بیتأثیر بودن توطئههای کافران برای خاموش کردن دین
«وَیَأْبَى اللهُ إِلَّا أَنْ یُتِمَّ نُورَهُ»؛ و خدا اِبا و منع دارد مگر اینکه نورش را تمام و تکمیل کند. در سورهی صف تعبیرِ «خدا نورش را تمام میکند» آمده است: «وَاللهُ مُتِمُّ نُورِهِ» ولی اینجا میفرماید خداوند حاضر نیست نورش را که مستند به او است، تمام نکند.
برافروزندهی این نور، خدا است. این چراغ پُرنور به دست خداوندِ خالقِ تمام جهان، روشن شده و خدا هم هر ساعت این نور را بالاتر میبرد و به آن عظمت عنایت میکند و آن را به کمال میرساند و این شعله با تأییدات حضرت حق، رو به ازدیاد است. حال اگر در برابر این نور پُرفروغ که هرآن، در عظمت است، یک آدم بیقدرت و ضعیف بنشیند و با دهان پف کند، این کار او چقدر ناچیز است! «وَلَوْ کَرِه الْکافِرُونَ»، هرچند کافران کراهت داشته باشند و حاضر نباشند نور خدا زیاد شود.
کفر در لغت به معنای «پوشاندن» است. به دهقان که کافر میگویند، به این خاطر است که دانه را در زمین پنهان میکند. کافِر به دین، پوشانندهی دین است و کافر به نور خدا، پوشانندهی نور خدا است. خداوند متعال علیرغم میل آنها، دین خود را عظمت میدهد و روزبهروز نور حقیقت را زیادتر میکند و به آنچه آنها در دل دارند، توجّهی نمیکند.
📖 کتاب تفسیر سورهی برائت، ص 142
#تفسیر
#مطالعه
#برائت
#توبه
پیوند خرید
@qom_khamenei_ir
🔰ارادهی خداوند در گسترش روزافزون دین
🔸«يُرِيدُونَ أَنْ يُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَيَأْبَى اللَّهُ إِلَّآ أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ»؛ آیه میگوید خداوند حقیقت دین، نور اسلام و قرآن و راه آن را قهری و طبیعی قرار داده و این دین، روزبهروز در حال تکامل است که این «رو به تکامل بودن» را باید فهمید.
🔸با توجّه به این آیه، دین رو به بلوغ و ریشهدار شدن است و هر روز توسعه مییابد. ریشههای دین، مانند درخت، در اعماق جان مردم و سراسر دنیا جای میگیرد.
🔸ماهیّت تمام ادیان آسمانی چنین است؛ یعنی از روز اوّل چنین بوده که هر دینی از جانب حقتعالی آمده، در دوران خود رو به تکامل رفته است؛ مانند دین مسیح.
🔸در اسلام هم یک روز متدیّنان به دین، سه نفر بودند که به تدریج افزایش یافتند و امروز بیشتر و عمیقتر شدهاند و خداوند بنا ندارد که اجازه دهد این دین رو بِه ازدیاد نباشد.
📖 کتاب تفسیر سورهی برائت، ص 142
#تفسیر
#مطالعه
#برائت
#توبه
پیوند خرید
@qom_khamenei_ir
🔰فلسفهی مخالفت با دین در طول تاریخ
🔸مطلب قابلِ توجّه و آموزندهی دیگر اینکه، معمولاً هر وقت حرف حسابی در اجتماع زده شود، سختگیریها نسبت به آن حرف و مرام زیاد میشود و جبههی مخالفی در برابر آن قد علم میکند. این سختگیریها و سدّ راه شدنها انواع و اقسامی دارد و با صور مختلف جلوه میکند.
🔸در صدر اسلام همین یهود و نصارا چقدر کارشکنی میکردند! اوّل حبّ ریاست، آنها را وادار کرد که آن بشارتِ آمدنِ نبیّ اکرم (صلیاللهعلیهوآله) را که در کتب خود آنها بود و خود هم به آن یقین داشتند، تحریف کردند و کاری کردند که مردم در کتب آسمانی خود، سیمای حضرت را نشناسند و آن حضرت شناخته نشود.
🔸یکی دیگر از صور اختلافافکنی آنان این بود که در ذهن و فکر مسلمانان و مسیحیان، القای شبهه میکردند و حضرت را وارونه معرّفی میکردند.
🔸تحمیل جنگهایی مانند جنگ بنیقریظه و بنیقینقاع و بنینضیر تا جنگ با روم در موته و تبوک، از دیگر انواع کارشکنیهای اهلِ کتاب بود.
🔸کار آنان از تحریف کتاب شروع شد و درجهی نهایی آن، جنگهای خونین روم شرقی با اسلام بود.
📖 کتاب تفسیر سورهی برائت، ص 144
#تفسیر
#مطالعه
#برائت
#توبه
پیوند خرید
@qom_khamenei_ir
🔰دلگرمی دادن آیات در دوران غربت اسلام
🔸«يُرِيدُونَ أَنْ يُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَيَأْبَى اللَّهُ إِلَّآ أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ»... در زمان نزول این آیات، اسلام چیزی نبود، قدرتی نداشت و دشمنان در مقابل اسلام مقاومت میکردند. از کارشکنیها تا تحریف کتاب تورات، و تا جنگهای روم... محیط دین عبارت بود از یک نقطهی کوچک و یک دولت کوچک که در گوشهای از عربستان به وجود آمده بود.
🔸این آیه، آن سیزده سال و آن دولت کوچکِ موردِ تهاجم را به نوری دائمی و روشن و خورشیدی نورانی که اصل آن به خدا متّصل است، تشبیه میکند، و خدا یعنی معدن فناناپذیر. تمام قدرتها در مقابل آن نور تابناک و عالمآرا و فناناپذیر مانند پف است.
🔸این تشبیه معنادار، به ما میآموزد که دین و کلمهی حق استوار است و از اعماق فطرت انسان سرچشمه میگیرد و هر درختی که در عمق زمین ریشه داشته باشد، خشک نمیشود... اگرچه طرفداران طریق ضلالت زیادند، ولی حق پیروز است. اگر انسان پیرو حق بود، بداند این کارشکنیها در او اثر ندارد.
📖 کتاب تفسیر سورهی برائت، ص 145
#تفسیر
#مطالعه
#برائت
#توبه
پیوند خرید
@qom_khamenei_ir
🔰مفهوم غلبهی اسلام بر دیگر مکاتب
🔸ممکن است بگویید اگر خدا دین را فرستاد که بر سایر ادیان غلبه دهد پس چرا تاکنون چنین نشده است؟ از صدر اسلام تاکنون ادیانی باقی ماندهاند و حتّی در بعضی از مناطق، اسلام را از بین بردهاند؛ مانند اندلس و جاهای دیگری از آفریقا که مسلمانان را رنگ مسیحیّت دادند.
🔸نیز ممکن است بگویید این غلبه در آخرالزمان، در زمان دولت حضرت مهدی (عج) خواهد بود، و اگر بناست این غلبه در آن وقت باشد، پس دلیل سالها فاصله تا این هدف چیست و چرا همان روز اوّل این اصل را اجرا نکرد؟
🔸در پاسخ باید گفت معنای آیه این است که خداوند، پیامبر اکرم (ص) را فرستاد و دین و برنامهی هدایت و حجّت و بیّنه به او داد تا آن را بر سایر ادیان غلبه دهد و با این برنامه رنگها را ببَرد و پاک کند و خودش رنگ ثابت شود.
🔸دین خدایی برای این آمده که مردم هر شکل و برنامهای که در زندگی دارند، رها کرده، این دین و شکل را قبول نمایند. نبیّ اکرم (ص) که میآید، حرف حساب او این است که هرطور زندگی میکردید باید کنار بگذارید؛ آن برنامه برود و این برنامهای که من آوردهام، جای آن را بگیرد.
🔸هر حرف تازهای که اسلام آورده، معنایش همین است که بشر هر شکل و قالبی که در زندگی داشته، آن شکل و قالب را به هم بزند و قالب دین را قبول نماید. بنابراین خداوند هر دینی را که میفرستد، شکل زندگیها را عوض میکند؛ شکل اوّل میرود و شکل دوّم میآید. این است معنایِ «لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ».
📖 کتاب تفسیر سورهی برائت، ص 147
#تفسیر
#مطالعه
#برائت
#توبه
پیوند خرید
@qom_khamenei_ir
جامعهی دیندار آن است که دین، برنامهی زندگی افراد آن جامعه باشد
دین و آیین بشری و طاغوتی، ثبات و دوامی ندارد؛ ولی دین حق، منطبق است با سرشت عالَم و آدم؛ یعنی دینی که باقی میمانَد و اگر مردم آن را بخواهند و قبول کنند، میتواند آنها را به وجه احسن اداره کند. فرق حق و باطل همین است.
جامعهی دیندار آن است که دین، برنامهی زندگی افراد آن جامعه باشد. اگر برنامهی زندگی آنها دین بود، دین دارند. ما باید دین حق را بشناسیم تا مشرک و غیرِ مشرک را بشناسیم؛ یعنی حق از خدا ناشی میشود و بس؛ برنامه مال خدا است.
پس طرفدار دین حق، موحّد است، امّا آن که مایل است زندگیاش طبق خیال و هوس باشد، مشرک است. مخالف دین؛ یعنی مشرک. خداوند دین را آورده تا جایگزین همهی امور شود. این آیه اطمینان و امید به آیندهی بشریّت میدهد.
📖 کتاب تفسیر سورهی برائت، ص 149
#تفسیر
#مطالعه
#برائت
#توبه
پیوند خرید
@qom_khamenei_ir
شیوهی اسلام در بیان احکام
همانطور که پیش از این نیز مکرّر گفتیم، اسلام بیش از آنچه به بیانِ موضعگیری و بیان حکم، اهمّیّت میدهد، به بیان فلسفهی حکم و علّت و اهمّیّت آن، اهتمام دارد، و با این روش، زمینهی اجرای احکامش را در جامعه فراهم میکند تا احکام بخوبی اجرا شوند.
اسلام، اوّل بهترین پشتوانه را برای حکم ایجاد و وضع میکند، بعد وجه و پشتوانهی آن حکم را میفهماند تا مردم، ایمانی عمیق و بیشبهه نسبت به آن پیدا کنند. این شیوهی بیان حکم، در مسائل اجتماعی بسیار مورد اهمّیّت است.
در آیات مربوط به قتال هم، از این شیوه در بیان حکمِ قتال استفاده شده است؛ یعنی ابتدا حکمِ قتال با اهلِ کتاب را بیان میکند، سپس در توضیح علّت حکم میفرماید اگرچه اینها به ظاهر پیرو دین آسمانی هستند، ولی از روح آن دین و کتب آسمانی و حقیقت آن، جدا میباشند.
در آیهی 34 [سورهی توبه]، موضع اَحبار و رُهبان در مقابل اسلام بیان میشود؛ چه اینکه اینها، به عنوانِ متولّیان مذاهب اهل کتاب، نخستین افرادی بودند که در آن جامعه، مقابل اسلام، تشکیل موضع دادند و با اسلام به ستیز برخاستند و از این روی، اسلام از میان اهلِ کتاب، اوّل با آنها جنگ را آغاز کرد و آیهی جنگ، اوّل آنها را فرامیگیرد.
📖 کتاب تفسیر سورهی برائت، ص 152
#تفسیر
#مطالعه
#برائت
#توبه
پیوند خرید
@qom_khamenei_ir
بقای مکتب در این است که بجنگی و اگر کشته شوی، فکر تو باقی میمانَد
سنّت الهی بر این نیست که تو بخوابی و خدا صبح دشمن را ذلیل و اسیر کند. اگر واقعاً میخواهی که حرف حقّت و مکتب و ایدهات پیروز شود و دشمن خطرناک، تحت اختیارت قرار گیرد، یک راه طبیعی دارد که آن، رفتن به میدان جنگ و مقاتله با دشمن است، نه ماندن در رختخواب راحت؛ البتّه رنج دارد، زخم هست، احتمال کشته شدن هست؛ امّا غلبهی تو بر او فقط از این راه است. پیروزی فکر، اندیشه و بقای مکتب تو، در این است که بجنگی و اگر کشته شوی، بِدان که فکر تو باقی میمانَد.
بنابراین «قاتِلُوهُمْ یُعَذِّبْهُمُ اللهُ بِأَیْدیکُمْ...»، یعنی با آنها بجنگید تا خداوند آنها را به دست شما عذاب کند و آنها را ذلیل نماید و اگر چنین نکنید این کار انجام نخواهد شد. پس درحقیقت این آیه روح سهلاندیشی و سهلگرایی در مسلمانان صدر اسلام را سرکوب میکند و به یاد میآورد که رسیدن به پیروزی تنها از میدان جنگ است؛ نه در رختخواب راحت.
امیرمؤمنان دراینباره میفرماید: «لو کنّا نأتی ما أتیتم ما قام للدین عمود»؛ اگر ما هم مثل شما سستی میکردیم و از رنج میترسیدیم و به میدان جنگ نمیرفتیم، یک ستون هم برای دین برافراشته نمیشد.
📖 کتاب تفسیر سورهی برائت، ص ۷۸
#تفسیر
#مطالعه
#برائت
#توبه
پیوند خرید
@qom_khamenei_ir
دلیل انحراف اَحبار و رُهبان و ثروتمندان و تقابل اسلام با آنان
این جامعهی اَحبار و رُهبان و ثروتمندان که اسلام در این آیات (34 و 35 سوره توبه) در مقابل آنها موضعگیری کرده، چه نقشی در اجتماع داشتند و برنامهی آنها چه بود و چه موضعی در قبال اسلام گرفته بودند؟ این آیه به بیان اعمال و رفتار آنان میپردازد.
در قسمت اوّل آیه که دربارهی احبار و رهبان است، خطاب به مؤمنان و آنانی که صفت ایمان در آنان زنده است، میفرماید: به تحقیق بسیاری از احبار و رهبان که پاسبانان دین یهود و مسیح و اهلِکتابند، اموال مردم را بناحق میخورند و مردم را از راه خدا بازمیدارند: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنَّ کَثیراً مِنَ الْأَحْبارِ وَالرُّهْبانِ لَیَأْکُلُونَ أَمْوالَ النَّاسِ بِالْباطِلِ وَیَصُدُّونَ عَنْ سَبیلِ اللهِ».
قسمت دوّم آیه دربارهی پولداران است: «وَالَّذینَ یَکْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلا یُنْفِقُونَها فی سَبیلِ اللهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلیمٍ»؛ آنان را که مال انباشته میکنند و در راه خدا انفاق نمیکنند به عذابی دردناک خبر ده؛ اگرچه همین قسمت، شامل احبار و رهبان هم میشود؛ زیرا آنان ثروتمند هم بودهاند و علاوه بر پُست روحانیّت، از راه باطل، ثروت هم انباشته بودند.
تفاوت این دو گروه در مخالفت و ستیز با اسلام، در عنوان بود. ریاست و مقام در احبار و رهبان باعث شده بود آنان با اسلام جنگ کنند، و ثروت و مکنت در ثروتمندان دلیل ستیزگی آنان با اسلام بود.
📖 کتاب تفسیر سورهی برائت، ص 152
#تفسیر
#مطالعه
#برائت
#توبه
پیوند خرید
@qom_khamenei_ir
تفاوت گذاشتن بین خوبان و بدان یک قشر
🔸️یکی از مطالب مربوط به فهم آیه، این است که آیه، بسیاری از احبار و رهبان را این گونه معرّفی میکند و گویا میخواهد بگوید طبع همهی متولّیان و پاسبانان دینِ اهل کتاب این گونه نیست که در مقابل اسلام جبههی مخالف تشکیل دهند و ریاستطلبی یا مالدوستی، آنها را وادار کند که با اسلام بجنگند.
🔸️و این لطف خداوندی، و مهربانی حضرت حق است که همهی دانشمندان اهلِ کتاب را سرزنش نکرده؛ زیرا در میان آنان خوبانی بودند که ندای اسلام را پذیرفتند؛ همانند «عبدالله سلّام» که از بزرگان و ثروتمندان صاحبقبیله و دانشمند بود، که ایمان آورد و اقوام او هم از او پیروی کردند و اسلام را پذیرفتند.
🔸️این به ما میفهماند که اگر در اجتماعی عدّهای، مخالف و کجفکر و خراب بودند، نباید همه را به یک چشم نگاه کرد و نباید همه را یکی حساب کنیم، بلکه باید خوبان را از بدان جدا کرد.
📖 کتاب تفسیر سورهی برائت، صفحه ۱۵۳
#تفسیر
#مطالعه
#برائت
#توبه
✅️ @qom_khamenei_ir
نهی اسلام از کسب ثروت از راههای نامشروع
🔸️ از «اکل مال به باطل» در اسلام بشدّت منع شده است. اکل مال به باطل، یعنی کسب مال از راه نامشروع و پول درآوردن از راه حرام؛ مثل قمار و دزدی یا گرفتنِ پول مردم ازطریقِ گمراه کردن آنها یا از راه ضرر زدن به مردم با جرح و قتل، که همهی این راهها اکل مال به باطل است؛ چراکه این گونه کسبها، راه و وسیلهی صحیحی نیستند.
🔸️احبار و رهبان از چه راههایی اکل مال به باطل میکردند؟ برخی مفسّران گفتهاند آنها به عنوانِ هدیه، چشمروشنی یا عناوینی دیگر، رشوه میگرفتند و قضاوت را به نفع یک شخص تمام میکردند؛ یعنی در ازای دریافت پول از یک طرفِ دعوا، حکم را به نفع او و ضرر طرفِ مقابل صادر میکردند، یا برای عوض کردن احکام، اموالی را از مردم میگرفتند.
🔸️روش این عدّه در تغییر احکام به این صورت نبود که صریحاً نفی احکام الهی کنند و بگویند مثلاً نماز یا روزه نیست، بلکه در بیشتر موارد، اوّل زمینه را درست میکردند و کلاه شرعی برای ارتکاب حرامی مانند رباخواری و شرابخواری درست میکردند و بعد حلالی را حرام و حرامی را حلال نشان میدادند و لباس مذهب و دین به حکمی غیرِ دینی میپوشاندند.
📖 کتاب تفسیر سورهی برائت، ص ۱۵۴
#تفسیر
#مطالعه
#برائت
#توبه
✅️ @qom_khamenei_ir
برتری شهادت از زندگی
🔸️در توضیح این حقیقت، سخن فراوان است؛ امّا به اختصار میگوییم بینش اسلامی دربارهی مرگ، با نگاه مادّی دراینباره بسیار تفاوت دارد.
🔸️در نگاه مادّی، مرگ، آخر زندگی است، ولی در بینش الهی، اوّلِ فصلی عالی از زندگی. در نگاه مادّی، مرگ عبارت است از اعماق یک بیابان ظلمانی که بعد از آن چیزی نیست، عدمِ محض است؛ ولی در بینش اسلام، مرگ دریچهای است که از زندانی کوچک و تاریک به گلستانی بزرگ و مصفّا باز میشود.
🔸️حال اگر کسی موفّق شود زودتر از این فضای تاریک و دلگیر، دریچهای بگشاید و خود را به آن گلستان برساند، آیا بهتر نیست؟ به یقین این بهتر است و تنها چیزی که این دریچه را به طرفِ آن گلستان میگشاید، شهادت است.
📖 کتاب تفسیر سورهی برائت، صفحه ۲۸۷
#تفسیر
#مطالعه
#برائت
#توبه
✅ @qom_khamenei_ir