eitaa logo
❁قـ📖ـرآن کریـم(تفسیر نور)❁
9.8هزار دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
5.6هزار ویدیو
50 فایل
روزانه #تفسیری کوتاه از آیات کلام‌الله مجید رو باهم مرور میکنیم (به ترتیب از اول قرآن😍) ‌ ‌🟢 مجموعه تبلیغات بعثت👇 eitaa.com/joinchat/304153330C2ebf875a87 تبلیغات ارزان و پربازده👆👆 ‌
مشاهده در ایتا
دانلود
❁قـ📖ـرآن کریـم(تفسیر نور)❁
💢 مروری کوتاه بر #نکات_تفسیری آیات سوره بقره ( آیات180 ) 🌺🍃✨🌸✨🌺🍃 🕋 كُتِبَ عَلَيْكُمْ إِذا حَضَرَ أَ
⬇️⬇️⬇️ ✴️ آثار و بركات وصيّت‌ ✔️1- وصيّت، نشانه‌ى دقّت و اهل حساب بودن است. ✔️2- وصيّت، نشانه‌ى احترام به حقوق ديگران است. ✔️3- وصيّت، توصيه به انجام امور خيرى است كه از آن غفلت شده و تداوم عمل صالح، پس از مرگ است. ✔️4- وصيّت، راهى براى پركردن خلأهاى اقتصادى و تعديل ثروت است. 💟 رسول اكرم صلى الله عليه و آله فرموده‌اند: هركس با وصيّت از دنيا برود، گويا شهيد مرده است‌ «1» ✨وصيّت براى والدين وبستگان، عامل تجديد محبّت ويك نوع قدرشناسى است. لذا در آغاز آيه وصيّت، والدين مطرح شده‌اند تا علاوه بر سهم ارث، وصيّت به نوعى تنظيم شود كه نفعش به آنان نيز برسد كه اين خود از مصاديق احسان است. ✴️ اقسام وصيّت‌ ✔️1. : مثل وصيّت به حقّ اللّه، حقّ‌الناس، قضاى نماز و عبادات ديگر، پرداخت حقوق واجبه مانند خمس، زكات، ديون، بدهكارى‌هاى مردم. ✔️2. : مثل وصيّت به امور خيريّه. ✔️3. : مثل وصيّت فرزندان به نوع شغل، حرفه، لباس، طعام. ✔️4. : مثل وصيّت به مقبره سازى. ✔️5. : مثل وصيّت به ايجاد مراكز فساد، انتشار كتب ضالّه. 🔰🔰پیام ها🔰🔰 🔶1- گرچه با مرگ، انسان از دنيا مى‌رود، امّا پرونده‌ى عمل او با كارهايى نظير وصيّت باز مى‌ماند. «إِذا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ .... الْوَصِيَّةُ» 🔶2- مال و ثروت، اگر در راه درست مصرف شود، خير است. «إِنْ تَرَكَ خَيْراً الْوَصِيَّةُ» 🔶3- در وصيّت بايد علاوه بر ارث، براى والدين و نزديكان سهمى قرار داد «الْوَصِيَّةُ لِلْوالِدَيْنِ وَ الْأَقْرَبِينَ» 📚«1». وسائل، ج 13، ص 352. 📚جلد 1 - صفحه 279 🔶4- وصيّت بايد بر اساس عرف پسنديده‌ى جامعه باشد. «الْوَصِيَّةُ ... بِالْمَعْرُوفِ» 🔶5- ترك وصيّت، نوعى بى‌تقوايى نسبت به حقوق ديگران است. «الْوَصِيَّةُ ... حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِينَ» ------------------------------------------------- 📚 برگرفته از تفسیرنور ╭━═━✨❀🌸❀✨━═━╮ @QURAN_SOUND114 ╰━═━✨❀🌸❀✨━═━╯
🌺✨🌺 ✨🌺 🌺 📚 🌷(امام عليه السّلام در اين سخنرانى از آفرينش آسمان و زمين و آفرينش انسان ياد مى كند) ✴️ 7- قرآن و احكام اسلام ؛ ميان شماست، كه بيان كننده و ، و ، و ، و ، و ، و ، و ، و ميباشد، ✨ عبارات مجمل خود را تفسير، و نكات پيچيده خود را روشن ميكند، 🍃از واجباتي كه پيمان شناسايي آن را گرفت و مستحبّاتي كه آگاهي از آنها لازم نيست. قسمتي از احكام ديني در قرآن واجب شمرده شد كه ناسخ آن در سنّت پيامبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم آمده، و بعضي از آن، در سنّت پيامبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم واجب شده كه در كتاب خدا ترك آن مجاز بوده است، بعضي از واجبات، وقت محدودي داشته كه در آينده از بين رفته است. محرّمات الهي از هم جدا ميباشند، برخي از آنها، گناهان بزرگ است كه وعده آتش دارد و بعضي كوچك كه وعده بخشش داده است، و برخي از اعمال كه اندكش مقبول و در انجام بيشتر آن آزادند. ╭━═━✨❀🌸❀✨━═━╮ @QURAN_SOUND114 ╰━═━✨❀🌸❀✨━═━╯
♨️ جوان برای ترک گناه حتما ازامشب نمازشب بخوان.. #گناه #بانماز_شب_نابودمیشه 💠 استاد فروغی: ☘بارها از استاد مرحوم پهلوانی شنیدم که می‌فرمودند: ✨اگر می بینید در روز #گناه نمی کنید، چشمتان #حرام نمی بیند، بخاطر خواندن #نماز_شب است! ╔═ ✿❀🌸❀✿ ══════╗ 💞 @QURAN_SOUND114 ╚══════ ✿❀🌸❀✿ ═╝
🌸🍃﷽🌸🍃 🔻حَلال و طَیِّب🔻 ✍ قرآن کریم به ما دستور میده، رزقِ «حَلال و طَیِّب» بخوریم: 🕋 یَا أَیُّهَا النَّاسُ کُلُوا مِمَّا فِی الْأَرْضِ حَلَالًا طَیِّبًا (بقره/۱۶۸) 💢 ای مردم! از نعمتهای حلال و پاکیزه‌ای که در زمین است بخورید. ⁉️ امّا فرق بینِ «رزقِ حَلال» و «رزقِ طَیِّب» چیه؟!🤔 «طَيِّب»👈 به چيزهای پاکیزه‌اى گفته میشه كه با طبع و سرشتِ آدمی سازگار باشه، و حواسّ و نفسِ انسان از اون لذّت ببره. 😊 یعنی «دلچسب و طبع‌پسند» باشه.. ⁉️ امّا و به چه معناست؟! «حَل»👈 به معنای گشودن و باز کردن است. در زبانِ فارسی هم میگیم حل کردن مسائل. «حَلّ العُقدَة»👈 يعنی گره‌گشایی كردن.➰ «حَلال»👈 یعنی چیزی که حقِّ دیگران در اون نیست، و با حقوقِ دیگران مزاحمتی نداره.. بعبارت دیگه، هیچ گِرِهی در اون نیست، و اتّفاقاً گره‌ها رو باز میکنه.🔑 «حرام»👈 یعنی چیزِ گره‌دار، چيزی كه از اون منع شده.. مثلاً «لقمه‌ی حرام»، لقمه‌ای است که در زندگی، گره‌ها و مشکلاتی رو برای فرد ایجاد میکنه.➿😰 با این توضیح فرق بینِ «رزقِ حَلال» و «رزقِ طَیِّب» مشخص شد:👇 ❌ ممکنه غذایی و پاکیزه باشه، ولی نباشه. 👈 مثل برنج، یا نون، یا گوشتِ گوسفند، یا هر غذای پاک دیگه‌ای که از راه دزدی یا رشوه یا... به دست اومده باشه. و پاکیزه هست، ولی نیست. ❌ و برعکس، ممکنه غذایی باشه، ولی نباشه. و مطابقِ طبع، و سازگار با بدنِ انسان نباشه. 👈 مثل چیبس و پُفک و فست‌فود و... که هستند، ولی نیستند. حَلال👈 یعنی پاکِ تشریعی. در شریعت و دین پاک است. طیّب👈 یعنی پاکِ تکوینی. در عالمِ طبیعت پاک است. ✅️ هر چیزی که هست، یعنی هستیم که بخوریم. ❌ ولی سفارش نشده که حتماً بخوریم. قرآن به ما دستور میده اون حلال‌هایی رو بخوریم که باشند، یعنی با بدنِ ما سازگار باشند.😊 ☝️ مثلاً در بینِ چهارپایان، گوشتِ خیلی از چهارپایان برای ما هست، ولی همه‌شون نیستند. ما رو سفارش کردند که گوشتِ گوسفند🐑و گاو🐄 و شتر🐪 بخوریم. چون اینها و پاکیزه هستند. ☝️ اگر میخوایم رُشدِ معنوی بکنیم باید خودمون رو درست کنیم، و فقط غذاهای «حلال و طیّب» بخوریم. به همین خاطر در دعاها به ما یاد دادند که بگیم: 🤲 اللَّهُمَّ ارْزُقْنا رِزْقاً حَلالًا طَيِّباً واسِعاً. خدایا! رزق و روزیِ ما را حلال، طیّب و پاکیزه، و وسیع قرار بده. الهی آمین🙏 🌱💫اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج💫🌱 ●▬▬๑۩ ◦•●◉✿◉●•◦ ٍ۩๑▬▬● ✨ @QURAN_SOUND114
❁قـ📖ـرآن کریـم(تفسیر نور)❁
✅ #مراحل_قبل_از_نزول_عذاب👌 وَ لَقَدْ أَرْسَلْنَا إِلیَ أُمَمٍ مِّن قَبْلِکَ فَأَخَذْنَاهُم بِالْبَ
😍 ، در کَتَبَ رَبُّکُمْ عَلیَ نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنکُمْ سُوءَ ا بجَِهَلَةٍ ثُمَّ تَابَ مِن بَعْدِهِ وَ أَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ (54- انعام). 👇👇👇 ✍️ در جمله اول می‌فرماید: 🔰🔰 پروردگارتان رحمت را بر خود لازم و مقرّر کرده است در جمله دوم که در حقیقت توضیح و تفسیر رحمت الهی است، با تعبیری محبت آمیز چنین می‌گوید: 👇 🌺 هر کس از شما کاری از روی جهالت انجام دهد، سپس توبه کند و اصلاح و جبران نماید، خداوند آمرزنده و مهربان است.😊 ✅ منظور از «جهالت» در این‌گونه موارد، همان غلبه و طغیان است که انسان نه از روی دشمنی با حق،❌ بلکه به خاطر هوی و هوس آن چنان می‌شود که فروغ عقل و کنترل شهوت را از دست می‌دهد؛ 😢 ♦️ چنین کسی با اینکه عالم به گناه و است اما چون علمش تحت‌الشعاع هوی و هوس قرار گرفته، به آن «جهل» اطلاق می‌گردد. ✍️ مسلماً چنین کسی در برابر گناه خود مسئول است؛ اما چون از روی عداوت و دشمنی نبوده، سعی و کوشش می‌کند تا آن را اصلاح و جبران کند. (11). ادامه دارد ┄┅┅═✧❅💞❅✧═┅┅┄ 👉 @QURAN_SOUND114 👈
🌸🍃﷽🌸🍃 🔻حَلال و طَیِّب🔻 ✍ قرآن کریم به ما دستور میده، رزقِ «حَلال و طَیِّب» بخوریم: 🕋 یَا أَیُّهَا النَّاسُ کُلُوا مِمَّا فِی الْأَرْضِ حَلَالًا طَیِّبًا (بقره/۱۶۸) 💢 ای مردم! از نعمتهای حلال و پاکیزه‌ای که در زمین است بخورید. ⁉️ امّا فرق بینِ «رزقِ حَلال» و «رزقِ طَیِّب» چیه؟!🤔 «طَيِّب»👈 به چيزهای پاکیزه‌اى گفته میشه كه با طبع و سرشتِ آدمی سازگار باشه، و حواسّ و نفسِ انسان از اون لذّت ببره. 😊 یعنی «دلچسب و طبع‌پسند» باشه.. ⁉️ امّا و به چه معناست؟! «حَل»👈 به معنای گشودن و باز کردن است. در زبانِ فارسی هم میگیم حل کردن مسائل. «حَلّ العُقدَة»👈 يعنی گره‌گشایی كردن.➰ «حَلال»👈 یعنی چیزی که حقِّ دیگران در اون نیست، و با حقوقِ دیگران مزاحمتی نداره.. بعبارت دیگه، هیچ گِرِهی در اون نیست، و اتّفاقاً گره‌ها رو باز میکنه.🔑 «حرام»👈 یعنی چیزِ گره‌دار، چيزی كه از اون منع شده.. مثلاً «لقمه‌ی حرام»، لقمه‌ای است که در زندگی، گره‌ها و مشکلاتی رو برای فرد ایجاد میکنه.➿😰 با این توضیح فرق بینِ «رزقِ حَلال» و «رزقِ طَیِّب» مشخص شد:👇 ❌ ممکنه غذایی و پاکیزه باشه، ولی نباشه. 👈 مثل برنج، یا نون، یا گوشتِ گوسفند، یا هر غذای پاک دیگه‌ای که از راه دزدی یا رشوه یا... به دست اومده باشه. و پاکیزه هست، ولی نیست. ❌ و برعکس، ممکنه غذایی باشه، ولی نباشه. و مطابقِ طبع، و سازگار با بدنِ انسان نباشه. 👈 مثل چیبس و پُفک و فست‌فود و... که هستند، ولی نیستند. حَلال👈 یعنی پاکِ تشریعی. در شریعت و دین پاک است. طیّب👈 یعنی پاکِ تکوینی. در عالمِ طبیعت پاک است. ✅️ هر چیزی که هست، یعنی هستیم که بخوریم. ❌ ولی سفارش نشده که حتماً بخوریم. قرآن به ما دستور میده اون حلال‌هایی رو بخوریم که باشند، یعنی با بدنِ ما سازگار باشند.😊 ☝️ مثلاً در بینِ چهارپایان، گوشتِ خیلی از چهارپایان برای ما هست، ولی همه‌شون نیستند. ما رو سفارش کردند که گوشتِ گوسفند🐑و گاو🐄 و شتر🐪 بخوریم. چون اینها و پاکیزه هستند. ☝️ اگر میخوایم رُشدِ معنوی بکنیم باید خودمون رو درست کنیم، و فقط غذاهای «حلال و طیّب» بخوریم. به همین خاطر در دعاها به ما یاد دادند که بگیم: 🤲 اللَّهُمَّ ارْزُقْنا رِزْقاً حَلالًا طَيِّباً واسِعاً. خدایا! رزق و روزیِ ما را حلال، طیّب و پاکیزه، و وسیع قرار بده. الهی آمین🙏 ‌ ‌ ‌🔰🔰🇯‌🇴‌🇮‌🇳🔰🔰 ♥️ @QURAN_SOUND114 ♥️
❁قـ📖ـرآن کریـم(تفسیر نور)❁
☘ #سلام_بر_ابراهیم ۱ ☘ 💥قسمت هشتم : والیبال تک نفره ✔️ راوی : جمعی از دوستان شهید 🔸بازوان قوي #اب
۱ ☘ 💥قسمت نهم : شرطبندی ✔️راوی : مهدی فریدوند ، سعید صالح تاش 🔸تقريباً سال 1354 بود. صبح يک روز جمعه مشغول بازي بوديم. سه نفرغريبه جلو آمدند و گفتند: ما از بچه هاي غرب تهرانيم، ابراهيم کيه!؟ بعد گفتند: بيا بازي سر 200 تومان. دقايقي بعد بازي شروع شد. تک و آنها سه نفر بودند، ولي به ابراهيم باختند. 🔸همان روز به يكي از محله هاي جنوب شهر رفتيم. سر 700 تومان شرط بستيم. بازي خوبي بود و خيلي سريع برديم. موقع پرداخت پول، ابراهيم فهميد آنها مشغول گرفتن هستند تا پول ما را جور كنند. 🔸يكدفعه ابراهيم گفت :آقا يكي بياد تكي با من بازي كنه. اگه شد ما پول نميگيريم. يكي از آنها جلو آمد و شروع به بازي كرد. ابراهيم خيلي ضعيف بازي كرد. آنقدر ضعيف كه حريفش برنده شد! 🔸همه آنها خوشحال از آنجا رفتند. من هم كه خيلي عصباني بودم به گفتم:آقا ابرام، چرا اينجوري بازي كردي؟! باتعجب نگاهم كرد وگفت: ميخواستم ضايع نشن! همه اينها روي هم صد تومن تو جيبشون نبود! 🔸هفته بعد دوباره همان بچه هاي غرب تهران با دو نفر ديگر از دوستانشان آمدند. آنها پنج نفره با سر 500 تومان بازيکردند. ابراهيم پاچه هاي شلوارش را بالا زد و با پاي برهنه بازي ميکرد. آنچنان به توپ ضربه ميزد که هيچکس نميتوانست آن را جمع کند! 🔸آن روز هم ابراهيم با اختلاف زياد برنده شد. شب با ابراهيم رفته بوديم مسجد. بعد از ، حاج آقا احکام ميگفت. تا اينكه از شرط بندي و پول صحبت کرد و گفت: پيامبر ميفرمايد: «هر کس پولي را از راه نامشروع به دست آورد، در راه باطل و حوادث سخت از دست ميدهد .» و نيز فرمود هاند: «کسي که لقمه اي از حرام بخورد نماز چهل شب و دعاي چهل روز او پذيرفته نميشود .» 🔸ابراهيم با تعجب به صحبتها گوش ميكرد. بعد با هم رفتيم پيش حاج آقا وگفت: من امروز سر واليبال 500 تومان تو شرط بندي برنده شدم. بعد هم ماجرا را تعريف کرد و گفت: البته اين پول را به يك خانواده بخشيدم! حاج آقا هم گفت: از اين به بعد مواظب باش ، بکن اما شرط بندي نکن. 🔸هفته بعد دوباره همان افراد آمدند. اين دفعه با چند يار قويتر، بعدگفتند: اين دفعه بازي سر هزارتومان! ابراهيم گفت: من بازي ميکنم اما شرط بندي نميکنم. آنها هم شروع کردند به مسخره کردن و تحريک کردن و گفتند: ترسيده، ميدونه ميبازه. يکي ديگه گفت: پول نداره و... 🔸ابراهيم برگشت وگفت: شرط بندي حرومه، من هم اگه ميدونستم هفته هاي قبل با شما بازي نميکردم، پول شما رو هم دادم به ، اگر دوست داريد، بدون شرط بندي بازي ميکنيم. که البته بعد از کلي حرف و سخن و مسخره کردن بازي انجام نشد. ٭٭٭ 🔸دوستش می گفت: با اينكه بعد از آن ابراهيم به ما بسيار توصيه كرد كه شر طبندي نكنيد. اما يكبار با بچه هاي محله نازي آباد بازي كرديم و مبلغ سنگيني را باختيم! آخرای بازي بود كه آمد. به خاطر شرط بندي خيلي از دست ما عصباني شد. 🔸از طرفي ما چنين مبلغي نداشتيم كه پرداخت كنيم. وقتي بازي تمام شد ابراهيم جلو آمد وتوپ را گرفت. بعدگفت: كسي هست بياد تك به تك بزنيم؟از بچه هاي نازي آباد كسي بود به نام ح.ق كه عضو تيم ملي وكاپيتان تيم برق بود. با خاصي جلو آمد وگفت: سَرچي!؟ ابراهيم گفت: اگه باختي از اين بچه ها پول نگيري. او هم قبول كرد. 🔸ابراهيم به قدري خوب بازي كرد كه همه ما تعجب كرديم. او با اختلاف زياد حريفش را شكست داد. اما بعد ازآن حسابي با ما دعوا كرد! ابراهيم به جز واليبال در بسياري از رشته هاي ورزشي داشت. در کوهنوردي يک کامل بود. تقريباً از سه سال قبل از پيروزي انقلاب تا ايام انقلاب هر هفته صبحهاي جمعه با چندنفر از بچه هاي زورخانه ميرفتند تجريش. نماز صبح را در صالح ميخواندند، بعد هم به حالت دويدن از کوه بالا ميرفتند. آنجا صبحانه ميخوردند و برميگشتند. 🔸فراموش نميكنم. ابراهيم مشغول تمرينات كشتي بود و ميخواست پاهايش را قوي كند. از ميدان دربند يكي از بچه ها را روي كول خود گذاشت و تا نزديك آبشار دوقلو بالا برد! اين کوهنوردي در منطقه دربند و کولکچال تا ايام پيروزي انقلاب هر هفته ادامه داشت. ابراهيم را هم خيلي خوب بازي ميكرد. در پينگ پنگ هم استاد بود و با دو دست و دو تا راكت بازي ميكرد وكسي حريفش نبود. 📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم
۱ ☘ 💥قسمت شانزدهم : پيوند الهي ✔️راوی : رضا هادي 🔸عصر يکي از روزها بود. از سر کار به خانه مي آمد. وقتي واردکوچه شد براي يك لحظه نگاهش به پسر همسايه افتاد. با دختري جوان مشغول صحبت بود. پسر، تا ابراهيم را ديد بلافاصله از خداحافظي کرد و رفت! ميخواست نگاهش به نگاه ابراهيم نيفتد. 🔸چند روز بعد دوباره اين ماجرا تکرار شد. اين بار تا ميخواست از دختر خداحافظي کند، متوجه شد که ابراهيم در حال نزديک شدن به آنهاست. دختر سريع به طرف ديگر کوچه رفت و ابراهيم در مقابل آن پسر قرار گرفت. ابراهيم شروع کرد به سلام و عليک کردن و دست دادن. پسر ترسيده بود. اما ابراهيم مثل هميشه لبخندي بر لب داشت. قبل از اينکه دستش را از دست او جدا کند با خاصي شروع به صحبت کرد و گفت: ببين، تو کوچه و محله ما اين چيزها سابقه نداشته. من، تو و خانواد هات رو کامل ميشناسم، تو اگه واقعاً اين دختر رو ميخواي من با پدرت صحبت ميکنم که... 🔸جوان پريد تو حرف ابراهيم و گفت: نه، تو رو خدا به بابام چيزي نگو، من اشتباه کردم، غلط كردم، ببخشيد و ... ابراهيم گفت: نه! منظورم رو نفهميدي، ببين، پدرت خونه بزرگي داره، تو هم که تو مغازه او مشغول کار هستي، من امشب تو با پدرت صحبت ميکنم. انشاءالله بتوني با اين دختر کني، ديگه چي ميخواي؟ جوان که سرش را پائين انداخته بود خيلي خجالت زده گفت: بابام اگه بفهمه خيلي عصباني ميشه. ابراهيم جواب داد: پدرت با من، حاجي رو من ميشناسم، آدم منطقي وخوبيه. جوان هم گفت: نميدونم چي بگم ، هر چي شما بگي. بعد هم خداحافظي کرد و رفت. 🔸شب بعد از ، ابراهيم در مسجد با پدرآن جوان شروع به صحبت کرد. اول از ازدواج گفت و اينکه اگر کسي شرايط ازدواج را داشته باشد و مناسبي پيدا کند، بايد ازدواج کند. در غير اينصورت اگر به بيفتد بايد پيش خدا جوابگو باشد. و حالا اين بزرگترها هستند که بايد جوا نها را در اين زمينه کمک کنند. حاجي حر فهاي ابراهيم را تأييد کرد. اما وقتي حرف از پسرش زده شد اخمهايش رفت تو هم! ابراهيم پرسيد: حاجي اگه پسرت بخواد خودش رو حفظ کنه و تو نيفته، اون هم تو اين شرايط جامعه، کار بدي کرده؟ حاجي بعد از چند لحظه سکوت گفت: نه! فرداي آن روز مادر ابراهيم با مادر آن جوان صحبت کرد و بعد هم با مادر دختر و بعد... 🔸يک ماه از آن قضيه گذشت، ابراهيم وقتي از بازار برميگشت شب بود. آخر کوچه چراغاني شده بود. لبخند بر لبان ابراهيم نقش بست. رضايت، بخاطر اينکه يک دوستي شيطاني را به يک پيوند الهي تبديل کرده. اين ازدواج هنوز هم پا برجاست و اين زوج زندگيشان را مديون برخورد خوب ابراهيم با اين ماجرا ميدانند 📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم