eitaa logo
کتابخانه مرکزی دانشگاه قم
1.5هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
55 ویدیو
898 فایل
تلفن : 02532103324 ایمیل: @gmail.com" rel="nofollow" target="_blank">lib.qom.university@gmail.com ارتباط با ادمین : @amirdadgar آیدی بخش امانت: @libmoradi تلفن بخش امانت: 02532103325 پایان نامه ها: ؛ 02532103327 @Pnuamani مدیر کتابخانه: @aa_ahmadloo
مشاهده در ایتا
دانلود
داستانی در این رابطه وجود دارد که منسوب به "ساندار پیچای" است . "ساندار پیچای" ، یک مهندس و مدیر اجرایی هندی تبار در حوزه فناوری اطلاعات است که از دهم آگوست ۲۰۱۵ به عنوان مدیر عامل اجرایی شرکت گوگل انتخاب شد . این داستان را "ساندار" در سخنرانی خود در گوگل بیان کرده است و " تئوری سوسک در توسعه شخصی " از آن نشأت می گیرد : در یک رستوران ، یک سوسک ناگهان از جایی پر میزند و بر روی یک خانم می نشیند . آن خانم از روی ترس شروع به فریاد میکند . وحشت زده بلند میشود و سعی ‌میکند با پریدن و تکان دادن دست هایش سوسک را از خود دور کند . واکنش او مُسری بود و افراد دیگری هم که سر همان میز بودند وحشت زده میشوند . بالاخره آن خانم موفق می شود سوسک را از خود دور کند . سوسک پر میزند و روی خانم دیگری نزدیکی او می نشیند . این بار نوبت او و افراد نزدیکش میشود که همین حرکت ها را تکرار کنند ! پیشخدمت به سمت آنها می‌دود تا کمک کند . در اثر واکنش های خانم دوم ، این بار سوسک پر میزند و روی پیشخدمت می نشیند . پیشخدمت محکم می ایستد و به رفتار سوسک بر روی لباسش نگاه میکند . زمانی که مطمئن میشود سوسک را با انگشتانش میگیرد و به خارج رستوران پرت میکند . در حالی‌که قهوه‌ام را مزه مزه میکردم ، شاهد این جریان بودم و ذهنم درگیر این موضوع شد . آیا سوسک باعث این رفتارِ هیستریک شده بود ؟ اگر اینطور بود ، چرا پیشخدمت دچار این رفتار نشد ؟ چرا او تقریباً به شکل ایده آلی این مسئله را حل کرد ، بدون اینکه آشفتگی ایجاد کند ؟ این سوسک نبود که باعث این ناآرامی و ناراحتی خانم ها شده بود ، بلکه عدم توانایی خودشان در برخورد با سوسک موجب ناراحتیشان شده بود . من فهمیدم این فریاد پدرم ، همسرم یا مدیرم بر سر من نیست که موجب ناراحتی من می شود ، بلکه ناتوانی من در برخورد با این مسائل است که من را ناراحت میکند . این ترافیک بزرگراه نیست که من را ناراحت میکند ، این ناتوانی من در برخورد با این پدیده ‌است که موجب ناراحتیم میشود . من فهمیدم در زندگی نباید واکنش نشان داد ، بلکه باید "پاسخ" داد . آن خانم‌ها به اتفاق رخ داده "واکنش" نشان دادند ، در حالیکه پیشخدمت ، پاسخ داد . واکنش ها همیشه غریزی هستند در حالی‌که پاسخ ها همراه با تفکرند ! این مفهوم مهمی در فهم زندگی است . آدمی که خوشحال است به این خاطر نیست که همه چیز در زندگیش درست است . او به این خاطر خوشحال است که دیدگاهش نسبت به مسائل درست است ... !