستور داده مى‌شد كه جنگجويان، به خارج شهر و به استقبال دشمن بروند. 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 🍂🍂🍂🍂🍂 https://eitaa.com/qa_alghadir
"بسم‌الله الرّحمن الرّحيم " ✨بیا باهم نهج‌البلاغه بخوانیم✨ 🌺 ادامه خطبه ۲۷ [استنهاض الناس، دعوت به مبارزه و نكوهش از نافرمانى كوفيان] : فَتَوَاكَلْتُمْ وَ تَخَاذَلْتُمْ حَتَّى شُنَّتْ عَلَيْكُمُ اَلْغَارَاتُ وَ مُلِكَتْ عَلَيْكُمُ اَلْأَوْطَانُ امّا شما سستى به خرج داديد، و خوارى و ذلّت پذيرفتيد، تا آنجا كه دشمن پى در پى به شما حمله كرد و سر زمين‌هاى شما را تصرّف نمود. 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🌸شرح: ‮سپس امام عليه السّلام به عنوان نتيجه گيرى مى‌فرمايد: «ولى شما، هر كدام، مسئوليت را به گردن ديگرى انداختيد و دست از يارى هم برداشتيد تا آنجا كه مورد هجوم پى در پى دشمن واقع شديد و سرزمين‌هايتان از دست رفت، (فتواكلتم و تخاذلتم حتّى شنّت عليكم الغارات و ملكت عليكم الأوطان) . تواكل، در اصل واگذارى هر كس، كار خود را به ديگرى است. و به تعبيرى ديگر، مفهومش اين است كه هر كس مسئوليت را از خود سلب كند و بر عهده ديگرى بگذارد و در نتيجه ميدان خالى شود. تخاذل، اين است كه هر كسى از يارى ديگرى چشم بپوشد و او را به حال خود رها سازد، در نتيجه، رشتۀ اتّحاد گسيخته شود و دشمن، بى آن كه احساس رادع و مانعى كند، حمله‌ور شود و اين يكى از بدترين و زشت‌ترين صفات در جوامع بشرى است كه افراد، مسئوليت‌ها را از خود سلب كرده به گردن ديگران بيندازند و هر كس به كار خويش پردازد و اگر برادر يا برادرانش مورد تهاجم قرار گيرند، آنها را تنها بگذارد. و نتيجۀ اين كار، همان است كه مولا در سخن بالا فرموده است؛ يعنى دشمن جسور مى‌شود و پى در پى حمله مى‌كند و شهرها و آبادى‌ها يكى بعد از ديگرى، در برابر او سقوط مى‌كند. 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 🍂🍂🍂🍂🍂 https://eitaa.com/qa_alghadir
"بسم‌الله الرّحمن الرّحيم " ✨بیا باهم نهج‌البلاغه بخوانیم✨ 🌺 ادامه خطبه ۲۷ [استنهاض الناس، دعوت به مبارزه و نكوهش از نافرمانى كوفيان] : وَ هَذَا أَخُو غَامِدٍ وَ قَدْ وَرَدَتْ خَيْلُهُ اَلْأَنْبَارَ وَ قَدْ قَتَلَ حَسَّانَ بْنَ حَسَّانَ اَلْبَكْرِيَّ وَ أَزَالَ خَيْلَكُمْ عَنْ مَسَالِحِهَا و اينك، فرماندۀ معاويه، (مرد غامدى) با لشكرش وارد شهر انبار شده و فرماندار من، «حسّان بن حسّان بكرى» را كشته و سربازان شما را از مواضع مرزى بيرون رانده است. 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🌸شرح: ‮سپس امام عليه السّلام به عنوان بيان يك شاهد زندۀ عينى، به شرح ماجراى دردناك حمله اخو غامد، (سفيان بن عوف غامدى) پرداخته، چنين مى‌فرمايد: (اكنون بشنويد يكى از فرماندهان لشكر غارتگر شام) اخو غامد، به شهر انبار حمله كرده و لشكريان او وارد آن شهر شده‌اند، حسّان بن حسّان بكرى، (فرماندار و نمايندۀ من) را كشته و سربازان و مرزبانان شما را از آن سرزمين بيرون رانده است، (و هذا أخو غامد و قد وردت خيله الأنبار و قد قتل حسّان بن حسّان البكريّ‌ و أزال خيلكم عن مسالحها) . با توجه به اين كه «مسالح» جمع «مسلحه» به معناى «مرزى» است - به خاطر اين كه در آنجا اسلحه جمع آورى مى‌كنند و مرزداران به وسيلۀ آن به پاسدارى مى‌پردازند - روشن مى‌شود كه شهر انبار، در نزديكى مرز عراق و شام بوده و اخو غامد به آن حمله‌ور گرديده و تعبير «أزال خيلكم عن مسالحها»، نشان مى‌دهد كه بدون مقاومت مهمّى از مرز گذشته است. شرح اين ماجرا، در آغاز خطبه گذشت. 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 🍂🍂🍂🍂🍂 https://eitaa.com/qa_alghadir
"بسم‌الله الرّحمن الرّحيم " ✨بیا باهم نهج‌البلاغه بخوانیم✨ 🌺 ادامه خطبه ۲۷ [استنهاض الناس، دعوت به مبارزه و نكوهش از نافرمانى كوفيان] : وَ لَقَدْ بَلَغَنِي أَنَّ اَلرَّجُلَ مِنْهُمْ كَانَ يَدْخُلُ عَلَى اَلْمَرْأَةِ اَلْمُسْلِمَةِ وَ اَلْأُخْرَى اَلْمُعَاهِدَةِ فَيَنْتَزِعُ حِجْلَهَا وَ قُلْبَهَا وَ قَلاَئِدَهَا وَ رُعُثَهَا مَا تَمْتَنِعُ مِنْهُ إِلاَّ بِالاِسْتِرْجَاعِ وَ اَلاِسْتِرْحَامِ به من خبر رسيده كه مردى از لشكر شام به خانۀ زنى مسلمان و زنى غير مسلمان كه در پناه حكومت اسلام بوده وارد شده و خلخال و دستبند و گردن بند و گوشواره‌هاى آنها را به غارت برده،در حالى كه هيچ وسيله‌اى براى دفاع، جز گريه و التماس كردن، نداشته‌اند. 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🌸شرح: ‮سپس امام عليه السّلام از ميان جنايات اخو غامد و لشكر غارتگرش، انگشت روى نقطۀ حسّاس و بسيار دردناكى گذاشته و مى‌فرمايد: به من خبر رسيده است كه يكى از آنها، به خانۀ زن مسلمان و زن غير مسلمان ديگرى كه در پناه اسلام جان و مالش محفوظ بوده، وارد شده و خلخال و دستبند و گردن بندها و گوشواره‌هاى آنان را از تنشان بيرون آورده است، در حالى كه هيچ وسيله‌اى براى دفاع از خود، جز گريه و زارى و التماس نداشته‌اند! و لقد بلغني أنّ‌ الرّجل منهم كان يدخل على المرأة المسلمة، و الأخرى المعاهدة فينتزع حجلها و قلبها و قلائدها و رعثها ، ما تمتنع منه إلاّ بالاسترجاع و الاسترحام. اشاره به اين كه احدى از مسلمانان آنجا به دفاع اين زن مسلمان و زن غير مسلمانى كه در پناه اسلام بوده، برنخاسته است! گويى، خاك مرگ بر سر همۀ آنها پاشيده بوده‌اند كه چنين ننگ آشكارى را براى خود پذيرفته‌اند، هم اموالشان به يغما رفته و هم نواميسشان مورد تعرّض قرار گرفته و هم پناهندگانشان مورد ظلم و ستم واقع شده‌اند. اين نكته قابل توجه است كه واژه «استرجاع» در كلمات مفسران نهج البلاغه، به دو معنا تفسير شده: نخست به «گريه و زارى كه توأم با هق‌هق و رفت و آمد صدا در گلو» است و ديگر گفتن كلمه «إِنّٰا لِلّٰهِ‌ وَ إِنّٰا إِلَيْهِ‌ رٰاجِعُونَ‌» كه معمولا در مصائب سخت كه كارى از دست انسان ساخته نيست، گفته مى‌شود. 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 🍂🍂🍂🍂🍂 https://eitaa.com/qa_alghadir
"بسم‌الله الرّحمن الرّحيم " ✨بیا باهم نهج‌البلاغه بخوانیم✨ 🌺 ادامه خطبه ۲۷ [استنهاض الناس، دعوت به مبارزه و نكوهش از نافرمانى كوفيان] : ثُمَّ اِنْصَرَفُوا وَافِرِينَ، مَا نَالَ رَجُلاً مِنْهُمْ كَلْمٌ وَ لاَ أُرِيقَ لَهُمْ دَمٌ، فَلَوْ أَنَّ اِمْرَأً مُسْلِماً مَاتَ مِنْ بَعْدِ هَذَا أَسَفاً مَا كَانَ بِهِ مَلُوماً لشكريان شام با غنيمت فراوان رفتند، بدون اين كه حتّى يك نفر آنان، زخمى بردارد، و يا قطرۀ خونى از او ريخته شود، اگر براى اين حادثۀ تلخ، مسلمانى از روى تأسّف بميرد، ملامت نخواهد شد. 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🌸شرح: حضرت، سپس مى‌افزايد: آنها بعد از اين همه جنايات، با غنائم فراوانى به شهر و ديار خود بازگشته‌اند بى آن كه حتّى يك نفر از آنان آسيب ببيند يا قطره خونى از آنها ريخته شود. ‮و در نتيجه‌گيرى نهايى اين جملۀ كوبنده را بيان مى‌فرمايد كه «اگر به خاطر اين حادثۀ (بسيار دردناك) مسلمانى از شدت تأسف و اندوه بميرد، ملامتى بر او نيست، بلكه به نظر من سزاوار است. امام عليه السّلام در اين بيان گويا از مطلبى كه اعماق او را مى‌سوزاند، پرده بر مى‌گيرد و آن اين كه چرا مسلمان با ايمان، آن قدر در برابر حوادث، سستى به خرج دهد كه دشمن، بدون هيچ رادع و مانعى، به سرزمين او حمله كند اموال او را به غارت برد، حتى متعرّض نواميس او شود و بدون كمترين ضايعات، با دست پر، به خانۀ خود برگردد؟! جالب اين كه تجاوز به حريم و گرفتن زينت آلات زنان مسلمان و غير مسلمان و هتك احترام آنها در يك رديف شمرده شده و اين نشان مى‌دهد كه اوّلا اسلام، تا چه حدّ براى نواميس مردم اهمّيّت قائل است و ثانيا، تا چه اندازه خود را متعهد به دفاع از اقليت‌هايى كه در پناه اسلام زندگى مى‌كنند مى‌داند. به هر حال مقصود امام عليه السّلام بيان عمق فاجعه‌اى است كه انجام شده است. بديهى است اين سخن، ويژۀ ديروز و زمان‌هاى گذشته و حملۀ لشكر معاويه به شهر انبار نبوده و نيست، بلكه يك قاعدۀ كلّى است كه در زندگى مسلمانان امروز و فردا نيز صادق است. گويى امام عليه السّلام مسلمانان امروز را كه مورد تهاجم شرق و غرب غارتگر قرار گرفته و اموال و نواميس‌شان را به خطر انداخته‌اند و در دفاع از خود در برابر اين خونخواران و غارتگران، سستى به خرج مى‌دهند، مخاطب ساخته و همين سخنان را براى آنها بازگو مى‌كند كه اگر مرد مسلمانى، از تجاوز دژخيمان به سرزمين‌هاى مقدّس اسلامى و تجاوز به قبلۀ نخست آنها و غارت منابع و اموال و هتك نواميس و اعراضشان، از اندوه و غصه بميرد، در خور سرزنش نخواهد بود. 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 🍂🍂🍂🍂🍂 https://eitaa.com/qa_alghadir
"بسم‌الله الرّحمن الرّحيم " ✨بیا باهم نهج‌البلاغه بخوانیم✨ 🌺 ادامه خطبه ۲۷ [استنهاض الناس، دعوت به مبارزه و نكوهش از نافرمانى كوفيان] : فَيَا عَجَباً عَجَباً وَ اَللَّهِ يُمِيتُ اَلْقَلْبَ وَ يَجْلِبُ اَلْهَمَّ مِنَ اِجْتِمَاعِ هَؤُلاَءِ اَلْقَوْمِ عَلَى بَاطِلِهِمْ وَ تَفَرُّقِكُمْ عَنْ حَقِّكُمْ فَقُبْحاً لَكُمْ وَ تَرَحاًحِينَ صِرْتُمْ غَرَضاً يُرْمَى شگفتا! شگفتا! به خدا سوگند، اين واقعيّت قلب انسان را مى‌ميراند و دچار غم و اندوه مى‌كند كه شاميان در باطل خود وحدت دارند، و شما در حق خود متفرّقيد. زشت باد روى شما و از اندوه رهايى نيابيد كه آماج تير بلا شديد!. 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🌸شرح:‮ ‮در اين بخش از خطبه، امام به تحليل ديگرى دربارۀ عوامل شكست و عقب نشينى مردم كوفه و عراق، توأم با ملامت و سرزنش مى‌پردازد، باشد كه با اين بيان روح خفتۀ آنها را بيدار كند و پيش از آن كه اوضاع كشور آنها، بدتر شود بپا خيزند و به دفع دشمن بپردازند. نخست مى‌فرمايد: «شگفتا، شگفتا! به خدا سوگند! قلب را مى‌ميراند و غم و اندوه را (به روح انسان) سرازير مى‌كند كه آنها (شاميان غارتگر) در مسير باطل خود، چنين متّحدند و شما، در طريق حقّتان، اين گونه پراكنده و متفرّق،.هميشه تعجّب و شگفتى، از امورى است كه با جريان طبيعى، سازگار نيست و علل ناشناخته يا نامأنوسى دارد. طبيعت امر چنين اقتضا مى‌كند كه طرفداران حق به خاطر ايمان محكمى كه به آن دارند، محكم بايستند و از آن دفاع كنند، ولى طرفداران باطل چون انگيزۀ نيرومندى براى دفاع از آن ندارند، نسبت به حمايت از آن سست و ناتوان باشند، ولى اگر ديديم طرفداران حق پراكنده و بى‌اراده و سست و ضعيفند، امّا طرفداران باطل متّحد و منسجم و در راه خود مصمّم هستند، سبب شگفتى مى‌شود. اهل عراق، پيشوايشان على عليه السّلام بود كه گذشته از وصيّت مسلّم پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در بارۀ ولايت او، همۀ مردم مكّه و مدينه، از مهاجران و انصار و غير آنها و غالب مناطق ديگر، با او بيعت كردند و دلائل حقّانيتش، از افكار و اعمال و زهد و عدالتش نمايان بود، امّا غارتگران شام به دنبال مردى طغيانگر و جاه‌طلب كه سوابق زشت خاندان او در اسلام و جاهليت، بر كسى پوشيده نبود، سر به شورش در برابر امام بر حق برداشته بودند با اين حال آيا جاى تعجّب‮ است كه امام، شديدا ناراحت مى‌شود و آنها را زير شلاّق سرزنش و ملامت مى‌گذارند؟ چرا كه سزاوار چنين سرزنش تند و تلخى بودند، مى‌فرمايد: «روى شما زشت باد! و همواره غم و اندوه قرينتان باشد! چرا كه (آن چنان سستى و پراكندگى به دشمن نشان داديد كه) هدف تيرها قرار گرفته‌ايد، فقبحا لكم و ترحا ، حين صرتم غرضا يرمى » 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 🍂🍂🍂🍂🍂 https://eitaa.com/qa_alghadir
"بسم‌الله الرّحمن الرّحيم " ✨بیا باهم نهج‌البلاغه بخوانیم✨ 🌺 ادامه خطبه ۲۷ [استنهاض الناس، دعوت به مبارزه و نكوهش از نافرمانى كوفيان] : يُغَارُ عَلَيْكُمْ وَ لاَ تُغِيرُونَ وَ تُغْزَوْنَ وَ لاَ تَغْزُونَ وَ يُعْصَى اَللَّهُ وَ تَرْضَوْنَ به شما حمله مى‌كنند، شما حمله نمى‌كنيد؟! با شما مى‌جنگند، شما نمى‌جنگيد؟! اين گونه معصيت خدا مى‌شود و شما رضايت مى‌دهيد؟ 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🌸شرح: پى در پى، به شما حمله مى‌كنند و شما به حملۀ متقابل دست نمى‌زنيد، يغار عليكم و لا تغيرون. ‮با شما مى‌جنگند و شما، با آنها پيكار نمى‌كنيد! و تغزون و لا تغزون. ‮آشكارا، معصيت خدا مى‌شود و شما با اعمال نادرستتان به آن رضايت مى‌دهيد! (و يعصى اللّه و ترضون!) . در واقع امام عليه السّلام دليل سرزنش خود را نسبت به آنان، در اين چند چيز خلاصه مى‌كند كه ريشۀ همه يك امر است و آن سستى و تنبلى و بى‌تفاوتى به خرج دادن است تا آنجا كه دشمن، چنان جسور مى‌شود كه پى در پى حمله مى‌كند غارت مى‌كند، و خون بى‌گناهان را مى‌ريزد و آنها تماشاچى اين صحنه‌هاى غم انگيز و زشت و ناروا هستند! 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 🍂🍂🍂🍂🍂 https://eitaa.com/qa_alghadir
"بسم‌الله الرّحمن الرّحيم " ✨بیا باهم نهج‌البلاغه بخوانیم✨ 🌺 ادامه خطبه ۲۷ [استنهاض الناس، دعوت به مبارزه و نكوهش از نافرمانى كوفيان] : قُلْتُمْ هَذِهِ حَمَارَّةُ اَلْقَيْظِ أَمْهِلْنَا يُسَبَّخْ عَنَّا اَلْحَرُّ، فَإِذَا أَمَرْتُكُمْ بِالسَّيْرِ إِلَيْهِمْ فِي أَيَّامِ اَلْحَرِّ وَ إِذَا أَمَرْتُكُمْ بِالسَّيْرِ إِلَيْهِمْ فِي اَلشِّتَاءِ قُلْتُمْ هَذِهِ صَبَارَّةُ اَلْقُرِّ، أَمْهِلْنَا يَنْسَلِخْ عَنَّا اَلْبَرْدُكُلُّ هَذَا فِرَاراً مِنَ اَلْحَرِّ وَ اَلْقُرِّ فَإِذَا كُنْتُمْ مِنَ اَلْحَرِّ وَ اَلْقُرِّ تَفِرُّونَ فَأَنْتُمْ وَ اَللَّهِ مِنَ اَلسَّيْفِ أَفَرُّ وقتى در تابستان فرمان حركت به سوى دشمن مى‌دهم، مى‌گوييد هوا گرم است، مهلت ده تا سوز گرما بگذرد، و آنگاه كه در زمستان فرمان جنگ مى‌دهم، مى‌گوييد هوا خيلى سرد است، بگذار سرما برود.همۀ اين بهانه‌ها براى فرار از سرما و گرما بود؟ وقتى شما از گرما و سرما فرار مى‌كنيد، به خدا سوگند كه از شمشير بيشتر گريزانيد! 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🌸شرح: ‮سپس امام عليه السّلام انگشت روى يك دليل روشن بر محكوميت آنان، به خاطر سستى و بى‌ارادگى و ضعف و ناتوانيشان گذارده، مى‌فرمايد: «هرگاه در ايّام تابستان، فرمان حركت به سوى دشمن را دادم، گفتيد: «اكنون، شدّت گرما است، اندكى ما را مهلت ده تا سوز گرما فرو نشيند»! و اگر در زمستان، اين دستور را به شما دادم، گفتيد: اكنون، هوا فوق العاده سرد است، بگذار سوز سرما آرام گيرد! ولى همۀ اينها، بهانه‌هايى است براى فرار از گرما و سرما؟ ‮جايى كه از سرما و گرما (اين همه وحشت داريد) و فرار مى‌كنيد، به خدا سوگند! از شمشير (دشمن) بيشتر (وحشت داريد و) فرار خواهيد كرد، گويى ميدان جنگ بايد در فصل بهار باشد، آن هم در ميان دشت‌هاى پر از گل و مرغزارها، همراه پرندگان خواننده و چشمه‌سارها و نسيم لطيف و روح افزا! آن گاه سربازان بنشينند و دشمنان را با اشاره چشم و ابرو بر خاك بيندازند! اين بى‌خبران، تاريخ اسلام را كه زمان چندانى از آن نگذشته بود، به كلّى، فراموش كرده بودند كه ياران پيامبر فاصلۀ ميان مدينه و ميدان تبوك را در آن گرماى سوزان تابستان بيابان حجاز با پاى برهنه روى سنگ‌هاى تفتيده از تابش آفتاب، با نداشتن آب و آذوقۀ كافى پيمودند و در جنگهاى ديگر نيز سخت‌ترين ناملايمات را تحمّل كردند و مانند شير ژيان، بر دشمن حمله كردند! اگر آنها مى‌خواستند مانند كوفيان سست عنصر، ملاحظۀ سرما و گرما كنند، هرگز درخت تنومند اسلام بارور نمى‌شد و به ثمر نمى‌نشست. نه تنها در اسلام بلكه در هيچ نقطه‌اى از دنيا، سربازان سست و ناز پرورده و ترسو و پراكنده پيروز نشدند، بلكه هميشه، ذليل و حقير و شكست خورده بودند. در واقع سخن آنها، شباهت زيادى با سخن كفّار و منافقان داشت كه مى‌گفتند: «لاٰ تَنْفِرُوا فِي اَلْحَرِّ» ، «در گرماى تابستان (به سوى ميدان جهاد) حركت نكنيد!» كه قرآن، در پاسخ آنها مى‌گويد: «قُلْ‌ نٰارُ جَهَنَّمَ‌ أَشَدُّ حَرًّا لَوْ كٰانُوا يَفْقَهُونَ‌» ، بگو: آتش دوزخ از اين گرمتر است، اگر مى‌دانستند. در واقع، كوفيان كه با اين گونه اظهارات واهى، از جهاد با دشمن خونخوار و سنگدل، طفره مى‌رفتند، گرفتار نوعى نفاق بودند، نفاقى كه از ضعف ايمان آنها به مبانى اسلام و پيشوايشان، امير مؤمنان على عليه السّلام سرچشمه مى‌گرفت. به هر حال، مجاهدان واقعى كه در صحنه‌هاى نبرد مى‌جنگند و مى‌جوشند و مى‌خروشند و پيروز مى‌شوند، كسانى هستند كه نه به مشكلات آب و هوا مى‌انديشند و نه به مشكلات مسير راه و ميدان نبرد 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 🍂🍂🍂🍂🍂 https://eitaa.com/qa_alghadir
"بسم‌الله الرّحمن الرّحيم " ✨بیا باهم نهج‌البلاغه بخوانیم✨ 🌺 ادامه خطبه ۲۷ [استنهاض الناس، دعوت به مبارزه و نكوهش از نافرمانى كوفيان] : يَا أَشْبَاهَ اَلرِّجَالِ وَ لاَ رِجَالَ حُلُومُ الْأَطْفَالِ وَ عُقُولُ رَبَّاتِ اَلْحِجَالِ لَوَدِدْتُ أَنِّي لَمْ أَرَكُمْ وَ لَمْ أَعْرِفْكُمْ اى مرد نمايان نامرد! اى كودك صفتان بى خرد، كه عقل‌هاى شما به عروسان پرده نشين شباهت دارد! چقدر دوست داشتم كه شما را هرگز نمى‌ديدم و هرگز نمى‌شناختم! 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🌸شرح: ‮در آخرين فراز اين خطبه امام همچنان تازيانه‌هاى ملامت و سرزنش را پى در پى بر روح آنها مى‌زند تا شايد اين خواب آلودگانِ سست عنصر از خواب غفلت بيدار شوند و چشمان خود را باز كنند و ببينند در چه شرايط مرگبارى گرفتارند، شايد كه بر پا خيزند و با يك جهاد مردانه و خدا پسندانه دست شاميان غارتگر را از كشور اسلام قطع كنند. در نخستين قسمت، آنها را با سه جمله كوبنده، مخاطب مى‌سازد و مى‌فرمايد: اى مرد نمايانى كه در حقيقت مرد نيستيد!‮ آرزوهاى شما مانند، آرزوهاى كودكان است. (كه با مختصر چيزى، فريب مى‌خورند و دل، خوش مى‌كنند و چشم بر خطر مى‌بندند و عقل و خرد شما، مانند عروسان حجله نشين است (كه جز عيش و نوش و زر و زيور، به چيزى نمى‌انديشند) در توصيف نخست، امام آنها را بر نداشتن شجاعت و حميّت و غيرت مردانگى سرزنش مى‌كند چرا كه تنها در چهرۀ مردان بودند و از صفات ويژۀ مردان در آنها خبرى نبود‮؛ حضرت سپس لحن كلام را تندتر فرموده مى‌گويد: «دوست داشتم كه هرگز شما را نمى‌ديدم و نمى‌شناختم، همان شناختى كه سرانجام، به خدا سوگند! پشيمانى بار آورد و خشم‌آور و غم انگيز بود، (لوددت أنّى لم أركم و لم أعرفكم معرفة - و اللّه - جرّت ندما، و أعقبت سدما) . تاريخ گواه بر اين مطلب است كه دوستى مردم كوفه و عراق براى امام عليه السّلام در تمام دوران خلافتش، ثمره‌اى جز غم و اندوه ناشى از سستى‌ها، بى‌وفايى‌ها، پيمان شكنى‌ها، ضعف‌ها، پراكندگى‌ها - و اشكال مختلف نفاق، نداشت و اين گروه، سبب مشكلات عظيمى در رهبرى و مديريت اين امام مدير و مدبّر و آگاه شدند. طبيعى است كه امام عليه السّلام آرزو كند كه اى كاش هرگز آنها را نمى‌ديد و گرد او جمع نمى‌شدند. 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 🍂🍂🍂🍂🍂 https://eitaa.com/qa_alghadir
"بسم‌الله الرّحمن الرّحيم " ✨بیا باهم نهج‌البلاغه بخوانیم✨ 🌺 ادامه خطبه ۲۷ [استنهاض الناس، دعوت به مبارزه و نكوهش از نافرمانى كوفيان] : مَعْرِفَةً وَ اَللَّهِ جَرَّتْ نَدَماً وَ أَعْقَبَتْ سَدَماً قَاتَلَكُمُ اَللَّهُ لَقَدْ مَلَأْتُمْ قَلْبِي قَيْحاً وَ شَحَنْتُمْ صَدْرِي غَيْظاً وَ جَرَّعْتُمُونِي نُغَبَ اَلتَّهْمَامِ أَنْفَاساً وَ أَفْسَدْتُمْ عَلَيَّ رَأْيِي بِالْعِصْيَانِ وَ اَلْخِذْلاَنِ حَتَّى لَقَدْ قَالَتْ قُرَيْشٌ إِنَّ اِبْنَ أَبِي طَالِبٍ رَجُلٌ شُجَاعٌ وَ لَكِنْ لاَ عِلْمَ لَهُ بِالْحَرْبِ شناسايى شما سوگند به خدا كه جز پشيمانى حاصلى نداشت، و اندوهى غم بار سرانجام آن شد. خدا شما را بكشد كه دل من از دست شما پر خون، و سينه‌ام از خشم شما مالامال است! كاسه‌هاى غم و اندوه را، جرعه جرعه به من نوشانديد، و با نافرمانى و ذلّت پذيرى، رأى و تدبير مرا تباه كرديد، تا آنجا كه قريش در حق من گفت: «بى ترديد پسر ابى طالب مردى دلير است ولى دانش نظامى ندارد» 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🌸شرح: ‮سرانجام آنها را هدف تير نفرينش قرار داده مى‌فرمايد: «خداوند، شما را بكشد و نابود كند (و از رحمتش دور سازد و به لعنت گرفتار كند) ! كه اين همه خون به دل من كرديد، و سينۀ مرا پر از خشم ساختيد و كاسه‌هاى غم و اندوه را جرعه جرعه، به من نوشانديد! با نافرمانى و ترك يارى، نقشه‌هاى مرا (براى سركوبى دشمن و ساختن يك جامعۀ آباد اسلامى) تباه كرديد تا آنجا كه (امر بر دوست و دشمن مشتبه شد) و قريش (كه از سوابق من در آشنايى با فنون جنگ به خوبى آگاه بودند) گفتند: پسر ابو طالب مرد شجاعى است ولى از فنون جنگ آگاه نيست، قاتلكم اللّه! لقد ملأتم قلبي قيحا و شحنتم صدري غيظا و جرّعتموني نغب التّهمام أنفاسا، و أفسدتم عليّ‌ رأيي بالعصيان و الخذلان حتّى لقد قالت قريش: إنّ‌ ابن أبي طالب رجل شجاع، و لكن لا علم له بالحرب. معمولا بسيارى از ملت‌ها، عامل عقب نشينى و مشكلات خود را، ضعف پيشوايان و رهبرانشان مى‌دانند، ولى گاه قضيه به عكس مى‌شود، يعنى، پيشوا بسيار لايق است، ولى ضعف و ناتوانى و عقب ماندگى فكرى و فرهنگى در پيروان است و اين براى يك پيشواى بزرگ و لايق بسيار دردآور است كه گرفتار مردمى سست عنصر و بى‌اراده شود و نتيجۀ كار منفى باشد و با اين حال، مردم در قضاوت خود آن را به حساب پيشواى بزرگشان بگذارند! 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 🍂🍂🍂🍂🍂 https://eitaa.com/qa_alghadir
"بسم‌الله الرّحمن الرّحيم " ✨بیا باهم نهج‌البلاغه بخوانیم✨ 🌺 بخش آخر خطبه ۲۷ [استنهاض الناس، دعوت به مبارزه و نكوهش از نافرمانى كوفيان] : لِلَّهِ أَبُوهُمْ وَ هَلْ أَحَدٌ مِنْهُمْ أَشَدُّ لَهَا مِرَاساً وَ أَقْدَمُ فِيهَا مَقَاماً مِنِّي لَقَدْ نَهَضْتُ فِيهَا وَ مَا بَلَغْتُ اَلْعِشْرِينَ وَ هَا أَنَا ذَا قَدْ ذَرَّفْتُ عَلَى اَلسِّتِّينَ وَ لَكِنْ لاَ رَأْيَ لِمَنْ لاَ يُطَاعُ خدا پدرشان را مزد دهد،آيا يكى از آنها تجربه‌هاى جنگى سخت و دشوار مرا دارد؟ يا در پيكار توانست از من پيشى بگيرد؟ هنوز بيست سال نداشتم، كه در ميدان نبرد حاضر بودم هم اكنون كه از شصت سال گذشته‌ام. امّا دريغ، آن كس كه فرمانش را اجرا نكنند، رأيى نخواهد داشت. 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🌸شرح: ‮حضرت، سرانجام در آخرين جمله‌هاى اين خطبه، به پاسخ سخنان ناروا و نادرست جماعتى از قريش مى‌پردازد كه آن حضرت را به ناآگاهى از فنون جنگ متّهم مى‌ساختند. او مى‌فرمايد: «خداوند پدرشان را حفظ كند! آيا هيچ يك از آنها، از من با سابقه‌تر و پيشگام‌تر در ميدان‌هاى نبرد بوده است‌؟ (للّه أبوهم! و هل أحد منهم أشدّ لها مراسا ، و أقدم فيها مقاما منّى‌؟)‮ من آن روز كه آمادۀ جنگ شدم (و گام در ميدان نهادم) هنوز بيست سال از عمرم نگذشته بود و الآن از شصت سال هم گذشته‌ام (بنا بر اين بيش از چهل سال جنگ را به عنوان يك فرمانده و يا در صف مقدّم تجربه كرده‌ام) ولى چه كنم كه‌؟ آن كس كه فرمانش را اطاعت نمى‌كنند، طرح و نقشه و تدبيرى ندارد و هر اندازه صاحب تجربه و آگاه باشد، كارش به جايى نمى‌رسد، لقد نهضت فيها و ما بلغت العشرين، و ها أنا ذا قد ذرّفت على السّتّين! و لكن لا رأي لمن لا يطاع ! 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 🍂🍂🍂🍂🍂 https://eitaa.com/qa_alghadir
"بسم‌الله الرّحمن الرّحيم " ✨بیا باهم نهج‌البلاغه بخوانیم✨ 🌺 خطبه ۶ [ و از سخنان آن حضرت است چون بدو اشارت كردند پى طلحه و زبير نرود و آمادۀ جنگ با آنان نشود] : وَ اَللَّهِ لاَ أَكُونُ كَالضَّبُعِ تَنَامُ عَلَى طُولِ اَللَّدْمِ حَتَّى يَصِلَ إِلَيْهَا طَالِبُهَا وَ يَخْتِلَهَا رَاصِدُهَا به خدا سوگند! از آگاهى لازمى برخوردارم و هرگز غافلگير نمى‌شوم،كه دشمنان ناگهان مرا محاصره كنندو با نيرنگ دستگيرم نمايند. 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🌸شرح: ‮امام در پاسخ كسانى كه پيشنهاد عدم تعقيب «طلحه» و «زبير» پيمان‌شكن را مى‌كردند، مى‌فرمايد: «به خدا سوگند من همچون كفتار نيستم كه با ضربات آرام و ملايم (در برابر لانه‌اش) به خواب مى‌رود تا صيّاد به او مى‌رسد و دشمنى كه در كمين اوست غافلگيرش مى‌كند!» (و اللّه لا اكون كالضّبع تنام على طول اللّدم ، حتّى يصل اليها طالبها، و يختلها راصدها ) . اين ضرب المثل از آنجا پيدا شده است كه معروف است كفتار حيوان ابلهى است و به آسانى مى‌توان او را شكار كرد، به اين ترتيب كه صيّاد آهسته با ته پاى خود يا قطعه سنگ يا چوبدستى به در لانۀ كفتار مى‌زند و او به خواب مى‌رود سپس او را به راحتى صيد مى‌كند. در اين جا افسانه‌هايى نيز ساخته شده، از جمله اين كه صيّاد آرام و آهسته مى‌گويد: اى كفتار! در خانه‌ات آرام گير و بخواب و اين سخن را چند بار تكرار مى‌كند. او هم به انتهاى لانه‌اش مى‌رود و مى‌خوابد و مى‌گويد: كفتار در خانه نيست، كفتار خوابيده است. سپس در خواب فرو مى‌رود و صيّاد وارد لانۀ او مى‌شود و با طناب مى‌بندد و بيرون مى‌برد و به همين جهت كسانى را كه در برابر دشمن به راحتى غافلگير مى‌شوند به كفتار تشبيه مى‌كنند. واقعيّتهاى تاريخى آن زمان نشان مى‌دهد كه پيشنهاد عدم تعقيب «طلحه» و «زبير» بسيار ساده‌لوحانه بود، چرا كه نقشه اين بود كه آنها «بصره» و سپس «كوفه» را در اختيار خود بگيرند و «معاويه» با آنها بيعت كند و در «شام» از مردم نيز براى آنان بيعت بگيرد و به اين ترتيب بخشهاى عمدۀ جهان اسلام در اختيار جاه‌طلبان پيمان‌شكن قرار گيرد و تنها مدينه در دست «على» (ع) بماند. آنها با تكيه بر شعار خونخواهى «عثمان» روز به روز مردم را به هيجان بيشتر فرا مى‌خواندند و تدريجا اين شعار كه قاتل «عثمان»، «على» (ع) است را در ميان مردم پخش مى‌كردند و مردم ناآگاه را بر ضدّ امام مى‌شوراندند. 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 🍂🍂🍂🍂🍂 https://eitaa.com/qa_alghadir
"بسم‌الله الرّحمن الرّحيم " ✨بیا باهم نهج‌البلاغه بخوانیم✨ 🌺 ادامه خطبه ۶ : وَ لَكِنِّي أَضْرِبُ بِالْمُقْبِلِ إِلَى اَلْحَقِّ اَلْمُدْبِرَ عَنْهُ وَ بِالسَّامِعِ اَلْمُطِيعِ اَلْعَاصِيَ اَلْمُرِيبَ أَبَداً حَتَّى يَأْتِيَ عَلَيَّ يَوْمِي من همواره با يارى انسان حق طلب، بر سر آن كس مى‌كوبم كه از حق روى گردان است، و با يارى فرمانبر مطيع، نافرمان اهل ترديد را درهم مى‌شكنم، تا آن روز كه دوران زندگانى من به سر آيد. 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🌸شرح: ‮سپس در ادامۀ اين سخن امام به نكتۀ ديگرى مى‌پردازد كه گفتار اوّلش را با آن تكميل مى‌كند، مى‌فرمايد: «من نه تنها غافلگير نمى‌شوم بلكه با هوشيارى تمام مراقب مخالفان هستم و ابتكار عمل را از دست نمى‌دهم و با شمشير برندۀ هواداران حق، بر كسانى كه به حق پشت كرده‌اند نبرد مى‌كنم و با دستيارى فرمانبرداران مطيع با عاصيان ناباور مى‌جنگم، و اين روش هميشگى من است تا روزى كه زندگى‌ام پايان گيرد!» (و لكنّى اضرب بالمقبل الى الحقّ‌ المدبر عنه، و بالسّامع المطيع العاصي المريب ابدا، حتّى يأتي علىّ‌ يومى) . بديهى است در يك جامعه، همواره همۀ مردم طالب حق نيستند، گروهى بى‌ايمان يا سست ايمان و هواپرست و جاه‌طلب وجود دارند كه وجود يك پيشواى عالم و عادل را مزاحم منافع نامشروع خود مى‌بينند و دست به تحريكات مى‌زنند و از حربه‌هاى فريب و نيرنگ و دروغ و تهمت و شايعه‌پراكنى بهره مى‌گيرند. پيشوايان آگاه و بيدار بايد به اين گونه افراد مهلت ندهند همانند يك عضو فاسد سرطانى، آنها را از پيكر جامعه جدا سازند و نابود كنند، و در صورتى كه خطرشان شديد نباشد آنها را محدود كنند، و هميشه هواداران حق و مطيعان گوش بر فرمان، سلاح برنده‌اى براى درهم كوبيدن اين گروهند. 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 🍂🍂🍂🍂🍂 https://eitaa.com/qa_alghadir
"بسم‌الله الرّحمن الرّحيم " ✨بیا باهم نهج‌البلاغه بخوانیم✨ 🌺 بخش آخر خطبه ۶ : فَوَاللَّهِ مَا زِلْتُ مَدْفُوعاً عَنْ حَقِّي مُسْتَأْثَراً عَلَيَّ مُنْذُ قَبَضَ اَللَّهُ نَبِيَّهُ صلى‌الله‌عليه‌وسلم حَتَّى يَوْمِ اَلنَّاسِ هَذَا پس سوگند به خدا، من همواره از حق خويش محروم ماندم، و از هنگام وفات پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم تا امروز حق مرا از من باز داشته و به ديگرى اختصاص دادند. 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🌸شرح: ‮امام (ع) در سوّمين و آخرين نكته از سخن خود اضافه مى‌كند كه اين كارشكنيها براى من تازگى ندارد: «به خدا سوگند از زمان وفات پيامبر (ص) تا امروز همواره از حقّم بازداشته شده‌ام و ديگران را بر من مقدّم داشته‌اند!» اشاره به اين كه كار «طلحه» و «زبير» يك مسئلۀ تازه نيست، حلقه‌اى است از يك جريان مستمر، كه از روز وفات پيامبر شروع شد و هنوز هم ادامه دارد. تعبير به «مدفوعا» و «مستأثرا» اشاره به مقاومتى است كه دشمن پيوسته در مقابل امام (ع) داشته و او را عقب مى‌زده و ديگران را بر وى مقدّم مى‌نموده است چرا كه تحمّل عدل و داد او را نمى‌كرده و يا نسبت به فضايل او رشك مى‌ورزيده است. تعبير به (حتّى يوم النّاس هذا) - با توجه به اضافۀ روز به مردم - ممكن است اشاره به اين باشد كه آن روز كه تنها بودم حقّم را گرفتند و امروز هم كه مردم با اصرار تمام با من بيعت كرده‌اند باز گروهى به مخالفت پرداخته‌اند، در حالى كه اگر بر مسند خلافت ظاهرى هم بنشينم باز حقّ‌ من برتر و بالاتر از اينهاست! قابل توجّه اين كه در كلامى از «امير مؤمنان على» (ع) كه مرحوم «شيخ مفيد» در «ارشاد» آورده است چنين مى‌خوانيم: «هذا طلحة و الزّبير ليسا من اهل النّبوّة و لا من ذرّيّة الرّسول (ص) حين رايا انّ‌ اللّه قد ردّ علينا حقّنا بعد اعصر فلم يصبرا حولا واحدا و لا شهرا كاملا حتّى وثبا على دأب الماضين قبلهما ليذهبا بحقّي و يفرّقا جماعة المسلمين عنّي، اين «طلحه» و «زبير» با اين كه نه از خاندان نبوّتند و نه از فرزندان رسول خدا (ص)، هنگامى كه ديدند خداوند حقّ‌ ما را بعد از سالها به ما باز گردانده حتّى يك سال، بلكه يك ماه كامل صبر نكردند! و برخاستند و همان روش گذشتگان را در پيش گرفتند كه حقّ‌ مرا از ميان ببرند و جماعت مسلمين را از گرد من پراكنده سازند»! نكته پيام به همۀ مسؤولان امام (ع) در اين گفتار تاريخى خود درسى به همۀ زمامداران بيدار و با ايمان و مسئولين كشورهاى اسلامى داده است كه براى مقابلۀ با خطرات دشمن، گاه روزها، بلكه ساعتها و لحظه‌ها سرنوشت ساز است. 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 🍂🍂🍂🍂🍂 https://eitaa.com/qa_alghadir
"بسم‌الله الرّحمن الرّحيم " ✨بیا باهم نهج‌البلاغه بخوانیم✨ 🌺 خطبه ۴ [پند و اندرز به مردم] : بِنَا اِهْتَدَيْتُمْ فِي اَلظَّلْمَاءِ وَ تَسَنَّمْتُمْ ذُرْوَةَ اَلْعَلْيَاءِ شما مردم به وسيله ما، از تاريكى‌هاى جهالت نجات يافته و هدايت شديد، و به كمك ما، به اوج ترقّى رسيديد. 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🌸شرح: ‮امام (ع) در آغاز اين خطبه به نعمتهاى فراوان و چشمگيرى كه در سايۀ اسلام نصيب مسلمانان - مخصوصا مسلمانان آغاز اسلام - شد اشاره كرده و در سه جملۀ كوتاه كه با تشبيهات زيبايى همراه است اين مطلب را چنين توضيح مى‌دهد: «به وسيلۀ ما در تاريكيهاى (جهل و گمراهى و جاهليّت) هدايت يافتيد و به كمك ما به اوج ترقّى رسيديد و در پرتو شعاع ما (خاندان پيامبر - ص -) صبح (سعادت) شما درخشيدن گرفت و تاريكيها پايان يافت» (بنا اهتديتم فى الظّلماء ، و تسنّمتم ذروة العلياء، و بنا افجرتم عن السّرار ) . در جملۀ اوّل، امام به شرايط زمان جاهليّت كه تاريكى جهل و فساد و جنايت همه جا را فرا گرفته بود اشاره مى‌فرمايد كه در پرتو وجود پيامبر (ص)، مردم صراط مستقيم را پيدا كردند و با سرعت به سوى مقصد حركت نمودند. در جملۀ دوّم، ترقّى و تكامل را به شترى تشبيه مى‌كند كه داراى كوهان است (با توجّه به اين كه «تسنّمتم» از مادۀ سنام به معناى كوهان شتر مى‌باشد) و مى‌فرمايد: شما بر بالاى آن كوهان قرار گرفتيد كه اشاره به اوج ترقّى و تكاملى است كه نصيب مسلمين در پرتو اسلام شد و همۀ مورّخان شرق و غرب در كتابهاى خود به هنگام شرح تمدّن اسلام به آن اعتراف و اذعان دارند. 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 🍂🍂🍂🍂🍂 https://eitaa.com/qa_alghadir
"بسم‌الله الرّحمن الرّحيم " ✨بیا باهم نهج‌البلاغه بخوانیم✨ 🌺 ادامه خطبه۴[پند و اندرز به مردم] : وَ بِنَا أَفْجَرْتُمْ عَنِ اَلسِّرَارِ، وُقِرَ سَمْعٌ لَمْ يَفْقَهِ اَلْوَاعِيَةَ وَ كَيْفَ يُرَاعِي اَلنَّبْأَةَ مَنْ أَصَمَّتْهُ اَلصَّيْحَةُ صبح سعادت شما با نور ما درخشيد، كر است گوشى كه بانگ بلند پندها را نشنود،و آن كس را كه فرياد بلند، كر كند، آواى نرم حقيقت چگونه در او أثر خواهد كرد؟ 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🌸شرح: در جملۀ سوّم، وضع جامعۀ جاهلى را به شبهاى تاريك ماه و محاق (با توجّه به اين كه سرار به معناى شبهايى است كه ماه مطلقا در آن نمى‌درخشد) تشبيه كرده و مى‌فرمايد: «به وسيلۀ پيامبر و خاندان او پرده‌هاى تاريكى شكافته شد و داخل در فجر و صبح سعادت شديد». در واقع اين تعبيرات از سرچشمۀ قرآن گرفته شده كه اسلام و ايمان و وحى الهى را تشبيه به نور كرده، گاه مى‌فرمايد: «اَللّٰهُ‌ وَلِيُّ‌ اَلَّذِينَ‌ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ‌ مِنَ‌ اَلظُّلُمٰاتِ‌ إِلَى اَلنُّورِ» ، خداوند ولىّ‌ و سرپرست كسانى است كه ايمان آوردند و آنها را از تاريكيها به سوى نور بيرون مى‌برد» و در جايى ديگر مى‌فرمايد: «قَدْ جٰاءَكُمْ‌ مِنَ‌ اَللّٰهِ‌ نُورٌ وَ كِتٰابٌ‌ مُبِينٌ‌ يَهْدِي بِهِ‌ اَللّٰهُ‌ مَنِ‌ اِتَّبَعَ‌ رِضْوٰانَهُ‌ سُبُلَ‌ اَلسَّلاٰمِ‌ وَ يُخْرِجُهُمْ‌ مِنَ‌ اَلظُّلُمٰاتِ‌ إِلَى اَلنُّورِ بِإِذْنِهِ‌» ، به يقين از سوى خداوند نور و كتاب آشكارى به سوى شما آمد و خداوند به بركت آن، كسانى را كه از خشنودى او پيروى كنند به راههاى سلامت هدايت مى‌كند و به اذن خود از تاريكيها به سوى روشنايى مى‌برد» و گاه مى‌فرمايد: «وَ إِنَّهُ‌ لَذِكْرٌ لَكَ‌» ‮سپس امام (ع) به عنوان نكوهش از كسانى كه گوش شنوا ندارند و تعريف و تقدير از افراد واقع‌بين و آگاه، مى‌افزايد: «كر باد! گوشى كه نداى بلند پند و اندرز را درك نكند» (وقر سمع لم يفقه الواعية) . واژۀ «وقر» هم در مورد كرى به كار مى‌رود و هم سنگينى گوش، و منظور از «واعية» فريادهاى بلند است و اشاره به آيات صريح و كوبندۀ قرآن در مسائل مهمّ‌ اعتقادى و عملى و اخلاقى و همچنين سنّت آشكار پيامبر اسلام (ص). و تعبير به «لم يفقه، درك نكرده» به جاى «لم يسمع، نشنيده است» به خاطر اين است كه تنها شنيدن اثرى ندارد مهم درك كردن است. ‮سپس مى‌فرمايد: «كسى كه صيحه و فرياد، او را (كر) كرده است چگونه مى‌تواند آهنگ ملايم (مرا) بشنود» (و كيف يراعى النّباة من اصمّته الصّيحة) . اشاره به اين كه اينها كه فرمان خدا و پيامبر اكرم (ص) را زير پا گذارده‌اند چگونه ممكن است سخنان مرا بشنوند؟! 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 🍂🍂🍂🍂🍂 https://eitaa.com/qa_alghadir
"بسم‌الله الرّحمن الرّحيم " ✨بیا باهم نهج‌البلاغه بخوانیم✨ 🌺 ادامه خطبه ۴[پند و اندرز به مردم] : رُبِطَ جَنَانٌ لَمْ يُفَارِقْهُ اَلْخَفَقَانُ. مَا زِلْتُ أَنْتَظِرُ بِكُمْ عَوَاقِبَ اَلْغَدْرِ وَ أَتَوَسَّمُكُمْ بِحِلْيَةِ اَلْمُغْتَرِّينَ قلبى كه از ترس خدا لرزان است، همواره پايدار و با اطمينان باد!. من همواره منتظر سرانجام حيله‌گرى شما مردم بصره بودم، و نشانه‌هاى فريب خوردگى را در شما مى‌نگريستم. 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🌸شرح: ‮از آن جا كه در برابر آن گروه، گروه ديگرى وجود دارد كه طرفدار حقّند، مى‌فرمايد: «مطمئن باد! قلبى كه از خوف خدا جدايى نپذيرد (و حقيقت را درك كند و در برابر آن خاضع باشد)» . نكته هدايت در پرتو خاندان وحى آنچه در فراز بالا از كلام امام (ع) خوانديم، اشاره به يك واقعيّت مهمّ‌ تاريخى است كه از مقايسۀ عصر جاهليّت عرب با دوران شكوفايى بعد از طلوع اسلام، روشن مى‌شود كه عرب جاهلى از نظر معتقدات دينى، مسائل مربوط به مبدأ و معاد، نظام اجتماعى، نظام خانواده، اخلاق، تقوا و وضع اقتصادى در چه سطحى بوده و بعد از نزول قرآن و اسلام در چه سطحى قرار گرفت. تفاوت در ميان اين دو آن قدر زياد است كه جز تعبير به يك معجزۀ بزرگ، تعبير ديگرى براى آن نمى‌توان تصوّر كرد. آنچه امام (ع) در اين بخش از خطبه بيان فرموده كه: ظلمت و تاريكى تمام جامعۀ آنان را در بر گرفته بود و با ظهور اسلام سپيدۀ صبح سعادت آشكار گشت و بر قلّه‌هاى معرفت و فرهنگ و تمدّن قرار گرفتند، فقط يك اشاره كوتاه بود. ‮در اين بخش از خطبه، امام (ع) بازماندگان «جنگ جمل» را مخاطب ساخته است. در روايات آمده است كه «طلحه و زبير» مدّتى بعد از بيعت با «على» (ع) به خدمتش آمدند و براى رفتن به «عمره» از آن حضرت اجازه گرفتند. امام (ع) كه آثار نفاق و پيمان‌شكنى را در آنان مى‌ديد، بار ديگر از آنها پيمان وفادارى و بيعت گرفت، ولى همان گونه كه مى‌دانيم به پيمان خود وفادار نماندند و آتش «جنگ جمل» را روشن كردند كه در آن آتش، بيش از ده هزار نفر از مسلمين سوختند و بى‌شك گروه زياد ديگرى در اين توطئه سهيم و شريك بودند و با اين كه بيعت كرده بودند در صدد پيمان‌شكنى بر آمدند و مخاطب «على» (ع) همين گروهند. «ابن ابى الحديد» در يكى از كلمات خود نقل مى‌كند كه: «على» (ع) در آن روزى كه «زبير» با او بيعت كرد فرمود: «من از اين بيم دارم كه تو پيمان خود را بشكنى و با اين بيعت مخالفت كنى!» عرض كرد: «بيم نداشته باش چنين چيزى تا ابد از من سر نمى‌زند!» امام (ع) فرمود: «خداوند گواه و شاهد من بر اين موضوع باشد»؟ عرض كرد: «آرى» پس از چند روز «طلحه و زبير» خدمت امير مؤمنان (ع) آمدند و عرض كردند: «تو مى‌دانى در زمان حكومت «عثمان» چه اندازه به ما جفا شد! و مى‌دانى او همواره طرفدار «بنى اميّه» بود اكنون كه خداوند خلافت را به تو سپرده است، بعضى از اين فرمانداريها را در اختيار ما بگذار»! امام (ع) فرمود: «به قسمت الهى راضى باشيد تا من در اين باره فكر كنم و بدانيد من كسى را در اين امانت شريك نمى‌كنم مگر اين كه از ديانت و امانت او راضى و مطمئن باشم 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 🍂🍂🍂🍂🍂 https://eitaa.com/qa_alghadir
"بسم‌الله الرّحمن الرّحيم " ✨بیا باهم نهج‌البلاغه بخوانیم✨ 🌺 ادامه خطبه ۴[پند و اندرز به مردم] : حَتَّى سَتَرَنِي عَنْكُمْ جِلْبَابُ اَلدِّينِ وَ بَصَّرَنِيكُمْ صِدْقُ اَلنِّيَّةِ، أَقَمْتُ لَكُمْ عَلَى سَنَنِ اَلْحَقِّ فِي جَوَادِّ اَلْمَضَلَّةِ حَيْثُ تَلْتَقُونَ وَ لاَ دَلِيلَ وَ تَحْتَفِرُونَ وَ لاَ تُمِيهُونَ. تظاهر به ديندارى شما، پرده‌اى ميان ما كشيد ولى من با صفاى باطن درون شما را مى‌خواندم. من براى وا داشتن شما به راه‌هاى حق، كه در ميان جادّه‌هاى گمراه كننده بود، به پاخاستم در حالى كه سرگردان بوديد و راهنمايى نداشتيد تشنه كام هر چه زمين را مى‌كنديد قطرۀ آبى نمى‌يافتيد. 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🌸شرح: ‮سپس مى‌افزايد: ولى به خاطر استتار شما در لباس دين بود كه از شما چشم پوشيدم (و راز شما را افشا نكردم) در حالى كه صفاى دل، مرا از درون شما آگاهى مى‌داد (و از توطئه‌ها و نيرنگهاى شما به لطف الهی آگاهی می‌داد.) در حقيقت اين دو جملۀ امام (ع) پاسخ به دو سؤال متعدّد مى‌باشد: اوّلا: اگر امام انتظار پيمان‌شكنى آنها را داشت و نشانه‌هايش را در آنها مى‌ديد چرا اين مطلب را آشكار نفرمود؟ و ثانيا: اين آگاهى بر درون و باطن آنها از كجا پيدا شد؟ امام در پاسخ سؤال اوّل مى‌فرمايد: «استتار در پردۀ دين بود كه ايجاب مى‌كرد اين راز مكتوم بماند» و در پاسخ سؤال دوّم مى‌فرمايد: «صفاى دل، مرا آگاه ساخت». ‮در پايان اين سخن مى‌فرمايد: «من در كنار جاده‌هاى گمراه كننده ايستادم تا شما را به طريق حق رهنمون شوم، در آن هنگام كه گرد هم جمع مى‌شديد و راهنمايى نداشتيد و تشنۀ رهبر شايسته‌اى بوديد و براى پيدا كردن اين آب حيات، تلاش مى‌كرديد و به جايى نمى‌رسيديد». در حقيقت امام (ع) آنان را در عصر «عثمان» مخصوصا سالهاى آخر عمر او، تشبيه به مسافرانى مى‌كند كه راه را گم كرده و در بيراهه گرفتار شده و از تشنگى مى‌سوزند و جاى جاى زمين را براى رسيدن به آب حفر مى‌كنند و به آب دست نمى‌يابند، ولى امام (ع) به يارى آنها مى‌آيد، به صراط مستقيم هدايتشان مى‌كند و از سرچشمۀ هدايت سيرابشان مى‌سازد. به آنها توجّه مى‌دهد كه اگر در آن دوران تاريك و طوفانى من نبودم چه مشكلات و گرفتاريهاى عظيم دينى و دنيوى دامانتان را مى‌گرفت. 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 🍂🍂🍂🍂🍂 https://eitaa.com/qa_alghadir
"بسم‌الله الرّحمن الرّحيم " ✨بیا باهم نهج‌البلاغه بخوانیم✨ 🌺 ادامه خطبه ۴[پند و اندرز به مردم] : اَلْيَوْمَ أُنْطِقُ لَكُمُ اَلْعَجْمَاءَ ذَاتَ اَلْبَيَانِ عَزَبَ رَأْيُ اِمْرِئٍ تَخَلَّفَ عَنِّي مَا شَكَكْتُ فِي اَلْحَقِّ مُذْ أُرِيتُهُ امروز زبان بسته را به سخن مى‌آورم، دور باد رأى كسى كه با من مخالفت كند! از روزى كه حق به من نشان داده شد، هرگز در آن شك و ترديد نکردم. 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🌸شرح: ‮جمله‌هاى متعدّدى كه در اين فراز از كلام آمده است هر كدام اشاره به نكتۀ مهمّى دارد و به نظر مى‌رسد كه در لا به لاى اين جمله‌ها، جمله‌هاى بيشترى بوده است كه مرحوم «سيّد رضى» (ره) به هنگام تلخيص كردن، آنها را ساقط نموده است. چرا كه سيرۀ مرحوم «سيّد رضى» (ره) بر اين قرار داشته كه از خطبه‌ها گلچين مى‌كرده و قسمتهايى را كنار مى‌گذاشته، گاهى بيشتر و گاهى كمتر. به هر حال نخستين نكته‌اى را كه امام (ع) در اين جا به آن اشاره مى‌كند اين است كه مى‌فرمايد: «من امروز (حوادث) بى‌زبانى را كه صد زبان دارد براى شما به سخن در مى‌آورم (تا حقايق را فاش كند)». «عجماء» به معناى حيوان بى‌زبان است، ولى گاه به حوادث و مسائل ديگرى كه سخن نمى‌گويد نيز اطلاق مى‌شود و لذا بسيارى از شارحان نهج البلاغه معتقدند كه «عجماء» در اين جا اشاره به حوادث عبرت‌آميزى است كه در عصر او يا در گذشته، روى داده و هر كدام براى خود زبان حالى دارند و انسانها را پند و اندرز مى‌دهند. امام پيامهاى آنها را با بيان رساترى در اين جا و در موارد ديگر بيان مى‌كند و نكته‌هاى عبرت‌آموز آنها را شرح مى‌دهد. اين احتمال نيز داده شده است كه منظور از آن صفات كمال خود آن حضرت و يا اوامر الهى است كه اينها نيز گويى خاموشند و امام سخنان آنها را بازگو مى‌كند. ‮در جملۀ دوّم امام (ع) با قاطعيّت مى‌فرمايد: «آن كس كه از دستورات من تخلّف كند از حق دور گشته است زيرا از زمانى كه حق را به من نشان داده‌اند هرگز در آن ترديد نكرده‌ام (بنا بر اين آنچه مى‌گويم حق است و هر كس تخلّف كند از حق فاصله گرفته)». در واقع صدر و ذيل اين كلام از قبيل علّت و معلول يا دليل و مدّعاست و با توجّه به اين كه امام (ع) در دامان حق پرورش يافته و در آغوش پيامبر اسلام (ص) بزرگ شده و همواره كاتب وحى و شاهد معجزات بوده و از همه بالاتر «باب مدينة علم النّبى صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم » و به منزلۀ در ورودى براى شهر علم پيامبر بوده است و علاوه بر عالم ظاهر، به عالم شهود و باطن راه يافته است، اين سخن هرگز ادّعاى گزافى نيست. بعضى از شارحان احتمال ديگرى در جملۀ «عزب رأى امرىء...» داده‌اند و آن اين كه از قبيل نفرين باشد يعنى: «دور باد رأى كسى كه از دستوراتم تخلّف كند» ولى معناى اوّل مناسبتر به نظر مى‌رسد. 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 🍂🍂🍂🍂🍂 https://eitaa.com/qa_alghadir
"بسم‌الله الرّحمن الرّحيم " ✨بیا باهم نهج‌البلاغه بخوانیم✨ 🌺 بخش آخرخطبه ۴[پند و اندرز به مردم] : لَمْ يُوجِسْ مُوسَى عليه‌السلام خِيفَةً عَلَى نَفْسِهِ بَلْ أَشْفَقَ مِنْ غَلَبَةِ اَلْجُهَّالِ وَ دُوَلِ اَلضَّلاَلِ اَلْيَوْمَ تَوَاقَفْنَا عَلَى سَبِيلِ اَلْحَقِّ وَ اَلْبَاطِلِ مَنْ وَثِقَ بِمَاءٍ لَمْ يَظْمَأْ كناره گيرى من چونان حضرت موسى عليه السّلام برابر ساحران است كه بر خويش بيمناك نبود، ترس او براى اين بود كه مبادا جاهلان پيروز شده و دولت گمراهان حاكم گردد. امروز ما و شما بر سر دو راهى حق و باطل قرار داريم،آن كس كه به وجود آب اطمينان دارد تشنه نمى‌ماند. 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🌸شرح: ‮در سوّمين جمله، به پاسخ سؤالى مى‌پردازد كه بعد از داستان «جنگ جمل» به ذهن بعضى مى‌رسيد و آن اين كه چرا امام (ع) از ماجراى اين جنگ نگران بود؟ مى‌فرمايد: نگرانى من هرگز به خاطر خودم نبود بلكه به خاطر اين بود كه مبادا با آمدن همسر پيامبر (ص) به ميدان، و فرياد دروغين خونخواهى قتل «عثمان» و حضور جمعى از صحابۀ پيمان‌شكن در لشكر دشمن، گروهى از عوام به شكّ‌ و ترديد بيفتند، درست همانند نگرانى موسى به هنگام رويارويى با ساحران. «موسى هرگز احساس ترس نسبت به خودش نكرد، بلكه از اين مى‌ترسيد كه جاهلان و دولتهاى ضلالت غلبه كنند و مردم را به گمراهى بكشانند». اين جمله اشاره به آيات سورۀ «طه» است آنجا كه خداوند مى‌فرمايد: «قٰالُوا يٰا مُوسىٰ‌ إِمّٰا أَنْ‌ تُلْقِيَ‌ وَ إِمّٰا أَنْ‌ نَكُونَ‌ أَوَّلَ‌ مَنْ‌ أَلْقىٰ‌ قٰالَ‌ بَلْ‌ أَلْقُوا فَإِذٰا حِبٰالُهُمْ‌ وَ عِصِيُّهُمْ‌ يُخَيَّلُ‌ إِلَيْهِ‌ مِنْ‌ سِحْرِهِمْ‌ أَنَّهٰا تَسْعىٰ‌ فَأَوْجَسَ‌ فِي نَفْسِهِ‌ خِيفَةً‌ مُوسىٰ‌» ، ساحران گفتند اى موسى! آيا تو اوّل عصاى خود را مى‌افكنى يا ما اوّل باشيم‌؟ گفت: شما اوّل بيفكنيد، در اين هنگام طنابها و عصاهاى آنان بر اثر سحرشان چنان به نظر مى‌رسيد كه حركت مى‌كند، موسى ترس خفيفى در دل احساس كرد» (مبادا مردم گمراه شوند)»!‮ در چهارمين جمله به مردم و بازماندگان جنگ جمل هشدار مى‌دهد كه: امروز ما و شما در جادّۀ حق و باطل قرار گرفته‌ايم (يا به تعبير ديگر بر سر دو راهى حقّ‌ و باطل قرار گرفته‌ايم كه ما به سويى مى‌رويم و شما به سوى ديگر! ما در متن حق هستيم و متأسفانه شما بر باطل و در لبۀ پرتگاه). درست چشم باز كنيد و وضع خود را ببينيد كه بر امام زمانتان خروج كرده‌ايد! احترام بيعت را نگه نداشته و پيمان الهى را شكسته‌ايد! و در ميان مسلمين شكاف ايجاد كرده‌ايد! و خونهاى گروه عظيمى را ريخته‌ايد! و مسئوليت بزرگى در پيشگاه خدا و براى «يوم المعاد» جهت خود فراهم كرده‌ايد! نيك بينديشيد و در وضع خود تجديد نظر كنيد!‮ سرانجام در آخرين جمله مى‌فرمايد: كسى كه اطمينان به آب داشته باشد تشنه نمى‌شود. اشاره به اين كه آن كس كه رهبر و راهنماى مطمئنّى دارد، گرفتار شكّ‌ و ترديد و وسوسه‌هاى شيطانى و اضطراب و بى‌اعتمادى نمى‌گردد، چرا كه خود را در كنار چشمۀ آب زلال معرفت احساس مى‌كند و در مشكلات به او پناه مى‌برد و از او فرمان و دستور مى‌گيرد، شما هم اگر رهبر خود را بشناسيد و به او اعتماد كنيد، با اطمينان خاطر در راه حق گام مى‌نهيد و از تزلزل و ترديد و وسوسه‌هاى نفس و شيطان در امان خواهيد بود. 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 🍂🍂🍂🍂🍂 https://eitaa.com/qa_alghadir
"بسم‌الله الرّحمن الرّحيم " ✨بیا باهم نهج‌البلاغه بخوانیم✨ 🌺 خطبه ۲۲[ذم الناكثين: شناساندن ناكثين «اصحاب جمل»] : أَلاَ وَ إِنَّ اَلشَّيْطَانَ قَدْ ذَمَّرَ حِزْبَهُ وَ اِسْتَجْلَبَ جَلَبَهُ لِيَعُودَ اَلْجَوْرُ إِلَى أَوْطَانِهِ وَ يَرْجِعَ اَلْبَاطِلُ إِلَى نِصَابِهِ آگاه باشيد، كه همانا شيطان حزب و يارانش را بسيج كرده و سپاه خود را از هر سو فراهم آورده است، تا بار ديگر ستم را به جاى خود نشاند و باطل به جايگاه خويش پايدار شود. 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🌸شرح: ‮اين خطبه، ناظر به آتش افروزان جنگ جمل، يعنى طلحه و زبير و ياران آنها است. آن دو كه هواى حكومت در سر داشتند و على عليه السّلام را آماده واگذارى بعضى از مناصب مهم حكومتى به خودشان نديدند، تحت تأثير هواى نفس و وسوسه‌هاى شيطانى، بيعت خود را با على عليه السّلام شكستند و گروهى از مردم را پيرامون خود جمع كردند و همسر پيامبر، عايشه را هم با خود همراه نمودند و به عنوان خون‌خواهى عثمان، قيام كردند و «بصره» را - كه به جهاتى، براى اين كار آمادگى داشت - به عنوان مركز توطئه‌هاى خود برگزيدند. امام عليه السّلام در نخستين فراز اين خطبه، به اين توطئه، اشاره كرده مى‌فرمايد: آگاه باشيد! شيطان، حزب خود را بسيج كرده و سپاهش را گرد آورده است تا بار ديگر، ظلم و ستم به وطنش باز گردد و باطل، به جايگاه نخستينش رسد»! اين سخن، اشاره به حركت‌هاى آشوب طلبانه‌اى است كه بعد از قتل عثمان و بيعت مردم با على عليه السّلام روى داد. و منظور از حزب شيطان، همان كسانى هستند كه در عصر عثمان به سوء استفاده از بيت المال و سلطه بر پست‌هاى حسّاس كشور اسلامى دست زده بودند و در انتظار خلافت و مقامات ديگر، بعد از عثمان، روز شمارى مى‌كردند. امام عليه السّلام در اين گفتار پر معنا، هشدار مى‌دهد كه توطئه‌هاى شيطانى در حال شكل گرفتن است و هدف همۀ آنها اين است كه بار ديگر حيف و ميل در بيت المال و جور و ستم در سرزمين اسلام ظاهر و آشكار گردد و امام عليه السّلام را از اصلاح جامعۀ اسلامى و مرهم نهادن بر زخم‌هايى كه در دوران عثمان بر پيكر اسلام و مسلمانان وارد شد، باز دارند. 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 🍂🍂🍂🍂🍂 https://eitaa.com/qa_alghadir