قمپز
با زبان روزه در حال تدارک افطاری ساده برای قمپز امروز هستیم. اگه نیایید کیٖ ضرر میکنه؟ ما یا شما؟
ز قمپز قسمتم این گشت دیشب
دهانِ سوخته، آشِ نخورده
#علیرضا_تیموری
@qompoz 😁
مخور مرغ و برنج و جوجه و آش
مکن غیبت، مزن تهمت، مخور ماش
خدایا میهمانی گر چنین است
شما سی شب بیا مهمان ما باش
😂 #علیرضا_تیموری 😂
@qompoz 😁
ماییم دو برادر، اصل و نسب مسلمان
هستیم بس ملازم، در حفظ دین و ایمان
کردیم ما وظایف، تقسیم در ره دین
من تارک الصلاتم، ایشان ز روزه خواران😐
#علیرضا_تیموری
@qompoz
بر خواجه ی شیراز تفاّل بزنید
از مبل به میز عسلی پل بزنید
تا پسته و آجیل نگردد غارت
خیره شده و به میهمان زُل بزنید
#علیرضا_تیموری
@qompoz
محنت گاه😂
این که باکش پُرِ از بنزین است
خودرویش شش در و لیموزین است
چون عقابی است که چشمش تیز است
خودروی دیگر او شاهین است
در لواسان دو سه ویلا دارد
باغ هایش به ری و قزوین است
داخلِ کیش دو ویلا دارد
صاحبِ وانِ پر از دلفین است
معتقد هست به شرع و آیین
شوهرِ لاله ، رز و نسرین است
همسر ِ چارم او جا افتاد
دکترِ فلسفه ، او پروین است
معتقد هست به جنت ایشان
عاشق حور و حورالعین است
دردِ او دردِ خلایق باشد
وارداتش فقط انسولین است
منحصر کرده به خود دارو را
روز و شب در طلب مرفین است
ظاهراً طالب یوزارسیف است
باطناً شیفته ی فردین است
کت و شلوار و کراوات دارد
و عبا ساخته ی نایین است
رانت خوار است و ژنش بس مرغوب
صدر هر مجلس و صدرالدین است
داخلِ خانه بُود او افشین
خارجِ خانه شهاب الدین است
در اداره بخورد نان و پنیر
داخل خانه ولی ته چین است
خاویار است و بره یا شیشلیک
خورش اش مرغ و بلدرچین است
گر چه او عاشق جو بایدن هست
آن طرف شیفته ی پوتین است
گر چه آقاست و آقازاده
به گمانم که ز مسئولین است
خرم آن کس که در این محنت گاه
صاحب ثروت بی تخمین است
#شعر_طنز
#علیرضا_تیموری
@qompoz😎
من که قوت غالبم در سال قبلی شعر بود
یک کتاب شعر، فطریه به مسکین میدهم
#علیرضا_تیموری
@qompoz 😊
بر کشور ما زبان درازی نکنید
با لاف و دروغ، جمله سازی نکنید
این شیر اگرچه خفته باشد شیر است
پس با دم شیرِ خفته بازی نکنید
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
لرزیدن تخت نوش جانت بادا
خاموشی بخت نوش جانت بادا
هم جای تو خیس گشته هم رخت تو خیس
این ضربت سخت نوش جانت بادا
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
ای ابرهه این ها همگی سجیل است
این سیل که می رسد بسان نیل است
با بیل بکن قبر خودت را حالا
این موشک و پهپاد نه ، عزراییل است
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
بر آتش خشم ما چنان اسپندی
خود را به درون معرکه افکندی
یک ضربه زدی گمان نکردی بخوری
با دست خودت قبر خودت را کندی
#علیرضا_تیموری
@qompoz 😁
بی برق گشته کشور اما چراغ داریم
رفته کبوتر از شهر اما کلاغ داریم
یک عده کاخ دارند در قلهک و لواسان
در گوشه ی ورامین ما یک اتاق داریم
یک عده بچه هاشان در شرق و غرب عالم
ما نیز عمه ای در شهر نراق داریم
یک عده ای پدرزن باشد رئیس و مسئول
ما نیز بدتر از خود یک باجناق داریم
یک عده کاخ و ویلا در ونکوور کانادا
ما در صفر سفر بر خاک عراق داریم
خوردند عده ای بس نان و کباب و چنجه
بهر مکیدن اما ما هم سماق داریم
یک عده بنز و پورشه یا رولزرویس و لکسوس
در انتهای یک ده کره الاغ داریم
یک عده کرده خود را پیکر تراشی توپ
ما غیر فتق و لوزه درد شقاق داریم
یک عده روی چون ماه بوتاکس کرده آن را
ما نیز چهره ای چون بدر و محاق داریم
یک عده ای پروتز کرده است جسم و ما هم
از بس به چاله رفتیم پایی چلاق داریم
یک عده بینی خود کرده است نوع خوکی
ما نیز بر رخ خود گنده دماغ داریم
یک عده می خورند و یک عده می برند و
ما از حقوق اندک هم ارتزاق داریم
یک عده نفت خورده یک عده گاز داده
از تکه چوب و هیزم ما احتراق داریم
وفق مراد جمعی گشته است وضع کشور
باقی است جای شکرش ما هم وفاق داریم
#علیرضا_تیموری
@qompoz😎
نمک از بستر شوراب گیرید
و گور از بیشهی گوراب گیرید
نشد، روز پدر از جیب بابا
رکابی یا دوجین جوراب گیرید
اگر مادر بوَد همراه بابا
برایش چیزهای ناب گیرید
برای سفرهی بابا به هر ماه
دو شقه گوشت از قصاب گیرید
مبادا دوغ بر بابا خورانید
به جای آن به او دوشاب گیرید
برای اینکه او تنها نماند
قناری ، طوطی و سنجاب گیرید
برایش مغز گردو، مغز پسته
کمی بادام و هم عناب گیرید
برای تاببازی یا که تفریح
برایش سرسره با تاب گیرید
اگر خوابش نمیگیرد شب و روز
برایش قرص خوب خواب گیرید
برای مطّلع گشتن ز حالش
برای او یکی ردیاب گیرید
برای باخبر گشتن ز افلاک
برایش رَمل و اسطرلاب گیرید
برایش گوشی سامسونگ و پاور
برای خانه اش اسباب گیرید
اگر طوفان شد و بشقاب کج شد
برای بام او بشقاب گیرید
برای رفتن از دیوار بالا
کمر خم کرده و قلاب گیرید
اگر باشد مجرد این پدر جان
برایش همسری جذاب گیرید
سحر، سیما، سمیرا یا پریسا
برایش مهوش و مهتاب گیرید
اگر اینجا نشد، از شهر تبریز
نشد از قشم یا میناب گیرید
زنی با عفت و سنگین و شیرین
زنی با برقع و جلباب گیرید
اگر که زن گرفت و گشت اغفال
برایش داروی اعصاب گیرید
#علیرضا_تیموری
@qompoz
گشته گران ای دوستان سیبِ زمینی
در باغ و هم در بوستان سیبِ زمینی
باید بیاری پولها را تویِ گونی
زیرا که گردیده گران سیبِ زمینی
در اردبیل و در پشند و توی زنجان
دیگر نیابی این زمان، سیبِ زمینی
تهدیگ هم دیگر نمیآید به بشقاب
دیگر نیاید در دهان، سیبِ زمینی
گشتم هزار و صد مغازه تا به حالا
گردیده سلطان، این زمان سیبِ زمینی
اشک خلایق را درآورده در این فصل
بوده چون از اشکانیان سیبِ زمینی
پشت مرا بر خاک مالیده است الان
اول شده، شد قهرمان سیبِ زمینی
دیگر نبینی در تنور و در تهِ دیگ
حالا شده آتشفشان، سیبِ زمینی
باید کشی امروز جور او چو طاووس
باید رَوی هندوستان سیبِ زمینی
خانه گرفته در لواسان یا شمیران
در کن و یا در سولقان سیبِ زمینی
زرد است و مانند طلا نرخش گران است
گردیده نرخش بس کلان، سیبِ زمینی
ما را نموده پیر با نرخ گرانش
اما خودش گشته جوان سیبِ زمینی
باید بگیرم بعد از این من دانه دانه
زیرا ندارم من توان سیبِ زمینی
گفتند وارد می کنیم اینک ز خارج
از چین و هند و تایوان سیبِ زمینی
از بس که سنگین است این گونی به میدان
هرگز نخورد از جا تکان سیبِ زمینی
با موز و آناناس میچرخد به میدان
باشد مگر از نخبگان سیبِ زمینی
آن بیرگ و بیبته و بیخاصیت هم
در میوهها شد از سران سیبِ زمینی
#علیرضا_تیموری
@qompoz😎
💥چهارشنبه سوری 💥
چارشنبه سوری است و هرطرف میدان جنگ
جان خود بردار و در رو ای عزیز شوخ و شنگ
این طرف باروت و دینامیت و گاز و فشفشه
آن طرفتر آبشار و بمب و کپسول و فشنگ
دود و آتش، کهکشان و چلچله یا فرفره
مشعل و پروانه و چرخ فلک یا تکهسنگ
پیرمردی خواست از آن سوی کوچه بگذرد
خورد پیشش یک ترقه، هردوپایش گشت لنگ
این طرف مرد جوانی صورتش گشته سیاه
بچه در آغوش مادر میکند او ونگ ونگ
بمب گویا خورده بر ماشین یک بیچارهای
آمده پایینِ موتور همراه چرخ و میل لنگ
این طرف آتش گرفته خانهی مستاجری
منفجر شد خانه با ترکیب اکلیل و سرنگ
نبست راه دررویی از معرکه در کوچهها
عرصه بهر مردمان شهر هم گردیده تنگ
این یکی انگشت و آن یک دست خود را قطع کرد
آمده از آسمان بر فرق یک مردی کلنگ
با صداهای مهیبی یک زن از جایش پرید
گشت او دیوانه و مجنون و گیج و بس مشنگ
لشگر داعش تو گویی آمده در شهرها
حمله با خمپاره کرده یا مسلسل یا تفنگ
بهر اطفای حریق و آتش و دود و شرار
آمده آتشنشان با آب پاش و هم شلنگ
یا برو در پشت بام و یا درون خانهات
جان خود بردار و در رو گر تو میباشی زرنگ
دوست داری جان خود را، در خیابانها مرو
باید از میدان گریزی بیتامل بیدرنگ
گر دو پا داری دو تا هم قرض گیر و در برو
همچو یک آهو بدو از زیر چنگال پلنگ
این همه مصدوم و کشته، سالیان سال رفت
باز هم تکرار گردد قصهی شهر فرنگ
درس عبرت گر نگیرد از حوادث این بشر
بایدش بر سر خورد هم سنگ و تیر و هم خدنگ
چارشنبه سوریِ کهنه کجا و نو کجا؟
زشت گردیده رسوم کهنه و خوب و قشنگ
#علیرضا_تیموری
@qompoz 💥🔥