مداحی آنلاین - میگرده ماه تو مدار جمال محمد - رسولی.mp3
6.72M
🌺 #میلاد_پیامبر_اکرم(ص)
🌺 #میلاد_امام_جعفر_صادق(ع)
💐میگرده ماه تو مدار جمال محمد
💐میریزه عالم به هم از جلال محمد
🎙 حاج مهدی رسولی
🔰🔰🇯🇴🇮🇳🔰🔰
♥️ @QURAN_SOUND114 ♥️
#سلام_امام_زمانم💞
نگوکه بیخبری درد هر دوای من است
که زَهر بی خبری درد پُر بلای من است
نگو برای من ازمرگ و روزگارفراق
بلای اعظمِ من،غیبتت برای من است
#السلام_علیک_یا_بقیه_الله
🔰🔰🇯🇴🇮🇳🔰🔰
♥️ @QURAN_SOUND114 ♥️
4_5792009315598469627.mp3
13.44M
#خانواده_آسمانی ۵۶
#استاد_شجاعی
#استاد_انصاریان
من میدانم که خدا دوستم دارد ...
اما این کافی نیست!
🔅من دلم میخواهد برای خدا ویژه باشم!
مرا بیشتر و ویژهتر دوست بدارد!
روی من حساب بیشتری باز کند ....
🔅آیا میانبری هست تا مرا به مقصدم برساند؟
🔰🔰🇯🇴🇮🇳🔰🔰
♥️ @QURAN_SOUND114 ♥️
#درمحضراهل_بیت
💟امام صادق (علیهالسلام) :
🍃✨همیشه میان دعا و پذیرفته
شدنش حجاب و پرده اے قرار
دارد تا اینکه دعا کننده بر محمد
و آل آن حضرت #صلوات فرستد💚
📚 اصول کافی ح ۳۱۵۰
🔰🔰🇯🇴🇮🇳🔰🔰
♥️ @QURAN_SOUND114 ♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺چهار جمله طلایی وکلیدی از #نهج_البلاغه
🔰🔰🇯🇴🇮🇳🔰🔰
♥️ @QURAN_SOUND114 ♥️
13.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺گرفتن سخت ترین حاجت با دعای هفتم صحیفه سجادیه
👌اگر به مفاهیم دعا توجه کنید، حاجت خواهید گرفت!
غافلیم....غافل😞
🎙آیت الله فاطمی نیا
#کلام_بزرگان
🔰🔰🇯🇴🇮🇳🔰🔰
♥️ @QURAN_SOUND114 ♥️
❁قـ📖ـرآن کریـم(تفسیر نور)❁
💢 مروری کوتاه بر #نکات_تفسیری آیات سوره انبیاء ( آیات 34 . 35 . 36 ) 🌺🍃✨🌸✨🌺🍃 🕋 وَ ما جَعَلْنا لِبَش
💢 مروری کوتاه بر #نکات_تفسیری آیات سوره انبیاء ( آیات 37 . 38 . 39 )
🌺🍃✨🌸✨🌺🍃
🕋خُلِقَ الْإِنْسانُ مِنْ عَجَلٍ سَأُرِيكُمْ آياتِي فَلا تَسْتَعْجِلُونِ «37»
🦋🦋(طبيعت بشر به گونهاى است كه گويا) انسان، از عجله آفريده شده، (امّا) من به زودى آياتم را به شما نشان خواهم داد، پس (در تقاضاى عذاب از من) شتاب مكنيد!
📝پیام ها🔰
🔶1- تعجيل انسانها درخواستههايشان، بر مشيّت و حكمت الهى تأثيرى ندارد.
«سَأُرِيكُمْ آياتِي فَلا تَسْتَعْجِلُونِ»
🔶2- انسان بر كنترل و مهار غرائز خود توانمند است. خُلِقَ الْإِنْسانُ مِنْ عَجَلٍ ... فَلا تَسْتَعْجِلُونِ
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
🕋 وَ يَقُولُونَ مَتى هذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ «38»
🦋🦋(كفّار، به پيامبر صلى الله عليه و آله و مؤمنين) مىگويند: اگر راست مىگوييد، اين وعده (قيامت) كى فرا مىرسد؟
📝پیام ها🔰
🔶1- خصلت شتابزدگى انسان، زمينهى پرسش كفّار از زمان تحقّق وعدههاى الهى است. خُلِقَ الْإِنْسانُ مِنْ عَجَلٍ ... يَقُولُونَ مَتى هذَا الْوَعْدُ
🔶2- كفّار، پيامبر اسلام و طرفدارنشان را دروغگو مىپنداشتند. «إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ»
📚تفسير نور(10جلدى)، ج5، ص: 451
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🕋 لَوْ يَعْلَمُ الَّذِينَ كَفَرُوا حِينَ لا يَكُفُّونَ عَنْ وُجُوهِهِمُ النَّارَ وَ لا عَنْ ظُهُورِهِمْ وَ لا هُمْ يُنْصَرُونَ «39»
🦋🦋اگر كفّار مىدانستند زمانى كه (آنروز فرا رسد، ديگر) نمىتوانند شعلههاى آتش را از صورتها و از پشتهايشان دور كنند و (هيچ چيز و هيچ) كسى آنان را يارى نمىكند، (اين قدر دربارهى قيامت شتاب نمىكردند).
📝نکته ها👇
🔷در اين آيه به نمونهاى از عجلهى انسان اشاره شده وآن اينكه كفّار مرتّباً از پيامبر صلى الله عليه و آله سؤال مىكردند: قيامت موعود و زمانى كه به خاطر كفرمان عذاب مىشويم، چه زمانى است؟ و بدين وسيله مايهى ناراحتى حضرت مىشدند. خداوند به پيامبر صلى الله عليه و آله تسلى خاطر مىدهد كه اگر آنها از روزى كه نه تنها از پيشروى و از پشت سر، بلكه از همه سوى آتش بر آنان احاطه پيدا خواهد كرد و هيچ راه فرارى هم نخواهند داشت، آگاه بودند وشتابى در رسيدن آن نداشتند.
📝پیام ها🔰
🔶1- عجله انسان، به خاطر جهل است. لَوْ يَعْلَمُ ... (اگر مىدانستند عجله نمىكردند)
🔶2- علم به خطرات قيامت، مانع حقّ ستيزى است. لَوْ يَعْلَمُ ...
🔶3- كفر مانع شفاعت است. «وَ لا هُمْ يُنْصَرُونَ»
🔶4- معبودهاى ديگر فاقد هر گونه كارآيى هستند. «وَ لا هُمْ يُنْصَرُونَ»
🔶 5- كفّار در قيامت، نه خود توان دور كردن آتش را دارند و نه از جانب بتها و طاغوتها به آنان كمكى خواهد شد. «وَ لا هُمْ يُنْصَرُونَ»
📚تفسير نور(10جلدى)، ج5، ص: 452
-------------------------------------------------
📚 برگرفته از تفسیرنور
#تفسیر
#سوره_انبیاء
❤️🍃
🆔 @QURAN_SOUND114
📎 با ما همراه باشید👆
12.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠با این آیه از #قرآن ثروتت رو زیاد
آیه ملک ۲۶و۲۷آل عمران
چه موقع باید بخونید در کلیپ توضیح دادیم
🔰🔰🇯🇴🇮🇳🔰🔰
♥️ @QURAN_SOUND114 ♥️
منتظر واقعی
از شلوغی های
آخرالزمان
کلافه نمی شود.
#امام_زمان
#کلام_بزرگان
🔰🔰🇯🇴🇮🇳🔰🔰
♥️ @QURAN_SOUND114 ♥️
❁قـ📖ـرآن کریـم(تفسیر نور)❁
☘ #سلام_بر_ابراهیم ۱ ☘ 💥قسمت چهل و ششم : دوست ✔️ راوی : مصطفی هرندی 🔸خيلي بي تاب بود. ناراحتي در
☘ #سلام_بر_ابراهیم ۱ ☘
💥قسمت چهل وهفتم : گمنامی
✔️ راوی : مصطفی هرندی
🔸قبل از اذان صبح برگشت. پيكر شهيد هم روي دوشش بود. خستگي در چهره اش موج ميزد. صبح، برگه مرخصي را گرفت. بعد با پيكر شهيد حركت كرديم. ابراهيم خسته بود و خوشحال.
ميگفت: يك ماه قبل روي ارتفاعات عمليات داشتيم. فقط همين شهيد جامانده بود. حالا بعد از آرامش منطقه، خدا لطف كرد و توانستيم او را بياوريم.
🔸خبر خيلي سريع رسيده بود تهران. همه منتظر پيكر شهيد بودند. روز بعد، از ميدان خراسان تشييع با شكوهي برگزار شد. ميخواستيم چند روزي تهران بمانيم، اما خبر رسيد عمليات ديگري در راه است.قرار شد فردا شب از مسجد حركت كنيم.
٭٭٭
🔸با ابراهيم و چند نفر از رفقا جلوي مسجد ايستاديم. بعد از اتمام نماز بود. مشغول صحبت و خنده بوديم. پيرمردي جلو آمد. او را ميشناختم. پدر شهيد بود. همان كه ابراهيم، پسرش را از بالاي ارتفاعات آورده بود. سلام كرديم و جواب داد.همه ساكت بودند. براي جمع جوان ما غريبه مينمود. انگار ميخواست چيزي بگويد، اما!
لحظاتي بعد سكوتش را شكست و گفت: آقا ابراهيم ممنونم. زحمت كشيدي، اما پسرم!
پيرمرد مكثي كرد و گفت: پسرم از دست شما ناراحت است!!
🔸لبخند از چهره هميشه خندان ابراهيم رفت. چشمانش گرد شده بود از تعجب، آخر چرا!!
بغض گلوي پيرمرد را گرفته بود. چشمانش خيس از اشك شد. صدايش هم لرزان و خسته:
ديشب پسرم را در خواب ديدم. به من گفت: در مدتي كه ما گمنام و بينشان بر خاك جبهه افتاده بوديم، هرشب مادر سادات حضرت زهرا به ما سر ميزد. اما حالا، ديگر چنين خبري نيست!
پسرم گفت: «شهداي گمنام مهمانان ويژه حضرت صديقه هستند! » پيرمرد ديگر ادامه نداد. سكوت جمع ما را گرفته بود.
به ابراهيم نگاه كردم. دانه هاي درشت اشك از گوشه چشمانش غلط ميخورد و پايين مي آمد. ميتوانستم فكرش را بخوانم. گمشد هاش را پيدا كرده بود. «گمنامي! »
٭٭٭
🔸بعد از اين ماجرا نگاه ابراهيم به جنگ و شهدا بسيار تغيير كرد. ميگفت:
ديگر شك ندارم، شهداي جنگ ما چيزي از اصحاب رسول خدا و اميرالمؤمنين كم ندارند. مقام آنها پيش خدا خيلي بالاست.
بارها شنيدم كه ميگفت: اگر كسي آرزو داشته كه همراه امام حسين دركربلا باشد، وقت امتحان فرا رسيده.ابراهيم مطمئن بود كه دفاع مقدس محلي براي رسيدن به مقصود و سعادت و كمال انساني است.
🔸براي همين هر جا ميرفت از شهدا ميگفت. از رزمنده ها و بچه هاي جنگ تعريف ميكرد. اخلاق و رفتارش هم روز به روز تغيير ميكرد و معنويتر ميشد.
در همان مقر اندرزگو معمولاً دو سه ساعت اول شب را ميخوابيد و بعد بيرون ميرفت!
موقع اذان برميگشت و براي نماز صبح بچه ها را صدا ميزد. با خودم گفتم:
ابراهيم مدتي است كه شبها اينجا نمي ماند!؟
يك شب به دنبال ابراهيم رفتم. ديدم براي خواب به آشپزخانه مقر سپاه رفت.
🔸فردا از پيرمردي كه داخل آشپزخانه كار ميكرد پُرس وجو كردم. فهميدم كه بچه هاي آشپزخانه همگي اهل نمازشب هستند.ابراهيم براي همين به آنجا ميرفت، اما اگر داخل مقر نماز شب ميخواند
همه ميفهمند.
اين اواخر حركات و رفتار ابراهيم من را ياد حديث امام علي مي انداخت كه فرمودند:
«شيعه من كساني هستند كه عابدان در شب و شيران در روز باشند. »
📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم