#قرائت_روزانه
#یک_صفحه_قرآن
#ترجمه صفحه 302 سوره ی مبارکه کهف
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
به نام خداوند هستی بخش مهربان
75 - گفت: آیا به تو نگفتم که هرگز نمیتوانی همراه من شکیبایی کنی!
76 - موسی گفت: اگر از این پس چیزی از تو پرسیدم، دیگر با من همراهی نکن و از جانب من البته معذور خواهی بود
77 - پس راه افتادند، تا وقتی که به مردم قریهای رسیدند، از اهل آن غذا خواستند، ولی آنها از مهمان کردنشان ابا کردند پس در آن جا دیواری یافتند که میخواست فرو ریزد [خضر] آن را به پا داشت موسی گفت: اگر میخواستی، برای این کار مزدی میگرفتی
78 - گفت: این [زمان] جدایی میان من و توست هم اینک تو را از باطن آنچه که نتوانستی بر آن صبر کنی خبردار میکنم
79 - اما آن کشتی، مال بینوایانی بود که [با آن] در دریا کار میکردند، پس خواستم آن را معیوب کنم، چون پشت سرشان پادشاهی بود که هر کشتی [سالمی] را به زور میگرفت
80 - و اما آن نوجوان، پدر و مادرش هر دو مؤمن بودند، پس ترسیدیم مبادا آن دو را به طغیان و کفر بکشاند
81 - پس خواستیم که پروردگارشان آن دو را به پاکتر و مهربانتر از او عوض دهد
82 - و اما آن دیوار از آن دو پسر بچه یتیم در آن شهر بود، و زیر آن گنجی برای آن دو وجود داشت، و پدرشان مردی شایسته بود، پس پروردگار تو خواست آن دو یتیم به حدّ رشد برسند و گنج خویش را بیرون آورند، که رحمتی بود از پروردگار تو و این کارها را از پیش خود نکردم این بود راز آنچه نتوانستی بر آن صبر کنی
83 - و از تو در بارهی ذو القرنین میپرسند بگو: به زودی خبری از او برای شما خواهم خواند
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
#ترجمه_بهرام_پور
@AyatZendegi_Quran
@qaraat_rooz
قرائت صفحه 302 سوره مبارکه کهف
تقدیم به 💖
🌷 شهید عبد الحسین خبری 🌷
✍️ عنوان خاطره :
تظاهرات نوجوانان
حسین ۱۲ ساله که بود مبتکر راهپیماییهای کودکان و نوجوانان محل علیه رژیم پهلوی بود. خودش برنامه ریزی و مدیریت می کرد. بلندگو که نداشتیم. تعدادی قیف بزرگ مخصوص نفت پیدا میکردیم و شعار گویان از حسینیه ابوالفضل علیه السلام راه میافتادیم و جمعیت همین طور اضافه میشد تا اینکه به خیابانهای اصلی شهر می رسیدیم.
یک روز از حوالی آستانه سبزقبا به سمت میدان امام خمینی (ره) فعلی حرکت کردیم و در قیف ها شعار می دادیم. به میدان که رسیدیم، چندین تانک و سربازانی آنجا بودند. قیافه شان دیدنی بود. مانده بودند چه کنند. از طرفی یک مشت بچه بودیم و از طرفی علیه شاه شعار میدادیم. برخی از سربازها خنده شان گرفته بود.
راوی: محمدرضا سمسار نتاج و حسن معین
#روزانه_یک_صفحه_قرآن
#شهید_عبدالحسین_خبری
#شادی_روح_پاکش_صلوات
الّلهُمصَلِ علیمُحمّد و آلمُحمّد وعَجّلفرجهم
🥀🕊
@AyatZendegi_Quran
@qaraat_rooz
#قرائت_روزانه
#یک_صفحه_قرآن
💠 صفحه 303 سوره مبارکه کهف
📖
♦️ ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید.
@beytolahzanQuran
@qaraat_rooz
FAF9BFCD-2D28-4A55-88C1-58973088B62D.mp3
364.8K
#یک_صفحه_قرآن
#استاد_منشاوی
🎧 صوت صفحه 303 قرآن کریم
📖 سوره ی مبارکه کهف
♦️ ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید.
@beytolahzanQuran
@qaraat_roo
#قرائت_روزانه
#یک_صفحه_قرآن
#ترجمه صفحه 303 سوره ی مبارکه کهف
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
به نام خداوند هستی بخش مهربان
84 - ما وی را در زمین تمکن دادیم و از هر چیزی وسیلهای به او عطا کردیم
85 - پس وسیلهای را پی گرفت
86 - تا آنگاه که به غروبگاه خورشید رسید، به نظرش آمد که خورشید در چشمهای گلآلود و سیاه غروب میکند، و نزدیک آن قومی را یافت گفتیم: ای ذو القرنین! یا [اینان را] عقوبت میکنی یا میانشان [روش] نیکویی پیش میگیری [اختیار با توست]
87 - گفت: اما هر که ستم کند به زودی عذابش خواهیم کرد، سپس به سوی پروردگارش بازگردانده میشود، آنگاه او را عذابی سخت خواهد کرد
88 - و اما هر که ایمان بیاورد و کار شایسته کند پاداشی هر چه نیکوتر خواهد داشت و به او از فرمان خود تکلیفی آسان خواهیم گفت
89 - سپس وسیلهای دیگر را پی گرفت
90 - تا آنگاه که به طلوعگاه خورشید رسید، آن را دید بر قومی طلوع میکند که برای آنها در برابر آن پوششی قرار نداده بودیم [و هیچ گونه سایبانی نداشتند]
91 - این گونه بود و ما به آنچه نزد وی [از امکانات] بود احاطه داشتیم
92 - باز وسیلهای را پی گرفت
93 - تا وقتی که به میان دو سدّ (دو کوه) رسید، در کنار آن قومی را یافت که هیچ سخنی را نمیفهمیدند
94 - گفتند: ای ذو القرنین! یأجوج و مأجوج سخت در زمین فساد میکنند، آیا ممکن است برای تو هزینهای قرار دهیم تا میان ما و آنها سدّی بسازی!
95 - گفت: تمکّنی که پروردگارم به من داده بهتر است پس مرا به نیروی خویش کمک دهید تا میان شما و آنها سدّ [محکمی] بسازم
96 - پارههای آهن برای من بیاورید تا آنگاه که میان دو کوه را [انباشت و] برابر نمود، گفت: [در آن] بدمید تا آن وقت که آن را سرخ و گداخته کرد، گفت: حالا مس مذاب برایم بیاورید تا روی آن بریزم
97 - پس نتوانستند از آن سدّ بالا روند و نتوانستند آن را سوراخ کنند
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
#ترجمه_بهرام_پور
@AyatZendegi_Quran
@qaraat_rooz
قرائت صفحه 303 سوره مبارکه کهف
تقدیم به 💖
🌷 شهید محمد رضا تورجی زاده 🌷
✍️ عنوان خاطره : نماز جماعت
محمد رضا کلاس چهارم دبستان بود. ساعت ۱۲ تا ۱۳ وقت ناهار و استراحت بود و بعد از آن هم یک ساعت کلاس داشتیم. بچه ها بعد از ناهار در گوشه سالن نمازشان را می خواندند.
به پیشنهاد محمد، برای اقامه نماز ظهر به مسجد مدرسه صدر می رفتیم. بیست نفر می شدیم. محمد مسئول نظم بچه ها شده بود و نماز جماعت ما در مسجد با امامت یکی از دانش آموزان و مدیریت محمد قوت گرفته بود.
بچه های کلاس پنجم او را به عنوان سر دسته بچه های مؤمن می شناختند.
راوی: علی تورجی زاده
#روزانه_یک_صفحه_قرآن
#شهید_محمد_رضا_تورجی_زاده
#شادی_روح_پاکش_صلوات
الّلهُمصَلِ علیمُحمّد و آلمُحمّد وعَجّلفرجهم
🥀🕊
@AyatZendegi_Quran
@qarqaat_rooz
#قرائت_روزانه
#یک_صفحه_قرآن
💠 صفحه 304 سوره مبارکه کهف
📖
♦️ ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید.
@beytolahzanQuran
@qaraat_rooz
5079B7D9-FB8B-4B31-8C9E-65A1CC71E8A8.mp3
378.6K
#یک_صفحه_قرآن
#استاد_منشاوی
🎧 صوت صفحه 304 قرآن کریم
📖 سوره ی مبارکه کهف
♦️ ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید.
@beytolahzanQuran
@qaraat_roo
#قرائت_روزانه
#یک_صفحه_قرآن
#ترجمه صفحه 304 سوره ی مبارکه کهف
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
به نام خداوند هستی بخش مهربان
98 - گفت: این [سدّسازی] رحمتی از جانب پروردگار من است، ولی چون وعدهی پروردگارم فرا رسد آن [سدّ] را در هم کوبد، و وعدهی پروردگار من حق است
99 - و در آن روز آنها را چنان رها کنیم که در یکدیگر موج زنند، و همین که در صور دمیده شد آنها را چنان که باید جمع میکنیم
100 - و آن روز جهنم را چنان که باید بر کافران عرضه میکنیم
101 - همان کسانی که چشمانشان از یاد من در پرده بود و توانایی شنیدن [حق را] نداشتند
102 - آیا کسانی که کافر شدند پنداشتهاند که میتوانند به جای من بندگانم را سرپرست بگیرند! ما جهنم را برای پذیرایی کافران آماده کردهایم
103 - بگو: آیا شما را از آنها که در کردار زیانکارترند آگاه سازیم!
104 - کسانی هستند که سعیشان در زندگی دنیا هدر رفته و با این حال میپندارند که کار نیک انجام میدهند
105 - آنان کسانیاند که آیات پروردگارشان و لقای او را انکار کردند، در نتیجه اعمالشان تباه گردید و روز قیامت برای آنها میزانی برپا نمیکنیم
106 - این است سزایشان که همان جهنم است، چرا که کافر شدند و آیات من و پیامبرانم را به ریشخند گرفتند
107 - بیگمان کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کردند باغهای فردوس جای پذیرایی آنهاست
108 - در آن جاودانه باشند و از آن جا انتقال نطلبند
109 - بگو: اگر دریا برای [ثبت] کلمات پروردگارم مرکّب میگشت، بیشک دریا تمام میشد پیش از آن که کلمات پروردگارم تمام شود، هر چند دریای دیگری نیز کمک بیاوریم
110 - بگو: جز این نیست که من بشری مثل شما هستم [با این تفاوت] که به من وحی میشود که خدای شما خدایی یگانه است پس هر کس به لقای پروردگارش امید دارد باید عمل شایسته کند و کسی را در عبادت پروردگارش شریک نسازد
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
#ترجمه_بهرام_پور
@AyatZendegi_Quran
@qaraat_rooz
قرائت صفحه 304 سوره مبارکه کهف
تقدیم به 💖
🌷 شهید مهدی زینالدین 🌷
✍️ عنوان خاطره : نبوغ اطلاعاتی
زمستان سردی بود می خواستیم رد یک منافق را بزنیم. هر چه تقلا می کردم زمان ورود و خروج را نمی توانستم در بیاورم. کار را سپردم به آقا مهدی. مسئول شب بودم. هر وقت شب بیسیم می زدم کجایی؟ می گفت: در خانه زیر کرسی.
از این خون سردی اش لجم می گرفت. امیدی به موفقیتش نداشتم؛ اما صبح خیلی خوشحال و قبراق آمد و گفت: طرف ساعت سه و نیم شب از خانه زده بیرون. گفتم مگر دیدی اش؟ گفت: نه.
پس از اصرار هایم گفت: به هر کدام از لنگه های در، یک عدد پونز زده بودم و آنها را با نخ قرقره سیاه به هم وصل کرده بودم. هر دو ساعت یک بار به آن سر می زدم. ساعت سه و نیم که رفتم دیدم نخ پاره شده. یکی دو شب هم همین کار را کرد. زمان دقیقش در آمد و رفتیم سر وقتش.
راوی مصطفی خداوردی
#روزانه_یک_صفحه_قرآن
#شهید_مهدی_زینالدین
#شادی_روح_پاکش_صلوات
الّلهُمصَلِ علیمُحمّد و آلمُحمّد وعَجّلفرجهم
🥀🕊
@AyatZendegi_Quran
@qarqaat_rooz