🔰 منزلگاه سوم | جصّاصه
🛎 وقتی کاروان به این دهکده رسید، سربازانی به حاکم تکریت خبر رساندند که ما به این دهکده تحت حکومت تو درمیآییم. سر یک شورشی با ماست و اسیرانی از اهلش. برای ما علوفه و آذوقه تدارک ببینید.
✝ مسیحیان منطقه شنیدند که این کاروان حامل سر پسر پیامبر است. انجیل به دست گرفته و صلیب آویخته از شهر بیرون آمدند و بر فراز تپهای به نام "خضراء" ایستادند. با نمایان شدن کاروان اسیران بر ناقوسهای همراه خویش نواختند و فریاد زدند:
ما از این قوم که فرزند دختر پیامبر خود را کشتهاند، بیزاریم.
⛔️ اینگونه از ورود سربازان به شهر برای نمایش قدرت و تحقیر اسیران جلوگیری کردند.
#حوادث_از_کربلا_تا_شام
📚منابع: مقتل ابیمخنف، ص۱۱۲؛ معالیالسبطین، ج۲، ص۱۲۲؛ ینابیعالموده، ج۳، ص۸۹.
🆔 @qasas_school
🔰 منزلگاه چهارم| شهر تکریت
📖 برخی معتقدند آنچه از مواجهه مسیحیان با کاروان گفته شده، به شکلی دیگر در شهر تکریت اتفاق افتاده است.
🔔 حاکم تکریت برای ورود کاروان، دستور داد شهر را بیارایند و طبالان بر طبلها بکوبند و بساط شادی راه بیاندازند.
✝ مردی مسیحی به اهالی شهر که عمدتا مسیحی و نصرانی بودند خبر داد این کاروان حامل سر پسر پیامبر اسلام است.
⛪️ مردم به خانهها و کلیساها رفتند و درها را بستند و ناقوسها را به نشانه اعتراض به صدا درآوردند.
🚫 اینگونه شهر بساط شادی را برچید. سربازان اموی ترسیدند وارد شوند. مبادا از در و دیوار بر آنها سنگ ببارد.
#حوادث_از_کربلا_تا_شام
📚 منابع: وسیلهالدارین، ص۳۷۰؛ معالیالسبطین، ج۲، ص۱۲۲.
🆔 @qasas_school
🔰 منزلگاه پنجم، ششم و هفتم
🔶 کاروان در منزل اعمی درنگ کوتاهی کرده و سپس در دیر عروه که صومعهای برای مسیحیان بود توقف نموده و بعد از استراحت کوتاهی به سوی منزل صلیتا (یا صلینا) حرکت میکند.
🔹 درباره وقایع این منزل اخیر نوشتهاند که سربازان اموی صدای گریهای را میشنیدند اما گریهکنندهها را نمیدیدند. صدا مرثیهخوانی میشنیدند و مرثیهخوانها را نمیدیدند. سپس گفتهاند این گریه و مرثیهخوانی جنیان بوده است.
در اینکه چقدر چنین وقایعی حقیقت دارد، میزانی برای سنجش موجود نیست جز اینکه بگوییم در منابع معتبر نیامده است.
🔶 البته سربازان قصد داشتند در این منزل باز به نمایش و مانورهای تبلیغاتی بپردازند که مردم منطقه صلیتا با نثار کردن لعن و نفرین خویش بر حاملان سرها، فضا را برای حضور سربازان اموی ناامن کردند و آنها ترجیح دادند وارد روستاهای منطقه نشوند.
#حوادث_از_کربلا_تا_شام
📚 منابع: مقتل ابیمخنف، ص۱۱۳؛ وسیلهالدارین، ص۳۷۱.
🆔 @qasas_school
🔰 منزلگاهها| از هشتم تا سیزدهم
منزلگاه هشتم: وادی نخله
منزلگاه نهم: ارمینیا
منزلگاه دهم: لینا یا لبا (این شهر نیز اجازه ورود به قاتلان سیدالشهدا را نداد)
منزلگاه یازدهم: کحیل
منزلگاه دوازدهم: جهینه (این جهینه با آن منزلی که در بین راه مکه تا کوفه است و امام حسین در آن اردو زد متفاوت است)
منزلگاه سیزدهم: موصل..
ادامه👇
#حوادث_از_کربلا_تا_شام
🆔 @qasas_school
🔰 موصل| مشهد نقطه
📜 در تاریخچهی این شهر نوشتهاند که مزار یونسبنمتی و جرجیس پیامبر در آن است. همچنین تلی در آن وجود داشته که به تل توبه یونس مشهور است.
🔶 حوادث این منزلگاه:
با رسیدن نامه به حاکم موصل مبنی بر ورود کاروان اسیران، وی دستور داد شهر را بیارایند و آماده جشن و سرور کنند.
🔷 مردم با شنیدن ساز و دهل و... اجتماع کردند و از یکدیگر ماجرای این کارناوال شادی را میپرسیدند. ماموران حکومتی میگفتند: بناست سر یک شورشی وارد شهر شود.
🔶 عدهای که از ماجرا مطلع بودند به مردم گفتند این سر حسین پسر فاطمه است. این سر پسر رسول خداست.
نقل است حدود ۳ تا ۴ هزار نفر جمع شدند و تصمیم گرفتند بر قاتلان بشورند و سر مطهر سیدالشهدا را گرفته و در شهر دفن کنند.
🔷 این بهمریختگی شهر سبب شد تا اخبار به حاملان سر رسیده و از ورود به موصل پرهیز کنند.
🔶 برخی نوشتهاند چون خبر آشوب در شهر به قاتلان و حاملان سر رسید، یکفرسنگی شهر ایستادند. شمر سر مبارک امام را که با زدن بر نیزه مهیای ورود به شهر کرده بود، پایین آورد و بر سنگی نهاد. قطره خونی از سنگ چکید و هر سال عاشورا از آن سنگ خون میجوشید و مردم گرد آن جمع میشدند و سوگواری میکردند. آن محل، به مشهد نقطه مشهور شد. گویا این سنگ تا زمان عبدالملک مروان بود و پس از آن ناپدیدش کردند.
#حوادث_از_کربلا_تا_شام
📚 منابع: مقتل ابیمخنف، ص۱۱۳؛ وسیلهالدارین، ص۳۷۱؛ معالیالسبطین، ج۲، ص۱۲۳؛ مناقب ابنشهرآشوب، ج۴، ص۸۲؛ الامامالحسین و اصحابه، ج۱، ص۴۰۲.
🆔 @qasas_school
🔰منزلگاهها| از چهاردهم تا شانزدهم
منزل چهاردهم: تلاعفر
منزل پانزدهم: سنجار... درباره اسم این منطقه گفتهاند چون سلطان سنجر در آن به دنیا آمده، نامش را سنجر یا سنجار گذاشتهاند. مردم این دیار عموما کُرد بودهاند.
منزل شانزدهم: نُصَیبین (Nusaybin) که رومیان آن را با نام Nisibis میشناختند و یونانیها به اسم مکدونیس یا سوکورس میخواندند. شهری در شمال بین النهرین که اکنون در جنوب ترکیه قرار دارد. این شهر، یکی از مراکز مهم مسیحیت در شرق و برای سالیانی دراز، موضوع مناقشه و درگیری میان شاه ساسانی و امپراتوری روم بود. این شهر در برخی منابع به صورت نَصیبین نیز تلفظ شده است.
حاکم این شهر در روزهایی که کاروان اهلبیت را به سمت شام میبردند، فردی به نام منصوربنالیاس بوده. وی بعد از خبر نزدیکی کاروان اسیران، دستور به آراستن شهر میدهد تا بزم قاتلان را با راه انداختن جشن رونق ببخشد.
در نقلها آمده که اسب حامل سر اباعبدالله وارد شهر نشد و ناگهان سر مبارک امام از روی نیزه بر زمین افتاد. نقطهای که سر بر زمین افتاده به نام "مشهد حسین" معروف شد و به زیارتگاهی بدل گردید.
گویا فردی به نام ابراهیم موصلی سر مطهر را شناسائی میکند و به اطرافیان از دین و نسب سیدالشهدا خبر میدهد.
سربازان حکومتی ابراهیم موصلی را میکشند تا حرفهای او به مردم شهر نرسد. با این حال خبر میان مردم میپیچد و حاملان سر ترسیده به مسیر خود ادامه میدهند.
#حوادث_از_کربلا_تا_شام
📚 مقتل ابیمخنف، ص۱۱۴؛ وسیلهالدارین، ص۳۷۱؛ مناقب، ج۴، ص۸۲، ناسخالتواریخ، ج۳، ص۱۰۶؛ کامل بهایی، ج۲، ص۲۹۲؛ نفسالمهموم، ص۴۲۶؛ آیینه در کربلاست، ص۶۰۹.
هدایت شده از مدرسه تاریخاندیشی قصص
🔰 کوفه و کوفی
🗓 احتمالا دوازدهم محرم، روز ورود اسیران کربلا به شهر کوفه است.
🔹درباره وضعیت اسیران هنگام انتقال از کربلا به کوفه دو نقل وجود دارد:
1) زنان با سر و روی باز و سوار بر شترهای برهنه و بی جهاز بودند (اکثر مقاتل)
2) زنان در کجاوه های پوشیده منتقل شدند (دینوری، اخبارالطوال)
🔺 تأملاتی وجود دارد که نقل اول را تایید میکند.
🔸 الف| چون احتمال میرود اسیران با ایراد خطبه و سخنرانی بر طبل رسوایی امویان بکوبند و غافلان را بیدار و یا حتی تحریک کنند و جوِّ موجود را بشکنند، بهترین کار، تضعیف توان فیزیکی اسیران است که بعد آنهمه حوادث ناگوار، با سخت گیری در طول سفر از کربلا تا کوفه، نبودن مرکب راهوار، مضایقه از آب و خوراک کافی، نخوابیدن کاروانیان و در معرض آفتاب سوزان بودن و ... توان آنها تحلیل میرود.
🔹 ب| حافظه تاریخی کوفه لبریز است از جنگ های اعراب با ایرانیان و فتوحات مسلمانان و به اسارت درآمدن ایرانیان. این نحوه برخورد با اسیران کربلا میتواند تداعی گر همان خاطرات و بازنمایی همان صحنه ها باشد تا فاتحان را مسلمان مخلص و مغلوبان را کافرانی بیدین معرفی نماید. لذا هم در بیان امام سجاد و هم در زبان دیگران، مکرر تشبیه وضعیت موجود به اسیران دیلم و خزر به چشم میخورد. حتی برخی از کاروان اسراء میپرسند: شما از اسیران کدام سرزمین هستید؟
🔸 ج| از زمان امام علی تا شهادت امام حسین همواره امویان و علویان در ستیز بودند ولی هیچ یک بر دیگری تفوق کامل نظامی نیافته بود. ماجرای کربلا تجلی اولین غلبه امویان بر علویان بود. لذا باید ماندگارترین صحنهآرایی به همگان نمایش داده میشد. این است که عمرسعد در حالیکه شب هنگام به کوفه میرسد، کاروان را پشت دروازه تا صبح معطل میگذارد تا در روشنایی روز نمایش خود را اجرا نماید.
🔹د| در کوفه شیعیانی هستند که از خیل همان نامه نویسان به حسین بن علی علیهما السلام که هرچند شجاعت همراهی با حسین را نداشته اما شهوت نصرت امام خود را دارند. برای کور کردن این شهوت، زهرچشم و ترساندن موثرترین ابزار است و این مهم با برخورد خشونت آمیز با اسیران محقق میشود.
🔸 ه| گاه اسیر چنان قدرت روحی بالایی دارد که حتی در بند و زنجیر هم رفتاری فاتحانه و ابهتی امیرانه دارد. بنی هاشم به لحاظ نوع تربیت این توانایی را دارند. لذا باید با تحقیر آنها به شدید ترین شکل، از فعلیت یافتن این ظرفیت جلوگیری شود. اهل بیت همواره مظلوم ولی مقتدر بودند. ابن زیاد مظلومیت را نمیتوانست بگیرد ولی اقتدار با تحقیر کمرنگ می شد.
🧩 شاید احتمالات مطروحه شاهدی باشد بر نقل اول که معتقد است لشکر عمرسعد برخورد بسیار خشونت باری با کاروان اسیران کربلا داشته است.
🏴 جالب است بدانید برخی از کوفیان با دیدن صحنه سخت اسارت اهل بیت، رنجیدند و در صدد تشفی خاطر خود برآمدند و با گریه حتی بخشیدن نان و خرما میخواستند حس «خیرخواهی» و «کمک به دیگران» را در خود اشباع کنند. در مقابل امام سجاد و زینب کبری در برابر این رفتارِ به زعم آنها خداپسندانه واکنش نشان میدهند و از حقی که توسط همان مردم پایمال شده و «عدالتی» که با دست آنها به مسلخ رفته سخن میگویند: وای بر شما! مردانتان ما را کشته و زنانتان بر ما میگریند و به ما صدقه میدهند؟
🔺 پ.ن: بسیاری از رفتار های خیرخواهانه، تشفی خاطر است نه احقاق حق و رضایت حضرت حق.
#حوادث_از_کربلا_تا_شام
🆔 @Qasas_school
هدایت شده از مدرسه تاریخاندیشی قصص
🔰 کوفه و کوفی
🗓 احتمالا دوازدهم محرم، روز ورود اسیران کربلا به شهر کوفه است.
🔹درباره وضعیت اسیران هنگام انتقال از کربلا به کوفه دو نقل وجود دارد:
1) زنان با سر و روی باز و سوار بر شترهای برهنه و بی جهاز بودند (اکثر مقاتل)
2) زنان در کجاوه های پوشیده منتقل شدند (دینوری، اخبارالطوال)
🔺 تأملاتی وجود دارد که نقل اول را تایید میکند.
🔸 الف| چون احتمال میرود اسیران با ایراد خطبه و سخنرانی بر طبل رسوایی امویان بکوبند و غافلان را بیدار و یا حتی تحریک کنند و جوِّ موجود را بشکنند، بهترین کار، تضعیف توان فیزیکی اسیران است که بعد آنهمه حوادث ناگوار، با سخت گیری در طول سفر از کربلا تا کوفه، نبودن مرکب راهوار، مضایقه از آب و خوراک کافی، نخوابیدن کاروانیان و در معرض آفتاب سوزان بودن و ... توان آنها تحلیل میرود.
🔹 ب| حافظه تاریخی کوفه لبریز است از جنگ های اعراب با ایرانیان و فتوحات مسلمانان و به اسارت درآمدن ایرانیان. این نحوه برخورد با اسیران کربلا میتواند تداعی گر همان خاطرات و بازنمایی همان صحنه ها باشد تا فاتحان را مسلمان مخلص و مغلوبان را کافرانی بیدین معرفی نماید. لذا هم در بیان امام سجاد و هم در زبان دیگران، مکرر تشبیه وضعیت موجود به اسیران دیلم و خزر به چشم میخورد. حتی برخی از کاروان اسراء میپرسند: شما از اسیران کدام سرزمین هستید؟
🔸 ج| از زمان امام علی تا شهادت امام حسین همواره امویان و علویان در ستیز بودند ولی هیچ یک بر دیگری تفوق کامل نظامی نیافته بود. ماجرای کربلا تجلی اولین غلبه امویان بر علویان بود. لذا باید ماندگارترین صحنهآرایی به همگان نمایش داده میشد. این است که عمرسعد در حالیکه شب هنگام به کوفه میرسد، کاروان را پشت دروازه تا صبح معطل میگذارد تا در روشنایی روز نمایش خود را اجرا نماید.
🔹د| در کوفه شیعیانی هستند که از خیل همان نامه نویسان به حسین بن علی علیهما السلام که هرچند شجاعت همراهی با حسین را نداشته اما شهوت نصرت امام خود را دارند. برای کور کردن این شهوت، زهرچشم و ترساندن موثرترین ابزار است و این مهم با برخورد خشونت آمیز با اسیران محقق میشود.
🔸 ه| گاه اسیر چنان قدرت روحی بالایی دارد که حتی در بند و زنجیر هم رفتاری فاتحانه و ابهتی امیرانه دارد. بنی هاشم به لحاظ نوع تربیت این توانایی را دارند. لذا باید با تحقیر آنها به شدید ترین شکل، از فعلیت یافتن این ظرفیت جلوگیری شود. اهل بیت همواره مظلوم ولی مقتدر بودند. ابن زیاد مظلومیت را نمیتوانست بگیرد ولی اقتدار با تحقیر کمرنگ می شد.
🧩 شاید احتمالات مطروحه شاهدی باشد بر نقل اول که معتقد است لشکر عمرسعد برخورد بسیار خشونت باری با کاروان اسیران کربلا داشته است.
🏴 جالب است بدانید برخی از کوفیان با دیدن صحنه سخت اسارت اهل بیت، رنجیدند و در صدد تشفی خاطر خود برآمدند و با گریه حتی بخشیدن نان و خرما میخواستند حس «خیرخواهی» و «کمک به دیگران» را در خود اشباع کنند. در مقابل امام سجاد و زینب کبری در برابر این رفتارِ به زعم آنها خداپسندانه واکنش نشان میدهند و از حقی که توسط همان مردم پایمال شده و «عدالتی» که با دست آنها به مسلخ رفته سخن میگویند: وای بر شما! مردانتان ما را کشته و زنانتان بر ما میگریند و به ما صدقه میدهند؟
🔺 پ.ن: بسیاری از رفتار های خیرخواهانه، تشفی خاطر است نه احقاق حق و رضایت حضرت حق.
#حوادث_از_کربلا_تا_شام
🆔 @Qasas_school
هدایت شده از مدرسه تاریخاندیشی قصص
🔰 کوفه هنگام ورود اسیران کربلا
۱) شهر قرق نظامی است. بازارها و دکانها تعطیل. حمل سلاح ممنوع. برخی معابر آب و جارو. دیوارهای دارالاماره تازه گچکاری شده. آمدن مردم به معابر با صدای بوق و کَرنا. شهر لبریز از وحشت و دلهره.
📚 منبع: وسیلهالدارین فی انصار الحسین، ص۳۵۵.
۲) سهلبنحبیب شهرزوری به عنوان شاهد عینی میگوید: «مردم دو گونه برخورد داشتند: عدهای خندان، عدهای گریان» این مهمترین نشانهی گسست اعتقادی مردم کوفه حساب میشود که حضرت زینب در تعمیق آن بسیار موثر است.
📚 منبع: مدینه المعاجز، ج۴، ص۱۲۴.
۳) اسیران با هویت اصلی و شناسنامهای خودشان معرفی نمیشوند. آنها را با نام خارجی (خارج شده از دین) و در نسبت با یزید و امیر کوفه میشناسانند. برخی که پیگیر اخبار کربلا بودهاند کاروانیان را شناخته و برخی با یک علامت سوال روی سر، اسیران را نگاه میکنند.
📚 منبع: دمع السجوم، ص ۲۲۱، اللهوف، ص۱۷۲.
#حوادث_از_کربلا_تا_شام
🆔 @Qasas_school
هدایت شده از مدرسه تاریخاندیشی قصص
🔰 وضعیت اسیران
🔶 حال جسمی و روحی حضرت زینب کبری مساعد نیست. داغدار شش برادر، دو فرزند و برادرزادگان و بهترین یاران است. پیش چشم ایشان سرهای مطهر بر نیزه میچرخد و در کنار ایشان کودکان و زنان حرم خسته و نالان و زخم دیده و کتک خورده حضور دارند. امام سجاد در تب میسوزد و با غل و زنجیر در دست و پا، سوار بر مرکب بی جهاز است که زینب کبری از او پرستاری میکند. همچنین آیندهی نامعلوم و دیدار قریب الوقوع با بنزیاد وحشیصفت نیز بر اضطرابها میافزاید.
🔹 در چنین اوضاعی حضرت زینب خطبه میخواند و بشیر بن خزیم اسدی دربارهی حضرت و خطبهاش میگوید: به سوی دختر علی علیهالسلام نگریستم، به خدا سوگند زنی را سخنورتر از او ندیدم. گویا کلمات علی از زبان او فرو میریخت. با دست به سوی مردم اشاره کرد که خاموش شوید! سپس نفسها در سینه حبس و حتی زنگ شتران از صدا افتاد.
🔺 انسان داغدار معمولا از زندگی بیزار است که حوصله خودش را هم ندارد تا جایی که بسیاری به کفر میرسند. مضاف بر این، ترس از نیشخند و ترحم دیگران، دلهره از نظامیان مسلح اطراف و خوف از آینده نامعلوم، آدمی را محتاط میکند و زمین گیر. اما زینب حماسه میآفریند.
‼️ بیاندیشیم که چه چیزی جز تکلیف و خدا حضرت را اینچنین به حرکت وامیدارد؟
📚 منبع:اللهوف، ص۱۷۵.
#حوادث_از_کربلا_تا_شام
🆔 @Qasas_school
هدایت شده از مدرسه تاریخاندیشی قصص
🔰 امام حسین علیهالسلام را چه کسی دفن کرد؟
🔶 یک اصل مهم در نگاه شیعه وجود دارد که میگوید معصوم باید توسط معصوم تغسیل و تدفین شود. دلیلش هم روایات متعددی است که مرحوم کلینی در اصول کافی یک باب مجزا به آن اختصاص داده است. در نتیجه امام حسین علیهالسلام باید توسط امام سجاد علیه السلام به عنوان امام معصوم تدفین میشد.
🔹 اما حضرت سجاد که در زندان کوفه بود، چطور هنگام تدفین به کربلا برگشت؟!
🔶 فردی به نام علیبنابیحمزه که امامت امام رضا را قبول نداشت از حضرت سوال کرد: ما از پدرانمان شنیدیم تکفین و نماز و تغسیل معصوم باید توسط معصوم باشد. زمانی که موسیبنجعفر در بغداد بود شما در مدینه بودید. چطور در این مراسمات شرکت کردید؟
امام رضا علیهالسلام فرمود: آیا حسینبنعلی امام بود یا نبود؟
- امام بود
+ چه کسی عهده دار دفن او شد؟
- امام سجاد
+ او که در کوفه بود و در زندان پسرمرجانه
- پنهانی بیرون رفت و دشمنان نفهمیدند، سپس به کربلا آمد.
امام رضا فرمود: همان کسی که به علیبنالحسین قدرت و توان داد تا به کربلا بیاید، مرا نیز از مدینه به بغداد برد. تازه من نه اسیر بودم و نه در زندان!
📚منابع: رجال کشی، ج۲، ص۷۶۴، اثبات الوصیه، ص ۱۷۵.
#حوادث_از_کربلا_تا_شام
🆔 @Qasas_school
هدایت شده از مدرسه تاریخاندیشی قصص
🔰 نفرت در کوفه| مساجد ملعونه
🟡 آرامآرام حس نفرت نسبت به امویان و حاضران در صحنهی عاشورا میان مردم کوفه منتشر شد.
⚫️ زمزمههایی آغاز شد که قاتلان حسین را در کوفه نامسلمان میدانستند. این فشار افکار عمومی کاری کرد که شخصیتهایی مانند شبثبنربعی در کوفه مسجد ساختند تا مردم را مجاب کنند هنوز مسلمانند.
🟡 در روایتی از امام باقر آمده که فرمود: پنج مسجد در کوفه ملعونند. مسجد ثقیف، مسجد اشعث، مسجد جریر بجلی، مسجد سماک و مسجدی در حمراء که بر قبری از فراعنه بنا شده است.
⚫️ سپس زنان طرفدار امویان و همسران برخی از قاتلان کربلا، شترهای بسیاری کشتند و میان کوفیان تقسیم کردند. به هرکس که سهمی میدادند میگفتند این نذر دفع فتنهی حسین بوده است.
نوعی کنش فرهنگی-خدماتی که میتوانست اذهان عمومی را جهت بدهد.
📚منابع: الکامل فیالتاریخ، ج۴، ص۸۲؛ الفتوح، ج۳، ص۱۴۳؛ وقعهالطف، ص۲۶۵؛ اللهوف، ص۲۰۳ تا ۲۰۷؛ بحارالانوار، ج۴۵، ص۱۱۹؛ تاریخ طبری، ج۵، ص۴۵۹؛ فرسانالهیجاء، ج۱، ص۲۴۸؛ ارشاد، ج۲، ص۱۱۷؛ مقتلالحسین خوارزمی، ص۵۹؛ انسابالاشراف، ج۳، ص۴۱۴؛ خصال شیخ صدوق، ج۲، ص۲۶۹؛ مقتلالحسین مقرم، ص۲۶۷.
#حوادث_از_کربلا_تا_شام
🆔 @qasas_school