eitaa logo
مدرسه تاریخ‌اندیشی قصص
1.3هزار دنبال‌کننده
347 عکس
36 ویدیو
11 فایل
اینجا کانال مدرسه تاریخ‌اندیشی قصص است؛ محلی برای اندیشیدن در مقیاس تاریخ، با کمک قصه‌ها. + برای ارتباط با ما: 🆔 @sayyed_meysam
مشاهده در ایتا
دانلود
Mikis Theodorakis4_5897845019238206259.mp3
زمان: حجم: 10.84M
🔸 یکی از پرونده‌هایی که بناست در این فضا باز کنیم، پرونده‌ی و تصویرهاست. 🔹 عجالتا شاید خوب باشه با این شاهکارِ میکیس تئودوراکیس با نام "پائولا" شروع کنیم. موسیقی که روی فیلم "حکومت نظامی" سوار شد و حزنِ ویژه‌ی درونی خودش رو چند برابر کرد تا جایی که برای آن افسانه‌ی عشقی ساختند. 🔸 شاید شما هم وقتی موسیقی تمام شود از خودتان بپرسید: سرّ این میزان اثرگذاری چیست؟ . 🏫مدرسه تاریخ‌اندیشی قصص 🆔@qasas_school
|ترانه‌های انقلابی 🔰 در جریان انقلاب‌ها و مبارزات مردم جهان، همواره و عنصری مهم بوده که مبارزان از آن بهره‌های مختلفی می‌بردند. به ویژه آنجا که ترانه‌ها به شکل سرود و هم‌خوانی اجرا می‌شد و حس هم‌بستگی و هم‌راهی را تقویت می‌کرد. 🔰 سال 57 و در آستانه‌ی پیروزی انقلاب اسلامی، تاریخ شاهد بروز و ظهور انواع و اقسام سرودها و ترانه‌های انقلابی است که هرکدام سهمی اساسی از حافظه تاریخی امروز ما را شکل داده‌اند. 🔰 اما سوای از این ترانه‌ها و سرودهایی که هر ساله از رسانه‌ی ملی می‌بینیم و می‌شنویم و نسبت به آنها حس نوستالژیک داریم؛ سرودها و ترانه‌های مبارزاتی دیگری هم وجود دارد که کمتر شنیده و یا اصلا نشنیده‌ایم. 🔰 منظورم مشخصا آن دسته از موسیقی‌هایی است که از جانب جریان‌های چپ ترویج می‌شد. جریان‌هایی که طی مبارزات و به طور ویژه پس از انقلاب اسلامی، مسیر خود را چنان کج کردند که نزدیک بود کل قیام مردمی 22 بهمن هم چپ کند و شعله‌ی آرزوهای چندصدساله مردم ایران را خاکستر نماید. 🏫 مدرسه تاریخ‌اندیشی قصص 🆔 @qasas_school
|ترانه‌های انقلابی 🎵 یکی از ترانه‌های مهم آن روزها «خون ارغوان‌ها»ست. ترانه‌ای که زمزمه‌ی دسته‌های مبارز بود و ذیل یک آلبوم به نام «شراره‌های آفتاب» در قالب کاست‌هایی به تاریخ آذرماه 1357 منتشر شد. 📚 برخی منابع مدعی شدند در مدت کوتاهی این آلبوم حدود 2/2 میلیون بار توسط فدائیان خلق تکثیر شد. آماری البته عجیب و غریب. 🏫 مدرسه تاریخ‌اندیشی قصص 🆔 @qasas_school
|ترانه‌های انقلابی 🔺گویا روزگاری که دانشجوهای چپ و فدائیان خلق به صورت چریکی در آن روزهای سرد زمستانی به کوه‌های برفی می‌زدند و درکنار کارهای تشکیلاتی، مبتلا به آمیختگی عشق به معشوق و وطن می‌شدند، این ترانه را دسته‌جمعی زمزمه می‌کردند. (گروه‌های کر هم با هم‌خوانی سعی در بازنمایی حال و هوای آن روزهای مبارزاتی را داشته‌اند) 🔰 متن ترانه: زده شعله در چمن، در شب وطن، خون ارغوان‌ها تو ای بانگ شورافکن، تا سحر بزن، شعله تا کران‌ها که در خون خستگان، دل‌شکستگان، آرمیده طوفان به آیندگان نگر، در زمان نگر، بردمیده طوفان قفس را بسوزان، رها کن پرندگان را، بشارت دهندگان را که لبخند آزادی، خوشهٔ شادی، با سحر بروید سرود ستاره را، موج چشمه با آهوان بگوید ستاره ستیزد و، شب گریزد و، صبح روشن آید زند بال و پر ز نو، آن کبوتر و، سوی میهن آید گرفته تمام شب، شاخه‌ای به لب، سرخ و گرده‌افشان پرد گرده گسترد، دانه پرورد، سر زند بهاران قفس را بسوزان، رها کن پرندگان را، بشارت دهندگان را که لبخند آزادی، خوشهٔ شادی، با سحر بروید سرود ستاره را، موج چشمه با آهوان بگوید 🏫 مدرسه تاریخ‌اندیشی قصص 🆔 @qasas_school
|ترانه‌های انقلابی ♦️اما برای تان از شاعر این شعر و ترانه بگویم. از سعید سلطان‌پور. اگر اهل و باشید، همین الان می‌توانید فیلم‌ها و سریال‌هایی را نام ببرید که در آنها مراسم عروسی یک زوج بهم می‌خورد. آن هم بابت دستگیری آقای داماد. بعد هم صحنه‌های آشفتگی جمعیت و بلبشوی مراسم و اشک و ناله‌ها و از همه مهم‌تر تصویر عروس بدبختی که در بهترین شب زندگی‌اش، بدترین اتفاق ممکن رخ داده. ♦️ جالب آنکه همه‌ی این اتفاقات در شب عروسی سعید سلطان‌پور هم افتاده. او را درست در شب عروسی وقتی که هنوز شیرینی ازدواج با محبوبش در کام او ننشسته بود؛ دستگیر کردند. البته تا اینجای قصه را بسیاری با آب و تاب برای‌تان تعریف می‌کنند. چرا که هم جذابیت روایی دارد و هم می‌تواند در احساسات آدمیان تصرف کند، به‌طوری که همه باهم و به یک‌صدا علیه جمهوری اسلامی و ظلمی که در حق سلطان‌پور -این شاعر خوش قریحه و دارای طبع لطیف- روا داشته فریاد بزنیم. 🏫 مدرسه تاریخ‌اندیشی قصص 🆔 @qasas_school
📌 اما... خیلی نرم و آرام از کنار یک سوال عبور می‌کنند: دستگیری او به چه جرمی؟ آن‌ها طوری بازنمایی می‌کنند که گویی جمهوری اسلامی به صورت یلخی و دیمی، خوشش آمده به یک انسان روشنفکر گیر بدهد و او را از دم تیغ بگذراند. 🔺 حالا واقعا به چه جرمی؟ جرم سلطان‌پور، کشتن و مشارکت در قتل تعدادی انسان دیگر است. آن هم صرفا از باب آنکه «آن دیگران» مثل او نمی‌اندیشیده و سلیقه و راهی متفاوت داشته‌اند. پس شاعرها هم می‌توانند قاتل باشند. |ترانه‌های انقلابی 🏫 مدرسه تاریخ‌اندیشی قصص 🆔 @qasas_school
خرمشهر| "ممد نبودی ببینی!" 🔰 دستی با چوب به دمام می‌کوبد، گوش‌ها تیز می‌شوند. بعد صدای زنگ سنج تن را می‌لرزاند و حزنی عمیق در دل‌ها می‌افتد. پشت‌بندش در بوق می‌دمند که یعنی همه آماده‌ی حرکتند. پنداری یک نفر فراخوان داده: حی علی العزا! نمی‌دانم از چه زمان، ولی سال‌های درازی است که صدای سنج و دمام برای ما، اعلان عزاست و بانگ حرکت! 🔺در این کوبیدن‌ها چیست که ما را عازم رفتن می‌کند؟ رفتن و همراه شدن با کاروانی که محزون است اما شکست خورده نه! انگار هر کوبه و هر نواختن زنگ سنج، یعنی در پس این حزن، حماسه‌ای برپاست که: هشدار..هشدار!! این صدا، صدای غمی است استوار. همین تلفیق حزن و حماسه است که بعد از رنج اسارت خرم‌شهر، به شوق فتح دوباره‌ش، کویتی‌پور هم‌نوا با دمام و سنج برای ما خواند: "ممد نبودی ببینی!" 🔹 ما هنوز نمی‌دانیم آنچه کویتی‌پور خواند، نوحه بود یا نه؟! اما هرچه بود، سر در آسمان شهرت موسیقی کشور دارد و پا در یک ملودی بوشهری سنتی و قدیمی؛ آن‌گاه که مردمش عزا دارند. خاصه در محرمِ حسین که باز تلفیق حزن است و حماسه. 🔺گویا روزگاری جهانبخش کردی‌زاده معروف به «بخشو» این ملودی را با مطلع «لیلا بگفتا ای شه لب تشنه‌کامان/ دستم به دامان آقا الامان» در ایام محرم و صفر خواند. بعد از آن ناصر تقوایی این قطعه را در فیلم مستند «اربعین» خود با اجرای بخشو آورد و سپس «جواد عزیزی» از رزمندگان خرمشهر با شنیدن آن و الگوبرداری از این نوحه، شعر "ممد نبودی ببینی" را سرود. این نوحه را ابتدا «حسین فخری» بر سر مزار هم‌رزم شهیدش جهان‌آرا خواند و یک سال بعد کویتی‌پور آن را مجدد اجرا کرد که این دومی شهرتی فراگیر دارد. 🔹این نوحه احساس توأمان بغض و شادی است، شعف از برای فتح و نصر عظیمی که امام امت به آزادسازی خرمشهر لقب داد و حزنی در فقدان آن دلاور مردان که دیگر نبودند برای دیدن ثمره‌ی رشادت‌شان. 🔺به راستی چه صدایی می‌توانست در پس‌زمینه‌ی احساس آن روزهای ما بنشیند، جز همین صدای سنج و دمام که صدای حزنی است استوار و سربه‌زیر و مقاوم، و حماسه‌ای است مغموم؟! ✍🏻 حدیث عارف‌پور 🆔 @Qasas_school