eitaa logo
مدرسه تاریخ‌اندیشی قصص
1.2هزار دنبال‌کننده
319 عکس
18 ویدیو
10 فایل
اینجا کانال مدرسه تاریخ‌اندیشی قصص است؛ محلی برای اندیشیدن در مقیاس تاریخ، با کمک قصه‌ها. + برای ارتباط با ما: 🆔 @sayyed_meysam
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 از شیعه سیاسی تا شیعه اعتقادی 🔶 واقعه عاشورا و حضور اسیران کربلا در کوفه، تمایلات مردم را به اهل‌بیت زیاد کرد و بر نگرش سیاسی آنها محبت قلبی را هم افزود. لذا بخشی از این افراد در قالب توابین، برخی در قالب حامیان مختار و بعدها برخی به طرفداری از زید‌بن‌علی (فرزند امام سجاد علیه السلام) قیام می‌کنند. 🔹 اما این شیعه هنوز شیعه اعتقادی نیست چرا که بسیاری از آنها جذب امامت محمدحنفیه و زیدبن‌علی می‌شوند نه امام سجاد و امام باقر علیهمالسلام. 🔸 همین تمایل و محبت به اهل بیت که جرقه آن از عاشورا و ورد کاروان اسیران زده شد، زمینه تشکیل مکتب اعتقادی امام صادق علیه السلام گردید. یعنی حلقه واسط میان تبدیل شیعه سیاسی به شیعه اعتقادی، همین محبت و فوران احساساتی است که با ورود کاروان اسیران آغاز شد. 📚 منبع: تاریخ طبری، ج۵، ص۴۳۱؛ ابن‌ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۶، ص۲۲، طبری، ج۶، ص۱۴۳؛ مسعودی، مروج الذهب، ج۳، ص۶۵. 🆔 @Qasas_school
🔰 حضور اسیران در مجلس بن‌زیاد 🟡 مجلس را اینگونه توصیف کرده‌اند: عبیدالله بار عام داد، یعنی افراد زیادی برای تماشا اجازه حضور در مجلس یافتند. (گویا وقت ناهار بوده و مشغول خوردن بوده است که این یعنی بی‌اعتنایی محض به آنچه درحال رقم خوردن است). تمام سردمداران خبیث جنگ کربلا بالای مجلس نشسته و سر مطهر امام حسین در میانه تشتی قرار گرفته است. فضا به شدت سنگین است و خشونت ابن‌مرجانه نسبت به سر مطهر رعب و ترس را مضاعف می‌کند! ⚫️ در آن جمع، مردم گریه کن که لحظاتی پیش جوگیرانه وعده یاری می‌دادند، کم و بیش حضور دارند اما آنقدر وحشت زده‌اند که به جز یک نفر، احدی به رفتار ابن زیاد اعتراض نمی‌کند. آن یک نفر زید بن ارقم است که پسر مرجانه در جواب اعتراضش می‌گوید: دارم انتقام جنگ بدر را می‌گیرم: "یوم بیوم بدر". این یعنی کینه‌ی جنگ بدر و زخمی که از امام علی علیه‌السلام خوردند همواره با آنها بود. 🟡 سپس ابن مرجانه متوجه شکوه زنی شد که دیگر زنان حرم گرد او حلقه زده‌اند. با تبختر پرسید این زن کیست؟ درحالی‌که احتمالا زینب کبری را می‌شناخت. سپس منتظر شد تا حضرت خود را معرفی کند، اما زینب کبری سکوت کرد و با این بی‌محلی، جلال پوشالی بن‌زیاد را درهم‌شکست. اصرار بن‌زیاد در پرسیدن چند باره و بی‌محلی مکرر حضرت، پسر مرجانه را به شدت تحقیر کرد. ⚫️ پس از چندین بار پرسیدن عاقبت یکی حضرت را معرفی می‌کند. پسرمرجانه برای جبران حقارت، حرفهایی می‌زند تا حضرت را وادار به حرف کند. اما پاسخ قاطعانه حضرت پشیمانش می‌کند. سپس جنگ روانی راه انداخته و با تمسخر می‌گوید: زینب! کار خدا را با خانواده‌ات چگونه دیدی؟ (یعنی خدا این کار را با شما کرد) سپس آن جمله مشهور از حضرت صادر می‌شود: «ما رأیت الا جمیلا»! 🟡 عبیدالله در نهایت خشم، مثل کودکان در دعواهای بچگانه می‌گوید "کشتن حسین دلم را خنک کرد!" حضرت زینب باز فصیحانه پاسخش را می‌دهد (مجال طرح مفصل آن نیست). ⚫️ وقتی پسرمرجانه کم می‌آورد می‌گوید: این زن قافیه‌پرداز است، پدرش هم شاعر و قافیه‌پرداز بود (کنایه از اینکه حرف‌های قالب دار و بی محتوا می‌زنند). 🟡 حضرت اشاره‌ای به مجلس و وضعیت موجود می‌کند که با این همه مصائب چه جای شعر گفتن است؟ معمولا شعر لهوی در یک بزم و مجلس طرب گفته می‌شود نه مجلسی که خشم و نفرت و مصیبت و هتاکی سراپای آن را گرفته. ⚫️ جمله‌ی «ما رأیت إلا جمیلا»، نه یک ذوق شاعرانه‌ی گذرا، که زاویه دید زینب کبری است برای روایت بلا و ابتلاء. یک سبکی از زندگی که سالها آن را تمرین کرده بود. ‼️ همه ما در موقعیت های سخت زندگی و مصیبت قرار گرفته‌ایم یا می‌گیریم. در آن لحظات آدمی فقط هرآنچه در درون دارد را آشکار می‌کند و اگر گوهری در باطن نباشد، گوهری از زبان برون نمی‌ریزد. اگر از دنیای درون خود خبر ندارید، به رفتار و گفتارتان هنگام زجر و مصیبت و خشم بنگرید. آنچه بیرون می‌ریزد، باطن شماست. 🆔 @Qasas_school
🔰 زندان کوفه 🔺سپس بن‌زیاد دستور می‌دهد اسیران را به زندان بیاندازند. در اینکه حضرات را در چه مکانی زندانی کرده اند اقوال گوناگونی است: ۱-زندان کوفه، ۲- خانه‌ای نزدیک مسجد، ۳- در خود قصر، ۴- خانه‌ای نزدیک قصر ⚫️ اسیران کربلا را با لباس نامناسب، گرسنه، خسته، داغدار و زخمی وارد زندان کردند و درباره امام سجاد نوشته‌اند: "یده مغلوله الی عنقه" دست‌ها را به گردن ایشان بسته بودند. 🔴 یکی از فشارهای روانی که بر اسیران وارد کردند، مبهم گذاشتن حکم آنها و نامعلوم بودن آینده‌شان بود. آنها در بزرخ اینکه بالاخره کشته می‌شوند یا در زندان می‌مانند یا آزاد می‌گردند، گرفتار بودند. ⚫️ نقل است: روزی فردی سنگی را همراه نامه‌ای به زندان انداخت. در نامه نوشته بود پیکی که خبر اسارت شما را نزد یزید برده در راه است. اگر صدای تکبیر شنیدید قطعا کشته خواهید شد و اگر صدای تکبیر نیامد امان یافته‌اید. 🔴 دکتر سنگری معتقد است این نامه از سوی دشمنان بوده تا با بلاتکلیفی آزار روحی برسانند. ⚫️ مدت زمانی زندانی بودن اسیران مشخص نیست اما احتمال دارد از دوازدهم تا هفدهم محرم طول کشیده باشد. در همین مدت امام سجاد برای تدفین شهدای کربلا به‌ آن سرزمین می‌رود. 📚 منابع: امالی صدوق، ص۱۶۵؛ اللهوف، ص۲۰۲؛ الطبقات الکبیر ابن‌سعد؛ بخش ترجمه الامام الحسین، ص۸۱؛ مقتل‌الحسین مقرم، ص۳۲۶؛ ذریعه‌النجاه، ص ۳۵۸ تا ۳۵۸؛ مهیج‌الاحزان،ص۶۰۹؛ تاریخ طبری، ج۳، ص۳۳۹؛ آیینه در کربلاست، ص۵۸۶. 🆔 @Qasas_school
🔰برنگ| بُرشهایی برای درنگ 📖 علی در طول ۲۵سال خانه‌نشینی خود، از بیت‌المال حقوق می‌گرفت اما در ۵سالی که در حکومت بود یک درهم از حکومت دریافت نکرد. در یک شب سرد جنگی، حوله‌ای بر دوش علی بود که با وجود آن، باز هم می‌لرزید. غلام علی گفت: "بیت‌المال بر همه حلال است، بر خودت حرام نیست؛ اندازه‌ی یک لباس از بیت‌المال بردار!" علی گفت: "می‌دانی که این حوله را هم از خانه‌ام در مدینه آورده‌ام!" این علی است. اما در طرف مقابل🔻 📖 اولین قصر را در تاریخ اسلام سعدبن‌ابی‌وقاص (پدرعمرسعد) ساخت. وی نماز خوب و با آدابی نمی‌خواند. مردم کوفه به خلیفه اعتراض کردند که این فرد زیبا نماز نمی‌خواند، او را عزل کن! ولی همین مردم به کاخ و قصر و اشرافیت اعتراض نمی‌کردند. 📚 منبع: کتاب نهضت مقدس، ص۶۳ 🆔 @Qasas_school
🔰 به مناسبت ۱۴ مرداد ماه سالروز امضای فرمان مشروطیت اندیشیدن در قصه‌ی مشروطه| در مشروطه رهبران با مردم هویت پیدا کردند! 🔴 سال‌ها پیش در صفحه اول روزنامه‌ای قدیمی نوشته بود که هفته آینده عکس رهبر اصلی مشروطه را چاپ می‌کنیم، درحالی‌که برای دیدن وی کنجکاو شده بودم، هفته بعد دیدم تنها تصویر یک قاب عکس چاپ شد، و این درست‌ترین پاسخ بود. مردم و جامعه ایران مهم‌ترین جهت‌دهنده انقلاب بودند که به رهبران هویت دادند. در دوران مشروطه برای نخستین بار در تاریخ ایران رهبران با مردم هویت پیدا کردند، در صورتی که قبل از این برعکس بود، مردم با رهبران‌شان، با رؤسای ایل قاجار، قزلباش‌ها و... شناخته می‌شدند. 🟢 دستاورد اصلی مشروطه این است که هر کسی بعد از این انقلاب روی کار آمد، مجبور بود عملکرد خود را برای مردم توجیه کند. میراث مشروطه همان انرژی آزاد شده‌ای است که شرایطی را فراهم کرد که در آن هم «شیخ فضل الله نوری» بتواند اظهار نظر کند، هم «آخوند خراسانی» بتواند دیدگاه‌های خود را بنویسد؛ بنابراین می‌توان گفت جامعه‌ای که حرکتی ندارد، آخوند خراسانی و شیخ فضل الله هم نخواهند داشت. 🔴 در زمان مشروطه نشاط در جامعه در سطح بالایی بوده است، ما می‌توانیم با آگاهی و درس‌هایی که از این انقلاب گرفتیم بازهم بعد از ۱۱۶سال تاریخ را دوباره مرور کنیم و بنویسیم. ملتی که از تاریخ خود عبرت نگیرد، مجبور به تکرار تاریخ می شود، اگر در خودتان احساس ناامیدی می کنید رضاخانی می آید که ثمره ناامیدی و ضعف یک ملت است. ✍🏻 دکتر موسی نجفی 🆔 @Qasas_school
🔰 این تصویر مردی است که در سِمَت نخست‌وزیر شاه مخلوع ایران، خودش را مرغ طوفان خواند و بعدها در طوفان کودتا علیه انقلاب مردمی ایران دمید و گمان می‌کرد با کمک دادن به طوفان جنگی که صدام علیه ایران راه انداخت، می‌تواند از مردم ایران انتقام بگیرد. اما عاقبت او که چشم‌انتظار شکست ملت ایران بود، در ۱۵ مردادماه ۱۳۷۰ (مثل چنین روزی) در خانه‌اش کشته شد. این درحالی بود که پسرش درباره او گفته بود: «اگر پدرش با کارد از پا درنمی‌آمد، این ماه پول نداشت زندگی‌اش را اداره کند.» این زندگی رقت‌بار و آن مرگ هول‌انگیز شاپور بختیار بسیار عبرت‌آموز است. 🆔 @Qasas_school
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 مانور پیروزی 🟡 بن‌زیاد بعد از واقعه عاشورا تمایل زیادی داشت پیروزی خودش در کربلا را به گوش همگان برساند. یعنی نوعی نمایش و مانور رسانه‌ای از میدان به اقتضای آن دوره.. ⚫️ لذا دستور داد سرهای مبارک شهدا را در میان محله‌ها و قبایل اطراف کوفه بچرخانند و در عین قدرت‌نمایی، زهرچشمی از مردم بگیرد تا هرگونه مخالفتی در نطفه خفه شود. 🟡 در این شوی تبلیغاتی، مردم به تماشا می‌آمدند. برخی خندان و شاد، برخی گریان و عده‌ای شوک‌زده بودند. ⚫️ آش این نمایش‌ها به قدری شور شد که برخی نقل‌ها حاکی از اعتراض عثمان‌بن‌زیاد(برادرش) و مرجانه(مادرش) به بن‌زیاد است. 📚 منابع: تذکره الخواص، ص۱۴۷؛ نفس‌المهموم، ص۴۰۶. 🆔 @Qasas_school
🔰 خبررسانی و روایت‌سازی(۱) 🔺 در ادامه بن‌زیاد تصمیم گرفت خبر فتح و پیروزی خودش را به گوش حاکمان سایر شهرها برساند و پُز موفقیت بدهد. ⚫️ او به عمروبن‌سعید والی مدینه نامه نوشت. عبدالملک‌بن‌ابوالحارث نامه‌رسان بود. عمروبن‌سعید از او می‌پرسد: چه خبر داری؟ او پاسخ می‌دهد: خبری که تو را خوشحال کند. حسین کشته شد و خانواده‌اش در چنگ بن‌زیاد اسیرند. 🟡 عمروبن‌سعید خوشحال و سرمست به او گفت: تو قاصد فتحی. بیرون برو و خبر را در کوچه‌های مدینه فریاد بزن. عبدالملک در کوچه‌ها نعره می‌زد: الا قتل الحسین، الا نهب الحسین. ⚫️ چون خبر در شهر پیچید، زنان بنی‌هاشم زاری و شیون و عزاداری راه انداختند. به نحوی که عبدالملک می‌گوید تاکنون چنین وضعیتی را ندیده بودم. از هر سو صدای واحسیناه بلند شد. 🟡 عبدالملک می‌گوید نزد عمروبن‌سعید بازگشتم. درحالیکه می‌خندید این شعر را خواند: عجّت نساء بنی‌هاشم عجه/ کعجیج نسوتنا غداه الارنب زنان بنی‌هاشم چنان به سوز و گداز پرداختند که روزگاری زنان ما.. هذه واعیه بواعیه... همانگونه که ما در بدر زخم خوردیم در مرگ عثمان به مصیبت نشستیم. 🔺 پ.ن: یادمان نرود عمروبن‌سعید همان کسی است که ظاهرا خود را دوست‌دار امام حسین نشان داد تا جایی که عبدالله‌بن‌جعفر همسر حضرت زینب فریب خورد و از او برای سیدالشهدا امان‌نامه هم گرفت و گمان می‌کرد که اینگونه آنها دست از کشتن حسین برمی‌دارند. 🆔 @Qasas_school
🔰 خبررسانی و روایت‌سازی(۲) ⚫️ عمروبن‌سعید(حاکم مدینه) به مسجد آمد و حالا فرصت خوبی بود تا موضعی در قبال وضعیت روانی مدینه بگیرد و از سوی دیگر بر موج این حوادث ایستاده و مرکب سیاست خویش را هِی کند. 🟡 مردم همه در مسجد رسول خدا تجمع کردند و بر منبر حضرت یک اموی تکیه زد و خبر شهادت حسین را اینگونه تکرار کرد: ما راضی بر قتل حسین نبودیم ولی چه می‌شد کرد با کسی که شمشیر کشیده و قصد کشتن ما را داشت، مگر اینکه او را بکشیم؟ 🔺 این اولین روایت دروغ از صحنه کربلا بود که می‌خواست از میدان، بهره‌ی خودش را بردارد. عمرو وانمود می‌کند که بر کشتن حسین مجبور شده‌اند چرا که حسین امنیت عمومی جامعه را برهم زده و شمشیر کشیده است. درحالیکه سیدالشهدا بارها در مکه و در مسیر کوفه و حتی در کربلا اذعان کرد برای جنگ و خونریزی و... نیامده و اگر بن‌زیاد رهایش کند به مکه و مدینه بازگشته و یا به سرزمین دیگری می‌رود. لکن بن‌زیاد به‌اتفاق دیگر امویان مطمئن بودند باید هرطور شده حضرت را به شهادت برسانند. ‼️ بله قطعا امام حسین با یزید دست بیعت نمی‌داد، اما بیعت نکردن جرمی نیست که جزای آن قتل باشد. چنانچه پیش‌تر در تاریخ خلافت اسلامی، افرادی بوده‌اند که با خلیفه بیعت نکرده‌اند. مثال بارز آن سعدبن‌ابی‌وقاص است که با علی بیعت نکرد و هرگز جانش به قتل تهدید نشد. ⚫️ سپس در همان مجلس عبدالله‌بن‌سائب برخاسته و به عمروبن‌سعید می‌گوید: اگر فاطمه اوضاع امروز را می‌دید، حتما بر حسین می‌گریست. 🟡 عمرو با دست به روی خود زد و گفت: وای! پناه بر خدا! ما به فاطمه از تو نزدیک‌تر و شایسته‌تریم. پدر او عموی ما و شوهر او برادر ما و فرزندانش فرزند ما هستند. اگر فاطمه زنده بود حتما بر این کشته می‌گریست اما قاتل حسین را ملامت نمی‌کرد. 🔺حالا بهتر می‌توان به اثرگذاری «روایت میدان» پی برد. اینکه چطور می‌شود یک جنایت عظیم تاریخی را تطهیر کرد و با تحریف، افکار عمومی را جهت داد تا جای جلاد و شهید عوض شود. 📚 منابع: الارشاد، ج۲، ص۱۲۳؛ بحارالانوار، ج۴۵، ص۱۲۰. 🆔 @Qasas_school
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 کوفه در التهاب 🟡 بن‌زیاد که اهل‌بیت را به زندان انداخت، کوفه نتوانست به سکوت و سکون فرو رود. آن وضعیت اسارت بازماندگان کربلا و سپس خطبه‌های حضرات، کوفه را به سمت ناآرامی پیش برد. ⚫️ درحالیکه بن‌زیاد می‌خواست با این قدرت‌نمایی خشونت‌بار، زهرچشم از مردم ناراضی بگیرد، ولی چندان موفق نبود. چرا که خون مظلوم، سکون‌پذیر نیست‌. راه می‌افتد و روشنگری می‌کند و جرأت می‌بخشد. 🆔 @qasas_school
🔰اولین جرأت، اولین قیام 🟡 ماجرای قیام عبدالله‌بن‌عفیف‌ازدی یک نمونه از التهابات کوفه است. ⚫️ وقتی که بن‌زیاد پیروزمندانه در مسجد خطبه می‌خواند و حسین‌بن‌علی را دروغگو فرزند دروغگو می‌نامید و سکوت رعب‌انگیزی بر مسجد حاکم بود؛ ناگهان عبدالله لب به سخن گشود و بن‌زیاد را دروغگو خطاب کرد و نشان داد که هنوز رگ غیرت در کوفه می‌جنبد. 🟡 همین یک واکنش به روایت ناروای بن‌زیاد از کربلا کافی بود تا حس حقیقت‌خواهی در زیرپوست شهر تزریق شود و علیه قاتلان کربلا و عاملان و آمران و ناظران قتل حسین نفرت بیافریند. 🆔 @qasas_school
🔰عبدالله‌بن‌عفیف 🟡 او که دو چشم خود را در جنگ‌های جمل و صفین از دست داده بود و جانباز رکاب علی بود، حالا آماده می‌شد تا اولین شهید اعتراض پس از عاشورا شود. ⚫️ عبدالله به همراه دو قبیله‌ی "ازد" و "یمن" قیام کرد و در برابر سربازان بن‌زیاد مقاومت بی‌نظیری نمود. اما سرانجام اسیر شد و به شهادت رسید. 🟡 نوشته‌اند وقتی با بن‌زیاد روبه‌رو شد تا حکم اعدام خود را دریافت کند، کلماتی رسوا کننده علیه یزیدیان گفت و قصیده‌ای ۲۹ بیتی در مدح سیدالشهدا سرود. شهادت عبدالله‌بن‌عفیف سرآغاز تحرکات دیگری شد. مانند قیام جندب‌بن‌عبدالله‌ازدی. 🆔 @qasas_school
🔰 نفرت در کوفه| مساجد ملعونه 🟡 آرام‌آرام حس نفرت نسبت به امویان و حاضران در صحنه‌ی عاشورا میان مردم کوفه منتشر شد. ⚫️ زمزمه‌هایی آغاز شد که قاتلان حسین را در کوفه نامسلمان می‌دانستند. این فشار افکار عمومی کاری کرد که شخصیت‌هایی مانند شبث‌بن‌ربعی در کوفه مسجد ساختند تا مردم را مجاب کنند هنوز مسلمانند. 🟡 در روایتی از امام باقر آمده که فرمود: پنج مسجد در کوفه ملعونند. مسجد ثقیف، مسجد اشعث، مسجد جریر بجلی، مسجد سماک و مسجدی در حمراء که بر قبری از فراعنه بنا شده است. ⚫️ سپس زنان طرفدار امویان و همسران برخی از قاتلان کربلا، شترهای بسیاری کشتند و میان کوفیان تقسیم کردند. به هرکس که سهمی می‌دادند می‌گفتند این نذر دفع فتنه‌ی حسین بوده است. نوعی کنش فرهنگی-خدماتی که می‌توانست اذهان عمومی را جهت بدهد. 📚منابع: الکامل فی‌التاریخ، ج۴، ص۸۲؛ الفتوح، ج۳، ص۱۴۳؛ وقعه‌الطف، ص۲۶۵؛ اللهوف، ص۲۰۳ تا ۲۰۷؛ بحارالانوار، ج۴۵، ص۱۱۹؛ تاریخ طبری، ج۵، ص۴۵۹؛ فرسان‌الهیجاء، ج۱، ص۲۴۸؛ ارشاد، ج۲، ص۱۱۷؛ مقتل‌الحسین خوارزمی، ص۵۹؛ انساب‌الاشراف، ج۳، ص۴۱۴؛ خصال شیخ صدوق، ج۲، ص۲۶۹؛ مقتل‌الحسین مقرم، ص۲۶۷. 🆔 @qasas_school
🔰 حرکت به سمت شام 🔶 یزید تصمیم گرفت کاروان اسیران را به شام بیاورد تا از این طریق قدرت‌نمایی کرده و پیروزی تاریخی امویان بر هاشمیان را در حافظه همگان حک کند. لذا دستور داد اسیران را در شهرهای مسیر کوفه تا دمشق بچرخانند. از سوی دیگر به حاکمان شهرهای مختلف دستور دادند که بساط شادی را برای مواجهه با کاروان اسیران مهیا کنند. قافله راه افتاد و سرهای شهدا در صندوق‌هایی حمل می‌شد. به هر شهر می‌رسیدند سرها را باز به نیزه می‌زدند و چرخان و رقصان شادی می‌کردند. 🔹 اسامی فرماندهان و مجریان این نمایش عبارت بودند از: ۱- زحربن‌قیس‌جعفی(گزارشگر دربار دمشق) ۲- مخفربن‌ثعلبه ۳- شمربن‌ذی‌الجوشن ۴- خولی‌بن‌یزید ۵- شبث‌بن‌ربعی ۶- حجربن‌حصین برخی از عمربن‌سعد نیز نام برده‌اند. 🆔 @qasas_school
🔺 قافله با قریب هزارنفر از کوفه راه افتاد و با سرعت حرکت می‌کرد، هرچند در شهرها معطل همین نمایش‌ها می‌شد. 🔷 چنانچه گفتیم هدف قدرت‌نمایی امویان بود و لکن در برخی شهرها این صحنه‌ها بر مردم چنان ناگوار و گران بود که درگیری پیش می‌آمد و آنها مجبور می‌شدند وارد برخی شهرها نشده و گاه از بیراهه‌ها می‌رفتند تا مبادا قبایل بر آنها بشورند. 🆔 @qasas_school
🔺 اسامی اسیران را نیز برخی نقل کرده‌اند که مشهورترین آنها عبارتند از: ۱- امام سجاد ۲- حضرت زینب ۳- فاطمه‌بنت‌الحسین ۴- سکینه‌بنت‌الحسین ۵- حضرت رباب ۶- امام باقر 🔶 نوشته‌اند در تمام مسیر تا دمشق حضرت سجاد یک کلمه سخن نگفت و در سکوت محض بود. دست‌وپای حضرت در غل‌وزنجیر و در گردن وی طوق آهنین بود. 🔹 هیچ کس حق گریه هم نداشت و این خود حکایت از عمق قساوت قلب امویان و تابعان آنها دارد. از طرفی به اسیران شکنجه روحی و جسمی می‌دادند و از طرفی اجازه گریه هم از آنان سلب شده بود تا اینگونه فشار روحی و روانی وارد کنند. 🔸 سیدبن‌طاووس از امام باقر به عنوان یکی از شاهدان ماجرا نقل کرده که حضرت سجاد و مخدرات و زنان اهل‌بیت را بر شتران بی‌جهاز سوار کرده بودند و سر سیدالشهدا را بر نیزه کرده و نمایش می‌دادند. همین‌که کسی گریه می‌کرد، با چوب نیزه بر سر او می‌کوبیدند. 📚منابع: الارشاد، ج۲، ص۱۲۲؛ العقدالفرید، ج۴، ص۳۸۲؛ البدایه و النهایه، ج۸، ص۱۶۵؛ الفتوح، ج۵، ص۲۳۵؛ تاریخ طبری، ج۵، ص۴۶۰؛ تاریخ مدینه دمشق، ج۶۰، ص۱۰۲؛ العبرات، ج۲، ص۲۵۸؛ نفس‌المهموم، ص۴۲۳. 🆔 @qasas_school
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 منزل‌گاه اول | خرابه و دیر نزدیک فرات 📖 نقل است که اولین مکان توقف کاروان اسیران، دیر خرابه‌ای بوده که در آنجا امکان برداشتن آب و دادن علوفه به مرکب‌ها و استراحت فراهم بوده است. 🔺 سربازان یزید و بن‌زیاد بعد از خوردن غذا و نوشیدن شراب، سرهای مطهر شهدا را از صندوق‌ها بیرون آوردند و دست‌به‌دست گرداند و خندیدند و سرمستی کردند. 📖 در برخی روایات آمده که دستی غیبی بر دیوار با خون نوشت: اترجوا امه قتلت حسینا/ شفاعه جده یوم‌الحساب؟ آیا امتی که حسین را کشته، روز حساب امید به شفاعت جدش دارد؟ 🔘 بزم سربازان با این حادثه برهم خورد و وحشت‌زده سرها را به صندوق‌ها بازگردانده و به مسیر ادامه دادند. 📖 در برخی روایات آمده که راهبی گفت این جمله ۵۰۰سال قبل از بعثت پیامبر شما بر دیوار این دِیْر نگاشته شده بود. 📚 منابع: بحارالانوار، ج۴۵، ص۱۲۵؛ المناقب، ج۴، ص۶۱؛ لهوف، ص۱۷۳؛ تاریخ‌الخمیس، ج۲، ص۳۳۳، ینابیع‌الموده، ج۳، ص۱۴. 🆔 @qasas_school
🔰 منزل‌گاه دوم| نزدیک قادسیه 📍دومین منزل‌گاهی که کاروان اردو زد، نزدیک قادسیه بود. همان سرزمین مشهوری که سال‌ها قبل‌تر شاهد جنگ میان مسلمانان و سپاه یزدگرد سوم ساسانی بود. جایی حدودا ۱۵ فرسنگی کوفه. 📜 حادثه‌ی خاصی را در این منزل گزارش نکرده‌اند جز صدور اشعاری از ام‌کلثوم که به احتمال زیاد زبان حال شاعران در روزگاران بعدی باشد. 📚 منابع: مقتل ابی‌مخنف، ص۱۱۰؛ معالی‌السبطین، ج۲، ص۱۲۱. 🆔 @qasas_school
🔰 منزل‌گاه سوم | جصّاصه 🛎 وقتی کاروان به این دهکده رسید، سربازانی به حاکم تکریت خبر رساندند که ما به این دهکده تحت حکومت تو درمی‌آییم. سر یک شورشی با ماست و اسیرانی از اهلش. برای ما علوفه و آذوقه تدارک ببینید. ✝ مسیحیان منطقه شنیدند که این کاروان حامل سر پسر پیامبر است. انجیل به دست گرفته و صلیب آویخته از شهر بیرون آمدند و بر فراز تپه‌ای به نام "خضراء" ایستادند. با نمایان شدن کاروان اسیران بر ناقوس‌های همراه خویش نواختند و فریاد زدند: ما از این قوم که فرزند دختر پیامبر خود را کشته‌اند، بیزاریم. ⛔️ اینگونه از ورود سربازان به شهر برای نمایش قدرت و تحقیر اسیران جلوگیری کردند. 📚منابع: مقتل ابی‌مخنف، ص۱۱۲؛ معالی‌السبطین، ج۲، ص۱۲۲؛ ینابیع‌الموده، ج۳، ص۸۹. 🆔 @qasas_school
🔰 منزل‌گاه چهارم| شهر تکریت 📖 برخی معتقدند آنچه از مواجهه مسیحیان با کاروان گفته شده، به شکلی دیگر در شهر تکریت اتفاق افتاده است. 🔔 حاکم تکریت برای ورود کاروان، دستور داد شهر را بیارایند و طبالان بر طبل‌ها بکوبند و بساط شادی راه بیاندازند. ✝ مردی مسیحی به اهالی شهر که عمدتا مسیحی و نصرانی بودند خبر داد این کاروان حامل سر پسر پیامبر اسلام است. ⛪️ مردم به خانه‌ها و کلیساها رفتند و درها را بستند و ناقوس‌ها را به نشانه اعتراض به صدا درآوردند. 🚫 اینگونه شهر بساط شادی را برچید. سربازان اموی ترسیدند وارد شوند. مبادا از در و دیوار بر آنها سنگ ببارد. 📚 منابع: وسیله‌الدارین، ص۳۷۰؛ معالی‌السبطین، ج۲، ص۱۲۲. 🆔 @qasas_school
🔺 تا اینجای قصه‌ی منازل از کوفه تا دمشق می‌توان گفت سیاست اموی مبنی بر استفاده از کاروان اسیران در راستای اهداف خویش، با شکست مواجه شده است. مردم نه تنها با روایت امویان مبنی بر شکست یک شورشی همراهی نکرده‌اند که بعکس دنبال حقیقت گشته و آن را یافته‌اند. 🔶 سیاستی که خشونت بزاید، رسوایی به بار می‌آورد. شبیه سیاست‌های سکولارها در دوران مشروطه که خشونت زایید. 🆔 @qasas_school
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 منزل‌گاه پنجم، ششم و هفتم 🔶 کاروان در منزل اعمی درنگ کوتاهی کرده و سپس در دیر عروه که صومعه‌ای برای مسیحیان بود توقف نموده و بعد از استراحت کوتاهی به سوی منزل صلیتا (یا صلینا) حرکت می‌کند. 🔹 درباره وقایع این منزل اخیر نوشته‌اند که سربازان اموی صدای گریه‌ای را می‌شنیدند اما گریه‌کننده‌ها را نمی‌دیدند. صدا مرثیه‌خوانی می‌شنیدند و مرثیه‌خوان‌ها را نمی‌دیدند. سپس گفته‌اند این گریه و مرثیه‌خوانی جنیان بوده است. در اینکه چقدر چنین وقایعی حقیقت دارد، میزانی برای سنجش موجود نیست جز اینکه بگوییم در منابع معتبر نیامده است. 🔶 البته سربازان قصد داشتند در این منزل باز به نمایش و مانورهای تبلیغاتی بپردازند که مردم منطقه صلیتا با نثار کردن لعن و نفرین خویش بر حاملان سرها، فضا را برای حضور سربازان اموی ناامن کردند و آنها ترجیح دادند وارد روستاهای منطقه نشوند. 📚 منابع: مقتل ابی‌مخنف، ص۱۱۳؛ وسیله‌الدارین، ص۳۷۱. 🆔 @qasas_school
🔰 به مناسبت سالروز شهادت امام سجاد ✍🏻 روح‌الله شمسی کوشکی 🔻تجربه یک "زن" از زندگی در خانه امام سجاد علیه‌السلام 🔵 «یزید بن معاويه» به «مسلم بن عقبه» فرمان داد تا اهل مدینه را قلع و قمع کند و حادثه‌ای به نام واقعه «حرّه» رقم خورد که لکه‌ی سیاهی است در پیشانی تاریخ اسلام. پس از این واقعه مدینه ویران شد و در این برهه‌ی زمانی امام سجاد کارهای مهمی برای بازسازی روانی مردم مدینه صورت داد. 🔺از جمله آنکه حضرت سرپرستی ۴۰۰ زن بی سرپرست و بی خانمان که شوهران خود را از دست داده بودند را عهده‌دار شد و به آنها در خانه‌هایش پناه داد! 🔵 نقل است یکی از آن زن‌ها می‌گفت: «به خدا! زندگی‌ای که در خانه این مرد شریف (امام سجاد) داشتم را در خانه پدر و مادرم نداشتم!!» 🔴 لَمَّا وَجّهَ يزيدُ بنُ معاويةِ مسلمَ ابنَ عُقبَةِ لاستِباحَةِ أَهلِ المَدينةِ َضَمَّ عليُّ بنُ الحُسَينِ عَلَيهمَا السَّلامُ إِلی نَفسِهِ أَرْبَعَمائةٍ ضائنةً بحَشَمِهِنَّ يَعولُهُنَّ إلى أَنْ تُقُوِّضَ جَيشُ مُسلِمِ، فَقالَت إمرأةٌ منهُنَّ: مَا عِشتُ وَ اللَّهِ بَینَ أبَوَيَّ بِمثلِ ذلكَ الشَّريفِ 📚 منبع: ربیع الأبرار، زمخشری _سنی مذهب_ ج۱، ص ۴۲۷. 🆔 @qasas_school
🔰 امام سجاد و مواجهه با ارتجاع 🔶 حضرت سجاد کنیزی داشت. او را آزاد کرد و سپس از وی خواستگاری نموده و با موافقت آن بانو، با وی ازدواج کرد. 🔹 خبر به عبدالملک خلیفه مروانی-اموی رسید. نامه‌ای به حضرت نوشت و تحقیر و تمسخر کرد. به گمان خویش نقطه ضعفی یافته بود که با آن بر حضرت سجاد، بزرگ‌مرد بنی‌هاشم و امامِ تشکیلات شیعه خُرده بگیرد. 🔸 باید درنظر داشت که وضعیت جامعه‌ی توحیدی مدنظر پیامبر به جایی رسیده بود که رسما در مدینه تجارت برده رونق داشت و کودکان و کنیزکان را می‌خریدند و برای غنا و رقاصی در مجالس آموزش می‌دادند و این یک تجارت پرسود بود. 🔹 در چنین وضعیتی خانواده‌های اصل و نسب‌دار در جامعه‌ی اسلامی، نگاهی بس حقارت‌آمیز به کنیز و غلام داشتند. خود را در مرتبه‌ای والا از انسانیت دیده و کنیزان را در بهترین حالت شهروند درجه‌دویی می‌انگاشتند که کاری و توانی جز مبادرت به دلقک‌بازی و رقاصی و سرگرم کردن اهالی عیش و نوش ندارند. 🔸 آن‌قدر این وضعیت ناراحت‌کننده رواج دارد که خودِ عبدالملک از کنیزش صاحب پسری شد و همواره پسر دیگرش از زنی آزاد را بر سر آن کنیززاده می‌کوبید. به عنوان مثال در مسابقه‌ی اسب‌دوانی میان دو پسر خلیفه، پسر زن آزاد بر پسر زن کنیز برتری یافت و عبدالملک گفت: به شما گفته بودم که زاده‌ی آزاد با پس‌انداخته‌ی کنیز در هیچ چیز مساوی نیست. ‼️وقتی خلیفه نسبت به فرزند خود از کنیز اینگونه موضع تحقیرآمیزی دارد، با جامعه‌ی زیردست خود از کنیزان چگونه رفتاری خواهد داشت؟ از سویی این فرهنگ زشت طبعا از سوی حاکمان به مردم تزریق می‌شود. 🔹 حال در چنین شرایطی که افکار عمومی متأثر از حاکمیت و روندهای قانونی جاری (مثل تجارت برده) کنیز و غلام را انسان‌های بی‌ارزش قلمداد می‌کنند، حضرت سجاد ضمن ایجاد الگوی آزادسازی کنیزان و غلامان و تعلیم و تربیت دینی آنها، با یک کنیز خودش ازدواج می‌کند. 🔸 سپس در جواب نامه عبدالملک که حضرت را مورد تمسخر و تخطئه قرار داده بود، جوابی می‌دهد که ارزش‌های انسانی و دینی در جامعه یادآوری شود. 📖 حضرت می‌نویسد: "هیچ جوان‌مردی بالاتر از پیامبر نبود و ایشان معیار را انسانیت قرار داده و دختر عمه خویش را که نسبی اصیل داشت به عقد زیدبن‌حارثه، یک غلام آزاد شده درآورد و خود حضرت نیز با کنیزی ازدواج کرد." 🔹 سپس حضرت معیار پستی را ارتجاع به جاهلیت و بازگشت به دوران تاریک طبقاتی بودن جامعه دانستند. اینگونه سعی داشتند قرائت اموی-مروانی از اسلام را تخطئه کرده و قرائت اهل‌بیت از اسلام را مطرح نمایند تا مردم و نسل‌ها بدانند که اسلام فقط آن چیزی نیست که خلفای جور بدان عمل می‌کنند. 📚 منبع: الاستیعاب فی معرفه الاصحاب، ج۴، ص۱۸۴؛ اسدالغابه فی معرفه الصحابه، ج۲، ص۱۳۱؛ المناقب، ج۴، ص۱۶۲؛ عقدالفرید، ج۷، ص۱۴۰. 🆔 @qasas_school
🔰 اخلاق فردی| محبت به دایه 🔶 بنابر نقل‌های معتبر، شهربانو مادر گرامی امام سجاد اندکی پس از به دنیا آوردن پسرش علی‌بن‌الحسین وفات یافت. 🔹 از این رو امام سجاد در دامن دایه‌ی خود بزرگ شد. حضرت چنان دایه خود را دوست داشت که آن را "مادر" صدا می‌زد و چنان احترام او را نگه می‌داشت که با وی در یک ظرف غذا نمی‌خورد. 🔸 حضرت در جایی فرمود: من با مادرم در یک ظرف غذا نمی‌خورم تا مبادا من لقمه‌ای را بردارم که مادرم درنظر داشته آن را بخورد. 📚 منبع: عمادزاده، حسین، زندگانی حضرت امام حسین سیدالشهداء (ثارالله)، ص۱۲۶ - ۱۲۷؛ مقرم، عبدالرزاق، زندگانی امام زین‌العابدین (علیه‌السلام)، ص۳۵. 🆔 @qasas_school
🔰 محور ارتباطات: رحم یا سود؟ 🔶 هشام‌بن‌اسماعیل والی مدینه بود. به سبب جفای بسیار به اهل مدینه از سمت خویش توسط خلیفه مروانی-اموی عزل شد. 🔹 سپس در دستور عزل خلیفه آمده بود که هشام‌بن‌اسماعیل را در کنار منزل مروان نگه داشته تا مردم به قصاص وی بپردازند. 🔸 خود هشام اظهار می‌کند که من از هیچ کس جز علی‌بن‌الحسین نمی‌ترسم. آنقدر او را آزار داده‌ام که قصاص وی بسیار سخت خواهد بود. 🔹 خبر به امام رسید. حضرت به محل مذکور رفت. نه تنها آن فرد ضعیفِ به زبونی افتاده را قصاص نکرد که به یاران فرمود هیچ کس متعرض او نشود. سپس حضرت به او گفته بود حال که خلفای مروانی تو را رانده‌اند و بی‌پناه و بی‌پشتوانه و بی‌مال و اموالی، اگر بخواهی دست تو را خواهیم گرفت. 🔸 هشام هم در برابر این میزان از رحم و مردانگی این آیه‌ی قرآن را خوانده بود: الله اعلم حیث یجعل رسالته. (انعام/۱۲۴) خدا بهتر می‌داند که رسالت خویش را در چه خاندانی امتداد دهد. 🔺 در جامعه‌ای که سود و منفعت، روابط انسانی را تنظیم می‌کند و دوستی‌ها و برادری‌ها حول محور مادیات می‌چرخد، حضرت سجاد نشان می‌دهد که می‌توان روابط انسانی را بر پایه‌ی رحم استوار کرد که از قضاء طرح و رسالت پیامبر این الگوی از هم‌بستگی را اقتضاء می‌کرده که هشام هم فهمیده و بر زبان آورده است. ‼️همان خدایی که دستور به قصاص می‌دهد و حیات را در این حکم مهم می‌داند، بخشیدن و عفو را هم متذکر می‌شود. (ر‌.ک: مائده/۴۵) 📚 منابع: بحارالانوار، ج۴۶، ص۵۵؛ الارشاد، ج۲، ص۱۴۷؛ مناقب آل‌ابی‌طالب، ج۳، ص۳۰۱. @qasas_school