eitaa logo
مدرسه تاریخ‌اندیشی قصص
1.2هزار دنبال‌کننده
319 عکس
18 ویدیو
10 فایل
اینجا کانال مدرسه تاریخ‌اندیشی قصص است؛ محلی برای اندیشیدن در مقیاس تاریخ، با کمک قصه‌ها. + برای ارتباط با ما: 🆔 @sayyed_meysam
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰سهم نسب‌شناس شهیر عرب در عاشورا 🔴 عقیل برادر علی‌بن‌ابی‌طالب بود. نسب‌شناس معروف قریش که علی وقتی بعد فاطمه به دنبال همسری شجاع بود، از او کمک گرفت و او نیز ام‌البنین را به حضرت معرفی کرد. ⚫️ عقیل در دوران حکومت برادرش علی، نابینا و از کارافتاده شد. درحالی‌که مقروض بود نزد برادر آمد تا از او کمکی بگیرد. اما علی پرداخت قرض برادر را در توان شخصی خود ندید. عقیل از او تقاضای مالی بیش از سهم خویش از بیت‌المال کرد که علی آهن گداخته را به او نزدیک کرد تا به او حالی کند باطن این درخواست چیزی جز آتش نیست. 🔴 سپس عقیل نزد معاویه رفت و با او به مال دنیا نزدیک‌تر شد. با این حال هرگز نزد معاویه، از برادرش علی بد نگفت و معاویه را علیه علی یاری نکرد. ⚫️ همین عقیل که در مواردی امیرالمومنین او را فردی سست قلمداد کرده، فرزندانی دارد که نام‌شان در تاریخ شیعه جاودانه شد. سرآمد همه آنها مسلم‌بن‌عقیل است. فرستاده حسین به سمت کوفیان که عاقبت در راه آرمان مقتدای خود شهید شد. 🔴 علاوه بر این، سه پسر از فرزندان عقیل در کربلا حاضر بودند و عاشورایی شدند. جعفر، موسی و عبدالرحمان. 1⃣ جعفر جوانی ۲۵ساله بود که از همان مدینه، وقتی که حضرت بنی‌هاشم را به همراهی طلبید، در رکاب سیدالشهدا قرار گرفت. 2⃣ موسی هم حدودا ۳۲ساله بود و چون دشمن در نبرد تن به تن از پس او برنیامد، مورد هجوم تیر و نیزه و سنگ قرار گرفت. 3⃣ عبدالرحمان هم تقریبا ۳۵سال سن داشت و معروف بود به رُمح عقیلی. رمح به معنای نیزه است و او چون قامتی بلند داشت او را نیزه خاندان عقیل می‌خواندند. جوانی رشید و رزم‌آزموده و اهل عبادت و زهد و قرآن‌شناس. گویا عبدالرحمان همسر خدیجه دختر علی‌بن‌ابی‌طالب بود. او نیز با حمله دسته‌جمعی سربازان عمرسعد به شهادت رسید و مختارثقفی که به قدرت رسید، قاتلان عبدالرحمان را گردن زد و جنازه‌ی آنها را سوزاند. ⚫️ مرحوم شیخ مفید برای عقیل دخترانی به نام اُمّ‌لُقمان، ام‌هانی، اسماء، رَمْله، و زینب نامبرده که به هنگام شنیدن خبر شهادت امام حسین(علیه‌السلام) از خانه برون آمدند و به گریه و زاری و عزاداری پرداختند و جوّ شهر را تغییر دادند. 📚 منابع: شرح نهج البلاغة ابن‌أبی‌الحدید، ج۱۱، ص۲۴۵؛ انساب الاشراف، ج۲، ص۶۹؛ أسد الغابة، ج۳، ص۵۶۰؛ تاریخ طبری، ج4، ص469؛ الکامل، ج4، ص92؛ مقاتل‌الطالبیین، ص61؛ ارشاد، ج2، ص125؛ بحارالانوار، ج45، ص374؛ مقتل ابی‌مخنف، ص116؛ ناسخ‌التواریخ، ج2، ص319. 🆔 @Qasas_school
🔰زنی از سپاه عمربن‌سعد 📜 حمیدبن‌مسلم یعنی همان گزارشگر حاضر در سپاه عمربن‌سعد می‌گوید: زنی از طایفه‌ی بکربن‌وائل همراه شوهرش به کربلا آمده بود و در سپاه عمربن‌سعد حضور داشت. او نیز تا شهادت حسین نظاره‌گر و ساکت بود. اما همین که دستور حمله به خیمه‌ها صادر شد و دید که لشکریان عمربن‌سعد به هیچ زن و دختری رحم نمی‌کنند و روسری و گوشوار و خلخال و... آنها را می‌ربایند و هرکس را بتوانند مورد ضرب و شتم قرار می‌دهند، ناگهان طاقت از کف داد و به خیمه‌ها نزدیک شده و فریاد زد: ای آل بکربن‌وائل! آیا دختران رسول خدا را تاراج می‌کنند و شما نظاره می‌کنید؟ سپس این زن شمشیر به دست گرفت و شعار داد: لا حکم الا لله یا لثارات رسول‌الله. خواست به سربازان عمربن‌سعد حمله کند که شوهرش او را گرفت و اجازه‌ی مبارزه به او نداد. 🔺پ.ن: این حادثه نکته‌ای مهم در خود نهان دارد که چطور یک زن بر همه‌ی آن شقاوت‌ها و جنایت‌ها علیه حسین و اصحاب و اولاد حسین سکوت کرده و حتی شهادت طفل شیرخواره هم او را تکان نداده، اما حمله‌ی به خیام وی را برانگیخته؟ گویا این صحنه چنان دردناک و مصیبت‌زا بوده که توانسته خشم و ترحم توأمان این زن را برانگیزد. لذا باید پرسید: آیا همین موضوع شاهدی نیست مبنی بر اینکه مصیبت اصلی اهل‌بیت بعد از شهادت حسین‌بن‌علی (علیهماالسلام) رخ داده؟ 📚لهوف، ص۱۳۱. 🆔 @Qasas_school
🔰شب یازدهم 🏴 بعد از حمله به خیمه‌گاه، زنان و بچه‌ها به سوی دشت و بیابان گریختند. شب که فرا رسید، حضرت سجاد به زینب کبری فرمود خوب بیابان را بگردد تا همه را جمع کند. دو کودک گم شده بودند. پس از گشتن بسیار سرانجام آن دو را دست در گردن یکدیگر، زیر بوته‌ یا درختچه‌ای بیابانی یافتند که از ترس و تشنگی جان سپرده بودند. 🔺در بحارالانوار روایتی آمده که محتوای این نقل تاریخی را تایید می‌کند. (بحارالانوار، ج۴۴، ص۳۰۸) 🆔 @Qasas_school
🔰 شب یازدهم 🏴 سرهای شهدای کربلا را جدا کردند و به هر قبیله و عشیره سهمی دادند. اما سر سیدالشهدا سریعا به کوفه منتقل شد.. در همان شب یازدهم. 🔺 حامل سر فردی بود به نام خولی‌بن‌یزید اصبحی. وقتی رسید به کوفه، درب دارالاماره بسته بود. خولی به خانه رفت و سر را هم بُرد و ماجرای تنور خولی و سر اباعبدالله از اینجا رقم می‌خورد. 📚 منابع: لهوف، ص۱۴۲؛ ارشاد، ج۲، ص۱۱۸. 🆔 @Qasas_school
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰یازدهم محرم| تدفین پیکرها 🔶 صبح روز یازدهم عمربن‌سعد و سپاهش هنوز در کربلا بودند. او در روز یازدهم جنازه‌های از سپاه خود را جمع کرد و بر آنها نماز خواند و دفن کرد. 🔹 طبق محاسبات دکتر محمدرضا سنگری، عاشوراپژوه و محقق برجسته، حداقل کشته‌های عمربن‌سعد ۱۱۴۲ و حداکثر آنها ۱۳۵۱ نفر بوده است. 🔸 لکن بسیاری از کشته‌ها را بعد از نبردهای تن‌به‌تن از میدان برده و به محل زندگی منتقل کرده و دفن کرده‌اند. تعداد کسانی که روز یازدهم توسط عمر دفن شدند، ۸۸ نفر بوده است که برخی گفته‌اند احتمالا اینها آخرین کشته‌های از سپاه عمر بوده‌اند که توسط شخص امام حسین کشته شده‌اند. 🔹 این درحالی است که پسر نحس سعد، پیکرهای مطهر شهدای کربلا را رها کرد؛ چراکه آنها را مسلمان نمی‌دانست. عمر با رها کردن پیکر شهدا قصد داشت برچسب خارجی(از دین خارج شده) را به شهدای کربلا بزند. 📚 منبع: آئینه در کربلاست، ص۵۲۴. 🆔 @Qasas_school
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 کوفه و کوفی 🗓 احتمالا دوازدهم محرم، روز ورود اسیران کربلا به شهر کوفه است. 🔹درباره وضعیت اسیران هنگام انتقال از کربلا به کوفه دو نقل وجود دارد: 1) زنان با سر و روی باز و سوار بر شترهای برهنه و بی جهاز بودند (اکثر مقاتل) 2) زنان در کجاوه های پوشیده منتقل شدند (دینوری، اخبارالطوال) 🔺 تأملاتی وجود دارد که نقل اول را تایید می‌کند. 🔸 الف| چون احتمال می‌رود اسیران با ایراد خطبه و سخنرانی بر طبل رسوایی امویان بکوبند و غافلان را بیدار و یا حتی تحریک کنند و جوِّ موجود را بشکنند، بهترین کار، تضعیف توان فیزیکی اسیران است که بعد آنهمه حوادث ناگوار، با سخت گیری در طول سفر از کربلا تا کوفه، نبودن مرکب راهوار، مضایقه از آب و خوراک کافی، نخوابیدن کاروانیان و در معرض آفتاب سوزان بودن و ... توان آنها تحلیل می‌رود. 🔹 ب| حافظه تاریخی کوفه لبریز است از جنگ های اعراب با ایرانیان و فتوحات مسلمانان و به اسارت درآمدن ایرانیان. این نحوه برخورد با اسیران کربلا می‌تواند تداعی گر همان خاطرات و بازنمایی همان صحنه ها باشد تا فاتحان را مسلمان مخلص و مغلوبان را کافرانی بی‌دین معرفی نماید. لذا هم در بیان امام سجاد و هم در زبان دیگران، مکرر تشبیه وضعیت موجود به اسیران دیلم و خزر به چشم می‌خورد. حتی برخی از کاروان اسراء می‌پرسند: شما از اسیران کدام سرزمین هستید؟ 🔸 ج| از زمان امام علی تا شهادت امام حسین همواره امویان و علویان در ستیز بودند ولی هیچ یک بر دیگری تفوق کامل نظامی نیافته بود. ماجرای کربلا تجلی اولین غلبه امویان بر علویان بود. لذا باید ماندگارترین صحنه‌آرایی به همگان نمایش داده می‌شد. این است که عمرسعد در حالیکه شب هنگام به کوفه می‌رسد، کاروان را پشت دروازه تا صبح معطل می‌گذارد تا در روشنایی روز نمایش خود را اجرا نماید. 🔹د| در کوفه شیعیانی هستند که از خیل همان نامه نویسان به حسین بن علی علیهما السلام که هرچند شجاعت همراهی با حسین را نداشته اما شهوت نصرت امام خود را دارند. برای کور کردن این شهوت، زهرچشم و ترساندن موثرترین ابزار است و این مهم با برخورد خشونت آمیز با اسیران محقق می‌شود. 🔸 ه| گاه اسیر چنان قدرت روحی بالایی دارد که حتی در بند و زنجیر هم رفتاری فاتحانه و ابهتی امیرانه دارد. بنی هاشم به لحاظ نوع تربیت این توانایی را دارند. لذا باید با تحقیر آنها به شدید ترین شکل، از فعلیت یافتن این ظرفیت جلوگیری شود. اهل بیت همواره مظلوم ولی مقتدر بودند. ابن زیاد مظلومیت را نمی‌توانست بگیرد ولی اقتدار با تحقیر کمرنگ می شد. 🧩 شاید احتمالات مطروحه شاهدی باشد بر نقل اول که معتقد است لشکر عمرسعد برخورد بسیار خشونت باری با کاروان اسیران کربلا داشته است. 🏴 جالب است بدانید برخی از کوفیان با دیدن صحنه سخت اسارت اهل بیت، رنجیدند و در صدد تشفی خاطر خود برآمدند و با گریه حتی بخشیدن نان و خرما می‌خواستند حس «خیرخواهی» و «کمک به دیگران» را در خود اشباع کنند. در مقابل امام سجاد و زینب کبری در برابر این رفتارِ به زعم آنها خداپسندانه واکنش نشان می‌دهند و از حقی که توسط همان مردم پایمال شده و «عدالتی» که با دست آنها به مسلخ رفته سخن می‌گویند: وای بر شما! مردان‌تان ما را کشته و زنان‌تان بر ما می‌گریند و به ما صدقه می‌دهند؟ 🔺 پ.ن: بسیاری از رفتار های خیرخواهانه، تشفی خاطر است نه احقاق حق و رضایت حضرت حق. 🆔 @Qasas_school
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 کوفه هنگام ورود اسیران کربلا ۱) شهر قرق نظامی است. بازارها و دکان‌ها تعطیل. حمل سلاح ممنوع. برخی معابر آب و جارو. دیوارهای دارالاماره تازه گچ‌کاری شده. آمدن مردم به معابر با صدای بوق و کَرنا. شهر لبریز از وحشت و دلهره. 📚 منبع: وسیله‌الدارین فی انصار الحسین، ص۳۵۵. ۲) سهل‌بن‌حبیب شهرزوری به عنوان شاهد عینی می‌گوید: «مردم دو گونه برخورد داشتند: عده‌ای خندان، عده‌ای گریان» این مهم‌ترین نشانه‌ی گسست اعتقادی مردم کوفه حساب می‌شود که حضرت زینب در تعمیق آن بسیار موثر است. 📚 منبع: مدینه المعاجز، ج۴، ص۱۲۴. ۳) اسیران با هویت اصلی و شناسنامه‌ای خودشان معرفی نمی‌شوند. آنها را با نام خارجی (خارج شده از دین) و در نسبت با یزید و امیر کوفه می‌شناسانند. برخی که پیگیر اخبار کربلا بوده‌اند کاروانیان را شناخته و برخی با یک علامت سوال روی سر، اسیران را نگاه می‌کنند. 📚 منبع: دمع السجوم، ص ۲۲۱، اللهوف، ص۱۷۲. 🆔 @Qasas_school
🔰 وضعیت اسیران 🔶 حال جسمی و روحی حضرت زینب کبری مساعد نیست. داغدار شش برادر، دو فرزند و برادرزادگان و بهترین یاران است. پیش چشم ایشان سرهای مطهر بر نیزه می‌چرخد و در کنار ایشان کودکان و زنان حرم خسته و نالان و زخم دیده و کتک خورده حضور دارند. امام سجاد در تب می‌سوزد و با غل و زنجیر در دست و پا، سوار بر مرکب بی جهاز است که زینب کبری از او پرستاری می‌کند. همچنین آینده‌ی نامعلوم و دیدار قریب الوقوع با بن‌زیاد وحشی‌صفت نیز بر اضطراب‌ها می‌افزاید. 🔹 در چنین اوضاعی حضرت زینب خطبه می‌خواند و بشیر بن خزیم اسدی درباره‌ی حضرت و خطبه‌اش می‌گوید: به سوی دختر علی علیه‌السلام نگریستم، به خدا سوگند زنی را سخنورتر از او ندیدم. گویا کلمات علی از زبان او فرو می‌ریخت. با دست به سوی مردم اشاره کرد که خاموش شوید! سپس نفس‌ها در سینه حبس و حتی زنگ شتران از صدا افتاد. 🔺 انسان داغدار معمولا از زندگی بیزار است که حوصله خودش را هم ندارد تا جایی که بسیاری به کفر می‌رسند. مضاف بر این، ترس از نیشخند و ترحم دیگران، دلهره از نظامیان مسلح اطراف و خوف از آینده نامعلوم، آدمی را محتاط می‌کند و زمین گیر. اما زینب حماسه می‌آفریند. ‼️ بیاندیشیم که چه چیزی جز تکلیف و خدا حضرت را اینچنین به حرکت وامی‌دارد؟ 📚 منبع:‌اللهوف، ص۱۷۵ 🆔 @Qasas_school
🔰خطبه‌خوانی و اشک‌های هدر 🔶 حضرت زینب اولین خطبه خوان کوفه است و پس از ایشان فاطمه بنت الحسین و ام کلثوم و سپس امام سجاد علیه السلام خطبه می‌خوانند. 🔹 مضامین تقریبا مشابهی در خطبه‌ها به چشم می‌خورد و در پاسخ به خطبه‌ها، واکنش‌های جالبی از مردم سر زد که خواهیم گفت. 🔶 حضرت زینب در آغاز خطبه، خود را با منسوب کردن به پیامبر معرفی می‌نماید تا هویت اصلی اسیران کربلا مشخص شود: الحمدلله و الصلاه علی أبی (جدی) محمد و آله الطیبین الاخیار. همچنین فاطمه بنت الحسین با حمد خدا و شهادت به وحدانیت و معرفی پدران خویش، پازل را تکمیل می‌نماید. بعد، امام سجاد نیز در آغاز اینگونه می‌فرماید: ای مردم! هرکه مرا می‌شناسد که هیچ! هر که نمی‌شناسد، بداند من علی بن الحسین بن علی بن ابی‌طالبم! 🔹 سپس حضرات، کوفیان را به اهل خدعه و نیرنگ و چاپلوسی می‌خوانند و آنها را ظاهرا موجه و باطنا ناکارآمد و فاسد معرفی می‌نمایند. 🔶 جماعت نیز در قبال این تلنگرهای سخت و آتشین، لب و انگشت می‌گزند و فریاد یاری کردن سر می‌دهند، شعر می‌خوانند و ستایش می‌کنند، گریه سر می‌دهند تا جایی که زینب کبری می‌گوید: فابکوا کثیراً... پس بسیار بگریید! ‼️اما ماهیت این گریه‌ها چیست؟ 🔺جمعیت کوفه در زمان وقایع کربلا حدود ۱۵۰ هزار نفر تخمین زده می‌شود و میانگین حدود ۱۸ هزار نفر نامه‌ی دعوت نوشته بودند. لذا در میان جمعیت گریه‌کن، نامه‌نویسان پیمان‌شکن اشک ندامت از دعوت یا پشیمانی از عدم همراهی امام می‌ریزند. 🔺 اما دیگرانی که نامه ننوشتند، احتمالا خود را مخاطب خطبه‌ها ندیده و اشک‌شان مثل دیدن هر صحنه دلخراشی، صرفا از باب تهییج و تحریک عواطف است که هیچ حرکتی نمی‌آفریند و زود فراموش می‌شود. 🔶 به همین دلیل، آنجا که بخشی از جمعیت به امام سجاد می‌گوید: یابن رسول الله! سامعون، مطیعون، حافظون... ما گوش به فرمان تو، مطیع و حفظ کننده پیمان تو هستیم و هرگز تو را رها نکرده و هرچه امر کنی اطاعت می‌کنیم و می‌جنگیم با هرکه با تو می‌جنگد و از یزید خونخواهی می کنیم و ... امام سجاد در پاسخ می‌فرماید: هیهات هیهات ای حیله‌گران! می‌خواهید دوباره آنچه با پدرانم نمودید بر من روا بدارید. 🔹 یعنی حضرت به یاری آنها امیدی ندارد و پشت اشک چشم‌شان عزمی نمی‌بیند. اینها فقط جوگیرانه حرف می‌زنند. 🔶 سپس حضرت می‌فرماید ما را رها کنید نه یاری کنید نه دشمنی! (ما را به خیر تو امید نیست،‌شر مرسان). ادامه..👇 🆔 @Qasas_school
🔰 پس فایده خطبه‌ها چه بود؟ ۱) معرفی اسیران و نفی تهمت خارجی بودن (شورش علیه دین) و شکستن فضای سنگین تداعی خاطرات اسیران کافر با همین معرفی و رسوا کردن فاتحان ظاهرا مجاهد و مخلص ۲) تنویر افکار عمومی نسبت به دعوت کوفیان و پیمان‌شکنی آن‌ها و تلنگر به نفس‌های غبار گرفته ۳) تعمیق شکاف میان مردم با حکومت و طرفدارانش و مشروعیت‌زدایی از حکومت امویان ۴) آماده‌سازی زمینه گرایش شیعیان سیاسی و علویان به شیعیان اعتقادی. 📚 منابع: مثیرالاحزان، ص۸۷، بحارالانوار،ج۴۵، ص۱۱۲؛ اللهوف ص ۱۷۵ -‌۱۸۹؛ اعیان الشیعه، ج۴، ص۳۲۰؛ الاحتجاج، ج۲، ص۱۰۴؛ فاطمی سید حسن، کوفیان در عصر امام حسین؛ مثیر الاحزان، ص۲۵؛ تذکره الخواص، ص۲۳۷؛ ارشاد، ج۲، ص ۶۹، مجلسی بحارالانوار،ج۴۴، ص۳۷۰. 🆔 @Qasas_school
🔰 امام حسین علیه‌السلام را چه کسی دفن کرد؟ 🔶 یک اصل مهم در نگاه شیعه وجود دارد که می‌گوید معصوم باید توسط معصوم تغسیل و تدفین شود. دلیلش هم روایات متعددی است که مرحوم کلینی در اصول کافی یک باب مجزا به آن اختصاص داده است. در نتیجه امام حسین علیه‌السلام باید توسط امام سجاد علیه السلام به عنوان امام معصوم تدفین می‌شد. 🔹 اما حضرت سجاد که در زندان کوفه بود، چطور هنگام تدفین به کربلا برگشت؟! 🔶 فردی به نام علی‌بن‌ابی‌حمزه که امامت امام رضا را قبول نداشت از حضرت سوال کرد: ما از پدران‌مان شنیدیم تکفین و نماز و تغسیل معصوم باید توسط معصوم باشد. زمانی که موسی‌بن‌جعفر در بغداد بود شما در مدینه بودید. چطور در این مراسمات شرکت کردید؟ امام رضا علیه‌السلام فرمود: آیا حسین‌بن‌علی امام بود یا نبود؟ - امام بود + چه کسی عهده دار دفن او شد؟ - امام سجاد + او که در کوفه بود و در زندان پسرمرجانه - پنهانی بیرون رفت و دشمنان نفهمیدند، سپس به کربلا آمد. امام رضا فرمود: همان کسی که به علی‌بن‌الحسین قدرت و توان داد تا به کربلا بیاید، مرا نیز از مدینه به بغداد برد. تازه من نه اسیر بودم و نه در زندان! 📚منابع: رجال کشی، ج۲، ص۷۶۴، اثبات الوصیه، ص ۱۷۵. 🆔 @Qasas_school
🔺 پس چه کنیم با نقل‌های تاریخی که می‌گویند شهدای کربلا را، بنی‌اسد و قبایل اطراف دفن کردند؟ این نقل‌ها و روایات منافاتی با یکدیگر ندارند. چرا که بنی‌اسد می‌توانند در تدفین تمام شهدا شرکت کرده ولی تدفین معصوم توسط امام سجاد صورت گرفته باشد. چنانچه چنین نقل تاریخی وجود داشته و مفصلا به نحوه حضور امام سجاد در کنار بنی اسد پرداخته است. 📚 منابع: الارشاد، ج۲، ص۱۱۴؛ معالی السبطین، ج۲، ص۳۸؛ بحارالانوار، ج۴۵، ص۳۹۴؛ مقتل الحسین مقرم، ص۳۱۹ تا ۳۲۱. 🆔 @Qasas_school
🔺ختم کلام یکی از نکات مهم در نقل تاریخی پیرامون تدفین حضرت سیدالشهداء، حضور پررنگ زنان بنی‌اسد است که به عنوان اولین گریه‌کنان و عزاداران حضرت، مردان خود را برای دفن شهدا به کربلا کشاندند. یعنی طلایه‌دار عزاداری بر سیدالشهدا، زنان در تاریخ بوده‌اند. 🆔 @Qasas_school
🔰 حضور اسیران در مجلس بن‌زیاد 🟡 مجلس را اینگونه توصیف کرده‌اند: عبیدالله بار عام داد، یعنی افراد زیادی برای تماشا اجازه حضور در مجلس یافتند. (گویا وقت ناهار بوده و مشغول خوردن بوده است که این یعنی بی‌اعتنایی محض به آنچه درحال رقم خوردن است). تمام سردمداران خبیث جنگ کربلا بالای مجلس نشسته و سر مطهر امام حسین در میانه تشتی قرار گرفته است. فضا به شدت سنگین است و خشونت ابن‌مرجانه نسبت به سر مطهر رعب و ترس را مضاعف می‌کند! ⚫️ در آن جمع، مردم گریه کن که لحظاتی پیش جوگیرانه وعده یاری می‌دادند، کم و بیش حضور دارند اما آنقدر وحشت زده‌اند که به جز یک نفر، احدی به رفتار ابن زیاد اعتراض نمی‌کند. آن یک نفر زید بن ارقم است که پسر مرجانه در جواب اعتراضش می‌گوید: دارم انتقام جنگ بدر را می‌گیرم: "یوم بیوم بدر". این یعنی کینه‌ی جنگ بدر و زخمی که از امام علی علیه‌السلام خوردند همواره با آنها بود. 🟡 سپس ابن مرجانه متوجه شکوه زنی شد که دیگر زنان حرم گرد او حلقه زده‌اند. با تبختر پرسید این زن کیست؟ درحالی‌که احتمالا زینب کبری را می‌شناخت. سپس منتظر شد تا حضرت خود را معرفی کند، اما زینب کبری سکوت کرد و با این بی‌محلی، جلال پوشالی بن‌زیاد را درهم‌شکست. اصرار بن‌زیاد در پرسیدن چند باره و بی‌محلی مکرر حضرت، پسر مرجانه را به شدت تحقیر کرد. ⚫️ پس از چندین بار پرسیدن عاقبت یکی حضرت را معرفی می‌کند. پسرمرجانه برای جبران حقارت، حرفهایی می‌زند تا حضرت را وادار به حرف کند. اما پاسخ قاطعانه حضرت پشیمانش می‌کند. سپس جنگ روانی راه انداخته و با تمسخر می‌گوید: زینب! کار خدا را با خانواده‌ات چگونه دیدی؟ (یعنی خدا این کار را با شما کرد) سپس آن جمله مشهور از حضرت صادر می‌شود: «ما رأیت الا جمیلا»! 🟡 عبیدالله در نهایت خشم، مثل کودکان در دعواهای بچگانه می‌گوید "کشتن حسین دلم را خنک کرد!" حضرت زینب باز فصیحانه پاسخش را می‌دهد (مجال طرح مفصل آن نیست). ⚫️ وقتی پسرمرجانه کم می‌آورد می‌گوید: این زن قافیه‌پرداز است، پدرش هم شاعر و قافیه‌پرداز بود (کنایه از اینکه حرف‌های قالب دار و بی محتوا می‌زنند). 🟡 حضرت اشاره‌ای به مجلس و وضعیت موجود می‌کند که با این همه مصائب چه جای شعر گفتن است؟ معمولا شعر لهوی در یک بزم و مجلس طرب گفته می‌شود نه مجلسی که خشم و نفرت و مصیبت و هتاکی سراپای آن را گرفته. ⚫️ جمله‌ی «ما رأیت إلا جمیلا»، نه یک ذوق شاعرانه‌ی گذرا، که زاویه دید زینب کبری است برای روایت بلا و ابتلاء. یک سبکی از زندگی که سالها آن را تمرین کرده بود. ‼️ همه ما در موقعیت های سخت زندگی و مصیبت قرار گرفته‌ایم یا می‌گیریم. در آن لحظات آدمی فقط هرآنچه در درون دارد را آشکار می‌کند و اگر گوهری در باطن نباشد، گوهری از زبان برون نمی‌ریزد. اگر از دنیای درون خود خبر ندارید، به رفتار و گفتارتان هنگام زجر و مصیبت و خشم بنگرید. آنچه بیرون می‌ریزد، باطن شماست. 🆔 @Qasas_school
🔰 زندان کوفه 🔺سپس بن‌زیاد دستور می‌دهد اسیران را به زندان بیاندازند. در اینکه حضرات را در چه مکانی زندانی کرده اند اقوال گوناگونی است: ۱-زندان کوفه، ۲- خانه‌ای نزدیک مسجد، ۳- در خود قصر، ۴- خانه‌ای نزدیک قصر ⚫️ اسیران کربلا را با لباس نامناسب، گرسنه، خسته، داغدار و زخمی وارد زندان کردند و درباره امام سجاد نوشته‌اند: "یده مغلوله الی عنقه" دست‌ها را به گردن ایشان بسته بودند. 🔴 یکی از فشارهای روانی که بر اسیران وارد کردند، مبهم گذاشتن حکم آنها و نامعلوم بودن آینده‌شان بود. آنها در بزرخ اینکه بالاخره کشته می‌شوند یا در زندان می‌مانند یا آزاد می‌گردند، گرفتار بودند. ⚫️ نقل است: روزی فردی سنگی را همراه نامه‌ای به زندان انداخت. در نامه نوشته بود پیکی که خبر اسارت شما را نزد یزید برده در راه است. اگر صدای تکبیر شنیدید قطعا کشته خواهید شد و اگر صدای تکبیر نیامد امان یافته‌اید. 🔴 دکتر سنگری معتقد است این نامه از سوی دشمنان بوده تا با بلاتکلیفی آزار روحی برسانند. ⚫️ مدت زمانی زندانی بودن اسیران مشخص نیست اما احتمال دارد از دوازدهم تا هفدهم محرم طول کشیده باشد. در همین مدت امام سجاد برای تدفین شهدای کربلا به‌ آن سرزمین می‌رود. 📚 منابع: امالی صدوق، ص۱۶۵؛ اللهوف، ص۲۰۲؛ الطبقات الکبیر ابن‌سعد؛ بخش ترجمه الامام الحسین، ص۸۱؛ مقتل‌الحسین مقرم، ص۳۲۶؛ ذریعه‌النجاه، ص ۳۵۸ تا ۳۵۸؛ مهیج‌الاحزان،ص۶۰۹؛ تاریخ طبری، ج۳، ص۳۳۹؛ آیینه در کربلاست، ص۵۸۶. 🆔 @Qasas_school
🔰 مانور پیروزی 🟡 بن‌زیاد بعد از واقعه عاشورا تمایل زیادی داشت پیروزی خودش در کربلا را به گوش همگان برساند. یعنی نوعی نمایش و مانور رسانه‌ای از میدان به اقتضای آن دوره.. ⚫️ لذا دستور داد سرهای مبارک شهدا را در میان محله‌ها و قبایل اطراف کوفه بچرخانند و در عین قدرت‌نمایی، زهرچشمی از مردم بگیرد تا هرگونه مخالفتی در نطفه خفه شود. 🟡 در این شوی تبلیغاتی، مردم به تماشا می‌آمدند. برخی خندان و شاد، برخی گریان و عده‌ای شوک‌زده بودند. ⚫️ آش این نمایش‌ها به قدری شور شد که برخی نقل‌ها حاکی از اعتراض عثمان‌بن‌زیاد(برادرش) و مرجانه(مادرش) به بن‌زیاد است. 📚 منابع: تذکره الخواص، ص۱۴۷؛ نفس‌المهموم، ص۴۰۶. 🆔 @Qasas_school
🔰 خبررسانی و روایت‌سازی(۱) 🔺 در ادامه بن‌زیاد تصمیم گرفت خبر فتح و پیروزی خودش را به گوش حاکمان سایر شهرها برساند و پُز موفقیت بدهد. ⚫️ او به عمروبن‌سعید والی مدینه نامه نوشت. عبدالملک‌بن‌ابوالحارث نامه‌رسان بود. عمروبن‌سعید از او می‌پرسد: چه خبر داری؟ او پاسخ می‌دهد: خبری که تو را خوشحال کند. حسین کشته شد و خانواده‌اش در چنگ بن‌زیاد اسیرند. 🟡 عمروبن‌سعید خوشحال و سرمست به او گفت: تو قاصد فتحی. بیرون برو و خبر را در کوچه‌های مدینه فریاد بزن. عبدالملک در کوچه‌ها نعره می‌زد: الا قتل الحسین، الا نهب الحسین. ⚫️ چون خبر در شهر پیچید، زنان بنی‌هاشم زاری و شیون و عزاداری راه انداختند. به نحوی که عبدالملک می‌گوید تاکنون چنین وضعیتی را ندیده بودم. از هر سو صدای واحسیناه بلند شد. 🟡 عبدالملک می‌گوید نزد عمروبن‌سعید بازگشتم. درحالیکه می‌خندید این شعر را خواند: عجّت نساء بنی‌هاشم عجه/ کعجیج نسوتنا غداه الارنب زنان بنی‌هاشم چنان به سوز و گداز پرداختند که روزگاری زنان ما.. هذه واعیه بواعیه... همانگونه که ما در بدر زخم خوردیم در مرگ عثمان به مصیبت نشستیم. 🔺 پ.ن: یادمان نرود عمروبن‌سعید همان کسی است که ظاهرا خود را دوست‌دار امام حسین نشان داد تا جایی که عبدالله‌بن‌جعفر همسر حضرت زینب فریب خورد و از او برای سیدالشهدا امان‌نامه هم گرفت و گمان می‌کرد که اینگونه آنها دست از کشتن حسین برمی‌دارند. 🆔 @Qasas_school
🔰 خبررسانی و روایت‌سازی(۲) ⚫️ عمروبن‌سعید(حاکم مدینه) به مسجد آمد و حالا فرصت خوبی بود تا موضعی در قبال وضعیت روانی مدینه بگیرد و از سوی دیگر بر موج این حوادث ایستاده و مرکب سیاست خویش را هِی کند. 🟡 مردم همه در مسجد رسول خدا تجمع کردند و بر منبر حضرت یک اموی تکیه زد و خبر شهادت حسین را اینگونه تکرار کرد: ما راضی بر قتل حسین نبودیم ولی چه می‌شد کرد با کسی که شمشیر کشیده و قصد کشتن ما را داشت، مگر اینکه او را بکشیم؟ 🔺 این اولین روایت دروغ از صحنه کربلا بود که می‌خواست از میدان، بهره‌ی خودش را بردارد. عمرو وانمود می‌کند که بر کشتن حسین مجبور شده‌اند چرا که حسین امنیت عمومی جامعه را برهم زده و شمشیر کشیده است. درحالیکه سیدالشهدا بارها در مکه و در مسیر کوفه و حتی در کربلا اذعان کرد برای جنگ و خونریزی و... نیامده و اگر بن‌زیاد رهایش کند به مکه و مدینه بازگشته و یا به سرزمین دیگری می‌رود. لکن بن‌زیاد به‌اتفاق دیگر امویان مطمئن بودند باید هرطور شده حضرت را به شهادت برسانند. ‼️ بله قطعا امام حسین با یزید دست بیعت نمی‌داد، اما بیعت نکردن جرمی نیست که جزای آن قتل باشد. چنانچه پیش‌تر در تاریخ خلافت اسلامی، افرادی بوده‌اند که با خلیفه بیعت نکرده‌اند. مثال بارز آن سعدبن‌ابی‌وقاص است که با علی بیعت نکرد و هرگز جانش به قتل تهدید نشد. ⚫️ سپس در همان مجلس عبدالله‌بن‌سائب برخاسته و به عمروبن‌سعید می‌گوید: اگر فاطمه اوضاع امروز را می‌دید، حتما بر حسین می‌گریست. 🟡 عمرو با دست به روی خود زد و گفت: وای! پناه بر خدا! ما به فاطمه از تو نزدیک‌تر و شایسته‌تریم. پدر او عموی ما و شوهر او برادر ما و فرزندانش فرزند ما هستند. اگر فاطمه زنده بود حتما بر این کشته می‌گریست اما قاتل حسین را ملامت نمی‌کرد. 🔺حالا بهتر می‌توان به اثرگذاری «روایت میدان» پی برد. اینکه چطور می‌شود یک جنایت عظیم تاریخی را تطهیر کرد و با تحریف، افکار عمومی را جهت داد تا جای جلاد و شهید عوض شود. 📚 منابع: الارشاد، ج۲، ص۱۲۳؛ بحارالانوار، ج۴۵، ص۱۲۰. 🆔 @Qasas_school
🔰 کوفه در التهاب 🟡 بن‌زیاد که اهل‌بیت را به زندان انداخت، کوفه نتوانست به سکوت و سکون فرو رود. آن وضعیت اسارت بازماندگان کربلا و سپس خطبه‌های حضرات، کوفه را به سمت ناآرامی پیش برد. ⚫️ درحالیکه بن‌زیاد می‌خواست با این قدرت‌نمایی خشونت‌بار، زهرچشم از مردم ناراضی بگیرد، ولی چندان موفق نبود. چرا که خون مظلوم، سکون‌پذیر نیست‌. راه می‌افتد و روشنگری می‌کند و جرأت می‌بخشد. 🆔 @qasas_school
🔰اولین جرأت، اولین قیام 🟡 ماجرای قیام عبدالله‌بن‌عفیف‌ازدی یک نمونه از التهابات کوفه است. ⚫️ وقتی که بن‌زیاد پیروزمندانه در مسجد خطبه می‌خواند و حسین‌بن‌علی را دروغگو فرزند دروغگو می‌نامید و سکوت رعب‌انگیزی بر مسجد حاکم بود؛ ناگهان عبدالله لب به سخن گشود و بن‌زیاد را دروغگو خطاب کرد و نشان داد که هنوز رگ غیرت در کوفه می‌جنبد. 🟡 همین یک واکنش به روایت ناروای بن‌زیاد از کربلا کافی بود تا حس حقیقت‌خواهی در زیرپوست شهر تزریق شود و علیه قاتلان کربلا و عاملان و آمران و ناظران قتل حسین نفرت بیافریند. 🆔 @qasas_school
🔰عبدالله‌بن‌عفیف 🟡 او که دو چشم خود را در جنگ‌های جمل و صفین از دست داده بود و جانباز رکاب علی بود، حالا آماده می‌شد تا اولین شهید اعتراض پس از عاشورا شود. ⚫️ عبدالله به همراه دو قبیله‌ی "ازد" و "یمن" قیام کرد و در برابر سربازان بن‌زیاد مقاومت بی‌نظیری نمود. اما سرانجام اسیر شد و به شهادت رسید. 🟡 نوشته‌اند وقتی با بن‌زیاد روبه‌رو شد تا حکم اعدام خود را دریافت کند، کلماتی رسوا کننده علیه یزیدیان گفت و قصیده‌ای ۲۹ بیتی در مدح سیدالشهدا سرود. شهادت عبدالله‌بن‌عفیف سرآغاز تحرکات دیگری شد. مانند قیام جندب‌بن‌عبدالله‌ازدی. 🆔 @qasas_school
🔰 نفرت در کوفه| مساجد ملعونه 🟡 آرام‌آرام حس نفرت نسبت به امویان و حاضران در صحنه‌ی عاشورا میان مردم کوفه منتشر شد. ⚫️ زمزمه‌هایی آغاز شد که قاتلان حسین را در کوفه نامسلمان می‌دانستند. این فشار افکار عمومی کاری کرد که شخصیت‌هایی مانند شبث‌بن‌ربعی در کوفه مسجد ساختند تا مردم را مجاب کنند هنوز مسلمانند. 🟡 در روایتی از امام باقر آمده که فرمود: پنج مسجد در کوفه ملعونند. مسجد ثقیف، مسجد اشعث، مسجد جریر بجلی، مسجد سماک و مسجدی در حمراء که بر قبری از فراعنه بنا شده است. ⚫️ سپس زنان طرفدار امویان و همسران برخی از قاتلان کربلا، شترهای بسیاری کشتند و میان کوفیان تقسیم کردند. به هرکس که سهمی می‌دادند می‌گفتند این نذر دفع فتنه‌ی حسین بوده است. نوعی کنش فرهنگی-خدماتی که می‌توانست اذهان عمومی را جهت بدهد. 📚منابع: الکامل فی‌التاریخ، ج۴، ص۸۲؛ الفتوح، ج۳، ص۱۴۳؛ وقعه‌الطف، ص۲۶۵؛ اللهوف، ص۲۰۳ تا ۲۰۷؛ بحارالانوار، ج۴۵، ص۱۱۹؛ تاریخ طبری، ج۵، ص۴۵۹؛ فرسان‌الهیجاء، ج۱، ص۲۴۸؛ ارشاد، ج۲، ص۱۱۷؛ مقتل‌الحسین خوارزمی، ص۵۹؛ انساب‌الاشراف، ج۳، ص۴۱۴؛ خصال شیخ صدوق، ج۲، ص۲۶۹؛ مقتل‌الحسین مقرم، ص۲۶۷. 🆔 @qasas_school