eitaa logo
مدرسه تاریخ‌اندیشی قصص
1.2هزار دنبال‌کننده
319 عکس
18 ویدیو
10 فایل
اینجا کانال مدرسه تاریخ‌اندیشی قصص است؛ محلی برای اندیشیدن در مقیاس تاریخ، با کمک قصه‌ها. + برای ارتباط با ما: 🆔 @sayyed_meysam
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 شاه هم معتقد بود در میدان موفق بوده ولی روایتِ میدان را باخته! 🔺به مناسبت ۲۶ دی‌ماه و فرار شاه مخلوع 🔶 "هنوز و همچنان این پرسش بر سر جای خود باقی است که چرا شاه در آخرین ماه‌های اقامتش در ایران و در حقیقت آخرین ماه‌های سلطنتش بدین‌گونه زبون و بی‌اراده و بی‌تفاوت شده بود؟ یقینا بیماری شاه در فرو غلطاندن او به حالت افسردگی نقش اصلی و اساسی داشت. اما مسئله دیگری هم بود و آن اینکه شاه معتقد بود که خود و خاندان او به مملکت و مردم خدمات شایان کرده‌اند و در دوران پهلوی بوده است که ایران از مدار واپس‌ماندگی و زندگی قرون وسطائی به دوران مدرن پیوسته است. به همین ملاحظه وقتی دید مردم چگونه علیه او شوریده‌اند حقیقتا سر خورده و افسرده شد و برایش باور کردنی نبود ملت در پاسخ به خدمتی که خود قائل بود به ایران و ایرانی کرده است چنین عکس‌العملی را نشان بدهد." 📚 کتاب من و خاندان پهلوی، خاطرات احمدعلی مسعود انصاری، ص۱۱۲. 🆔 @Qasas_school
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 سیدمجتبی 💠 سال1332 یک آخوند ایرانی رفت مصر و آنجا به طور اتفاقی با یک دانشجوی پزشکی ملاقات کرد. وقتی فهمید آن دانشجو فلسطینی است به او گفت: تو خجالت نمی‌کشی؟ اسرائیلی‌ها زنان و دختران شما را به اسارت می‌برند و می‌کُشند و تو اینجا پزشکی می‌خوانی؟ 💠 از آن پس آن دانشجو درس را رها کرده و بعدها بزرگترین و اولین جنبش فلسطینی ضد اشغال‌گری را تاسیس کرد. 💠 آن آخوند نواب صفوی بود و آن دانشجو یاسر عرفات. 🔺سید مجتبی میرلوحی سال 1303 به دنیا آمد و 1334 به شهادت رسید. این یعنی نواب صفوی به عنوان یکی از تاثیرگذارترین شخصیت‌های صدسال اخیر تنها 31 سال داشت. ✍ به کوشش روح‌الله شمسی کوشکی 📚 زندگی و مبارزه نواب صفوی اثر مرحوم خسروشاهی 🆔 @Qasas_school
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 اعتراف ابن‌تیمیه به فضائل امام‌جواد (علیه‌السلام) 🔹إن محمد بن عليّ الجواد كان من أعيان بني هاشم، وهو معروف بالسخاء و السؤدد. ولهذا سمّي الجواد؛ 🔸محمدبن‌علی جواد(علیه‌السلام) از بزرگان بنی‌هاشم بود. او به سخاوت و بزرگواری و آقایی معروف بود و به همین سبب «جواد» نامیده شد. 📚 منهاج السنة، ج ۴، ص۶۸، طبع جامعة الامام محمد بن سعود الاسلامیة ✍به کوشش دکتر منتظری‌مقدم 🌸 میلاد امام جواد مبارک 🆔 @Qasas_school
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 زینبِ مفسّر 1️⃣ کفر و شرک در هر دوره‌ای، رنگ تازه‌ای می‌گیرد و نیرنگ نویی رو می‌کند؛ در مقابلش، توحید و خداپرستی هم جلوه‌های جدیدی به نمایش می‌گذارد. احتمالاً اباعبدالله روز عاشورا داشت همین را به ما و تاریخ می‌گفت: «هنگامی که تعدادی از اصحاب حسین کشته شدند، او با دستش بر محاسنش زد و شروع کرد به گفتن این جمله: اشتدّ غضب الله علی الیهود اذ جعلوا له ولداً... خشم خدا بر یهود شدت گرفت آنگاه که ادعا کردند خدا، فرزندی دارد. و بر نصاری، آنگاه که تثلیث و سه‌گانه‌پرستی پیشه کردند. و بر مجوس، آنگاه که خورشید و ماه را پرستیدند. [و امروز] خشم خدا شدت گرفته بر قومی که متحد شدند برای کشتن ِ پسرِ دخترِ پیامبرشان.» (لهوف/ص 101) آن روز، کشتن حسین شده بود عین فرزندتراشی برای خدا؛ شده بود عین کفر و شرک... 2️⃣ خدا در قرآنش چند بار درباره کسانی که برایش فرزند تراشیده‌اند، صحبت کرده. اما یکجا برای آن که عمق فاجعه را نشان بدهد، عکس‌العمل طبیعت را در مقابل این ادعای کفرآمیز و شرک‌آلود توضیح داده: «تکاد السماوات یتفطّرن منه و تنشقّ الارض و تخرّ الجبال هدّاً أن دعوا للرحمان ولداً... نزدیک است که آسمان‌ها پاره پاره شوند و زمین بشکافد و کوه‌ها در هم بشکنند و فرو بریزند بخاطر این‌که برای خدا ادعای فرزند کرده‌اند.» (مریم/90) 3️⃣ می‌گویند برای زنان کوفه، تفسیر قرآن می‌گفته ولی من این نقل را در کتاب معتبری ندیده‌ام. لازم هم نیست؛ وقتی عصر عاشورا همین کار را برای همه مردان و زنان جهان و برای تاریخ انجام داده. وقتی که عینیّت توحید را دید که به زمین افتاده و شرک و کفر به او حمله‌ورند؛ وقتی کشتن حسین شده بود عین فرزندتراشی برای خدا؛ وقتی خشم خدا داشت می‌وزید، وقتی عکس العمل طبیعت را شهود کرد؛ وقتی....: «هنگامی که حسین از اسبش بر زمین افتاد، زینب از خیمه خارج شد و فریاد زد: لیت السماء اطبقت علی الارض لیت الجبال تدکدکت علی السهل... کاش آسمان بر زمین می‌افتاد، کاش کوهها تکه‌تکه می‌شدند و در دشت می‌پاشیدند» (لهوف/ص 125) زینب داشت قرآن را به روز تفسیر می‌کرد و جریان توحید را به تصویر می‌کشید... ◀️ «ان دعوا للرحمان ولدا» در سوره مریم که نتیجه‌اش، در هم ریختن آسمان و زمین و کوه‌ها بود، ایستاده بود کنار «اشتد غضب الله علی الیهود اذ جعلوا له ولدا...» و داشت «قومی که متحد شده‌اند برای کشتن پسر دختر پیامبرشان» را نگاه می‌کرد و برای زینبی اشک می ریخت که از در هم ریختن آسمان و زمین و کوهها حرف می زد... ☑️ تفسیر «شرک امروزین» را روشن‌تر از همیشه به قلب «نوّاب عامّ»برادرت بتابان؛ زینب! ✍️ حجت‌الاسلام محمدصادق حیدری 🆔 @Qasas_school
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📆 12 بهمن 57. سالروز ورود امام که به دلیل حضور گسترده مردم و رقم زدن یک واقعه تاریخی، هزاران هزار قصه در دل خود نهان کرده که هرکدامش می‌تواند منظری نو و دریچه‌ای جدید برای دیدن آن زیبایی حضور مردم باشد. 🛑 شاید یکی از حواشی پررنگ آن روز، بلیزری باشد که امام را با خود حمل می‌کرد. خودروی غول‌پیکری که راننده آن در آن روز مهم «محسن رفیق‌دوست» بود. ..اما صاحب و مالک آن خودرو که بود؟ 🏫 مدرسه تاریخ‌اندیشی قصص 🆔 @qasas_school
⁉ اما صاحب و مالک آن خودروی بلیزر معروف، فردی بود به نام علی مجمع الصنایع. شخصیتی که کمتر از او شنیده‌ایم. شاید به این دلیل که فراگیری روحیه‌ی انقلابی و ایثار در جامعه‌ی آن روز آنقدر زیاد بود که افراد پرشماری را می‌توان داخل در تاریخ ایثارگرانه‌ی انقلاب اسلامی کرد. همین پرشماری شخصیت‌ها سبب گمنامی بسیاری از شخصیت‌های دیگر و قصه‌های مهم زندگی آن‌ها شده است. از جمله همین آقای علی مجمع‌الصنایع. کسی که آن روز خودرو خود را در اختیار تیم استقبال از امام قرار داد و بعدها مخارج تحصیل تعداد قابل توجهی از دکترها و مهندس‌های دانشگاه‌های معتبر کشور را فراهم کرد. به طوری که وقتی سال 88 یعنی حدود ده سال بعد از فوت ایشان، بزرگداشتی در دانشگاه برگزار شد افراد زیاد و مهمی از جامعه نخبگانی کشور می‌گفتند: «اگر آقای مجمع‌الصنایع امکانات تحصیل ما را فراهم نمی‌کرد ما امروز در این جایگاه نبودیم. تازه ما تا وقتی ایشان زنده بود، او را نمی‌شناختیم. وقتی از دنیا رفت فهمیدیم مخارج تحصیل ما را در این سالها او پرداخت می‌کرده است.» ✅ جالب‌تر آنکه آقای مجمع‌الصنایع یک خانه چهارطبقه داشت که یک طبقه را خودش می‌نشست و در طبقات دیگر همیشه یکی از بچه‌های انقلاب سکونت داشت. اما عجیب آنکه همین مرد بعدها به دلیل مشکل مالی، مجبور می‌شود بلیزر را بفروشد. ماشینی که خودش برگی تاریخی به شمار می‌رفت... اکنون نه در تاریخ که پیکره‌اش در جغرافیای شهر هم گم شده است. 📚 منبع: کتاب برای تاریخ می‌گویم، ص34. 🏫 مدرسه تاریخ‌اندیشی قصص 🆔 @qasas_school
اسقف مانوکیان در صف اول 🔺 در آن روز مهم، امنیت فرودگاه کاملا در دست ستاد استقبال از امام بود. رفیق‌دوست می‌گوید: برای جلوگیری از ورود افراد ناشناس کارت‌هایی برای شناسایی چاپ شده بود. اما خلیل‌الله رضایی به زور تعدادی کارت برای سران مجاهدین گرفت. وقتی من وارد فرودگاه شدم، دیدم سران مجاهدین خلق همه بغل هم، جلوی دری که قرار بود امام وارد سالن فرودگاه بشود، در صف اول ایستاده‌اند. قیافه گرفتم و گفتم «صف اول فقط باید روحانیون باشند». بعد دست اسقف مانوکیان، بزرگ ارامنه را که در صف سوم بود گرفتم و به صف اول بردم. خود به خود مجاهدین خلقی‌ها به صف دوم و سوم رفتند. 🔸 اینجا نکته جالبی وجود دارد که نه تنها اقلیت‌های دینی که بزرگان آنها نظیر اسقف مانوکیان در مسیر انقلاب اسلامی با مردم مسلمان ایران همراه بودند. این همراهی در طول تاریخ انقلاب اسلامی، در موارد بسیار دیگری هم دیده می‌شود و نشانه‌ی این است که آرمان‌های انقلاب اسلامی، به قدری جهان‌شمول است که هر انسان آزاده‌ای را مجذوب می‌کند. 🔷 البته در سویه دیگر ماجرا می‌بینیم آنها که با اهداف و آرمان‌های انسانی انقلاب همراه نبودند، فوری از کشور خارج شدند. مانند بخشی از یهودیان طرفدار رژیم خونخوار اسرائیل که با اعلام نگرانی اسرائیل از بازگشت امام به وطن، روز 13 بهمن 1357 ایران را به مقصد اسرائیل ترک کردند. 🏫 مدرسه تاریخ‌اندیشی قصص 🆔 @qasas_school
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📆 از صبح سیزده بهمن (مانند چنین روزی) مردم برای دیدار و ملاقات با امام به مکان اسکان امام هجوم آوردند. فشار جمعیت بسیار بالا بود و زنان در کنار مردان حاضر بودند. برای اداره بهتر جمعیت، صبح برای حضور مردان و عصر برای حضور زنان اختصاص یافت. با این حال فشار چنان زیاد بود که مرتب افرادی بیهوش می‌شدند. مثلا روز دوم چند ده نفر از بانوان غش کردند. ♦ شورای انقلاب مطلب حضور پرشور زنان و ماجرای بیهوشی و... را به امام انتقال دادند و پیشنهاد کردند دیدار بانوان با امام متوقف شود. اما امام فرمود: «شما فکر می‌کنید اعلامیه‌های من یا سخنرانی‌های شما شاه را بیرون کرد؟ شاه را همین بانوان بیرون کردند! چرا می‌خواهید ملاقات‌شان را قطع کنید؟ بروید وسیله‌ی آسایش‌شان را فراهم کنید». 🔰 شاید اگر به مدیریت بسیاری از آقایان در طول این مسیر تاریخ نگاه کنیم، نسبت به زنان همین‌گونه برخورد شده. به جای آنکه امکان حضور و رفع مشکلات آنان فراهم شود، با نادیده گرفتن آنها و پاک کردن صورت مسئله درصدد مدیریت بوده‌اند و بوده‌ایم. چیزی درست در جهت خلاف مطالبه خمینیِ امام! 📚 منبع: کتاب برای تاریخ می‌گویم، ص36 🏫 مدرسه تاریخ‌اندیشی قصص 🆔 @qasas_school
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰قصه‌ی دولت موقت 🔶 در شامگاه ۱۴ بهمن ۱۳۵۷، جلسه مهمی با حضور اعضای شورای انقلاب اسلامی در اقامتگاه امام در دبستان علوی شماره ۲ در خیابان عین الدوله (ایران) برگزار شد که تا ساعت ۱۱ شب ادامه داشت. در این جلسه مهندس بازرگان به عنوان نخست وزیر تعیین شد و حکم وی در تاریخ ۱۵ بهمن ۵۷ صادر گردید. 🔷 سپس مراسمی در آمفی تئاتر مدرسه علوی برای اعطای حکم نخست‌وزیری وی برگزار شد. این مراسم با حضور جمع زیادی از خبرنگاران داخلی و خارجی با سخنان امام آغاز گردید. 🔸 امام در بخشی از سخنان خود تاکید کردند که انتخاب مهندس بازرگان به پیشنهاد و نظر شورای انقلاب بوده است: "ایشان وزرای خود را تعیین می‌کنند و به ما معرفی می‌کنند تا شورای انقلاب ما که پیشنهادش و نظرش این بود که ایشان رئیس دولت باشد، وزرای‌شان را بررسی می‌کنند و ان‌شاءالله مسائل به طور سهل و خوبی انجام بگیرد." 🔹 امام سپس تلویحا بختیار را از مخالفت با دولت موقت بر حذر داشتند. پس از پایان سخنان امام، حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی متن فرمان نخست وزیری بازرگان را قرائت کرد. متنی که نکات بسیار مهمی را در خود دارد.. 🆔 @Qasas_sachool
🔰متن کامل حکم امام بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏ ۶ ربیع الاول ۱۳۹۹ ه.ق جناب آقاى مهندس مهدى بازرگان‏! بنا به پیشنهاد شوراى انقلاب، برحَسَب حق شرعى و حق قانونى ناشى از آراى اکثریت قاطع قریب به اتفاق ملت ایران که طى اجتماعات عظیم و تظاهرات وسیع و متعدد در سراسر ایران نسبت به رهبرى جنبش ابراز شده است، و به موجب اعتمادى که به ایمان راسخ شما به مکتب مقدس اسلام و اطلاعى که از سوابقتان در مبارزات اسلامى و ملى دارم، جنابعالى را بدون در نظر گرفتن روابط حزبى و بستگى به گروهى خاص، مأمور تشکیل دولت موقت مى‏نمایم تا ترتیب اداره امور مملکت و خصوصاً انجام رفراندم و رجوع به آراى عمومى ملت درباره تغییر نظام سیاسى کشور به جمهورى اسلامى و تشکیل مجلس مؤسسان از منتخبین مردم جهت تصویب قانون اساسى نظام جدید و انتخاب مجلس نمایندگان ملت بر طبق قانون اساسى جدید را بدهید. مقتضى است که اعضاى دولت موقت را هر چه زودتر با توجه به شرایطى که مشخص نموده‏ام تعیین و معرفى نمایید. کارمندان دولت و ارتش و افراد ملت با دولت موقت شما همکارى کامل نموده و رعایت انضباط را براى وصول به اهداف مقدس انقلاب و سامان یافتن امور کشور خواهند نمود. موفقیت شما و دولت موقت را در این مرحله حساس تاریخى از خداوند متعال مسألت مى‏نمایم. روح اللَّه الموسوی الخمینى‏ 🔺نکته‌ی اول آنکه امام امکان انتخاب دولت را مبتنی بر آراء و نظر مردم می‌کند که در تظاهرات اعلام نموده‌اند. اگر این پشتوانه‌ی مردمی نباشد، گویی مشروعیت(شرع و قانون) تعیین دولت ولو موقت یا صدور حکم وجود ندارد. جالب آنکه امام درعین آنکه باوری به بازرگان ندارد، لکن نظر شورای انقلاب را می‌پذیرد و از مشروعیت برآمده از آراء مردم، این نظر کارشناسی را فعلیت می‌بخشد. این تلفیق ولایت و ساختارپذیری امام، که صحیح‌ترین تفسیر اسلام از منظر امام هم محسوب می‌شد، بی‌بدیل‌ترین حادثه‌ی تاریخ ایران بود که هنوز توسط رهبرانقلاب امتداد دارد. 🔺نکته‌ی دوم آنکه بازرگان به واسطه‌ی تعهدش به مکتب اسلام و سپس به دلیل مبارزات اسلامی و ملی، امکان حضور در چنین جایگاه خطیری را دارد. این یعنی باور به یک مکتب و سپس مبارزه برای تحقق آن، معیار تعیین صلاحیت است. 📚صحیفه امام، ج‏۶، ص: ۵۴ و ۵۵. 🆔 @Qasas_sachool
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰امام کاظم و مبارزه با چه چیز؟ |یکم ✍🏻 سیدمیثم میرتاج‌الدینی ⁉️ تاریخ چه تصویری از هارون عباسی نشان می‌دهد؟ 🔶 هارون عباسی شخصیتی است که: روزی صد رکعت نماز می‌خواند. از اموال شخصی هزار درهم صدقه می‌داد (جدای از زکات). اگر به حج می‌رفت صد نفر از فقیهان را با خود می‌برد و اگر حج نمی‌رفت سیصد نفر را با مخارج خودش به حج می‌فرستاد. بسیار بخشنده بود و اهل احسان. فرهیختگان و شعرا و ادیبان و اهل علم و فقاهت نزد او جایگاه والایی داشتند. اهل بگو مگو نبود و از هر آنچه که ثواب نداشت دوری می‌کرد. 🔷 هارون، بسیار انعطاف پذیر و روادار بود و به اوضاع مردم توجه ویژه داشت به گونه‌ای که به صورت ناشناس به بازار می‌رفت و میان مردم آمدوشد می‌کرد. رقیق القلب و احساساتی بود و هنگام شنیدن وعظ، بسیار گریه می‌کرد. دوران حکومت او وضع اقتصاد و معیشت مردم بسیار خوب بود و علم به طرز چشم‌گیری پیشرفت کرد. او همچنین عزت زیادی به مسلمانان و قلمرو خود بخشید به طوری که بسیاری از پادشاهان اروپایی آرزو و سعی داشتند به او نزدیک شده و با مملکت او ارتباط برقرار نمایند. 🔶 علاوه بر این همسر هارون نیز شخصیت بسیار بارزی به شمار می‌رفت. اگر او امروز زنده بود بی شک جزء چهره‌های برتر و از زنان شاخص جهان شناخته می‌شد. از وی یعنی زبیده، در منابع تاریخی به عنوان زنی دیندار، اصیل زاده، زیباروی، محبوب، نیکوکار، خیِّر و با نفوذ یاد شده است. 🔷 زبیده، محافلی برای اجتماع هنرمندان، علماء، اطبّاء، شعراء و ادباء ایجاد کرد و نسبت به فرهیختگان برخورد شایسته‌ای داشت. خود او اهل شعر و فرهنگ و علم بود. همچنین صد کنیز داشت که همه حافظ قرآن بودند و او نیز روزانه وقتی را به قرائت قرآن اختصاص می‌داد. 🔶 همچنین درباره زبیده گفته‌اند: بسیار اهل بخشش به زاهدان، نیکوکاران، فقرا و بیچارگان بود. علاوه بر این اهتمام فراوانی داشت بر عمران و آبادی و وقف و ساخت بناها و مراکز عام‌المنفعه و احیای قنات‌ها و ... . او یکی از زنان موثر در عرصه سیاست و به عنوان یک فعال مهم اجتماعی نیز به شمار می‌رفت. ⁉️ باتوجه به این تصویر از هارون و همسرش، به نظر شما چرا امام کاظم با چنین خاندان فرهیخته، اهل عبادت، بخشنده و خیّر، سیاست‌مدار، اهل تدبیر، رونق دهنده به مملکت و تمدن ساز و علاقمند به شعر و ادب و علم مبارزه باید می‌کرد؟‌ ادامه👇 🆔 @Qasas_sachool
🔰امام کاظم و مبارزه با چه چیز؟ |دوم 🔷 مبارزه امام کاظم با هارون عباسی، مبارزه اسلام ناب با اسلام اشرافیت و اسلام تبعیض و تزویر بود. اگر دقت کنیم امروز هم این اسلام به صورت پررنگی با هارون‌ها و زبیده‌ها و اشرافیتش حضور دارد. در یک عبارت، حکومت هارون یعنی: توسعه منهای عدالت. پیشرفت مادی بدون تعالی و رشد. آبادانی شهر و ویرانی انسان. 🔶 لذا باید روی دیگر چهره‌ی هارون در تاریخ را دید. پیرامون مجمع‌الاضدادی هارون آمده: همین هارونی که در مجلس وعظ اشک چشمش خشک نمی‌شد، هنگام خشم نیز خون بی گناهان را می‌ریخت. او حتی نزدیک‌ترین و خادم‌ترین وزیران خودش مانند خاندان برمکی را قتل‌عام کرد. همین هارونی که صدقه می‌داد و خیّر روزگار خویش بود، دست خودش و حکومتش تا آرنج در جیب بیت‌المال و اموال مردم فرو‌ می‌رفت. 🔷 نمونه‌ای از ریخت‌وپاش‌های دربار عباسی عبارتند از: 1⃣ زبیده به شدت به مال‌اندوزی و رفتارهای اشرافی علاقه داشت. برای مثال فرشی برای او بافته بودند که با طلا و یاقوت و زمرد بر آن تصاویر حیوانات و پرندگان منقوش بود. اثاث و ظروف زبیده عمدتا از جنس طلاهای مرصع بود و لباس‌هایش از پارچه‌های زربفت گران‌بها تهیه می‌شد. وجود پرده‌های حریر یا شمع‌های عنبرین و کفش‌های جواهرنشان و زیورآلات افسانه‌ای برای او مکرر ذکر شده است و همواره آرایشی می‌کرده که دیگر زنان اشراف شبیه او نباشند. 2⃣ مقرری زبیده از بیت‌المال را پنجاه هزار درهم ذکر کرده‌اند. گویا هارون و زبیده به غذاهای جدید علاقه زیادی داشتند و مخارج سفره‌ی آنها گاه ده هزار درهم بوده است. 3⃣ پیرامون مراسم عروسی هارون و زبیده نوشته‌اند: بهترین لباس‌ها و جواهرات به عنوان هدیه داده می‌شد. مراسم ولیمه‌ی بسیار عجیب و متنوعی داشت به طوری که مخارج عروسی را 1میلیون و 380هزار درهم نوشته اند که به پول امروز، میلیاردها تومان می‌شود. همچنین آمده هارون مروارید بر سر عروس می‌ریخت و حضار جمع می‌کردند. این همه در حالی بود که برخی از شدت فقر در قلمرو اسلامی سر گرسنه بر بالین می‌گذاشتند. 🔶 همچنین زبیده کنیزان زیباروی زیادی داشت که دستور داده بود لباس مردانه بپوشند. اگر پیش‌تر خواندید کنیزان حافظ قرآن داشت، باید بدانیم کنیزکان رقاصه و آوازه‌خوان فراوان دیگری نیز داشت که آنها را در اختیار امین فرزندش قرار می‌داد. یا آنکه همین هارون که فرهیختگان را ارج می‌نهاده، عالِم بی‌نظیر و بلامنازع زمان یعنی موسی‌بن جعفر را سالها در غل‌وزنجیر کرد. توجه آنها به تعریب یا همان عربیزده کردن اسلام و قلمرو اسلامی نیز می‌طلبید که به شعر و فرهنگ عربی روی خوش نشان دهند. حمایت وی از فقها و علماء از این رو بود که قرائت رسمی از اسلام، به قرائتی عباسی تبدیل شده و امامان شیعه و در نتیجه علم عالمان آل‌محمد به حاشیه رود. 🔷 ..و چه سخت بوده مبارزه با خلیفه‌ای که به شدت اهل شوآف است و رسانه‌های رسمی و تریبون های مهم و بودجه‌های کلان در اختیار اوست تا هرگونه می‌خواهد از خودش تصویر بسازد. با این حال هارون عباسی با آن همه قدرت، آنقدر از امام کاظم و تشکیلات وسیعش ترس داشت که اول او را زندانی و سپس به شهادت رساند. چرا که حضرت خاری بود در چشم اسلام اشرافی (بخوانید اسلام آمریکایی). رهبر انقلاب در این راستا می‌فرماید: ما خیال میکنیم موسی‌بن‌جعفر علیه‌السلام، یک آقای مظلوم بی سر و صدای سر به زیری در مدینه بود و رفتند او را زندانی کردند و بعد مسموم کردند، از دنیا رفت، همین و بس. قضیه این نبود. قضیه یک مبارزه‌ی تشکیلاتی، یک مبارزه‌ای با داشتن افراد زیاد در تمام آفاق اسلامی بود. 23/01/1364 📚 منابع: تاریخ طبری، ج8،ص347. طقوش، محمد سهیل، دولت عباسیان، ص88و89. زرکلی، الاعلام، ج3، ص42. ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج10، ص271. 🆔 @Qasas_sachool
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰روزهای پس از بعثت 🔷 تصور کنید جوانی یتیم را می‌شناسید که در جوّ قبیله‌ای شهر، بی‌پدر و بی‌پناه همواره ناچار بر سر سفره‌ی کسان خویش روزگار گذرانده و اکنون که در آستانه‌ی چهل سالگی است، مغموم و مغبون از توان رفته و افسرده از ناتوانی در جلب نظر بزرگان ثروتمند قبیله‌ی خویش و لبریز از حس عقب‌ماندگی از سایر هم‌سالان، لاجرم به شبانی مشغول است. همچنین شنیده‌اید این اواخر از شدت افسردگی به غاری در دل کوه خزیده و روزها را در آنجا شب می‌کند. 🔶 یک روز هم از خواب بیدار می‌شوید و می‌شنوید این مرد در نقطه‌ای از شهر ایستاده و حرف‌های عجیبی می‌زند. هرچه گوش می‌سپارید که از حرف‌هایش سر در آورید بیشتر گیج می‌شوید. سر در گوش دوست و همراهی می‌برید و از او می‌پرسید: ماذا قال؟ این مرد چه می‌گوید؟ او هم گیج و منگ نگاه‌تان می‌کند و شانه را به نشانه ندانستن بالا می‌اندازد. 🔷 هر روز این بازی تکرار می‌شود و حرف‌های آن مرد عجیب‌تر. مرد مدعی حرف نو و جدید است و وعده‌ی برتری بر کسراها و قیصرها را می‌دهد و بر نظم سیاسی-اجتماعی سرزمینش می‌توپد. آخر مگر نه این است که مدعیان سخن صواب و جدید، از سرزمین‌های متمدن می‌آیند نه از پشت کوه و از دل غار؟! آیا جز این است که او چون قدرت کسراها و قیصرها را هرگز ندیده و از جاه و جلال و شکوه امپراتوری‌های بزرگ دنیا بی‌خبر است، خوش‌خیالانه افسانه می‌بافد و فریب می‌فروشد و توجه می‌خرد؟! 🔶 عجیب‌تر آنکه مخالفانش که در مقام ردّ و انکار حرف‌های اویند، بزرگان قومند. آنهایی که یک قبیله را سر سفره خویش می‌نشانند و اعتبارشان چنان زیاد است که از نهر تا بحر آنها را به اسم و رسم می‌شناسند. دنیادیده‌هایی که دنیا در خانه‌ی آنها ذلیلانه زانو زده و سالهاست کعبه و مناسک زیارتی و خیل عظیم زائرانش در کف با کفایت آنها اداره می‌شود. 🔺آن مرد محمد بود و آن مخالفان، اکثر قریب به اتفاق بزرگان ثروتمند و صاحب نام و دارای اعتبار قریش. تو باشی و چنین وضعی، به کدام سو مومن و به کدام سخن کافر می‌شوی؟ پ.ن: آیا به راستی موقعیت محمد در مکه و تصویری که از وی در اذهان بود چنین بود که در این متن بدان اشاره رفت؟ 🆔 @Qasas_school
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 ایرانی‌ها چه رؤیایی در سر دارند؟ 🔶 میشل فوکو، نظریه‌پرداز فرانسوی و از چهره‌های مطرح و نام‌آشنا که تأثیر قابل توجهی بر حوزه‌های مختلف دانشی گذاشته در روزهای منتهی به انقلاب اسلامی دوبار به ایران آمد. یکبار ۲۵ شهریور تا ۲ مهر ۱۳۵۷ و دیگری ۱۸ تا ۲۴ آبان ۱۳۵۷. 🔹 نتیجه‌ی این حضور و درک از نزدیک وقایع منتشر شده از جمله در کتابی با عنوان "ایرانی‌ها چه رؤیایی در سر دارند؟" 🔶 او در بخشی از روایت خویش می‌گوید: "وقتی از ایران آمدم، سوالی که همه از من می‌کردند این بود:《این انقلاب است؟》من جوابی نمی‌دادم، اما دلم می‌خواست بگویم: نه! به معنی ظاهری کلمه، انقلاب نیست؛ یعنی نوعی از جا برخاستن و برپا ایستادن نیست، قیام انسان‌های دست خالی‌ای است که می‌خواهند باری را که بر پشت همه‌ی ما، به ویژه بر پشت ایشان، بر پشت کارگران نفت، این کشاورزان مرزهای میان امپراتوری‌ها سنگینی می‌کند از میان بردارند؛ بار نظم جهانی را. شاید این نخستین قیام بزرگ بر ضد نظام‌های جهانی باشد، مدرن‌ترین و دیوانه‌وارترین صورتِ شورش... همه می‌دانند این مردم در واقع چیز دیگری بیش از عبور از نظام سلطنتی به جمهوری می‌خواهند. در حیطه‌ی سیاست، چنین جنبشی را در کجا باید نشاند؟ جنبشی که نمی‌گذارد انتخاب‌های سیاسی پراکنده‌اش کنند، جنبشی که در آن نَفَس مذهبی دمیده شده است که بیش از آنکه از عالم بالا سخن بگوید به دگرگونی این دنیا می‌اندیشد." 🔹 پ.ن: غرب و نظریات متکثرش در حیطه‌ی تحلیل انقلاب‌ها اگرچه از فهم انقلاب اسلامی بسیار عاجز بوده و هست ولی گویا فوکو توانسته بود تا حدی به عظمت کاری که داشت خبر از آغاز تغییر جهان را می‌داد، نزدیک شود..! 📚منبع: ایرانی‌ها چه رؤیایی در سر دارند؟ میشل فوکو، مترجم: حسین معصومی همدانی، ص آخر. 🆔 @Qasas_school
🔰ماجرای افسوس برانگیز | به مناسبت ۵ مارس، سالروز مرگ استالین من افسوس می‌خورم که چرا بعضی از جوان‌های ما با این ماجراها آشنا نیستند! شما بیست سال بعد از انقلاب اکتبر- یعنی سال ۱۹۳۷ - شوروی را نگاه کنید؛ اینها را من و امثال من یادمان است؛ دیکتاتوری سیاه استالین بر شوروی در آن بیست سال حاکم بود، که صدهاهزار آدم به جرم مخالفت با حکومت استالین - یا توهّم مخالفت - اعدام و نابود شدند! و چند برابر آن در سیبری، تبعید شدند و چه شدند! تمام رؤسای سطح اول انقلاب، یکسره به‌وسیله‌ی کسانی که بعداً وارث آنها بودند، اعدام، یا فراری شدند و عده‌ای در تبعید کشته شدند! شما خود شوروی را هم که در ۱۹۳۷ نگاه کنید، می‌بینید که آن اوج دیکتاتوری سیاه استالین است. این دیکتاتوری، با حفظ مبانی انقلاب نبوده؛ یعنی استالین، یک تزار واقعی بود. فقط از خانواده‌ی رُمانف نبود، فرد دیگری بود؛ اما یک تزار و یک پادشاه مطلق بود! من گمان نمی‌کنم هیچ پادشاهی که در قصر «کرملین» حکومت کرده بود، به قدر استالین پادشاهی کرده باشد! چون او هم در همان قصر و با همان تشریفات و همان امکانات و همان زندگی و این‌ها بود. استالین، تنها چیزی که از انقلاب حفظ کرد، آن نیم‌تنه‌ای بود که تا آخر عمرش به شکل یک فرم می‌پوشید که تا بالا دکمه می‌خورد! آن را هم به مُجردی که مرد، اعقابش - همان چند نفری که بودند - کنار گذاشتند و هیچ چیز دیگر نماند؛ تمام شد! از انقلاب، فقط اسمش ماند؛ اگرچه از اول هم که انقلاب شد و سرکار آمده بودند، حکومت کارگری، فقط اسم بود! 📚بیانات رهبر انقلاب در دیدار شرکت‌کنندگان در همایش آسیب‌‌شناسی انقلاب‌ ۱۳۷۷/۱۲/۱۵ 🆔 @Qasas_school
🔰 من استالین نیستم! گفته شد که بعضی نظرات کارشناسی می‌دهند که با نظر رهبری مخالف است، می‌گویند آقا این ضد ولایت است. من به شما عرض بکنم؛ هیچ نظر کارشناسی‌ای که مخالف با نظر این حقیر باشد، مخالفت با ولایت نیست؛ دیگر از این واضح‌تر؟! من استالین نیستم که بنشینم یک سری حرف بزنم بعد یک عده‌ای را بیاورم بنشینند آنها را تئوریزه کنند، کار کارشناسی، کار علمی، کار دقیق به هر نتیجه‌ای که برسد، آن نتیجه برای کسی که آن کار علمی را قبول دارد، معتبر است؛ به هیچ وجه مخالفت با ولایت فقیه و نظام هم نیست. البته گاهی اوقات میشود که این حقیر خودش در یک زمینه‌ای کارشناس است؛ بالاخره ما هم در یک بخشهائی یک مختصر کارشناسی‌ای داریم؛ این نظر کارشناسی ممکن است در مقابل یک نظر کارشناسی دیگر قرار بگیرد؛ خیلی خوب، دو تا نظر است دیگر؛ کسانی که می‌خواهند انتخاب کنند، انتخاب کنند. به هر حال هیچگاه اعلام نظر کارشناسی و نظر علمی، معارضه و مبارزه و مخالفت و اعلام جدائی از رهبری و ولایت و این حرفها به حساب نمی‌آید و نباید بیاید. 📚 بیانات رهبرانقلاب در تاریخ ۹۱/۵/۱۶ 🆔 @Qasas_school
🔰 ولایتعهدی امام رضا؛ به مناسبت روزهای آغازین ماه رمضان(1) 🔷 روزهای اول ماه رمضان، ایام انتصاب امام رضا به ولایتعهدی است توسط مامون عباسی. در اینکه دقیقا چه روزی انتصاب رخ داده اختلاف بسیاری وجود دارد. اما آنچه در دیدگاه شیعیان مسلّم است، تحمیلی بودن قضیه ولیعهدی است به چند نشانه: 1⃣ بیان حضرت رضا آن‌گاه که مامون ولایتعهدی را به حضرت پیشنهاد می‌کند: «إِنْ‏ كَانَتْ‏ هَذِهِ‏ الْخِلَافَةُ لَكَ‏ وَ اللَّهُ‏ جَعَلَهَا لَكَ فَلَايَجُوزُ لَكَ أَنْ تَخْلَعَ لِبَاساً أَلْبَسَكَ اللَّهُ‏ وَ تَجْعَلَهُ لِغَيْرِكَ وَ إِنْ كَانَتِ الْخِلَافَةُ لَيْسَتْ لَكَ فَلَايَجُوزُ لَكَ أَنْ تَجْعَلَ لِي مَا لَيْسَ لَك‏» اگر لباس خلافت را خداوند به تن شما کرده، پس جایز نیست که این لباس را از تن درآورده و به دیگری دهید. اما اگر این لباس خلافت از آنِ شما نیست پس جایز نیست که چیزی که مال شما نیست را به دیگری بدهید. در این بیان ظریف حضرت هم غصبی بودن خلافت توسط عباسیان را متذکر شده و هم به صورت ضمنی ولایتعهدی را نمی‌پذیرد. 2⃣ حضرت در سفر به سمت مقر حکومت مامون عباسی، هیچ یک از افراد خانواده را با خود نبرد و وداعی بسیار غمگین داشت. از «حسن بن علی وشّاء» نقل شده که امام(علیه السّلام) به من فرمود: «إِنِّي حَيْثُ‏ أَرَادُوا الْخُرُوجَ‏ بِي‏ مِنَ‏ الْمَدِينَةِ جَمَعْتُ عِيَالِي فَأَمَرْتُهُمْ أَنْ يَبْكُوا عَلَيَّ حَتَّى أَسْمَعَ ثُمَّ فَرَّقْتُ فِيهِمْ اثْنَيْ عَشَرَ أَلْفَ دِينَارٍ قُلْتُ: أَمَا إِنِّي لَا أَرْجِعُ إِلَى عِيَالِي أَبَداً»؛ (موقعی که می‌ خواستند مرا از مدینه بیرون ببرند، افراد خانواده‌ ام را جمع کرده و دستور دادم برای من گریه کنند تا گریه آنها را بشنوم. سپس دوازده هزار دینار در میان آنها تقسیم کرده و گفتم من دیگر به سوی شما باز نخواهم گشت. همچنین مرحوم «صدوق» از «معول سجستانی» آورده: «زمانی که پیکی برای بردن امام رضا(علیه السّلام) به خراسان وارد مدینه شد، من در آنجا بودم. امام(علیه السّلام) به منظور وداع از رسول خدا(صلّی اللّه علیه و آله) وارد حرم شد، او را دیدم که چندین بار از حرم بیرون می‌ آمد و دوباره به سوی مدفن پیغمبر باز می‌ گشت و با صدای بلند گریه می‌ کرد. من به امام(علیه السّلام) نزدیک شده و سلام کردم و علّت این موضوع را از آن حضرت جویا شدم. در جواب فرمود: من از جوار جدّم بیرون رفته و در غربت از دنیا خواهم رفت». 3⃣ حضرت رضا(علیه‌السلام) به برخی از اصحاب خود ماجرای تحمیلی بودن ولایتعهدی را متذکر شده بود. از «عبدالسلام هروی» نقل شده: «وَ اللهِ مَا دَخَلَ الرِّضَا(علیه السّلام) فِي هَذَا الْأَمْرِ طَائِعاً»؛ قسم به خدا امام رضا(علیه السّلام) به میل خود در این امر وارد نشد. 4⃣ امام رضا(علیه‌السّلام) شرط کرد تا در صورت پذیرش ولایتعهدی، هیچ‌ گونه مداخله‌ای در امور سیاسی و جاری نداشته باشد: «وَ أَنَا أَقْبَلُ‏ ذَلِكَ‏ عَلَى‏ أَنِّي‏ لَا أُوَلِّي‏ أَحَداً وَ لَا أَعْزِلُ‏ أَحَداً وَ لَا أَنْقُضُ رَسْماً وَ لَا سُنَّةً وَ أَكُونُ فِي الْأَمْرِ مِنْ بَعِيدٍ مُشِيراً». من این امر را می‌پذیرم با این شرط که کسی را به کاری نگمارم، کسی را از مقامش عزل نکنم، رسم و روشی را نقض نکنم و فقط از دور، مورد مشورت قرار گیرم. 📚 منابع: عیون اخبار الرضا(علیه السّلام)، همان، ج 2، ص138 و ص140 و ص218؛ نور الأبصار في مناقب آل بيت النبي المختار، شبلنجى، ص 143؛ الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، ص 310؛ الکافی، ج 1، ص 487؛ روضة الواعظین، ص 224 - 225؛ إعلام الورى بأعلام الهدى، طبرسى، ص 320؛ بحارالانوار، ج 49، ص 34 - 35؛ حیاة الامام الرضا(علیه السّلام)، ص347؛ اثبات الوصية، مسعودى، ص 203؛ مسند الامام الرضا(علیه السّلام)، ج 1، جزء 2، ص 169؛ روضة الواعظين و بصيرة المتعظين، فتال نيشابورى، ص 223. 🆔 @Qasas_school
🔰 ولایتعهدی امام رضا؛ به مناسبت روزهای آغازین ماه رمضان(2) موضوع مهم دیگر آنکه هرچند ولایتعهدی، توری بود که مامون برای امام رضا پهن کرده بود تا از این طریق بتواند ماهی خود را صید کرده و افکار عمومی ایرانیان و محبان اهل‌بیت پیامبر را با خود همراه نماید، لکن به دلیل برخورد هوشمندانه امام رضا، برکاتی برای تشیع امامی به همراه داشت. از جمله مواردی که در بیان خود حضرت رضا(علیه‌السلام) تبلور یافته است: 1⃣ آشکار شدن فضیلت ائمه بر سایرین پس از سالها مبارزه حکومتی با اهل بیت؛ «اَلْحَمْدُ لِلَّهِ‏ الَّذِي‏ حَفِظَ مِنَّا مَا ضَيَّعَ‏ النَّاسُ‏ وَ رَفَعَ مِنَّا مَا وَضَعُوهُ حَتَّى لَقَدْ لُعِنَّا عَلَى مَنَابِرِ الْكُفْرِ ثَمَانِينَ عَاماً وَ كُتِمَتْ فَضَائِلُنَا وَ بُذِلَتِ الْأَمْوَالُ فِي الْكَذِبِ عَلَيْنَا وَ اللَّهُ يَأْبَى لَنَا إِلَّا أَنْ يُعْلِيَ ذِكْرَنَا وَ يُبَيِّنَ فَضْلَنَا» سپاس خدای را که آنچه مردم از ما تباه کرده بودند، حفظ فرمود و قدر و منزلت ما را که پایین برده بودند، بالا برد. هشتاد سال بر بالای چوب‌ های کفر ما را لعن و نفرین کردند، فضایل ما را کتمان نمودند و دارایی‌ هایی در دروغ بستن به ما هزینه شد و خداوند، جز بلندی یاد ما و آشکار شدن فضل ما را نخواست. 2⃣ رسمیت یافتن حق خلافت امامان شیعه؛ «إِنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عَضَدَهُ‏ اللَّهُ‏ بِالسَّدَادِ وَ وَفَّقَهُ‏ لِلرَّشَادِ، عَرَفَ مِنْ حَقِّنَا مَا جَهِلَهُ غَيْرُهُ ....‏ وَ إِنَّهُ جَعَلَ إِلَيَّ عَهْدَهُ وَ الْإِمْرَةَ الْكُبْرَى إِنْ بَقِيتُ بَعْدَه» امیر المؤمنین [یعنی مأمون] که خدا او را در رفتن راه راست کمک کند و در استقامت امرش توفیق دهد، آنچه از حق ما را که دیگران انکار کرده بودند به رسمیّت شناخت. او ریاست کل و خلافت را برای من واگذاشت اگر بعد از او زنده ماندم. 3⃣ باز شدن فضا برای ائمه پس از اختناق شدید دوره‌ی هارون عباسی؛ مانند حضور امام رضا در گفتگوهای علمی و مناظره‌های بین ادیان و مذاهب که به وضوح برتری علمی و فکری و معرفتی امامان شیعه را بر سایرین نمایش می‌داد. 4⃣ گرایش یافتن جریان‌های مردمی از اهل سنت به سمت اهل بیت به عنوان خاندان علم و تقوا؛ این گرایش چنان بود که مردم حضرت رضا را «مجدد راس مائه ثانیه» خواندند. یعنی حضرت دین اسلام را احیاء کرده و این لقب به واسطه باور اهل سنت به این موضوع بود که در هر قرن، به دنبال سستی و رخوت و مردگی اسلام در میان مردم، خداوند یک مجدّد و مصلح می‌فرستد تا با احیاء معارف حق، جامعه اسلامی را احیاء کند. 📚 منابع: تاریخ طبری، ج7، ص139؛ المنظم، ابن جوزی، ج10، ص94؛ الکامل فی‌التاریخ، ج6، ص326؛ عیون اخبار الرضا، همان، ج 2، ص146 و ص162. 🆔 @Qasas_school
🔰 ولایتعهدی امام رضا؛ به مناسبت روزهای آغازین ماه رمضان(3) 🔶 برخی منابع تاریخی معتقدند مامون عباسی پیرامون ماجرای ولایتعهدی مدت زمان طولانی با حضرت رضا(علیه‌السلام) مکاتبه و نامه‌نگاری می‌کرد و چنانچه پیش‌تر گفته شد، حضرت حاضر به پذیرفتن این انتصاب نبود و نمی‌خواست بازیچه دست حکام عباسی قرار بگیرد و به ابزاری برای تثبیت قدرت مامون بدل شود. 🔷 در همین حین برخی شیعیان به گمان آنکه اگر حضرت رضا قضیه ولایتعهدی را بپذیرد، این آغاز گشایش‌های مختلف از جمله دستیابی به قدرت و ثروت برای آنهاست، از نپذیرفتن ولایتعهدی گلایه‌ می‌کردند. از جمله وقتی «محمّد بن ابی عباد» با لحن اعتراض‌ آمیزی به آن حضرت گفت: چرا مسئولیت ولایتعهدی را نپذیرفته و از موقعیت استفاده نمی‌کنید (تا به ما هم نفعی برسد)؟ امام فرمود: اگر این کار به دست من بود و تو نیز همین موقعیت را نزد من داشتی، حقوق تو از بیت المال برابر حقوق مردم عادی می‌ شد. «مَا كَانَتْ‏ نَفَقَتُكَ‏ إِلَّا فِي‏ كُمِّكَ وَ كُنْتَ‏ كَوَاحِدٍ مِنَ‏ النَّاسِ». 🔶 این فرمایش امام رضا یعنی نباید به حکومت و قدرت به چشم یک موقعیت برای استفاده یا سوءاستفاده مادی نگریست. چرا که مسئولیت حکومتی به معنای اعطای فرصت بهره‌برداری مادی نیست و نگاه جایزه‌وار داشتن به مناصب غلط است. از این رو اگر حضرات معصومین به حکومت می‌رسیدند، مسئولیت اطرافیان آنها زیادتر می‌شد نه آنکه به سان سلاطین و پادشاهان، طبقات نزدیک به آنها از رانت و جایزه بهره‌مند شوند. ⁉ به راستی چقدر مدیران و مدیریت‌های اتوبوسی و کیف‌کش‌های آنها، شبیه امام رضا فکر و عمل می‌کنند؟ 📚 منبع: عیون اخبار الرضا(علیه السّلام)، همان، ج 2، ص90. 🆔 @Qasas_school
🔰به مناسبت ۲۵ اسفندماه، سالروز رحلت حجت‌الاسلام سیداحمدخمینی یکی از مهم‌ترین حوادث عمر سیداحمد خمینی مواجهه وی با منتظری بود. او نامه‌ای طولانی به منتظری نوشت که در بخشی از این نامه می‌خوانیم: امام با کمال بزرگواري شما را خواستند و شما در جلسه‌ای در منزل اينجانب که سران سه قوه و آقای نخست وزير بودند شرکت کرديد. از ابتدا معلوم بود که به شما گفته بودند که زير بار هيچ پيشنهادی نرويد تا آقا مهدی را آزاد کنند چرا که با همه با خشونت برخورد کرديد. امام در اين جلسه با تواضع بسيار از شما خواستند: "که اعتصاب خود عليه نظام را بشکنيد." به شما گفتند: آيا شما ماها را دشمن خود می‌دانيد؟ يقيناً اين را نمی‌توانيد بگوئيد." بعد با حالت بسيار صميمی و گرم فرمودند: "من از شما خواهش می‌کنم که اين کارها را کنار بگذاريد و مشغول کار خود بشويد." قبول نکرديد. فرمودند: "من ارادت به شما دارم، من مخلص شما هستم، از اين مريد و مخلص خود قبول بفرماييد و به کار خود مشغول شويد." با کمال خشونت گفتيد "لا يکلّف الله نفساً الا وسعها". در اين هنگام من به دوستان نگاه کردم ديدم همگي از شرم و حيا سرهاشان را پايين انداخته‌اند و آقای خامنه‌ای اشک در چشمان‌شان بود آقای رفسنجانی و من در جلو امام به شما گفتيم که شما قائل به ولايت فقيه هستيد و بقول خودتان 700 صفحه پيرامون آن مطلب نوشته‌ايد، چرا گوش به حرف امام نمی‌هيد؟ باز همان جمله "لا يکلف الله نفساً" را به زبان آورديد و امام با خونسردی به شما نگاه می‌کردند. مسلم، وسواسان خناس به شما گفته بودند که نبايد کوتاه بياييد تا آقا مهدی [سیدمهدی هاشمی] را آزاد کنند. 🆔@Qasas_school