eitaa logo
مترجمی قرآن تا ظهور
115 دنبال‌کننده
6هزار عکس
4هزار ویدیو
46 فایل
ادمین ثبت نام طرح مترجمی زبان قرآن @M_kish
مشاهده در ایتا
دانلود
ابراهیم_علیه_السلام 🌴ابراهیم بعد از رفتن مادرش در حالیکه شب همه جا را فراگرفته بود بسوی آسمان خیره گشت که ناگه چشمش به ستاره زهره افتاد و گفت « هذا ربی» اما هنگامی که زهره ناپدید گشت ابراهیم با خود گفت: نه این نمیتواند پروردگار من باشد چرا که افول نموده است «لا احب الافلین» او نگاهش را به طرف مشرق گردانیده و شاهد طلوع ماه شده و با خود گفت: این حتما پروردگار من است چرا که بزرگتر و زیباتر است اما هنگامی که زوال آن را مشاهده نمود چنین گفت: «لئن لم یهدنی ربی لاکونن من القوم الظالمین» به هنگام روز چهره ابراهیم بر خورشید درخشنده افتاد اما آن هم با تمام زیبائی نتوانست گمشده ابراهیم (ع) را به سراپرده قلبش رهنمون گردد، 🌴 پی آمد این اتفاقات بود که خداوند ملکوت آسمانها و زمین را در برابر دیدگان ابراهیم (ع) قرار داد و او بر عرش خداوند نظر افکند. سپس ابراهیم به میان خانواده خویش بازگشت. 🌴آزر که از وجود او آگاه گشته بود با تعجب از همسرش پرسید: چگونه این کودک توانسته است از دست مامورین نمرود جان سالم بدر برد؟ اگر چنانچه او بر وجود ابراهیم آگاه شود تحقیقاٌ از شوکت و منزلت ما در نزد او خواهد کاست. 🌴آزر در آن زمان وزیر نمرود و خزانه دار و فراهم آورنده بتان دربار و مردم بود. او بتهای تراشیده شده را توسط فرزندش به فروش می رسانید. 🌴آزر هنگامی که به ابراهیم خیره می گشت محبتش نسبت به او افزون تر می شد . 🌴در روایات آمده است هرگاه بتی رابه ابراهیم می سپرد تا بسان برادرانش ؛ آن را به فروش رساند او آن بتهای تراشیده شده را با طنابی بر روی زمین می کشید و گاه آنها را درون آبها غرق می نمود. 🌴امام صادق (ع) می فرمایند: ابراهیم خلیل در روز اول ذی حجة متولد گشت. ادامه دارد.. .https://eitaa.com/qorantazohur
🌺🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺🍃🌸 ابراهیم_علیه_السلام 🌴ابراهیم بعد از رفتن مادرش در حالیکه شب همه جا را فراگرفته بود بسوی آسمان خیره گشت که ناگه چشمش به ستاره زهره افتاد و گفت « هذا ربی» اما هنگامی که زهره ناپدید گشت ابراهیم با خود گفت: نه این نمیتواند پروردگار من باشد چرا که افول نموده است «لا احب الافلین» او نگاهش را به طرف مشرق گردانیده و شاهد طلوع ماه شده و با خود گفت: این حتما پروردگار من است چرا که بزرگتر و زیباتر است اما هنگامی که زوال آن را مشاهده نمود چنین گفت: «لئن لم یهدنی ربی لاکونن من القوم الظالمین» به هنگام روز چهره ابراهیم بر خورشید درخشنده افتاد اما آن هم با تمام زیبائی نتوانست گمشده ابراهیم (ع) را به سراپرده قلبش رهنمون گردد، 🌴 پی آمد این اتفاقات بود که خداوند ملکوت آسمانها و زمین را در برابر دیدگان ابراهیم (ع) قرار داد و او بر عرش خداوند نظر افکند. سپس ابراهیم به میان خانواده خویش بازگشت. 🌴آزر که از وجود او آگاه گشته بود با تعجب از همسرش پرسید: چگونه این کودک توانسته است از دست مامورین نمرود جان سالم بدر برد؟ اگر چنانچه او بر وجود ابراهیم آگاه شود تحقیقاٌ از شوکت و منزلت ما در نزد او خواهد کاست. 🌴آزر در آن زمان وزیر نمرود و خزانه دار و فراهم آورنده بتان دربار و مردم بود. او بتهای تراشیده شده را توسط فرزندش به فروش می رسانید. 🌴آزر هنگامی که به ابراهیم خیره می گشت محبتش نسبت به او افزون تر می شد . 🌴در روایات آمده است هرگاه بتی رابه ابراهیم می سپرد تا بسان برادرانش ؛ آن را به فروش رساند او آن بتهای تراشیده شده را با طنابی بر روی زمین می کشید و گاه آنها را درون آبها غرق می نمود. 🌴امام صادق (ع) می فرمایند: ابراهیم خلیل در روز اول ذی حجة متولد گشت. ادامه دارد........ https://eitaa.com/qorantazohur