eitaa logo
قطعه شهدا 🇮🇷
616 دنبال‌کننده
102 عکس
33 ویدیو
1 فایل
رهبر معظم انقلاب : من عقیده‌ی راسخ دارم بر اینکه یکی از نیازهای اساسی کشور، زنده نگه داشتن نام شهدا است. ۱۳۹۳/۱۱/۲۷ ارتباط با ما : @modire_khoob مجموعه ما : 🕊| @mohtasham_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
وصیتنامه ی خواندنی شهید مدافع حرم اینجا خلوتی برای آرامشِ قلب شماست❤️‍🩹
هدایت شده از قطعه شهدا 🇮🇷
ان‌شاءالله روزمون رو با یک صفحه نور برکت بدیم✨
4_5852481029197009709.mp3
3.48M
توصیه مهم حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «هر روز حتماً یک صفحه قرآن بخوانید» هدیه به شهید عباس بابایی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید عباس بابایی ، چهارم آذر 1329، در شهرستان قزوین به دنیا آمد. پدرش اسماعیل و مادرش فاطمه نام داشت. تا پایان دوره کارشناسی در رشته علوم و فنون نظامی درس خواند. سرلشگر خلبان بود. سال 1353 ازدواج کرد و صاحب دو پسر و یک دختر شد. پانزدهم مرداد 1366 ، با سمت فرمانده اطلاعات عملیات در سردشت توسط نیروهای عراقی هنگام پرواز بر اثر اصابت گلوله ضد هوایی به گردن، سینه و دست، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است. اینجا خلوتی برای آرامشِ قلب شماست❤️‍🩹
شرطی که امام خمینی(ره) برای شهید بابایی گذاشت ؛ چند استکان بشور!! سال‌های پر تب و تاب دفاع مقدس است... سال‌های خون و آتش و دود... شهید بابایی، خلبان شجاع، پاکباخته و فدایی اسلام و انقلاب به دیدار حضرت امام می‌رود و در حالی که جاذبه ملکوتی امام روح و روانش را تسخیر کرده است خطاب به حضرت ایشان می‌گوید:- امام عزیز! می‌خواهم به گونه‌ای که در کار جنگ خللی پیش نیاید چند روزی به مرخصی بروم. اجازه می‌فرمائید؟ - در بحبوحه جنگ کجا می‌خواهید بروید؟ - من در دهه اول محرم برای شستن استکان چای عزاداران به هیئت‌های جنوب شهر که مرا نمی‌شناسند می‌روم. مرخصی را برای آن می‌خواهم و گوش به زنگم که بلافاصله بعد از اعلام نیاز به جنگ بازگردم. - به یک شرط اجازه مرخصی می‌دهم. - هر چه بفرمائید با جان و دل می‌پذیرم. به این شرط که هنگام شستن استکان‌ها به نیت من هم چند استکان بشویی. اینجا خلوتی برای آرامشِ قلب شماست❤️‍🩹
6.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🤍🫂 🔹نتونستم بهش نگم که چقدر وجودش آرامش بخشه🥲💕" قهربودیم😡 درحال نمازخوندن بود.. نمازش که تموم شد هنوز پشت به اون نشسته بودم.🧎‍♂ کتاب شعرش رو برداشت و با یه لحن دلنشین شروع کرد به خوندن ولی من بازباهاش قهربودم! کتابو گذاشت کنار بهم نگاه کرد و گفت: ➕غزل تمام،نمازش تمام، دنیا مات سکوت بین من و واژه ها سکونت کرد! بازهم بهش نگاه نکردم اینبارپرسید: عاشقمی؟😉 سکوت کردم.. گفت: ➕عاشقم گر نیستی لطفی بکن نفرت بورز بی تفاوت بودنت هرلحظه آبم میکند🤨 دوباره با لبخند پرسید: عاشقمی مگه نه؟ گفتم:نه گفت: ➕لبت نه گوید و پیداست میگوید دلت آری.... که اینسان دشمنی یعنی که خیلی دوستم داری😌 زدم زیرخنده، و روبروش نشستم😁 دیگه نتونستم بهش نگم که وجودش چقد آرامش بخشه...🫀 بهش نگاه کردم و ازته دل گفتم..‌ خداروشکرکه هستی ..🤲🏻 🖇روایت عاشقانه از همسر شهید عباس بابایی اینجا خلوتی برای آرامشِ قلب شماست❤️‍🩹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
PRHIZ048.mp3
2.52M
سورهٔ مبارکه فتح شب پانزدهم به نیابت از شهید عباس بابایی