eitaa logo
شهید ابوالحسن یزدانی♡:)
60 دنبال‌کننده
332 عکس
219 ویدیو
1 فایل
سلام بر تربت پاک شهدا سلام بر انسانهای پاکی که از خون پاک شهدا حمایت و حفاظت می کنند. سلام بر شما! گروه شهید ابوالحسن یزدانی با مدیریت دختر شهید اغاز میکند🐬😇 کنار ما بمونید تا از فعالیت های گروه بهره ببرید🙂🤝 تبادل به ایدی مراجعه کنید👈 @nameless313
مشاهده در ایتا
دانلود
امر به معروف و نهی از منکر برای آقا هادی مهم بود - نامگذاری شبستان مسجد محله‌مان به عنوان «گنج هادی» به موضوع امر به معروف و نهی از منکر برمی‌گردد. این فریضه خیلی برای آقا هادی مهم بود. پایگاه بسیج مسجد محله می‌گفتند وقتی در پایگاه می‌خواستیم تذکر بدهیم و مطلبی را به نونهالان و نوجوانان آموزش دهیم، آقا هادی به صورت تک‌تک، بچه‌ها را به شبستان مسجد می‌برد و چهره به چهره با آن‌ها صحبت می‌کرد و این مسئله برای آقای هادی مهم بود اگر نکته و تذکری در باب امر به معروف و نهی از منکر قرار است گفته شود آن را به صورت تنهایی و محرمانه با آن نونهال و نوجوان‌ها مطرح می‌کرد تا خدای نکرده آبروی کسی نرود. یا آن کسی که مورد امر به معروف یا نهی از منکر قرار گرفته بود جبهه نگیرد و نتیجه عکس حاصل نشود.
إلزام الناصب (عن تنزيه الخاطر) سئل الصادق عليه السلام عن سبب القيام عند ذكر لفظ القائم من ألقاب الحجّة عليه السلام، قال: لأنّ له غيبة طولانيّة، و من شدّة الرأفة إلى أحبّته ينظر إلى كلّ من يذكره بهذا اللقب المشعر بدولته و الحسرة بغربته، و من تعظيمه أن يقوم العبد الخاضع لصاحبه عند نظر المولى الجليل إليه بعينه الشريفة، فليقم و ليطلب من اللّه جلّ ذكره تعجيل فرجه. سوال شد از حضرت صادق علیه‌السلام از سبب قیام کردن هنگام بردن لفظ قائم که از القاب حضرت حجّت است، حضرت در حکمت این امر اینگونه فرمودند که: «غیبت ایشان [امام زمان] طولانی است و چون رأفت و مهر امام به کسانی که دوستش دارند، زیاد است، هرکس او را به این لقب ـ که اشاره به دولت ایشان دارد و حسرت بر غربت ایشان را می‌رساند ـ یاد کند، امام به او نظر می‌کند و از جمله چیز‌هایی که نشان تعظیم است،برخاستن بنده هنگام نگاه کردن مولا به او است. 📚 منتخب الأثر لصافي ج٣ ص٢٢٦
📝 اولین باری که با هم بیرون رفتیم، گلزار شهدا بود. پنج نفر بودیم. همانطور که به قبور مطهر شهدا سر می‌زدیم، به مزار شهید نیری رسیدیم. یکی از ما گفت: کی روضه می‌خونه؟ همه‌ی ما بهانه آوردیم که روضه نخونیم. اما آرمان داوطلب شد. از او پرسیدیم: چه روضه‌ای می‌خونی؟ گفت: روضه خانم رقیه سلام‌الله‌علیها... خیلی حضرت رقیه(س) را دوست داشت...🥀
🔶اگر این را بخورید شهید می شوید! یک شب چغندر پخته بودند که مجید گفته اگر این را بخورید شهید می شوید. بعضی از آنها نخورده بودند. همه آنهایی که خورده بودند شهید شده بودند و آنها که برگشته اند امروز خیلی ناراحت بودند. 🔶بچه 17ساله که در کما بود را شفا داد سجاده مجید هنوز بعد از 2 سال بوی حرم حضرت رقیه(س) را می دهد. بچه 17ساله که در کما بوده را شفا داده است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📩 آخرین سفری که با هم رفتیم، سفر قم و جمکران بود. داخل اتوبوس هم موقع رفت و هم موقع برگشت کنار هم نشسته بودیم. روضه‌ای از حضرت رقیه(سلام الله علیها) رو کلیپ کرده بودند که دختر بچه‌ها این شعر: حالا اومدی حالا که دیگه رقیه افتاده از پا اومدی رو می‌خوندند... آرمان از این کلیپ خیلی خوشش اومده بود و می‌گفت: خیلی گریه کردم، خیلی قشنگ بود... آرمان عاشق حضرت رقیه(س) بود.❤️
نیت کنیم که تا شب ثواب تمام کارهایی که میکنیم رو هدیه کنیم به یک ... بیاد شهید سیف الله شیعه زاده❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️شستن دیگ ها... آقا حامد سال ها تو هیئت فاطمیه (س) طالقانی تبریز به عزاداری مشغول بود. وقتی ایام محرم می شد یکی از چرخ های مخصوص حمل باندها رو برای خودش بر میداشت و وظیفه حمل اون چرخ رو به عهده می‌گرفت. با عشق و علاقه خاصی هم این کار رو انجام می داد. وقتی عاشورا می شد برای هیئت چهار هزار تا نهار میدادیم که حامد منتظر می شد همه کم کم برن... تا کار شستن دیگ ها رو شروع کنه... با گریه و حال عجیبی شروع به کار می کرد... بهش میگفتن آقا حامد شما افسری و همه میشناسنتون بهتره بقیه این کارو انجام بدن. می گفت: "اینجا یه جایی هست که اگه سردارم باشی باید شکسته شوی تا بزرگ بشی" و همینطور می گفت: "شفا تو آخر مجلسه، آخر مجلسم شستن دیگ هاست و من از این دیگ ها حاجتم رو خواهم گرفت" که بالاخره این طور هم شد...
این شهید بزرگوار در سوریه دو چشم و دو دست خودشون رو از دست دادن و بدنشون پر از ترکش بود... ایشون رو در ایران در بیمارستان بقیه‌الله تهران بستری کردند و بعد از چند روز به شهادت رسیدند.
این شهید بزرگوار نحوه شهادت خودشون رو نقاشی کرده بودن...💔😭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام و رحمت این شهید بزرگوار عاشق حضرت عباس بودن و مثل حضرت عباس شهید شدن...💔
🙏🏻❤️
💔تنها آرزو... گفت: «توی دنیا بعد از شهادت فقط یک آرزو دارم: اونم اینکه تیر بخوره به گلوم». تعجب کردیم. بعد گفت: «یک صحنه از عاشورا همیشه قلبمو آتیش می زنه؛ بریده شدن گلوی حضرت علی اصغر» والفجر یک بود که مجروح شد. یک تیر تو آخرین حد گردنش خورده بود به گلوش. وقتی می بردنش عقب، داشت از گلوش خون می آمد. می گفت: آرزوی دیگه ای ندارم مگر شهادت...
♦️خواب امام زمان رو دیدم... به شهید برونسی پیشنهاد کرده بودیم مسئولیت فرمانده تیپ را قبول کند. و هرچه اصرار کردیم ایشان قبول نکردند ، یک روزی آمد گفت : مسئولیت تیپ را قبول می کنم. دلیلش را پرسیدم گفت : دیشب خواب امام زمان(ع) را دیدم. ایشان گفتند این مسئولیت را قبول کن شما می توانید.
🔴با حضرت زهرا سلام الله صحبت می‌کرد... همسر شهید برونسی می‌گوید:«از خواب پریدم، کسی داشت گریه می‌کرد . چند لحظه‌ای درنگ کردم کم‌کم متوجه شدم صدا از راهرو می‌آید جایی که عبدالحسین خواب بود. رفتم داخل راهرو حدس زدم عبدالحسین بیدار است و دعا می خواند اما وقتی دیدم خواب است، دقت که کردم متوجه شدم با مادرش حرف می زند به "حضرت فاطمه زهرا (س) می‌گفت مادر،" حرف که نمی‌زد ناله می‌کرد؛ اسم دوستان شهیدش را می‌برد مانند مادری که جوانش مرده باشد به سینه می‌زد. ناله‌اش هر لحظه بیشتر می‌شد. ترسیدم همسایه‌ها را بیدار کند؛ هیجان زده گفتم عبدالحسین... عبدالحسین ... عبدالحسین... یک دفعه از خواب پرید صورتش خیس اشک بود. گفتم از بس که رفتی جبهه دیگه در خواب هم فکر منطقه‌ای؟ گویی تازه به خودش آمد ناراحت گفت چرا بیدارم کردی؟با تعجب گفتم شما اینقدر بلند صحبت می‌کردی که صدایت همه جا می رفت. پتو را انداخت روی سرش و گوشه‌ای کز کرد. گویی گنج بزرگی را از دست داده بود. ناراحت تر از قبل نالید" آخر چرا بیدارم کردی"؛ آن شب خواستم از قضیه خوابش سر در بیاورم ولی تا آخر مرخصی‌اش چیزی نگفت و راهی جبهه شد.»
شهید برونسی روز قبل از عملیات بدر روحیه عجیبی داشت. مدام اشک می ریخت، علت را که پرسیدم آقای برونسی گفت: دارم از بچه ها خداحافظی می کنم چرا که خوابی دیده ام. سپس افزود: به صورت امانت برای شما نقل می کنم و آن اینکه: در خواب بی بی فاطمه زهرا (سلام الله علیها) را دیدم که فرمودند: فلانی! فردا مهمان ما هستی، محل شهادت را هم نشان داد. همین چهار راهی که در منطقه عملیاتی بدر (پد)فرود هلی کوپتر است و به طرف نفت خانه و جاده آسفالت بصره _ الاماره می رود و من در همین چهار راه باید نماز بخوانم تا وقتی که به سوی خدا پرواز کنم... و بالاخره نیز این خواب در همان جا و همان وقتی که گفته بود، به زیبایی تعبیر شد. و خود سردار شهید، شهادتین را خواند و بدینگونه عاشقی، فرهیخته ، تا خدا پر کشید
14.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥داستانی از توسل شهید عبدالحسین برونسی 🎙حجت الاسلام عالی شهید برونسی کی بود که ۵ تن آل عبا اومدن عیادتش؟؟؟😭💔 👇🏻روایت همسر بزرگوارشون رو بخونید👇🏻
در یکی از عملیات‌ها، انگشترم را نذر کردم با خودم گفتم «اگر انشاءالله به سلامتی برگرده، همین انگشتر رو می‌اندازم تو ضریح امام رضا (علیه‌السلام)». شهید برونسی در همان عملیات مجروح شد، اما زخمش زیاد کاری نبود تا به مرخصی بیاید، اثر همان زخم هم از بین رفته بود، کاملاً صحیح و سالم به خانه برگشت. روزی که همسرم آمد، جریان نذر انگشتر را گفتم و گفتم «شما برای همین سالم اومدین» خندید و گفت «وقتی نذر می‌کنی، برای جبهه نذر کن» پرسیدم «چرا؟!» گفت «چون امام هشتم احتیاجی ندارند، اما جبهه الان خیلی احتیاج داره؛ حالا هم نمی‌خواد انگشترت رو ببری حرم بندازی». از دستش دلخور شدم اما چیزی نگفتم، حرفش را مثل همیشه گوش کردم. شهید برونسی را با هواپیما به مشهد آوردند، حالش طوری نبود که بشود به خانه بیاوریمش. از همان فرودگاه، او را به بیمارستان برده بودند. به ملاقات رفتم، وقتی برگشتیم، در راه، جریان انگشتر را از بردارم پرسیدم، چشمهایش پر از اشک شد و آهسته آهسته شروع کرد به گفتن: «وقتی ما رسیدیم بالای سرش، هنوز به هوش نیامده بود. موضوع را اول از هم تختی‌هاش شنیدیم؛ می‌گفتند توی عالم بیهوشی داشت با پنج تن آل عبا (علیهم السلام) حرف می‌زد، آن هم با چه سوز و گدازی! پرسیدیم شما خودتون حرف‌هایش را شنیدید؟ گفتند بله، اصلاً تک‌تک آن بزرگوارها را به اسم صدا می‌زد.😭 وقتی به هوش آمد، جریان را از خودش پرسیدیم. اولش که طفره رفت، بعد خیلی گرفته و غمگین شروع کرد به گفتن؛ توی عالم بیهوشی، دیدم پنج تن آل عبا (علیهم‌السلام) بالای سر من تشریف آوردند. احوالم را پرسیدند و با من حرف زدند دست می‌کشیدند روی زخم‌های من و می‌فرمودند عبدالحسین خوش‌گذشته، انشاءالله زود خوب می‌شه. حاجی می‌گفت خیلی پیشم بودند وقتی می‌خواستند تشریف ببرند، یکی از آن بزرگوارها، عیناً انگشتر زنم را نشانم دادند و با لحنی که دل و هوش از آدم می‌برد، فرمودند انگشترشان در چه حاله؟ من خیلی تعجب کرده بودم. بعد دیدم فرمودند بگویید همان انگشتر را بیندازند توی ضریح». گونه‌های برادرم خیس اشک شده بود؛ حال خودم را نمی‌فهمیدم؛ حالا می‌دانستم خواست خودش نبوده که انگشتر را بیندازم ضریح؛ فرمایش همان‌هایی بود که به خاطرشان می‌جنگید و شاید هم یادآوری این نکته که هر چیز به جای خودش نیکوست...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹سرِ هر پاسدار 15هزار ، سرِ کاوه 2میلیون ! ♦️خاطره ای شنیدنی از فرمانده لشکر 24 ساله ، شهید "محمود کاوه" 🌹به مناسبت سالروز عروجش در کردستان 🕊شادی روح بلندش صلوات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️امیرحسین علیپور ورزشکار باغیرت ایرانی که در بخش پرتاب وزنه با ثبت رکورد 14.78 متر رکورد آسیا را شکست و موفق به کسب مدال طلای پارالمپیک2024 فرانسه شد، مدالش را به شهید رئیسی مظلوم تقدیم کرد. برای سلامتی و موفقیت این ورزشکار با معرفت صلوات میفرستیم اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم .
امام زمانم در تمنای نگاهت بی قرارم تا بیایی✨ در مسیرت جان فشانم گل بکارم تا بیايی✨ گروه ختم های دسته جمعی برای باز شدن گره های زندگی✨ روا شدن حاجات شخصی✨ توسل به چهارده معصوم✨ بدون هزینه به نیت سلامتی و ظهورپادشاه جهان حضرت صاحب الزمان (عج) 💞 لینک کانال https://eitaa.com/joinchat/2155873169Cca76f36c70
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هضم این ویدئو بسیار بسیار سنگینه و قلبی نورانی میخواد از دستش ندهید اللهم احفظ قائدنا الخامنه ای نشر حداکثری لطفا از نشر این ویدئو نترسید ═══✼🍃🌹🍃✼═══ 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
وقتی شما از این و آن طعنه میخورید و لاجرم به گوشه اتاق پناه میبرید و با عکس های ما سخن میگویید و اشک میریزید..😔💔 به خدا قسم این جا کربلا میشود و برای هر یک از غم های دلتان این جا تمام شهیدان زار میزنند :) | شهید سید مجتبی علم‌دآر | دورهمی لباس شخصی ها
زبان حال سکینه سلام الله علیها در شهادت علی اصغر علیه السلام ✅ از سرودهای هر کی گوشش به سخن های منه دیگه از تشنگی فریاد نزنه هر چی مرد تو ما بوده فدا شده بچه‏ ها بابا دیگه تنها شده‏ بابای ما دیگه سقا نداره بره آب برای ماها بیاره‏ من از این گوشه‏ ی خیمه می‏دیدم حرفاشو با قوم کافر شنیدم‏ بچه‏ ها دست بابا خونی شده گمونم شش ماه قربونی شده‏ عبا رو طوری رو اصغر کشیده معلومه خیلی خجالت کشیده‏ به خون فرق داداش اکبرمون به تمام گل‏های پرپرمون‏ دیگه از خیمه ‏ها بیرون نریزید جلوی چشم بابا اشک نریزید نذارید بابا خجالت بکشه هر چه از دشمن کشیده بسشه‏. شاعر : 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷✨️ السلام علیک یاصاحب الزمان" عج " السلام علیک یا فاطمه الزهرا "س " السلام علیک یا حضرت ام البنین چله شهدا با حضور خانواده شهدا⚘️✨️ ✅️💚ان شاءالله هر روز در کنار هم سبک زندگی یک شهید را مطالعه میکنیم و آن ها را الگو و سرلوحه زندگیمان قرار می دهیم که ادامه راه شهیدان راه اهل بیت علیه السلام هست و این، مسیر ظهور آقا صاحب الزمان عج ان شاءالله ✨️🍃 🔹️با ما همراه باشید و هر عزیزی را که دوست دارید در این مسیر همراه باشید لینک را ارسال کنید و دعوت کنید به کانال محفل شهدا اذکار چله👇🍃 🌺 روزی یک مرتبه زیارتنامه شهدا 🌺۱۴ ذکر زیبای الهی به رقیه س شروع چله شهدا: ۲۱ مهر ماه (ولادت آقا امام حسن عسکری علیه السلام ) 💠 لینک کانال محفل شهدا https://eitaa.com/joinchat/4042261390Ce256f6efb6