«یک نفر فارغ از معادلهها...»
(شعری از محمدحسین ملکیان)
جنگ یک جدول تناسب بود، تا جوابش همیشه این باشد
پدرم ضربدر چهلدرصد، حاصلش بخش بر زمین باشد
عدهای را ضریب منفی داد، عدهای را به هیچ قسمت کرد
تا هرآنکس که سوءنیت داشت، تا ابد زیر ذرهبین باشد
یک نفر فکر آب و خاک که نه، در پی نان و آب بود از جنگ
خطر جبهه را خرید به جان، تا پس از جنگ خوشنشین باشد
یک نفر پشت خاکریز خودی، لشکرش را که در محاصره دید
سر خود را گذاشت روی زمین، تا دعاگوی سرزمین باشد
یک نفر فارغ از معادلهها، بیخیال تمام مشغلهها
روی میدان مین قدم زد تا، ته این سطر نقطهچین باشد
در جواب کسی که میگوید، پدر از جنگ دست پُر برگشت
هر دو تا آستین او خالیاست، تا جوابش در آستین باشد
همقطار پدر که عکاس است، گفت در هشتسال جبهه و جنگ
حسرتش ماند بر دلم یک بار، پدرت رو به دوربین باشد
✍ شاعر: #محمدحسین_ملکیان