روز زن چون می شود کاری مکرر میکنم
یک سپه چک با ادب هدیه به مادر میکنم
میروم پاساژ ملت، میخرم انگشتری
پولِ قسط خانه را در جیب زرگر میکنم
از سرِ کوچه دو من شیرینی تر میخرم
میبرم با دسته گل تقدیم همسر میکنم
منتظر می مانم آنگه تا بیاید روز مرد
خویش را آماده ی فردای بهتر میکنم
بعد چندی چون فرا، آن روز میمون می رسد
پشتک و وارو زنان، گوش فلک کر میکنم
همسرم با بچه ها عرض ارادت می کنند
من هم از شادی در آن هنگامه محشر میکنم
می کشم بیرون ز پا ، جوراب های کهنه را
پای گند آلوده را ، شسته، معطر میکنم
بعد از آن جوراب نو پوشیده و چون کودکان
رقص پا در نزد آن ماهِ منور میکنم
می زنم از خانه بیرون مثل صبح روز عید
خون به دلهای رفیقان مذکر میکنم
هر که می بیند مرا ! گوید مبارک باشَدت
آن دروغ گنده را ، ناچار باور میکنم
وای اگر این را نگویم، پس چه گویم با شما
خوب می دانم که دارم ، خویش را ...🐴میکنم
ورنه آن انگشتر زر ، آن سپه چک ها کجا
شادی بیهوده از خود ، بی خودی در میکنم
#داود_اشرفی_مهابادی
#روز_مرد
#قمپز 😎
😎@qompoz
در سال هزار و سیصد و چند بلا
دیدیم غمی به قامت کوه دنا
در اول سال، غرق سیلاب شدیم
در آخر آن نصیب ما شد کرونا
#داود_اشرفی_مهابادی
#کرونا
#قمپز 😎
😎@qompoz