eitaa logo
مدرسه تاریخ‌اندیشی قصص
1.3هزار دنبال‌کننده
346 عکس
36 ویدیو
11 فایل
اینجا کانال مدرسه تاریخ‌اندیشی قصص است؛ محلی برای اندیشیدن در مقیاس تاریخ، با کمک قصه‌ها. + برای ارتباط با ما: 🆔 @sayyed_meysam
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 روزهای آخر شاه | به مناسبت پنجم مرداد ماه 🔶 در مراکش... برای اولین بار بود که شاه را در حال سقوط می‌دیدم و علاوه بر خود او همه ناراحت بودند. به راستی که فضای بدی بود و خوب به خاطرم هست که وقتی شاه را دیدم اولین حرفی که زد این بود: تو هم که دائم پیش شریعتمداری می‌رفتی. من جوابی ندادم و نمی‌بایست هم که در آن شرایط جواب می‌دادم. شاه را حقیقتا تنها و افسرده و غمگین دیدم. البته در مراکش عده‌ای می‌آمدند سر و گوشی به آب می‌دادند و می‌رفتند اما در میان آنها یاران قدیم و مدعیان چاکری و جان‌نثاری کمتر دیده می‌شدند. تمام آن مدعیان ایشان را رها کرده بودند و از آن جمع دیگر کسی که کس باشد دیده نمی‌شد. یاران و فرمانبرداران دیروز یا درون ایران مخفی بودند و یا در حال فرار از کشور اما بسیاری هم برای حفظ جان و مال خود و پرهیز از هرگونه خطری و حتی امید به کنار آمدن با حکومت تازه نمی‌خواستند به شاه نزدیک شده و یا در پاسپورت‌شان مهر ورود به مراکش بخورد و همین امر روحیه شاه را به سختی و بیش از پیش افسرده کرده بود. سرانجام هم ضربه‌ای دیگر به این روحیه وارد آمد و آن زمانی بود که ملک‌حسن مودبانه عذر شاه را خواست و گفت کنفرانس اسلامی در پیش است و شما باید بروید. 📚کتاب من و خاندان پهلوی، خاطرات احمدعلی مسعودی انصاری؛ ص۱۲۱ و ۱۲۴. 🆔 @qasas_school