eitaa logo
قبسات
191 دنبال‌کننده
56 عکس
18 ویدیو
5 فایل
إنِّي آنَسْتُ نَارًا لعَلِّی آتِیکُم منْهَا بِقَبَسٍ أَوْ أَجِدُ عَلَی النَّارِ هُدًی. طه/10 🖊️ ادمین Hossein122 🆔https://eitaa.com/qabasat110
مشاهده در ایتا
دانلود
🔅مقدمه تفسیر المیزان ۲🔅 ✅بيان در پس از رسول خدا صلی الله علیه وآله: 🔆بعد از رسول خدا (ص)-در عصر خلفاء- شروع مى‌شود، و مسلمانان در بلاد فتح شده با ، و امتهايى گونه‌گون، و با مختلف آشنا ميشوند، و اين خلطه و آميزش سبب مى‌شود در مسلمانان شايع شود. (شیوع بحث های کلامی) 🔆از سوى ديگر در اواخر سلطنت و اوائل ، يعنى در اواخر قرن اول هجرت، به زبان عربى ترجمه شده، در بين علماى اسلام انتشار يافت، و همه جا ورد زبانها و نقل مجالس علماء شد. (ترجمه فلسفه یونان) 🔆و از سوى سوم مقارن با انتشار بحثهاى فلسفى، نيز در راه يافته، جمعى از مردم به آن تمايل نمودند، تا بجاى برهان و استدلال فقهى، حقايق و معارف دينى را از طريق دريابند. (جریان صوفیه و ریاضت های نفسانی) 🔆و از سوى چهارم، جمعى از مردم سطحى به همان باقى ماندند، و بدون اينكه كارى به خود داشته باشند، در فهم آيات قرآن به اكتفاء نموده، و در فهم معناى حديث هم هيچگونه مداخله‌اى ننموده، به ظاهر آنها تعبد مى‌كردند؛ و اگر هم احيانا بحثى از قرآن مى‌كردند، تنها از آن‌ بود، و بس. (ظاهر گرایی) ✅اين چهار عامل، بعد از آنکه باعث ایجاد تفرقه ای شدید بین مسلمین گشت و مذاهب گوناگون منشعب شد؛ تا حدی که هیچ وجه جامعی بین مسلمین باقی نمانده بود مگر لفظ لا اله الا الله و محمد رسول‌الله؛ روش اهل علم را نیز، در دگرگون ساخت. 🔆 در نتيجه در طريقه بحث از معانى آيات قرآنى، متفرق شدند و هر جمعيتى براى خود طريقه‌اى خود درست كرد. (ر.ک: المیزان، ج۱، ص۵) @qabasat110
💢تفسیر (۲۷) ❇️آیه ی ششم و هفتم: اهدنا الصراط المستقیم... از آنجايى كه امرى است كه در تمامى مختلف محفوظ مي باشد، لذا صحيح است كه يك انسان هدايت شده، باز هم به سوى آن هدايت شود، خداى تعالى او را از صراط به سوى صراط هدايت كند، به اين معنا كه سبيلى كه قبلا بسوى آن هدايتش كرده بوده، با هدايت بيشترى تكميل نموده به سبيلى كه ما فوق سبيل قبلى است هدايت فرمايد. 🔴 دفع پس اگر مى‌بينيم كه در آيات مورد بحث كه حكايت زبان حال بندگان هدايت شده خدا است، از زبان ايشان حكايت مى‌كند، كه همه روزه ميگويند: (ما را بسوى صراط مستقيم هدايت فرما)، نبايد تعجب كنيم، و يا اشكال كنيم كه چنين افرادى هدايت شده‌اند، ديگر چه معنا دارد از خدا طلب هدايت كنند؟ و اين در حقيقت تحصيل حاصل است، و تحصيل حاصل محال است، و چيزى كه محال است، سؤال بدان تعلق نميگيرد، و درخواست كردنى نيست. زيرا از مطلب بالا معلوم شد، چون گفتيم در ضمن همه سبيل‌ها هست و گفتيم سبيل‌ها بسيار، و داراى بسيارند، چون چنين است بنده خدا از خدا ميخواهد: كه او را از صراطى (يعنى سبيلى) به صراطى ديگر كه ما فوق آنست هدايت كند، و نيز از آن بمافوق ديگر. و نيز نبايد اشكال كنيم به اينكه اصلا درخواست هدايت به سوى صراط مستقيم، از مسلمانى كه دينش كامل‌ترين اديان، و صراطش مستقيم‌ترين صراطها است، صحيح نيست، و معناى بدى ميدهد، چون مى‌رساند كه وى خود را در صراط مستقيم ندانسته، و درخواست دينى كامل‌تر مى‌كند. چون هر چند كه دين و شريعت اديان سابق است، ولى كاملتر بودن شريعت مطلبى است، و كاملتر بودن يك از متشرعى ديگر مطلبى است ديگر، درخواست يك مسلمان و دارنده كاملترين اديان، هدايت بسوى صراط مستقيم را، معنايش آن نيست كه شما فهميديد بلكه معنايش اين است كه خدايا مرا به مسلمان‌تر از خودم برسان، و خلاصه ايمان و عمل به احكام اسلام را كامل‌تر از اين ايمان كه فعلا دارم بگردان، و مرا به مرتبه بالاترى از ايمان و عمل صالح برسان. يك مثل ساده مطلب را روشن ميسازد، و آن اين است كه هر چند كه دين اسلام از دين نوح و موسى و عيسى ع كاملتر است، ولى آيا يك فرد مسلمان معمولى، از نظر كمالات معنوى، به پايه نوح و موسى و عيسى ع مى‌رسد؟ قطعا ميدانيم كه نميرسد، و اين نيست، مگر بخاطر اينكه و عمل به انها غير حكم است كه از تمكن در آن شرايع و تخلق به ان اخلاق حاصل مي شود، آرى دارنده مقام توحيد كامل و خالص، هر چند از اهل شريعت‌هاى گذشته باشد، كامل‌تر و برتر است از كسى كه به ان مرتبه از توحيد و اخلاص نرسيده، و حيات‌ معرفت در روح و جانش جايگزين نگشته، و نور هدايت الهيه در قلبش راه نيافته است، هر چند كه او از اهل شريعت محمديه (ص)، يعنى كامل‌ترين و وسيع‌ترين شريعت‌ها باشد، پس صحيح است چنين فردى از خدا در خواست هدايت به صراط مستقيم، يعنى به راهى كه كملين از شرايع گذشته داشتند، بنمايد، هر چند كه شريعت خود او كاملتر از شريعت آنان است. 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 🆔 @qabasat110