قرائت صفحه 141 سوره مبارکه انعام تقدیم به 💖 🌷 شهید مهدی زین الدین عنوان خاطره 👇 « رحمت هم که برای من یعنی شهادت . . .» 😍 عروسم که حامله بود به دلم افتاده بود اگر بچه پسر باشه، معنیش اینه که خدا می خواد یکی از پسرهام رو عوضش بگیره. 🤲 خدا خدا می کردم دختر باشه. وقتی بچه دختر شد، یه نفس راحت کشیدم. 🌝 مهدی که شنید بچه دختره، گفت: " خدارو شکر. در رحمت به روم باز شد. 😇 👈 رحمت هم که برای من یعنی شهادت . . . 🥺 ترکشها شکمشو پاره کرده بودند، ولی اصرار داشت بشينه. 😳 به در خيره بود. مانع از نشستنش شدم. در گوشم گفت: آقا اينجاست، چه جوری بخوابم ⁉️ 😭😭 بعدشم پريد . . . 🕊 🕊 #روزانه_یک_صفحه_قرآن #شهید_مهدی_زین_الدین #شادی_روح_پاکش_صلوات الّلهُم‌صَلِ علی‌مُحمّد و آل‌مُحمّد ‌و‌عَجّل‌فرجهم 🥀🕊 @beytolahzanQuran @qarqaat_rooz

قرائت صفحه 229 سوره مبارکه هود تقدیم به 💖 🌷 شهید مهدی زین الدین 🌷 ✍️ عنوان خاطره : زیارت عاشورای فرماندهی تیپ داشت به لشکر تبدیل می شد. جلسه تغییر ساختار تشکیل شد و کادر معلوم شدند. جلسه با یک صلوات ختم شد. خواستم مثل بقیه از سنگر خارج شوم، گفت: تو بمان. وقتی همه را رفتند، گفت زیارت عاشورا بخوان. گفتم: توی این ساعت و این موقعیت؟ جمله اش را تکرار کرد. تا زیارت عاشورا شروع شد، آقا مهدی بغضش ترکید. رسیدیم به سجده زیارت هنوز داشت گریه می کرد. 😭😭😭 راوی: محمد حسین شکارچی #روزانه_یک_صفحه_قرآن #شهید_مهدی_زین_الدین #شادی_روح_پاکش_صلوات الّلهُم‌صَلِ علی‌مُحمّد و آل‌مُحمّد ‌و‌عَجّل‌فرجهم 🥀🕊 @beytolahzanQuran @qarqaat_rooz

قرائت صفحه 230 سوره مبارکه هود تقدیم به 💖 🌷 شهید محمدحسین شهربانو زاده 🌷 ✍️ عنوان خاطره : می روم مادر که اینک کربلا می خواندم! پارچه را کنار زدم، محمد حسین بود با همان لبخند همیشگی اش. خواستم وسایلش را برسانم دست خانواده اش. داشتم جیب هایش را خالی می کردم که به یک کاغذ برخوردم که رویش نوشته بود: می روم مادر که اینک کربلا می خواندم! راوی: کتاب زخم های خورشید، عبد الرحیم سعیدی راد #روزانه_یک_صفحه_قرآن #شهید_مهدی_زین_الدین #شادی_روح_پاکش_صلوات الّلهُم‌صَلِ علی‌مُحمّد و آل‌مُحمّد ‌و‌عَجّل‌فرجهم 🥀🕊 @beytolahzanQuran @qarqaat_rooz

قرائت صفحه 316 سوره مبارکه طه تقدیم به 💖 🌷 شهید مهدی زین الدین 🌷 ✍️ عنوان خاطره : احساس وظیفه بسیجی از آیفا پرید پایین  و داد زد:  آقا مهدی کجایی اسیر  آورده‌ام.  ده پانزده نفر  مجروح بودند و یکی شان افسر بود.  آقا مهدی وقتی آمد، نگاهش که به اسرا افتاد و اخم هایش در هم رفت.  با ناراحتی به راننده گفت: تو که اسیر مجروح داری چرا اینجا توقف کرده‌ای؟ این ها دارند درد می کشند. افسر را آورد پایین و مابقی  اسرا را فرستاد اورژانس. راوی ابوالقاسم عمو حسینی #روزانه_یک_صفحه_قرآن #شهید_مهدی_زین_الدین #شادی_روح_پاکش_صلوات الّلهُم‌صَلِ علی‌مُحمّد و آل‌مُحمّد ‌و‌عَجّل‌فرجهم 🥀🕊 @AyatZendegi_Quran @qarqaat_rooz

قرائت صفحه ۴۶١ سوره مبارکه التحریم تقدیم به 💖 🌷 شهید مهدی زین الدین 🌷 🔷 27 آبان سالروز شهادت شهید مهدی زین الدین گرامی باد 🔹 صوت ماندگار از شهید مهدی زین الدین #روزانه_یک_صفحه_قرآن #شهید_مهدی_زین_الدین #شادی_روح_پاکش_صلوات الّلهُم‌صَلِ علی‌مُحمّد و آل‌مُحمّد ‌و‌عَجّل‌فرجهم 🥀🕊 @AyatZendegi_Quran @qarqaat_rooz