قرائت صفحه 152 سوره مبارکه اعراف
تقدیم به 💖
🌷 شهید احمد کشوری 🌷
✍️ عنوان خاطره :
صوت دلنشین قرآن، بر فراز آسمان
احمد همیشه دلش با 📖 قرآن بود. بعد از انقلاب هم در برخی پروازها، احمد با 🎤 صوت دل نشین شروع به تلاوت قرآن می کرد. 😎 با آن که منطقه نظامی بود و احتمال خطر وجود داشت، 🚫 همه بالگردها بی سیم ها را روشن کرده بودند و به صدای تلاوت احمد گوش می دادند و لذت می بردند. 😇
#روزانه_یک_صفحه_قرآن
#شهید_احمد_کشوری
#شادی_روح_پاکش_صلوات
الّلهُمصَلِ علیمُحمّد و آلمُحمّد وعَجّلفرجهم
🥀🕊
@beytolahzanQuran
@qarqaat_rooz
قرائت صفحه 235 سوره مبارکه هود
تقدیم به 💖
🌷 شهید احمد کشوری 🌷
✍️ عنوان خاطره :
نماز جنگی
احمد خلبانی به شدت متدین بود. همیشه قبل از پرواز وضو می گرفت. این عادت احمد به ما هم سرایت کرده بود.
روز ۱۸ بهمن ۵۷ بود. برای مأموریتی از پادگان پیرانشهر به سمت ارومیه حرکت کردیم. بعد از مأموریت به خاطر وضعیت حاد کشور و تحرکات مرزی عراق، تا ظهر در آسمان بودیم. در حال برگشت بودیم که دستور داده شد تا اطلاع ثانوی در آسمان مناطق مرزی مانور بدهیم. کم کم عصر شد. احمد به خاطر به تأخیر افتادن نماز خیلی ناراحت بود.
بالاخره با ذوق و شوق در رادیو گفت: راه حل را پیدایش کردم. مگر حضرت علی (ع) به خاطر شرایط جنگی برخی جنگ ها، بر روی اسب نماز نمی خواند؟
گفتم: گل گفتی. من هدایت بالگردت را به عهده می گیرم، تو نمازت را بخوان.
فرامین بالگرد را در دست گرفتم و احمد با خیال راحت نمازش را خواند. این نماز حس بندگی متفاوتی داشت.
راوی: غلام رضا شه پرست
#روزانه_یک_صفحه_قرآن
#شهید_احمد_کشوری
#شادی_روح_پاکش_صلوات
الّلهُمصَلِ علیمُحمّد و آلمُحمّد وعَجّلفرجهم
🥀🕊
@beytolahzanQuran
@qarqaat_rooz
قرائت صفحه 242 سوره مبارکه یوسف
تقدیم به 💖
🌷 شهید احمد کشوری 🌷
✍️ عنوان خاطره :
عنایت امام رضا
😇 احمد شروع و ختمش با امام رضا (ع) بود.
در چهار ماهگی مریض شد به حدی که پزشک ها از شفایش قطع امید کردند. 🥺 خیلی ناراحت بودم. شب در عالم رؤیا سه مرد نورانی را زیارت کردم. به من الهام شد که آنها امام حسن (ع)، امام حسین (ع) و امام رضا (ع) هستند. فرصت را غنیمت شمرده و شفای احمد را از آنها خواستم. موقع رفتن امام رضا (ع) در چارچوب در ایستاد و فرمود: «احمدت را من ضمانت می کنم». 🕊️
وقتی بیدار شدم حال احمد خوب شده بود در سایه ضمانت امام رضا (ع).
یک هفته قبل از شهادتش هم امام رضا (ع) را در خواب دیدم. بلند شدم خواستم از ایشان بابت شفای احمد در کودکی تشکر کنم. دیدم پرونده ای در دست دارد. فرمود: «این پرونده عمر احمد است. عمر او در دنیا تمام شد. او ۲۷ سال دارد».🥀
از آقا خواستم ضمانت دیگری بکند.
حضرت فرمود: «نگران نباش یک هفته دیگر هم تمدید کردم».
فردای آن روز که احمد سر زده به کیا کلا آمد و خواب را برایش تعریف کردم، گویا یقین به شهادت کرده بود. قبل از رفتن با همه عکس یادگاری گرفت. موقع رفتن هم به پدرش گفت: «بابا! این دیدار آخر ماست. بابت همه کوتاهی ها حلالم کن».
پدرش دست به کمر گرفت و گفت: «پسرم! کمرم را شکستی».
احمد تا حال نامساعد پدرش را دید، گفت: «شوخی کردم». اما آن آخرین دیدار ما بود.
راوی: فاطمه سیلا خوری؛ مادر شهید
#روزانه_یک_صفحه_قرآن
#شهید_احمد_کشوری
#شادی_روح_پاکش_صلوات
الّلهُمصَلِ علیمُحمّد و آلمُحمّد وعَجّلفرجهم
🥀🕊
@beytolahzanQuran
@qarqaat_rooz
قرائت صفحه 252 سوره مبارکه رعد
تقدیم به 💖
🌷 شهید احمد کشوری🌷
✍️ عنوان خاطره :
حرف های آتشین!
احمد مطالعات زیادی داشت. می گفت: «در ارتش ۱۹ هزار مستشار آمریکایی داریم که حقوق شان به دلار پرداخت می شود و در کنار حقوق و مزایا و استفاده از بهترین منازل مسکونی، پایگاه ها از دولت ما حق توحش هم می گیرند.
آنها کارهایی را می کنند که همه ارتشیان ما می توانند انجام دهند. آنها دلارهای ما را می برند و ما را تحقیر می کنند. آن ها ده برابر ما حقوق می گیرند؛ اما حقوق ما زیر هزار تومان است و خلبان های متأهل با این پول نه می توانند جایی را اجاره کنند یا زندگی خود را بگذرانند».
علی اکبر شیرودی عاشق همین حرف های آتشین احمد بود.
راوی: خلبان ایرج میرزایی
#روزانه_یک_صفحه_قرآن
#شهید_احمد_کشوری
#شادی_روح_پاکش_صلوات
الّلهُمصَلِ علیمُحمّد و آلمُحمّد وعَجّلفرجهم
🥀🕊
@beytolahzanQuran
@qarqaat_rooz