#مديريت_حافظه
❇️ شهید مطهری
افراد از نظر هوش، فهم، استعداد و حافظه با يکديگر اختلاف دارند. انسانهاي رشيد از حافظه خود بهرهبرداري صحيح ميکنند، ولي آدمهاي غير رشيد ممکن است حافظه بسيار نيرومندي نيز داشته باشند اما نتوانند از آن استفاده کنند. آدم غير رشيد تصور ميکند حافظه يک انبار است، انباري که بايد دائماً آن را پر کند؛ هر چه پيدا کرد آنجا پرت کند، عيناً مانند انبار يک خانه که احياناً وارد ميشوي ميبيني يک تکه حلبي، يک قطعه فلز، يک ميز شکسته، يک صندلي شکسته در آنجا افتاده است. امّا آدمي که رشيد باشد، در بهرهبرداري از حافظه خود دقّت ميکند؛ اوّلين کاري که انجام ميدهد عمل انتخاب است؛ يعني حافظه خود را مقدّس ميشمارد، حاضر نيست هر چه شد در آن سرازير کند؛ حساب ميکند که دانستن چه چيزهايي براي او مفيد است و چه چيزهايي بيفايده است؛ مفيدها را درجه بندي ميکند و مفيدترها را انتخاب ميکند، سپس آنها را به حافظه خويش ميسپارد آنچنانکه امانتي را به اميني ميسپارد؛ در خود سپردن دقّت ميکند، يعني واقعاً و به طور دقيق و روشن آن را وارد
ذهن ميکند و سپس تحويل حافظه ميدهد.
مثلًا کتابي را مطالعه ميکند؛ يک بار ميخواند (انسان کتاب را بار اول به قصد لذّت ميخواند. در اين صورت نميتواند در مورد مطالب کتاب، حساب و قضاوت کند)؛ دور دوم ميخواند (حتّي قويترين حافظهها نيازمند است که يک کتاب مفيد را لااقل دو بار پشت سر هم بخواند)؛ پس از آن، مطالب را تجزيه و تحليل و دستهبندي ميکند و هر مطلبي را با توجّه به اينکه از چه دسته مطالب است به حافظه ميسپارد.
بعد کوشش ميکند که کتاب ديگري را در دستور مطالعه قرار دهد که در موضوع کتاب پيشين است، و حتّي الامکان تا از موضوعي فارغ نشده است و در حافظه به صورت روشن و منظّم نسپرده است وارد موضوع ديگر نشود. اشتباه است اگر انسان يک کتاب را مانند يک سرگرمي مطالعه کند و قبل از آنکه مطالب کتاب درست جذب ذهن شده باشد و ذهن فرصت تجزيه و تحليل پيدا کرده باشد به کتاب ديگر و موضوع ديگر بپردازد؛ امروز کتب تاريخي، فردا روان شناسي و پس فردا مثلًا کتب مذهبي مطالعه کند، همه مخلوط ميشوند و حکم انباري بينظم را پيدا ميکند.
انسان رشيد کتابها و مطالبي را که براي خود لازم ميداند، جمع ميکند، آنها را مکرّراً مطالعه و دسته بندي و سپس خلاصه ميکند. خلاصه را يادداشت و به حافظه خود ميسپارد؛ بعد به موضوع ديگر ميپردازد. چنين فردي اگر حافظهاش ضعيف هم باشد از آن حدّاکثر استفاده را ميکند و مثل کسي ميشود که کتابخانه منظّمي با قفسههاي مرتب دارد، کتابخانهاي که هر قفسهاش به کتابهاي معيني در رشته خاص مربوط ميشود به طوري که هر کتابي را که بخواهد فوراً دست ميگذارد روي آن و آن را مييابد؛ امّا اگر غير از اين باشد همانند آدمي است که کتابخانهاي با هزارها کتاب داشتهباشد امّا کتابها را روي يکديگر ريخته است؛ هر وقت کتابي را بخواهد دو ساعت بايد دنبالش بگردد تا پيدا کند.
اين بود مثالي از مديريت صحيح و ناصحيح در مورد بهرهبرداري از يکي از قواي هوشي و عقلاني انسان.
📚امدادهای غیبی در زندگی بشر؛
🆔 https://eitaa.com/joinchat/3735027728C8dd956de12
#فضیلت_ماه_رجب:
❇️ روي عن النّبي (ص) أنّه قال: أنّ ألله تعالى نصب في السماء السابعة ملكاً يقال له #الداعي فإذا دخل #شهر_رجب ينادي ذلك الملك كلَّ ليلة منه إلى الصباح: طوبى للذاكرين؛طوبى للطَّائعين, يقول الله تعالى: أنا جليس من جالسني, و #مطيع من أطاعني، و غافر من استغفرني، #الشهرُ_الشهري و العبد عبدي، و الرّحمة رحمتي، فمن دعاني في هذا الشهر أجبتُه، و من سألني أعطيتُه، و من أستهداني هدَيتُه، و جعلتُ هذا الشهر #حبلاً بيني و بين عبادي، فمن أعتصم به #وصَلَ إليَّ.
🔰 قد أبكم عظمةُ هذا الإبلاغ و التشريف كلَّ لسان في عالم الإمكان و التكليف عن الجواب و حارت العقول_من جمال هذه الكرامة_ من ذوي الألباب،ولو كان لكلِّ نفس من المشرَّفين بهذا الخطاب أنفُسُ تمام العالمين و أرواحُ جميع ذوي الأرواح، و بذلوها في الجواب وفدَوا بها لتعظيم هذا الخطاب، لما أدَّوا بذلك شيئاً من حقوقه و شكرَ جزء من اجزاء نعمه، وكيف للبطَّال اللَّئيم و الخسيس الذميم، أن يغفل عن إجابته ويهمل عن مراتب عنايته، بل يختار بدلَ ذكر الجبَّار ، ذكرى مَن يستوجب ذكرُه النار، ويرضى من مرافقة الملائكه المقرَّبين والأنبياء والمرسلين في مجلس حضور ربِّ العالمين، بمقارنة الجنَّة والشياطين في مهوى دركات السِّجين.
فيا للَّه و الخطب البديع و الشأن الفظيع، أن يندب الخالقُ المخلوقَ لمجالسته فيثقل المخلوق في إجابته، و يرغب السيَّد في مناجاة العبد و مؤانسته، و يستنكف العبد من قبول عنايته.
📚المراقبات؛ ج ١:ص ٩٩
🆔 https://eitaa.com/joinchat/3735027728C8dd956de12
هدایت شده از در محضر استاد احمد عابدی
DoayeRajab95-1-30.MP3
2.73M
🔹🔹 #دعای_رجب🔹🔹
📚📣 فایل صوتی بیانات استاد احمد عابدی مدظله العالی، در در حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها درباره «#دعای بعد از هر فریضه #رجب»
📚 توضیحی درباره نحوه تلاوت دعای بعد از هر فریضه در ماه رجب المرجب
📗 آیا دست به محاسن گرفتن در دعای ماه رجب، باید از ابتدای دعا باشد یا از عبارت "یا ذالجلال والاکرام..."
📗 معنی عبارت «ثمّ مدّ أبو عبد اللّه عليه السلام يده اليسرى فقبض على لحيته و دعا بهذا الدّعاء و هو يلوذ بسبّابته اليمنى، ثمّ قال بعد ذلك..»
📗 آیا در مورد امامان معصوم ، عبارت "انگشت مسبّحه" درست است یا "انگشت سبّابه"؟
📗 معنی صحیح «يلوذ بسبّابته اليمنى» در حدیث چیست؟
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
دوشنبه ۳۰ فروردین ۱۳۹۵ _ حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیه
🆔 @ahmad_aabedi
قال رسول الله (ص): #رجب شهر الاستغفار لأمتي، فأكثروا فيه #الاستغفار فانّه غفورٌ رحيم، ويسمّى الرجب الأصبّ لأن الرّحمة على أمّتي تصب صبّاً فيه، فاستكثروا من قول أسْتَغْفِر اللهَ وَأسْأَلُهُ التَّوْبَةَ .
✅برگی از تاریخ حوزه نجف
#تکفیر
#ایت_الله_حکیم
#فتاوای_شاذ
حربه تكفير فقط درباره فلاسفه يا «دگر انديشان» مورد بهرهبردارى قرار نگرفته است، بلكه حتى در مورد علماء كبار و مراجع عظام، در طول تاريخ تشيع نيز به كار گرفته شده است. كه اشاره به يك مورد، مىتواند نشانگر چگونگى ماجرا باشد.
مرحوم آيتاللّه سيد محسن حكيم از مراجع برجسته و فرهيخته شيعه در نجف اشرف، پس از انتشار نخستين مجلد از كتاب فقهى مستند و ارزشمند خود تحت عنوان «مستمسك العروة الوثقى» به علت مشتمل آن بودن بر بعضى فتاوى غير مألوف عندالجماعة!، متهم به انحراف از مبانى شيعى گرديد و حتى بيانيهها و نشرياتى بر ضد ايشان در نجف اشرف و سپس ترجمه فارسى آن در ايران، به طور گستردهاى انتشار يافت.
«اباطيل حكيم» رسالهاى بود كه در نجف اشرف و باامضاى «هيئت علميه نجف اشرف» به چاپ رسيد كه در آن با استناد به ١٥ مورد از فتاوى آيتاللّه حكيم چنين نتيجهگيرى شده بود: «فتاوى صادره از سوى آقاى حكيم بدعتى است در دين مقدس اسلام و انكارى است به ضروريات شريعت حضرت سيد المرسلين (ص) و موجب شك در اصول دين و مستلزم ترويج مذهب وهابىها است. بنابراين، بر تمام مسلمين و پيشوايان آنها لازم است كه ريشه مفسدين را بر كنند و امثال دجال آخرالزّمان را فرصتى براى گمراه كردن مسلمانان و تغيير دادن دين مقدس اسلام ندهند».
اين جملات پايانى رساله «اباطيل حكيم» با امضاى «هيئت علميه نجف»! است كه در سراسر عراق و سپس ترجمه فارسى آن در سراسر ايران پخش گرديد و اين هيئت علميه! در پايان همان رساله از عموم مسلمانان و علماء محترم خواسته بودند كه «براى رضا خداوند و خشنودى امام عصر (ع) پس از تحرّى حقيقت، ساير برادران دينى را با تكاليف شرعى خود آگاه سازند!»
ما در اينجا قصد ورود به اصل موضوع و نقل فتاوى آيتاللّه حكيم كه گويا موجب «خروج ايشان از دين» شده بود را نداريم.
اصل ترجمه فارسى آن رساله را كه همان وقتها تحت عنوان «حكيم فتوى مىدهد!» در تبريز چاپ و منتشر گرديد، به تناسبى در شرح حال شهيد آيتاللّه سيد محمد على قاضى طباطبايى آوردهايم.
خاطرات مستند سید هادی خسروشاهی درباره علامه سید محمدحسین طباطبایی، صفحه 162
پ.ن:
مرحوم آيتالله حاج سيد على آقا مولانا هم كه از مروّجين آقاى حكيم بود، رسالهاى در ردّ آن و تحت عنوان: «رفعالشبهة و دفعالتهمة» نوشت و منتشر ساخت كه در واقع هدف از آن، رفع اتهام از آيتالله حكيم در مورد خروج ايشان از اجماع علما بود.
و مورد توجه عموم قرار گرفت.
خاطرات آیت الله خسروشاهی از شهدای محراب ص ۷۷
مطالعه بیشتر: ص ۱۳۳ به بعد.
🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅
🆔@qabasat110
✅ برگی از تاریخ حوزه علمیه قم
#المیزان
#علامه_طباطبایی
استاد علامه پس از انتشار تفسير الميزان و مباحثى در زمينههاى فلسفى - عرفانى مورد هجوم شديد بعضى از متحجّران ساكن در «قم» و «نجف» قرار گرفت و حتى ذهن مرحوم آيتاللّه بروجردى را هم درباره ايشان «مشوب» ساختند كه در آن زمان بعضى از شاگردان مرحوم استاد علامه طباطبايى طى نامهاى به بعضى از مراجع عظام وقت، در حوزه علميه قم، از آنان خواستند كه ضمن ملاقات با آيتاللّه بروجردى، حقايق، را روشن سازند و اجازه ندهند كه گروهى غافل از حقايق به ساحت قدسى مرد وارسته و فرهيخته و عارف و سالكى چون علامه طباطبايى، اهانت روا دارند.
... اين نامه كه متأسفانه تاريخ ندارد، ولى در همان اوج بحران هجوم به استاد علامه سيد محمدحسين طباطبايى در دوران مرجعيت آيتاللّه بروجردى صادر شده است، به يارى حق، نقش به سزايى در حركت مراجع و روشن ساختن ذهن آيتاللّه بروجردى داشت. و «متحجّران» با احساس موضع مثبت آيتاللّه بروجردى و موافقت ايشان با ادامه تدريس علامه، از غوغا سالارى دست كشيدند و حوزه آرام گرفت و كم كم حقايق امور بر عموم روشن گرديد.
خاطرات سیدهادی خسروشاهی درباره علامه طباطبایی ص ۱۶۶
پ.ن: متن نامه مذکور همراه با اسامی امضا کنندگان، در منبع ذکر شده است.
🆔@qabasat110
https://eitaa.com/qabasat110
✅برگی از تاریخ حوزه علمیه قم
#المیزان
#علامه_طباطبایی
متأسفانه علىرغم موضع مثبت مرجعيت شيعه نسبت به علامه طباطبايى و تفسير الميزان، مخالفتهاى ديگرى آغاز شد و دوست محترمى، كتابى در ردّ الميزان! تأليف و منتشر ساخت و از نو به اختلافات دامن زد.
مؤلّف، كتاب خود را چنين آغاز مىكند:
و بعد: فهذه مجموعة صغيرة موضوعها الفحص و التحقيق حول بعض ما احتوى عليه «الميزان فى تفسير القرآن» للأستاذ الطباطبايى لو نظرنا اليها بنظر اسلامى، لوجدناها مخالفة لضررة الكتاب و السنة ومضادة لبداهة الدين و الطريقه و لاجل ذلك كان نشر هذا المختصر واجباً من الواجبات، بل من اهمها ولم نقم بهذا الامر الّا بعد ما يأسنا من الاقناع الحضورى من الاستاد فى حلقات دروسه ايام تلمذنا لديه و هى ايام غير يسيره، فما كان جوابه الّا أن يتهمّنا بقصور الباع و نقصان الفهم و أحياناً كان يكفى بالسكوت و عدم الاعتناء عوضأ عن الجواب»١
مؤلّف مغفور سپس به نقل اتهامات خود، عليه استاد علامه مىپردازد و مدعى مىشود كه استاد علامه:
١ - منكر معاد جسمانى بوده و معتقد به معاد روحانى است.
٢ - معتقد به وحدت وجود، يعنى «الوهية جهان هستى» است.
٣ - بهشت و دوزخ، روحى و تخيّلى است.
٤ - اعتقاد به «جبر» و اسناد همه اعمال بشر به خداوند
٥ - عدم نياز به اخبار و احاديث در تفسير قرآن ٦ - بر ظن و گمان استوار بودن اساس دين.
مؤلف مزبور، پس از شرح و بسط اتهامات فوق، در بخش دوم كتاب به نقل مطالب ديگرى، با استناد به حواشى استاد علامه بر «بحارالانوار» مىپردازد و در بخش پايانى تحت عنوان: «ختام الكلام فى مرامه الفاسد»! با استشهاد به جملاتى ديگر از استاد علامه در مسايلى كه مطرح شده است، خط بطلان بر افكار و عقايد و به قول او «مرام فاسد»! استاد علامه مىكشد...
آخرين سطر كتاب چنين است: «و هيهنا تمّت الرساله و أنا العبد احمد الحسينى الطيبى الشبسترى مقيم قم الشريفه، فرغنا عنها فى تسعة عشر من رمضان المبارك سنة ١٣٧٧ الهجرية»!
👈ادامه در پیام بعد
خاطرات مستند سید هادی خسروشاهی درباره علامه سید محمدحسین طباطبایی، صفحه 167
🆔@qabasat110
https://eitaa.com/qabasat110
👉ادامه پیام قبل
بنده نخست به بهانه انتشار كتاب ترجمهاى او بنام «فرهنگ اسلامى» به نقد آن كتاب پرداختم* كه در مجله «مجموعه حكمت» - \ چاپ قم، منتشر گرديد و قصد داشتم كه در شماره بعد، به نقد كتاب ديگر وى - \ «حول الميزان» - \بپردازم كه مرحوم علامه طباطبايى وقتى از آن با خبر شدند، به من فرمودند: «ادامه امر ضرورتى ندارد. ما يك حرفهايى زدهايم، بعضىها لپّ مطلب را متوجّه نشدهاند، اين است كه به اين قبيل امور متوسّل شدهاند. بهتر است موضوع را مسكوت بگذاريد» و ما هم امر استاد را اطاعت كرديم و به نقد «حول الميزان» نپرداختيم و متأسفانه چندى نگذشت كه مؤلف نامبرده، در عنفوان جوانى، به رحمت حق پيوست.
خاطرات مستند سید هادی خسروشاهی درباره علامه سید محمدحسین طباطبایی، صفحه 168
#قبس_أخلاقي
❇️ توصيه ى ميرزا جواد ملكي تبريزي به #طلاب_علوم_ديني:
و من مراقبات هذا الشّهر أن يعرف السالكُ معنى الشّهر الحرام و حقّه حتّى يراقبه في حركاته و سكناته_بل و خطرات قلبه_ و أن يعلم أنَّ هذه الأشهر الثلاثة مواسم العبادة، فينبغي #لطّلاب_العلم أن يزيدوا فيها #جهة_العبادات على جهة تحصيل العلم، و إن كان تحصيل العلم أيضاً من أفضل العبادات.
📚المراقبات؛ج ١: ص١٠٣
پ.ن:
عبارت آخر که با «و إن کان...» شروع می شود دو احتمال معنایی دارد:
یکی اینکه اگرچه تحصیل علم هم خود نوعی عبادت است ولی در ماه رجب باید عبادت به معنای خاص از قبیل ذکر و صلاة و روزه و... را بر چنین عبادتی از قبیل تحصیل علم ترجیح داد.
دیگر اینکه تحصیل علم را هم می توان مصداق عبادت دانست و با این توجه تحصیلات علمی داشت.
لکن معنای اول اظهر و مناسب قرائن کلام است.
🆔@qabasat110
https://eitaa.com/joinchat/3735027728C8dd956de12
❇️ جملهاي به رسول اکرم نسبت داده شده است که:(عليکم بدين العجائز)بر شما باد به دين پير زنان.
اين جمله مستمسکي شده براي #منکرين_تعمق و تدبر در معارف غيبي و مسائل ماوراء طبيعي.
اين جمله به صورت حديث در هيچ کتاب حديثي شيعه يا سنّي ديده نشده است، مع ذلک نظر به اينکه با ذائقه کوته فکران موافق آمده است شهرت فراواني کسب کرده و وسيلهاي شده براي انکار هر گونه کوششي در اينگونه مسائل، و از آن طرف هم عکس العملهايي به عنوان توجيه و تأويل اين حديث از طرف طرفداران تحقيق در معارف الهي ابراز شده است.
🔰عارف معروف، محمود شبستري در گلشن رازدر برابر متمسکان به اين حديث عکس العمل نشان ميدهد آنجا که ميگويد:
جهان آن تو و تو مانده عاجز
ز تو محرومتر کس ديده هرگز؟!
چو محبوسان به يک منزل نشسته
به دست عجز پاي خويش بسته
نشستي چون زنان در کوي ادبار
نميداري ز جهل خويشتن عار
دليران جهان آغشته در خون
تو سر پوشيده ننهي پاي بيرون!
چه کردي فهم از «دين العجائز»
که بر خود جهل ميداري تو جائز؟
اگر مردي برون آي و نظر کن
هر آنچ آيد به پيشت زان گذر کن
مياسا يک زمان اندر مراحل
مشو موقوف همراه رواحل
خليل آسا برو حق را طلب کن
شبي را روز و روزي را به شب کن
برو اندر پي خواجه به اسرا
تفرج کن همه آيات کبري
برون آي از سراي امّ هاني
بگو مطلق حديث «من رآني»
🔰 شيخ محمد لاهيجي در شرح گلشن رازجمله «عليکم بدين العجائز»را توجيه ميکند، ميگويد:
«در جمله فوق نظر به تعبد و تسليم در #فروع است نه در #اصول، مقصود اين است که همچنانکه پير زنان در اجراي اوامر و فرمانها بدون چون و چرا عمل ميکنند شما نيز چنين کنيد؛ مقصود اين نيست که سطح افکار و انديشههاي شما در خداشناسي برابر با سطح افکار پير زنان باشد که مثلًا خداوند را به صورت يک قلمبه نور در بالاي آسمانها تصور ميکنند و به او شکل انساني ميدهند و خداوند را به همه چيزهايي که قرآن او را از آنها تنزيه ميکند توصيف ميکنند [نقل به مضمون].»
🔰 مولوي اين حديث را به نحوي ديگر توجيه ميکند. او توجهش به ماده «عجز» است، ميگويد مقصود اين است که در راه او شکستگي و مسکنت را پيشه کنيد که در آن کوي، شکستگي ميخرند و بس و بازار خودفروشي از آن سوي ديگر است؛ ميگويد:آن کوي، شکستگي ميخرند و بس و بازار خودفروشي از آن سوي ديگر است؛ ميگويد:
خرّم آن کو عجز و حيرت قوت اوست
در دو عالم خفته اندر ظلّ دوست
هم در اول عجز خود را او بديد
مرده شد «دين عجائز» برگزيد
چون زليخا يوسفي بر وي بتافت
از عجوزي در جواني راه يافت
زندگي در مردن و در محنت است
آب حيوان در درون ظلمت است
حقيقت اين است که اين جمله انتسابش به رسول اکرم ثابت نيست تا نوبت به بحث در مفهوم و معنياش برسد.
🔰 مرحوم ميرزاي قمي اعلي اللّه مقامه در جلد دوم قوانين الاصولبحثي درباره جواز و عدم جواز تقليد در اصول دين عنوان کرده است، يکي از ادلّه طرفداران تقليد و تعبد در اصول دين را همين حديث ميداند ولي خودش ميفرمايد:
«حديث بودن اين جمله مسلّم نيست و گفتهاند کلام سفيان ثوري فقيه و صوفي معروف عامي است. گويند عمرو بن عبيد معتزلي درباره عقيده معروف معتزله درباره «منزلة بين المنزلتين» سخن ميگفت، پير زني با تلاوت يک آيه قرآن به او جواب داد، سفيان ثوري که حاضر [در] جلسه بود گفت: عليکم بدين العجائز.»
بعلاوه کساني که اين جمله را به صورت حديث نقل کردهاند داستاني نيز نقل کردهاند که روشن ميکند مفهوم آن جمله نه آن چيزي است که حنابله و اهل حديث ميگويند و نه آن چيزي که محمد لاهيجي و يا مولوي به عنوان توجيه بيان کردهاند.
داستان اين است که پيغمبر اکرم صلّي اللّه عليه و آله و سلّم با اصحاب خويش بر پير زني گذشت که با چرخ دستي نخريسي ميکرد، از او پرسيد خدا را به چه دليل شناختي؟ پير زن دستش را که به دسته چرخ بود و چرخ را به سرعت ميگرداند از دسته چرخ برداشت و طبعا چرخ پس از چند لحظه متوقف شد، پير زن گفت: به اين دليل؛ همچنانکه اين چرخ را دستي ميبايد که آن را به گردش آورد چرخ عظيم جهان را نيز که همواره در گردش است دستي مقتدر ميگرداند. در اين وقت بود که رسول اکرم فرمود: «عليکم بدين العجائز».
بنابراين نقل، آن پير زن برهان محرک اول ارسطويي را با فطرت صاف و زبان ساده خود بيان کرده است و به وجهي همان راه ابراهيمي را رفته که:
فلمّا جنّ عليه اللّيل رأي کوکبا قال هذا ربّي، فلمّا افل قال لا احبّ الافلين، فلمّا رأي القمر بازغا قال هذا ربّي، فلمّا افل قال لئن لم يهدني ربّي لاکوننّ من القوم الضّالّين، فلمّا رأي الشّمس بازغة قال هذا ربّي هذا اکبر، فلمّا افلت قال يا قوم انّي بريء ممّا تشرکون، انّي وجّهت وجهي للّذي فطر السّموات و الارض حنيفا و ما انا من المشرکين «1».
🔰 نظامي در همين مضمون ميگويد:
از آن چرخي که گرداند زن پير
قياس چرخ گردنده همي گير
مطابق اين نقل و اين بيان، مضمون اين جمله با مقصود طرفداران تقليد و تعبد رابطه معکوس دارد، يعني نوعي دعوت به تحقيق و استدلال و معرفت است نه به تقليد و تعبد و منع تفکر.
(1) انعام/ 76- 79.
📚 اصول فلسفه و روش رئالیسم ج ۵
🆔 https://eitaa.com/joinchat/3735027728C8dd956de12
#قبس_عرفانی
#تدبر_در_ادعیه_رجب
❇️ إنّك لو تدبَّرت في قولك{أعطني #جميع خير الدنيا و #جميع خير الآخرة} بتكرار لفظ #جميع في المعطوف و في قولك:{ و اصرف عنِّي #جميع شرِّ الدنيا و شرِّ الآخرة} بلا إعادة لفظ #الجميع لعلَّك تتفطَّن أنَّ في تغيير الأسلوب إشارة إلى أنَّ #الشرَّ عبارةٌ عن #أمر_عدميّ، و هو البُعد عن رحمة الله و الحرمان عن رَوح الله، لكنَّ الخير_من جهة كونه أمراً وجودياً_ فكأنّه أنواع لا نهاية لعددها، و أمّا ذكر #لفظ_الجميع في شرِّ الدنيا، فكأنّه أيضاً لأجل عدم انكشاف هذا المعنى في شرور الدنيا لعامّة أهلها بخلاف الآخرة.
📚المراقبات ج١:ص١٤١
🆔 https://eitaa.com/joinchat/3735027728C8dd956de12
💢 #علی_و_فلسفه_الهی:
على عليه السّلام تنها محرم اسرار پيغمبر و در خلوت و جلوتش همراه وى بود. او خطيبترين، سخنورترين، فصيحترين عرب و دانشمندترين افراد امّت اسلامى پس از حضرت محمّد صلّى اللّه عليه و اله بود كه خود فرمود:
«علّمنى رسول اللّه الف باب من العلم ينفتح من كلّ باب الف باب». «
او پرهيزگارترين، زاهدترين و بىميلترين مردم نسبت به دنيا بود. به ضعفا و كودكان يتيم و بىسرپرست بسيار رئوف و مهربان بود.
او نسبت به تهيدستان و مستمندان، دلى نازك و قلبى آكنده از مهر و صفا داشت، خود در شكل و صورت آنان مىزيست و حتّى در آن روزگار كه كرسى خلافت اسلامى و سرير قدرت و حكومت در ظاهر نيز براى او مسلّم شد، باز روش و سيرهاش همين بود و ابدا تغييرى در آن نداد.
او يگانه مرد شجاع و نيرومندى بود كه تاريخ، نظيرش را نشان نداده است و در پرتو شمشير او پايههاى دين استوار گرديد.
على عليه السّلام در راه خدا بسيار سختگير و بىگذشت بود. هرگز از حقى نمىگذشت و به باطلى نمىگراييد.
مقصود ما از طرح اين مطالب، ثناگويى و بيان فضايل و مناقب نيست. به خدا قسم امام على عليه السّلام مقياسى است كه بايد فضايل با او سنجيده شود و ميزانى است كه بايستى اعمال و كردارها به واسطه رفتارهاى او، مورد ارزيابى قرار گيرد.
مقصدمان از اشاره كردن به گوشهاى از فضايل على عليه السّلام اين است كه خواننده عزيز! مجموعه صفات او را از ديدگاه روانى و اخلاقى، مدّ نظر خويش قرار دهد و پس از مقايسه بين آنها، اين نتيجه را بگيرد كه آن بزرگوار، تمام صفات كمال انسانى را از لحاظ جسم و روح دارا بوده و با كلّيّه وجود با ارزشش براى درك و پذيرش حقيقت كاملا آمادگى داشته است و اين آخرين شرط ورود به مسائل فلسفى خصوصا فلسفه الهى است و شخصى كه اينگونه مباحث را مطرح مىسازد، بايستى حايز چنين شرايطى باشد؛ چون مباحث فلسفه الهى، فردى لازم دارد كه بتواند نظر عالىاش به مسائل آن برسد و سينه گشاده و وسيعش براىنگاهدارى آنها گنجايش داشته باشد تا آن همه ذخاير ارزنده فكرى را در خود نگاه داشته و ضمن آموزش، با بيان شيوا و رسايش آنرا منتشر سازد.
از شگفتيهاى زندگانى على عليه السّلام اين است كه او تمام ملكات پسنديده و صفات عاليه انسانى را در آخرين درجه كمال، دارا بود.
على عليه السّلام به معناى واقعى كلمه پيشوا و رهبر لايق در تمام شؤون مادّى و معنوى است و برخلاف آنچه نوابغ روزگار و مردان فوقالعاده را مىيابيم، على عليه السّلام در باب هرفضيلت و در هرهدف عالى بشرى نمونه بارز و فرد اكمل محسوب مىگردد.
غالبا اگر شخصى شجاع، نيرومند و داراى ابهّت و عظمت باشد و حوادث ترسناك و هراسانگيز و روبهرو شدن با قهرمانان چيرهدست او را نترساند، چنين شخصى از لحاظ فكرى و تدبير امور، دستش كوتاه و دلش از رحم و مروّت دور مىباشد.
و اگر فردى بسيار عابد، زاهد و پرهيزگار باشد و در زهد و عبادت به درجه اعلى برسد و با بصيرت و دقّت تمام، تن و روان خويش را رياضت دهد و به عبادتهاى جانكاه و توانفرسا بپردازد، نوعا همچون فردى در امر كشوردارى و سياست و اداره امور ملّت، پياده و عاجز و وامانده خواهد بود و قادر به تشخيص خيرانديش و تميز آن از خيانت و فريبكار نبوده و به طرق چارهجويى، دقيق و واقف نخواهد بود و به همين ترتيب است ساير كمالات نفسانى و خصلتهاى بشرىكه اگر فردى در يك جنبه سرآمد باشد، از ديگر لحاظ ضعيف خواهد بود و اين بدان علّت است كه نفس انسان داراى نيرو و استعدادى است كه اگر به سوى يك هدف مصروف شود، ديگر خواستههاى او رو به ضعف و سستى خواهد گذاشت و اگر اين نيرو تقسيم گردد و براى هرهدف و مقصودى مقدارى نيرو و استعداد صرف شود، جملگى ناقص و ناتمام خواهد بود.
در قرآن كريم گويد:
{ما جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَيْنِ فِي جَوْفِهِ ...}
ليكن على عليه السّلام بىتأمّل و انديشه پا در عرصه حيات نگذاشته و زمام نفس خويش را به دست هوا و خواهشهاى نفسانى نداده بود تا هرچه آن بخواهد برگزيند و در آنچه بخواهد، تصرّف نمايد بلكه على عليه السّلام را يك كشش روحانى و يك جنبه الهى احاطه كرده بود و در نتيجه همهچيز جز خدا را از ياد برده بود.
او تمام نيازمنديهاى مادّى بشرى را كه به سوى نفس و خواستههاى آن مىكشاند، كنار گذاشته و كلّيّه علايق مادّى را كه به سوى لذّات و شهوات سوق مىدهند، از خود دور ساخته بود، لذا راهى جز راه حق برايش باقى نمانده بود و هدفى غير از خود حقيقت و واقعيّت در نظر او جلوهاى نداشت و همين نكته اساسى بود كه موقعيّت او را در برابر هرپيشآمد و موضوعى، روشن مىساخت و به هنگام وجود عوامل و علل گوناگون، او را به طرف حق و واقعيّت راهنمايى مىكرد.
📚علی و فلسفه ی الهی:ص۳۳
❇️ امام صادق(عليهالسلام) فرمود:.
🔰 ان الله عزّ و جلّ أَدَّب نبيّه علي محبته فقال: (و انك لَعلي خُلُقٍ عظيم)ثم فوّض اليه فقال عزّ و جلّ: (و ما اتاكم الرسول فخذوه و ما نهاكم عنه فانتهوا) و قال عزّ و جل: (من يطع الرسول فقد اطاع الله).
📚اصول کافی، ج۱ ،ص ۲۵۶
🌼✨ #أسعد_الله_أیامکم. ✨🌼
هدایت شده از ریحانه
تشرف جبرئیل خدمت حضرت زهرا.mp3
3.87M
🎙بشنوید | بغض رهبر انقلاب هنگام تعریف ماجرای تشرف مکرر جناب جبرئیل به خدمت حضرت زهرا سلام الله علیها.
این کلیپ صوتی را با 🎧 بشنوید.
🗓 ۱۴۰۰/۱۱/۰۳
🌱 @khamenei_Reyhaneh
قال رسول الله (ص): #رجب شهر الاستغفار لأمتي، فأكثروا فيه #الاستغفار فانّه غفورٌ رحيم، ويسمّى الرجب الأصبّ لأن الرّحمة على أمّتي تصب صبّاً فيه، فاستكثروا من قول أسْتَغْفِر اللهَ وَأسْأَلُهُ التَّوْبَةَ .
#ماه_رجب
🆔 @qabasat110
هدایت شده از KHAMENEI.IR
-335864064_806395896.mp3
5.64M
🎧 بشنويد| رهبرانقلاب: بايد تبریک عرض کنیم به یکدیگر که توانستیم بار دیگر وارد شهر "رجب" بشویم.
💻 Farsi.Khamenei.ir
خاب الوافدون على غيرك (1).mp3
2.43M
دعای هر روز ماه رجب...✨
خَابَ الْوَافِدُونَ عَلَى غَيْرِكَ...
#مناجات_ماه_رجب
🆔 @qabasat110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 کلمات الهی
▪️ وجود مبارك امام هادی (سلام الله علیه) فرمود: «مَنْ كَانَ عَلَى بَینَةٍ مِنْ رَبِّهِ هَانَتْ عَلَیهِ مَصَائِبُ الدُّنْیا وَ لَوْ قُرِّضَ وَ نُشِرَ»؛
اگر كسی #موحد_استوار باشد، سوانح روزگار را خوب تحمل می كند، چون می داند آنچه که می آید و می رود آزمایش الهی است; هیچ چیز او را خوشحال نمی كند و هیچ چیز او را نگران نمی كند، چون در هر دو حال #در_معرض_امتحان است و هیچ چیز نشانه فخر نیست!
#شهادت_امام_هادی_علیه_السلام
#آیت_الله_العظمی_جوادی_آملی
📚 خطبه های نماز جمعه
تاریخ: 1372/09/2
🆔 @qabasat110
إنَّ اللَّهَ بَعَثَ مُحَمَّداً رَحمَةً لِلعالَمينَ و تَمَّمَ بِهِ نِعمَتَهُ
🌸🌸مبعث خاتم الانبیا محمد مصطفی (ص) بر مسلمین عالم مبارک باد 🌸🌸
🆔 @qabasat110
🌱بسم الله الرحمن الرحیم🌱
هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِّنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِن كَانُوا مِن قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ .
سوره مبارکه جمعه / آیه 2.
🌹قسمت اول🌹
✨مراد از امیین:
1. نظر #علامه_طباطبایی : مردم عرب عصر رسول الله که عمدتا و اکثرا بی سواد بودند.
2. مراد مشرکین است یعنی غیر اهل کتاب.
3. مراد اهل مکه است زیرا که مکه در قرآن ام القری نامیده شده است.
⚡️سوال: آیا این آیه منافاتی با #جهانی_بودن_بعثت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و جهانی بودن #دین_اسلام دارد؟
✨خیر منافاتی ندارد و این بدیهی است. و این آیه اشاره به مراحل اولیه دعوت می کند که بالاخره این #پیامبر و #دین در این سرزمین و به این لغت نازل شده است؛ لذا می بینیم که بعد از استقرار #نبوت و دعوت، پیامبر اکرم به دعوت #سایر_ادیان و نامه نگاری با ملوک و پادشاهان می پردازند.
⚡️مراد از #تزکیه و #تعلیم_کتاب و #تعلیم_حکمت:
✨تزکیه: یعنی رشد نیکو و پرورش صالح به وسیله دعوت به اخلاق فاضله و اعمال صالحه که به واسطه این ها انسانیتشان تکمیل شود و امر دنیا و آخرتشان سامان بگیرد و در #دنیا و #آخرت سعادتمندانه زندگی کنند.
✨تعلیم کتاب یعنی آموزش الفاظ قرآن و تفسیر معانی مشکل از آیات قرآن کریم.
✨تعلیم حکمت یعنی آموزش معارف حقیقی و واقعی(جهان شمول) که در قرآن بیان شده است.
ادامه دارد... .
@qabasat110
هدایت شده از قبسات
🔅ادامه از قبل:
هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِّنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِن كَانُوا مِن قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ . سوره جمعه / آیه 2.
🌹قسمت دوم🌹
⚡️تزکیه بر تعلیم مقدم است یا تعلیم بر تزکیه؟
در این آیه، #تزکیه بر #تعلیم مقدم شده است؛ ولی در آیه 129 سوره مبارکه بقره، آنجا که دعای حضرت #ابراهیم علیه السلام را نقل می کند تعلیم بر تزکیه مقدم شده است.
⚡️حال سوال این است، آیا منافاتی بین این دو آیه است؟
✨اما پاسخ #علامه_طباطبایی:
آیه محل بحث یعنی آیه سوره جمعه، در مقام توصیف مراحل #تربیت مومنین به دست رسول الله صلی الله علیه و آله است و در مقام تربیت، تزکیه بر تعلیم و آموزش علوم راستین و معارف حقیقی مقدم است.
ولی در آیه 129 سوره بقره، مقام دعا و درخواست برای تحقق این امور برای فرزندان و ذریه اش است؛ و در مقام تحقق، علوم و معارف هم رتبه و مرحله اش مقدم است هم مهم تر است زیرا که رشد و نمو و تربیت صالح به اعمال و اخلاق باز می گردد.(و تا دانشی نباشد، عملی از انسان صادر نمی شود.)
@qabasat110
هدایت شده از البیان
⁉️چرا حضرت ابالفضل(ع) فرزند حضرت زهرا(س) هستند؟
🔰استاد آیت الله فرحانی:
🔹افتخار حضرت ابالفضل العباس (ع) این بود که برادر حضرت امام حسین (ع) شد و به همین دلیل در لحظات آخر اباعبدالله(ع) را برادر خطاب کردند.
🔸امام رضا (ع) برادری داشتند به اسم زیدٌ النار که یک شخص بسیار جسور و نترسی بود و خراب کاری های زیادی از او سر می زد که مورد رضایت امام رضا (ع) واقع نمی شد.
📌حضرت رضا (ع) در طوس جلساتی را برگزار می کردند و این جلسات بیشتر حالت مناظره ای به خود می گرفت که موضوع اغلب این مناظره ها دفاع از دین و ولایت بود.
در این جلسات زید می نشست و می گفت من پسر موسی ابن جعفر و پسر فاطمه ی زهراء سلام الله علیهما هستم و...
📌امام رضا (ع) در یکی از این جلسات ، زید را صدا می زند و از او سوال می کند که زید چه می گویی؟ زید پاسخ می دهد، داشتم می گفتم که من و برادر علی بن موسی فرزندان موسی بن جعفر و از فرزندان زهراییم و چون آتش ما را نمی سوزاند قطعا ما بهشت می رویم !
‼️امام رضا (ع) به زید فرمود؛ یعنی تو به همراه پدرمان موسی بن جعفر(ع) در روز قیامت یکجا هستید؟!
زید در جواب حضرت رضا (ع) گفت؛ بله مگر جدمان رسول اکرم نفرمودند که ؛ « انّ فاطمة(س) أحصنت فرجها فحرّم اللّه ذريتها علي النار».
همانا فاطمه (س) پاکدامن بود وخداوند آتش را بر ذریه ی فاطمه حرام کرده است.
🔹امام رضا(ع) زید را نصیحت کرد و دید که کارساز نیست در جواب زید، رو به علمای حاضردرجلسه کردند وفرمودند؛آقایان علماء شما این آیه را چگونه قرائت می کنید« قالَ يا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ، إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صالِحٍ»
این آیه مربوط به بحث تبلیغ و دعوت حضرت نوح می باشد که بعد ازگذشت چند صد سال پسرشان گمراه شده وقرار شد که خداوند عذاب نازل کنند که حضرت نوح به خداوند عرضه داشتند که خدایا «ربّ إنّ ابنی من أهلی» خداوند در جواب به حضرت نوح فرمودند « إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ، إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صالِحٍ » خداوند فرمودند پسر تو از اهل تو نیست.
⁉️حضرت رضا (ع) سوال اصلی شان از جمع حاضر مربوط به ادامه آیه بود که به علمای حاضر فرمودند «إنه عملٌ غیرُصالح» بخوانیم صحیح است یا «إنه عملُ غیرِصالح»؟
امام فرمودند اگر عملُ غیرِ صالحٍ را مضاف و مضاف الیه بخوانیم یعنی العیاذ بالله همسر حضرت نوح بدکاره بوده است و پسرش از اهل بیتش محسوب نمی شود.
ولی اگر بگوییم عملٌ غیرُصالحٍ یعنی فرزند خود حضرت نوح هست ولی چون عملش با عمل حضرت نوح سازگار نبود فلذا خداوند او را عمل غیر صالح خطاب می کند.
👈امام رضا (ع)به زید رو کرد و فرمود:
زید برای اینکه کسی از اهل بیت و ذریه زهراء(س) باشد باید عملش با زهرای مرضیه (س) همخوانی داشته باشد و صرف نطفه کافی نیست. جناب زید! مادر قمربنی هاشم فاطمه ام البنین است ولی حضرت زهراء سلام الله علیها در کربلاء بالا سر ایشان حاضر شدند و او را ولدی و قرة عینی خطاب کردند.
✅علت اینکه حضرت عباس، فرزند و نور چشم حضرت زهراء شد، این بود که حضرت عباس دانست که چه موقع باید بایستد.
💠خدا رحمت کند #علامه_طباطبائی را که چقدر زیبا این آیه را معنا می کنند: « ملة ابیکم ابراهیم هو سمّیکم مسلمین»
خداوند می فرمایند ابراهیم پدر همه ی شما مسلمانان است این ابوت و بنوت که نطفه ای نیست.
یا آنجا که پیغمبر فرمودند « أنا و علیٌ أبوا هذه الأمة» من و علی پدران این اُمت هستیم.
📌فلذا علامه طباطبائی می فرمایند شما نیازی نیست که سید باشید بلکه طوری زندگی کنید که عملتان تا عمل اهل بیت همخوانی داشته باشد و شاهد مثال سخن علامه، سلمان فارسی می باشد که منّا اهل البیت شد.
📚سخنرانی با موضوع هویت دینی و بصیرت سیاسی - مرداد97
#میلاد_حضرت_ابوالفضل
#آیت_الله_فرحانی
@albayann