eitaa logo
روزانه یک صفحه قرآن هدیه به یک شهید 🌷
438 دنبال‌کننده
958 عکس
25 ویدیو
0 فایل
قرائت روزانه یک صفحه📖 #قرآن_کریم و #هدیه_به_شهید بهمراه✍️ #خاطره ای کوتاه از شهید🌷 ادمین کانال : 🆔 @AyatZendegi ⭕️ طرح ملی آیات زندگی، حفظ موضوعی 📖 قرآن کریم 🆔 @AyatZendegi_Quran
مشاهده در ایتا
دانلود
صفحه 304 سوره ی مبارکه کهف 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 به‌ نام‌ خداوند هستی‌ بخش‌ مهربان 98 - ‌گفت‌: ‌این‌ [سدّسازی‌] رحمتی‌ ‌از‌ جانب‌ پروردگار ‌من‌ ‌است‌، ولی‌ چون‌ وعده‌ی‌ پروردگارم‌ فرا رسد ‌آن‌ [سدّ] ‌را‌ ‌در‌ ‌هم‌ کوبد، و وعده‌ی‌ پروردگار ‌من‌ حق‌ ‌است‌ 99 - و ‌در‌ ‌آن‌ روز ‌آنها‌ ‌را‌ چنان‌ رها کنیم‌ ‌که‌ ‌در‌ یکدیگر موج‌ زنند، و همین‌ ‌که‌ ‌در‌ صور دمیده‌ شد ‌آنها‌ ‌را‌ چنان‌ ‌که‌ باید جمع‌ می‌کنیم‌ 100 - و ‌آن‌ روز جهنم‌ ‌را‌ چنان‌ ‌که‌ باید ‌بر‌ کافران‌ عرضه‌ می‌کنیم‌ 101 - همان‌ کسانی‌ ‌که‌ چشمانشان‌ ‌از‌ یاد ‌من‌ ‌در‌ پرده‌ ‌بود‌ و توانایی‌ شنیدن‌ [حق‌ ‌را‌] نداشتند 102 - آیا کسانی‌ ‌که‌ کافر شدند پنداشته‌اند ‌که‌ می‌توانند ‌به‌ جای‌ ‌من‌ بندگانم‌ ‌را‌ سرپرست‌ بگیرند! ‌ما جهنم‌ ‌را‌ ‌برای‌ پذیرایی‌ کافران‌ آماده‌ کرده‌ایم‌ 103 - بگو: آیا ‌شما‌ ‌را‌ ‌از‌ ‌آنها‌ ‌که‌ ‌در‌ کردار زیانکارترند آگاه‌ سازیم‌! 104 - کسانی‌ هستند ‌که‌ سعیشان‌ ‌در‌ زندگی‌ دنیا هدر رفته‌ و ‌با‌ ‌این‌ حال‌ می‌پندارند ‌که‌ کار نیک‌ انجام‌ می‌دهند 105 - آنان‌ کسانی‌اند ‌که‌ آیات‌ پروردگارشان‌ و لقای‌ ‌او‌ ‌را‌ انکار کردند، ‌در‌ نتیجه‌ اعمالشان‌ تباه‌ گردید و روز قیامت‌ ‌برای‌ ‌آنها‌ میزانی‌ برپا نمی‌کنیم‌ 106 - ‌این‌ ‌است‌ سزایشان‌ ‌که‌ همان‌ جهنم‌ ‌است‌، چرا ‌که‌ کافر شدند و آیات‌ ‌من‌ و پیامبرانم‌ ‌را‌ ‌به‌ ریشخند گرفتند 107 - بی‌گمان‌ کسانی‌ ‌که‌ ایمان‌ آورده‌ و کارهای‌ شایسته‌ کردند باغ‌های‌ فردوس‌ جای‌ پذیرایی‌ آنهاست‌ 108 - ‌در‌ ‌آن‌ جاودانه‌ باشند و ‌از‌ ‌آن‌ جا انتقال‌ نطلبند 109 - بگو: ‌اگر‌ دریا ‌برای‌ [ثبت‌] کلمات‌ پروردگارم‌ مرکّب‌ می‌گشت‌، بی‌شک‌ دریا تمام‌ می‌شد پیش‌ ‌از‌ ‌آن‌ ‌که‌ کلمات‌ پروردگارم‌ تمام‌ شود، ‌هر‌ چند دریای‌ دیگری‌ نیز کمک‌ بیاوریم‌ 110 - بگو: جز ‌این‌ نیست‌ ‌که‌ ‌من‌ بشری‌ مثل‌ ‌شما‌ هستم‌ [‌با‌ ‌این‌ تفاوت‌] ‌که‌ ‌به‌ ‌من‌ وحی‌ می‌شود ‌که‌ خدای‌ ‌شما‌ خدایی‌ یگانه‌ ‌است‌ ‌پس‌ ‌هر‌ کس‌ ‌به‌ لقای‌ پروردگارش‌ امید دارد باید عمل‌ شایسته‌ کند و کسی‌ ‌را‌ ‌در‌ عبادت‌ پروردگارش‌ شریک‌ نسازد 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 @AyatZendegi_Quran @qaraat_rooz
قرائت صفحه 304 سوره مبارکه کهف تقدیم به 💖 🌷 شهید مهدی زین‌الدین 🌷 ✍️ عنوان خاطره : نبوغ اطلاعاتی زمستان سردی بود می خواستیم رد یک منافق را بزنیم. هر چه تقلا می کردم زمان ورود و خروج را نمی توانستم در بیاورم. کار را سپردم به آقا مهدی. مسئول شب بودم. هر وقت شب بیسیم می زدم کجایی؟ می گفت: در خانه زیر کرسی. از این خون سردی اش لجم می گرفت. امیدی به موفقیتش نداشتم؛ اما صبح خیلی خوشحال و قبراق آمد و گفت: طرف ساعت سه و نیم شب از خانه زده بیرون. گفتم مگر دیدی اش؟ گفت: نه. پس از اصرار هایم گفت: به هر کدام از لنگه های در، یک عدد پونز زده بودم و آنها را با نخ قرقره سیاه به هم وصل کرده بودم. هر دو ساعت یک بار به آن سر می زدم. ساعت سه و نیم که رفتم دیدم نخ پاره شده. یکی دو شب هم همین کار را کرد. زمان دقیقش در آمد و رفتیم سر وقتش. راوی مصطفی خداوردی الّلهُم‌صَلِ علی‌مُحمّد و آل‌مُحمّد ‌و‌عَجّل‌فرجهم 🥀🕊 @AyatZendegi_Quran @qarqaat_rooz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 صفحه 305 سوره مبارکه مریم 📖 ♦️ ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید. @beytolahzanQuran @qaraat_rooz
B9DA686C-52A9-4A10-B674-EF469F9767EE.mp3
257.7K
🎧 صوت صفحه 305 قرآن کریم 📖 سوره ی مبارکه مریم ♦️ ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید. @beytolahzanQuran @qaraat_roo
صفحه 305 سوره ی مبارکه مریم 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 به‌ نام‌ خداوند هستی‌ بخش‌ مهربان 1 - کاف‌، ها، ‌ یا ‌، عین‌، صاد 2 - ‌این‌، یاد کرد رحمت‌ پروردگار تو ‌در‌ باره‌ی‌ بنده‌اش‌ زکریاست‌ 3 - آن‌گاه‌ ‌که‌ [زکریا] پروردگارش‌ ‌را‌ ‌به‌ آوای‌ آهسته‌ ندا کرد 4 - ‌گفت‌: پروردگارا! استخوانم‌ سست‌ و سرم‌ ‌از‌ پیری‌ سپید گشته‌ ‌است‌ و هرگز ‌در‌ دعای‌ تو‌-‌ ای‌ پروردگار ‌من‌‌-‌ [‌از‌ اجابت‌] بی‌بهره‌ نبوده‌ام‌ 5 - و ‌من‌ ‌پس‌ ‌از‌ ‌خود‌، ‌از‌ بستگانم‌ [نسبت‌ ‌به‌ حفظ آیین‌ تو] بیمناکم‌، و زنم‌ نازاست‌، ‌پس‌ مرا ‌از‌ جانب‌ ‌خود‌ فرزندی‌ عطا کن‌ 6 - ‌که‌ ‌هم‌ وارث‌ ‌من‌ ‌باشد‌ و ‌هم‌ وارث‌ خاندان‌ یعقوب‌، و ای‌ پروردگار ‌من‌! ‌او‌ ‌را‌ پسندیده‌ گردان‌ 7 - ای‌ زکریا! ‌ما تو ‌را‌ ‌به‌ پسری‌ ‌که‌ نامش‌ یحیی‌ ‌است‌ مژده‌ می‌دهیم‌ ‌که‌ قبلا همنامی‌ ‌برای‌ ‌او‌ قرار نداده‌ایم‌ 8 - ‌گفت‌: پروردگارا! چگونه‌ مرا پسری‌ خواهد ‌بود‌ حال‌ ‌آن‌ ‌که‌ زنم‌ نازاست‌ و ‌من‌ ‌از‌ پیری‌ ‌به‌ فرتوتی‌ رسیده‌ام‌! 9 - ‌گفت‌: فرمان‌ چنین‌ ‌است‌ خدای‌ تو فرموده‌: ‌این‌ ‌بر‌ ‌من‌ آسان‌ ‌است‌، و خودت‌ ‌را‌ نیز پیش‌ ‌از‌ ‌این‌ ‌من‌ آفریدم‌ ‌که‌ چیزی‌ نبودی‌ 10 - ‌گفت‌: پروردگارا! ‌برای‌ ‌من‌ نشانه‌ای‌ قرار ده‌ فرمود: نشانه تو ‌این‌ ‌است‌ ‌که‌ سه‌ شبانه‌ [روز] ‌با‌ ‌این‌ ‌که‌ تندرستی‌ ‌با‌ مردم‌ تکلم‌ نتوانی‌ کرد 11 - ‌پس‌ زکریا ‌از‌ محراب‌ ‌به‌ میان‌ قوم‌ خویش‌ بیرون‌ آمد و ‌به‌ ‌آنها‌ اشاره‌ کرد ‌که‌ صبح‌ و شام‌ ‌خدا‌ ‌را‌ تسبیح‌ گویید 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 @AyatZendegi_Quran @qaraat_rooz
قرائت صفحه 305 سوره مبارکه مریم تقدیم به 💖 🌷 شهید سید حسین علم الهدی 🌷 ✍️ عنوان خاطره : نهی از منکر عملی سیرک مصری ها در اهواز مستقر شده بود. جوان ها دسته به دسته به تماشایش می رفتند. نمایش هایی که زنانی با لباس نامناسب روی صحنه می‌آمدند و می رقصیدند. حسین آرام و قرار نداشت. چند بار رفت و آمد و محل را شناسایی کرد. تصمیم گرفته بود سیرک را به آتش بکشد؛ اما اصرار داشت که باید این کار موقع ظهر انجام بگیرد تا کسی داخل آن نباشد و صدمه ببیند. ساواک نیروهایش را بسیج کرده بود. هرچه بیشتر تحقیق می‌کردند، کمتر به نتیجه می‌رسیدند. هیچ رد پایی از عاملان آتش سوزی در دست نبود؛ تا اینکه یکی از همراهان سید حسین دستگیر شد و او را لو داد. وقتی ساواک با نیروهای امنیتی مسلح به مدرسه برای دستگیری سید حسین رفتند، باورشان نمی شد،همین نوجوان کوچک اندام مدرسه سعادت جعفری و مکبر مسجد آیت الله علم الهدی همان “خرابکار”ی باشد که ساواک را سرکار گذاشته باشد. کتاب سه روایت از یک مرد، محمد رضا بایرامی، انتشارات هویزه. الّلهُم‌صَلِ علی‌مُحمّد و آل‌مُحمّد ‌و‌عَجّل‌فرجهم 🥀🕊 @AyatZendegi_Quran @qarqaat_rooz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 صفحه 306 سوره مبارکه مریم 📖 ♦️ ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید. @beytolahzanQuran @qaraat_rooz
EE291E33-CB33-41E6-AE27-7151E809DF26.mp3
335.5K
🎧 صوت صفحه 306 قرآن کریم 📖 سوره ی مبارکه مریم ♦️ ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید. @beytolahzanQuran @qaraat_roo
صفحه 306 سوره ی مبارکه مریم 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 به‌ نام‌ خداوند هستی‌ بخش‌ مهربان 12 - [گفتیم‌:] ای‌ یحیی‌! کتاب‌ [‌خدا‌] ‌را‌ محکم‌ بگیر، و ‌او‌ ‌را‌ ‌در‌ کودکی‌ حکمت‌ دادیم‌ 13 - و نیز ‌از‌ جانب‌ ‌خود‌ مهربانی‌ و پاکی‌ [‌به‌ ‌او‌ دادیم‌] و ‌او‌ پرهیزکار ‌بود‌ 14 - و ‌با‌ پدر و مادر ‌خود‌ نیکرفتار ‌بود‌ و سرکش‌ و عصیانگر نبود 15 - و درود ‌بر‌ ‌او‌ روزی‌ ‌که‌ زاده‌ شد و روزی‌ ‌که‌ می‌میرد و روزی‌ ‌که‌ زنده‌ برانگیخته‌ می‌شود 16 - و ‌در‌ ‌این‌ کتاب‌ ‌از‌ مریم‌ یاد کن‌، آن‌گاه‌ ‌که‌ ‌از‌ کسان‌ ‌خود‌ ‌در‌ ناحیه شرقی‌ [بیت‌ المقدس‌] خلوت‌ گزید 17 - و میان‌ ‌خود‌ و ‌آنها‌ پرده‌ای‌ افکند [‌تا‌ خلوتگاه‌ عبادتش‌ ‌باشد‌] ‌پس‌ روح‌ ‌خود‌ ‌را‌ ‌به‌ سوی‌ ‌او‌ فرستادیم‌ ‌تا‌ ‌به‌ شکل‌ بشری‌ خوش‌ اندام‌ ‌بر‌ ‌او‌ نمایان‌ شد 18 - مریم‌ ‌گفت‌: ‌من‌ ‌از‌ تو ‌به‌ خدای‌ رحمان‌ پناه‌ می‌برم‌ ‌اگر‌ پرهیزکار باشی‌ 19 - ‌گفت‌: ‌من‌ فقط فرستاده‌ی‌ پروردگار توام‌ ‌برای‌ ‌این‌ ‌که‌ ‌به‌ تو پسر پاکیزه‌ای‌ ببخشم‌ 20 - ‌گفت‌: چگونه‌ مرا پسری‌ ‌باشد‌ ‌با‌ ‌آن‌ ‌که‌ دست‌ بشری‌ ‌به‌ ‌من‌ نرسیده‌ و بدکار نبوده‌ام‌! 21 - ‌گفت‌: [فرمان‌] چنین‌ ‌است‌ پروردگار تو فرمود: ‌آن‌ ‌بر‌ ‌من‌ آسان‌ ‌است‌ و ‌برای‌ ‌این‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌او‌ ‌را‌ آیتی‌ ‌برای‌ مردم‌ قرار دهیم‌ و رحمتی‌ ‌از‌ جانب‌ ‌ما ‌باشد‌ و ‌این‌ امری‌ حتمی‌ ‌است‌ 22 - ‌پس‌ مریم‌ ‌به‌ ‌او‌ حامله‌ شد و ‌با‌ ‌او‌ ‌در‌ نقطه‌ای‌ دوردست‌ خلوت‌ گزید 23 - آن‌گاه‌ درد زایمان‌ ‌او‌ ‌را‌ ‌به‌ سوی‌ تنه نخلی‌ کشاند ‌گفت‌: ای‌ کاش‌ پیش‌ ‌از‌ ‌این‌ مرده‌ بودم‌ و یکسره‌ فراموش‌ ‌شده‌ بودم‌! 24 - ‌پس‌ ‌از‌ طرف‌ پایین‌ پایش‌ ‌او‌ ‌را‌ صدا زد ‌که‌: غم‌ مدار، پروردگارت‌ زیر پای‌ تو چشمه آبی‌ پدید آورده‌ ‌است‌ 25 - و ‌این‌ تنه نخل‌ ‌را‌ ‌به‌ طرف‌ ‌خود‌ تکان‌ ده‌، ‌که‌ ‌بر‌ تو رطب‌ تازه‌ بریزد 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 @AyatZendegi_Quran @qaraat_rooz
قرائت صفحه 306 سوره مبارکه مریم تقدیم به 💖 🌷 شهید ابوالفضل عباسی 🌷 ✍️ عنوان خاطره : مردم داری سر ابوالفضل برای کمک به مردم درد می کرد. چند وقت بود که یکی از همکارهایش شده بود همسایه مان. رنگ خانمش زرد بود و بیمار به نظر می رسید. یک روز ابوالفضل این مطلب با همکارش مطرح کرده بود که انگار خانمت مریض است. طرف با بی خیالی گفته بود: من حوصله ندارم. اگه خیلی دلت به حالش می سوزد، ببر درمانش کن. با هم یک ماه افتادیم پی کارش. می بردیمش رشت و می آوردیم. عفونت تمام بدنش را فرا گرفته بود. بعد از اینکه مشکلش حل شد به من گفت: «شهناز! این همه مرا بردید و آوردید؛ شوهرت یک بار هم به صورت من نگاه نکرد». راوی: شهناز چراغی؛ همسر شهید کتاب نیمه پنهان ماه؛ جلد ۱۹؛ عباسی به روایت همسر شهید الّلهُم‌صَلِ علی‌مُحمّد و آل‌مُحمّد ‌و‌عَجّل‌فرجهم 🥀🕊 @AyatZendegi_Quran @qarqaat_rooz