eitaa logo
روزانه یک صفحه قرآن هدیه به یک شهید 🌷
437 دنبال‌کننده
958 عکس
25 ویدیو
0 فایل
قرائت روزانه یک صفحه📖 #قرآن_کریم و #هدیه_به_شهید بهمراه✍️ #خاطره ای کوتاه از شهید🌷 ادمین کانال : 🆔 @AyatZendegi ⭕️ طرح ملی آیات زندگی، حفظ موضوعی 📖 قرآن کریم 🆔 @AyatZendegi_Quran
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 صفحه 291 سوره مبارکه إسراء 📖 ♦️ ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید. @beytolahzanQuran @qaraat_rooz
42BBB9EF-B195-4822-B5C7-28B2702A41CC.mp3
332.6K
🎧 صوت صفحه 291 قرآن کریم 📖 سوره ی مبارکه إسراء ♦️ ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید. @beytolahzanQuran @qaraat_roo
صفحه 291 سوره ی مبارکه إسراء 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 به‌ نام‌ خداوند هستی‌ بخش‌ مهربان 87 - مگر ‌به‌ رحمتی‌ ‌از‌ جانب‌ پروردگارت‌ ‌که‌ تفضل‌ ‌او‌ ‌در‌ حق‌ تو بزرگ‌ ‌است‌ 88 - بگو: ‌اگر‌ همه انس‌ و جن‌ فراهم‌ آیند ‌که‌ نظیر ‌این‌ قرآن‌ ‌را‌ بیاورند نمی‌توانند مانند ‌آن‌ ‌را‌ بیاورند، ‌هر‌ چند ‌آنها‌ پشتیبان‌ یکدیگر باشند 89 - بی‌شک‌ ‌ما ‌در‌ ‌این‌ قرآن‌ ‌برای‌ مردم‌ ‌از‌ ‌هر‌ گونه‌ مثل‌ و نمونه‌ آوردیم‌ اما بیشتر مردم‌ ابا کرده‌، جز کفر و انکار [اظهار] نداشتند 90 - و گفتند: ‌ما هرگز ‌به‌ تو ایمان‌ نخواهیم‌ آورد ‌تا‌ ‌آن‌ ‌که‌ ‌از‌ زمین‌ چشمه‌ای‌ ‌برای‌ ‌ما بجوشانی‌، 91 - ‌ یا ‌ باغی‌ ‌از‌ خرما و انگور داشته‌ باشی‌ ‌که‌ ‌از‌ لابه‌لای‌ ‌آن‌ ‌به‌ فراوانی‌ نهرها جاری‌ سازی‌، 92 - ‌ یا ‌ چنان‌ ‌که‌ ادعا می‌کنی‌ آسمان‌ ‌را‌ پاره‌ پاره‌ ‌بر‌ سر ‌ما بیفکنی‌ ‌ یا ‌ ‌خدا‌ و فرشتگان‌ ‌را‌ ‌در‌ برابر ‌ما حاضر آوری‌، 93 - ‌ یا ‌ ‌برای‌ تو خانه‌ای‌ زرّین‌ ‌باشد‌ ‌ یا ‌ ‌به‌ آسمان‌ بالا روی‌، و البته‌ بالا رفتن‌ تو ‌را‌ ‌هم‌ باور نخواهیم‌ کرد مگر ‌این‌ ‌که‌ ‌بر‌ ‌ما نوشته‌ای‌ نازل‌ کنی‌ ‌که‌ ‌آن‌ ‌را‌ بخوانیم‌ بگو: پاک‌ ‌است‌ پروردگار ‌من‌! آیا ‌من‌ جز بشری‌ فرستاده‌ [‌شده‌] هستم‌! 94 - و مانع‌ ایمان‌ آوردن‌ مردم‌‌-‌ هنگامی‌ ‌که‌ هدایت‌ سویشان‌ آمد‌-‌ جز ‌این‌ نبود ‌که‌ گفتند: آیا خداوند بشری‌ ‌را‌ ‌به‌ رسالت‌ مبعوث‌ کرده‌ ‌است‌!! 95 - بگو: ‌اگر‌ ‌در‌ روی‌ زمین‌ فرشتگانی‌ بودند ‌که‌ آسوده‌ خاطر راه‌ می‌رفتند، البته‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ نیز ‌از‌ آسمان‌ فرشته‌ای‌ ‌را‌ ‌به‌ عنوان‌ پیامبر می‌فرستادیم‌ 96 - بگو: همین‌ بس‌ ‌که‌ خداوند میان‌ ‌من‌ و ‌شما‌ گواه‌ ‌است‌، همانا ‌او‌ ‌به‌ حال‌ بندگانش‌ آگاه‌ و بیناست‌ 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 @AyatZendegi_Quran @qaraat_rooz
قرائت صفحه 291 سوره مبارکه إسراء تقدیم به 💖 🌷 شهید مهدی خندان 🌷 ✍️ عنوان خاطره : ساعت شهادت برای بچه ها آیه «كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتالُ وَ هُوَ كُرْهٌ لَكُمْ وَ عَسى‏ أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ عَسى‏ أَنْ تُحِبُّوا شَيْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ (بقره ۲۱۶)» را خوانده و تفسیر کرده بودم. خیلی به دل بچه ها نشسته بود. مهدی که برگشت مقر و خبر آن آیه و تحول بچه را که شنیده بود آمد سراغم. خواب بودم. از من خواست تا خلاصه مطالب را به او هم بگویم. گفتم و گفتم که گاهی اتفاقی به نظر ما شر است اما در واقع خیر است و بالعکس. گریه اش گرفت و گفت: «راست می گویی. این عملیات با همه گرفتاری هایش برای من خیر است». گفتم: مگر از عملیات می ترسی که ناراحت شدی؟ گفت من اهل ترس نیستم؛ اما آسمان بوی خون می دهد. گفت: «حاجی! سه خبر برای تان دارم. یک اینکه سه روز بعد عملیات خواهد شد. دوم اینکه من در آن عملیات شرکت کرده و شهید می شوم. سوم اینکه ۷۲ ساعت بعد از همین لحظه ای که با شما صحبت می کنم، تیری به قلبم می خورد و شهید می شوم». از سر کنجکاوی ساعت را از بچه ها پرسیدم. ساعت یک و نیم نیمه شب بود. الّلهُم‌صَلِ علی‌مُحمّد و آل‌مُحمّد ‌و‌عَجّل‌فرجهم 🥀🕊 @AyatZendegi_Quran @qaraat_rooz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 صفحه 292 سوره مبارکه إسراء 📖 ♦️ ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید. @beytolahzanQuran @qaraat_rooz
8D0879F9-6116-48C4-B360-62492AA31DE7.mp3
360.4K
🎧 صوت صفحه 292 قرآن کریم 📖 سوره ی مبارکه إسراء ♦️ ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید. @beytolahzanQuran @qaraat_roo
صفحه 292 سوره ی مبارکه إسراء 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 به‌ نام‌ خداوند هستی‌ بخش‌ مهربان 97 - و ‌هر‌ ‌که‌ ‌را‌ ‌خدا‌ هدایت‌ کند رهیافته‌ اوست‌، و ‌هر‌ ‌که‌ ‌را‌ گمراه‌ کند جز ‌خدا‌ برایشان‌ سرپرستی‌ نخواهی‌ یافت‌، و روز قیامت‌ ‌آنها‌ ‌را‌ ‌به‌ رو افتاده‌ و چشم‌ بسته‌ و لال‌ و کر محشور می‌کنیم‌ جایگاهشان‌ دوزخ‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌هر‌ دم‌ آتش‌ ‌آن‌ فرو نشیند، شراره‌ای‌ تازه‌ برایشان‌ می‌افزاییم‌ 98 - سزایشان‌ همین‌ ‌است‌، چرا ‌که‌ ‌آنها‌ آیات‌ ‌ما ‌را‌ انکار کردند و گفتند: آیا وقتی‌ ‌ما استخوان‌ و خاک‌ شدیم‌ باز ‌در‌ آفرینشی‌ جدید زنده‌ خواهیم‌ شد! 99 - آیا ندانسته‌اند خدایی‌ ‌که‌ آسمان‌ها و زمین‌ ‌را‌ آفریده‌ قادر ‌است‌ همانند ‌آنها‌ ‌را‌ بیافریند و ‌برای‌ ‌آنها‌ اجلی‌ معین‌ کرده‌ ‌است‌ ‌که‌ شکی‌ ‌در‌ ‌آن‌ نیست‌! ولی‌ ستمگران‌، سر باز زده‌، جز کفر و انکار [نخواستند] 100 - بگو: ‌اگر‌ ‌شما‌ مالک‌ گنج‌های‌ رحمت‌ پروردگار ‌من‌ بودید، ‌در‌ ‌آن‌ صورت‌ ‌از‌ بیم‌ هزینه‌ کردن‌ قطعا امساک‌ می‌کردید، و آدمی‌ همواره‌ بخیل‌ ‌است‌ 101 - و همانا ‌ما ‌به‌ موسی‌ نه‌ معجزه‌ی‌ آشکار دادیم‌‌-‌ ‌پس‌ ‌از‌ بنی‌ اسرائیل‌ بپرس‌‌-‌ آن‌گاه‌ ‌که‌ موسی‌ نزد ‌آنها‌ آمد و فرعون‌ ‌به‌ ‌او‌ ‌گفت‌: ای‌ موسی‌! ‌من‌ جدّا تو ‌را‌ جادو ‌شده‌ می‌پندارم‌ 102 - ‌گفت‌: تو نیک‌ می‌دانی‌ ‌که‌ ‌این‌ آیات‌ ‌را‌ ‌که‌ مایه بینش‌هاست‌ جز پروردگار آسمان‌ها و زمین‌ نازل‌ نکرده‌ ‌است‌، و راستی‌ ای‌ فرعون‌! ‌من‌ تو ‌را‌ هلاک‌ ‌شده‌ می‌پندارم‌ 103 - ‌پس‌ فرعون‌ تصمیم‌ گرفت‌ ‌تا‌ ‌آنها‌ ‌را‌ ‌از‌ سرزمین‌ مصر بیرون‌ کند و ‌ما، ‌او‌ و ‌هر‌ ‌که‌ ‌را‌ ‌با‌ وی‌ ‌بود‌ همه‌ ‌را‌ غرق‌ کردیم‌ 104 - و ‌پس‌ ‌از‌ ‌او‌ ‌به‌ بنی‌ اسرائیل‌ گفتیم‌: ‌در‌ ‌این‌ سرزمین‌ ساکن‌ شوید، ‌پس‌ وقتی‌ وعده‌ی‌ آخرت‌ فرا رسید همه ‌شما‌ ‌را‌ ‌با‌ ‌هم‌ می‌آوریم‌ 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 @AyatZendegi_Quran @qaraat_rooz
قرائت صفحه 292 سوره مبارکه إسراء تقدیم به 💖 🌷 شهید مهدی خندان 🌷 ✍️ عنوان خاطره : ساعت شهادت (ادامه مطلب دیروز) غروب روز ۲۸ آذر بود و ما آماده حرکت. مهدی سر حرف را باز کرد: «دیشب در خواب دیدم شب تاسوعاست. مجلس باشکوهی بود و مشغول سینه زنی بودیم. همه داشتند گریه می کردند. من هم چند بیتی خواندم. این شب تاسوعایی که من دیدم، حتما عاشورایی هم به دنبال دارد». وقتی دید پوتین هایم اذیتم می کند پوتین هایش را به من داد. قرآنی داشت که امضاء و تبرک شده امام خمینی بود. گفت: بیا این قرآن مال تو. قبول نکردم. گفت: یک بار دیگر هم این را به من بر گرداندی. یادت باشد شهید که شدم بیا از جیبم بردار. تیربار دوشکای دشمن در بالای ارتفاعات، همه بچه ها را زمین گیر کرده بود. مهدی به من گفت: بیا برویم راه بچه ها را باز کنیم. به دشمن که نزدیک می دشدیم دو کلاف سیم خاردار  بزرگ بود. برای بریدنش چیزی نداشتیم. مهدی از زیر آن رد شد و با دست بلندش کرد. من  هم از زیرش رد شدم. مهدی که از سیم خاردار اولی بیرون آمد، مورد اصابت گلوله دوشکا قرار گرفت و روی سیم خاردار افتاد. برگشتم عقب. حاج آقای پروازی که از دور شاهد شهادت مهدی بود، وقتی از شهادتش مطمئن شد، ناخود آگاه پرسید: ساعت چند است؟ وقتی ساعت را شنید گفت: درست ۷۲ ساعت از آن شب می گذرد. راویان: حاج آقای پروازی و منصور نام آور الّلهُم‌صَلِ علی‌مُحمّد و آل‌مُحمّد ‌و‌عَجّل‌فرجهم 🥀🕊 @AyatZendegi_Quran @qaraat_rooz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 صفحه 293 سوره مبارکه إسراء 📖 ♦️ ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید. @beytolahzanQuran @qaraat_rooz