eitaa logo
کانال آرشیو مؤسسه قرآن و عترت علی بن موسی الرضا علیه السلام
104 دنبال‌کننده
548 عکس
129 ویدیو
29 فایل
در راستای مرتب نمودن مطالب کانال موسسه صوتها و مطالب قدیمی تر به این کانال منتقل گردید. و من الله التوفیق
مشاهده در ایتا
دانلود
📇 خلاصه تفسیر آیه ۴۴ سوره مبارکه 🎤: برگرفته از جلسات تفسیر ایت الله (سایت اسراء) 🔸«خدا شب و روز را دگرگون می کند؛ در این تقلب و دگرگون شدن شب و روز عبرتی برای آنهایی که صاحب بصیرت اند هست.» 🔹 بحثي مربوط به ﴿يُقَلِّبُ اللَّهُ الَّيْلَ وَالنَّهَارَ﴾ است كه قبلاً گذشت تقليب الليل والنهار (يك) تكوير الليل والنهار (دو) ايلاج الليل في النهار و النهار في الليل هر سه گذشت. 🔸(در اینکه این دگرگونی از چه نظر است چند تفسیر ذکر کرده اند: بعضی آن را به معنی آمد و شد شب و روز گرفته اند که یکی می آید و دیگری را محو می کند. و بعضی آن را به معنی کوتاه شدن یکی و طولانی شدن دیگری که به صورت تدریجی انجام می یابد دانسته اند که پیدایش فصول نیز با آن مربوط است. 🔹و بالآخره بعضی آن را به معنی دگرگونیهایی از قبیل گرما و سرما و حوادث دیگری که در شب و روز صورت می گیرد دانسته اند. ولی ناگفته پیدا است که این تفسیرها هیچگونه منافاتی با هم ندارند و ممکن است همه آنها در مفهوم جمله" یقلب" جمع باشد.) 🔸 آنجا مي‌بينيد وقتي كه اعتدالِ ربيعي يا خريفي شد يعني اول پاييز يا اول بهار شب دوازده ساعت روز دوازده ساعت است قوس الليل دوازده ساعت است قوس النهار هم دوازده ساعت حالا وقتي كه مي‌خواهد روز طولاني بشود از اول بهار و شب كوتاه بشود اين ﴿يُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ﴾ يعني دو طرف، قوس النهار را مي‌آورد در قوس الليل اين قوس الليل دوازده ساعت است قوس النهار هم دوازده ساعت اين قوس النهار را از دو طرف صبح و غروب وارد محدودهٴ شب مي‌كند شب مي‌شود كوتاه روز مي‌شود روشن وقتي پاييز و زمستان مي‌رسد ﴿يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ﴾ اين قوس الليل را كه تاريك است وارد قوس النهار مي‌كند از دو طرف يعني هم از طرف صبح هم از طرف غروب شب وارد محدودهٴ روز مي‌شود قوس النهار مي‌شود تاريك و كم، قوس الليل مي‌شود بلند. @qurantehran
📇 خلاصه تفسیر آیه ۵۴ سوره مبارکه 🎤: برگرفته از جلسات تفسیر ایت الله (سایت اسراء) 🔸 فرمود: ﴿قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ﴾ به امّت اسلامي بگو دستورهاي ديني دو قسم است يك قسمت فرض‌الله است يك قسمت فرض‌النبي است. آن احكام و دستورهايي كه خداي سبحان داد درباره نماز روزه حج عمره زكات خمس ساير مسائلي كه در قرآن كريم آمده خداوند دستور داد شما بايد اطاعت كنيد و بخشهايي كه مربوط به مديريت جامعه است تدبير جامعه است دستورهاي حكومتي است كه پيغمبر(صلّي الله عليه و آله و سلّم) آنها را صادر مي‌كند آنها را هم بايد اطاعت كنيد. اينها حكم خداست زيرا پيامبر از طرف خدا مي‌گويد. 🔹اين ﴿أَطِيعُوا اللَّهَ﴾ كه معلوم است حكم خداست اين ﴿أَطِيعُوا الرَّسُولَ﴾ به سه چهار قرينه حكم الله است: 1⃣ خود خدا مي‌فرمايد: ﴿أَطِيعُوا الرَّسُولَ﴾ اگر پيامبر بفرمايد «أطيعوني» انسان بايد دليل اقامه بكند كه پيامبر چون ﴿مَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَي﴾ است پس اين فرمايش او از طرف خداست اما اينجا وقتي صريحاً خود خدا مي‌فرمايد به اينها بگو ﴿أَطِيعُوا الرَّسُولَ﴾ خب معلوم مي‌شود حكم الله است 2⃣ نفرمود «أطيعوا الله و أطيعوني» فرمود: ﴿أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ﴾ خود پيغمبر(صلّي الله عليه و آله و سلّم) يك شخصيّت حقيقي دارد كه ابن عبدالله است يك شخصيت حقوقي دارد كه رسول الله است از آن جهت كه رسول الله است، خود حضرت از رسالت خودش اطاعت مي‌كند. اينكه در نمازها حضرت تشهّد مي‌خواند و در تشهّد به رسالت خود شهادت مي‌دهد نشان همين است كه خود ابن عبدالله از رسول الله اطاعت مي‌كند يعني شخصيّت حقوقيِ او حاكم بر شخصيت حقيقي اوست خودش اطاعت مي‌كند بعد ديگران هم اطاعت مي‌كنند لذا نفرمود «أطيعوا الله و أطيعوني» فرمود: ﴿أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ﴾ يعني بر اساس شخصيت حقوقي من اين كار را بكنيد 🔹 بعد خدا مستقيم به مردم خطاب مي‌فرمايد ﴿فَإِن تَوَلَّوْا﴾ اگر شما رو برگردانديد اصل كلّي اين است كه ﴿فَإِنَّمَا عَلَيْهِ مَا حُمِّلَ وَعَلَيْكُم مَا حُمِّلْتُمْ﴾، آسيبي به هيچ جا نمي‌رسانيد براي اينكه خود پيامبر رسالتش را انجام داد و مي‌دهد شما بايد اطاعت بكنيد و نكرديد ﴿فَإِنَّمَا عَلَيْهِ مَا حُمِّلَ﴾ آنچه بر او تحميل شد او بايد بارش را به مقصد برساند بار رسالت است آنچه بر شما تحميل شد كه بايد بارش را به مقصد برسانيد اطاعت از خدا و اطاعت از رسول است اگر اطاعت نكرديد به مقصد نمي‌رسيد. 3⃣ ﴿وَإِن تُطِيعُوهُ تَهْتَدُوا﴾ اين قرينه سوم، فرمود اگر از پيامبر اطاعت كرديد هدايت مي‌شويد به مقصد مي‌رسيد البته اين همان آيه‌اي است كه در رديف آيات ديگر ذكر مي‌شود كه اين هدايت، هدايت پاداشي است چون اگر كسي از پيامبر اطاعت كند معنايش آن است كه هدايت شد ايمان آورد خدا را قبول دارد دستور خدا را اطاعت مي‌كند كه طبق دستور خدا از پيامبر حرف‌شنوي دارد و اطاعت مي‌كند خب پس هدايت اُوليٰ براي اين شخص حاصل است. 4⃣ ﴿وَمَا عَلَي الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلاَغُ الْمُبِينُ﴾ يعني پيامبر ما كاري كرده است كه براي شما حجّت را رسانده و بيّن‌الرشد كرده هم رسانده هم مُبين شده مُبين يعني شفاف و روشن، نورِ مبين يعني نور خيلي شفاف و روشن. 🔸وقتی كسي سخنراني مي‌كند در يك مراسم آن وظيفه عادي‌اش را انجام داد ولي آن رسالت اساسي‌اش را انجام نداد براي اينكه حرف بايد به جان مردم برسد نه به گوش مردم سخنراني كردن حرف را به گوش مردم رساندن است و چيز نوشتن حرف را و نقوش كلمات را به چشم مردم رساندن است و اينها هرگز كافي نيست. رسالت روحانيّت و عالمان دين اين است كه حرف را به جان مردم برسانند و اين توجه داريد كه مقدور هر كسي نيست تا از جان برنخيزد در جان نمي‌نشيند اين حرف بايد سنگين باشد از جاي بلند بيايد تا به جاي بلند برود ﴿وَقُل لَهُمْ فِي أَنْفُسِهِمْ قَوْلاً بَلِيغاً﴾ وجود مبارك رسول گرامي اين بود. 🔹حالا اگر شنونده‌اي به سوء اختيار خودش درِ دل را بست، اين يك طبق ميوه را اين باغبان الهي آورده دم در دل، خب اگر قلبي قفل بود و اين طبق ميوه را نگرفت تقصير باغبان نيست فرمود ما كار را طرزي اَدا كرديم كه به جان مردم تا دمِ در دل رسانديم حالا اگر قلب باز بود كه مي‌پذيرد و اگر نبود كه نمي‌پذيرد اين چهار قرينه نشان مي‌دهد كه اطاعت پيامبر اطاعت ذات اقدس الهي است. @qurantehran
📇 خلاصه تفسیر آیه ۵۹ سوره مبارکه 🎤: برگرفته از جلسات تفسیر ایت الله (سایت اسراء) 🔹﴿وَإِذَا بَلَغَ الْأَطْفَالُ مِنكُمُ الْحُلُمَ﴾ حالا اگر بالغ شدند داخل در همان مستثنا منه‌اند مستثنامنه اين بود كه كسي وارد نشود مگر اينكه اذن بگيرد اگر از همسايه يا غير همسايه كسي بالغ شد اين ﴿فَلْيَسْتَأْذِنُوا كَمَا اسْتَأْذَنَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ﴾. 🔸محارم در سورهٴ مباركهٴ «نساء» حسابشان جدا شد فرزند آدم، برادر آدم، برادرزاده‌ها اينها كه محارم‌اند در سورهٴ «نساء» حسابشان جدا شد الآن سخن از بالغ و نابالغ است و اگر كسي همسايه آدم بود و دوست بچه‌هاي آدم بود و بالغ شد حتماً بايد اذن بگيرد ﴿وَإِذَا بَلَغَ الْأَطْفَالُ مِنكُمُ الْحُلُمَ فَلْيَسْتَأْذِنُوا﴾ 🔹البته به بركت روايات علامت بلوغ چند قسم است يكي همين احتلام است كه «رُفع القلم... عن الصبيّ حتّي يحتلم» اين حصر نيست اگر سن بود يا علايم ديگر بود آنها هم مي‌توانند نشانه بلوغ باشند 🔸﴿كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِه﴾ مي‌بينيد اين مسائل اجتماعي كه اينها مدينه فاضله مي‌سازد پشت سر هم مي‌گويد خدا اين را مي‌گويد، پشت سر هم مي‌گويد خدا است. پشت سر هم مي‌گويد خدا است. 🔹شما اين بيانات را در نماز و روزه نداريد كه اين طور قدم به قدم جزئيات را بگويد بعد بگويد خداي عليم خداي حكيم چون اينهاست كه مدينه را فاضله مي‌كند. 🔸 جامعه را ادب اداره مي‌كند. اين الفباي دين مسئله‌اي نيست كه كسي نداند همه ما مي‌دانيم كه بالأخره چك بي‌محل كشيدن بد است دروغ گفتن بد است خيانت كردن بد است كم‌فروشي بد است گران‌فروشي بد است احتكار بد است و به موقع تخليه نكردن خانه و يا مغازه بد است همه اين چيزها جزء الفباي دين است ديگر اينها همه در رساله‌هاي عمليه نوشته است همه اينها جزء بيّنات ماست. 🔹 مشكل جامعه مشكل اخلاق است نه مشكل علم آن مشكلات عميق علمي براي حوزه و دانشگاه است كه به لطف الهي دارند كار خودشان را انجام مي‌دهند آنكه كشور را مدينه فاضله مي‌كند همين اخلاق است همين آداب است لذا در غالب اينها بلافاصله مي‌گويد خدا اين‌چنين بيان كرده خدا عالِم به مصالح است خدا حكيم است تا جامعه راه بيفتد ﴿كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِه وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ﴾ @qurantehran
📇 خلاصه تفسیر آیه ۶۲ سوره مبارکه 🎤: برگرفته از جلسات تفسیر ایت الله (سایت اسراء) 🔸در بخش پاياني سورهٴ مباركهٴ «نور» آن مسائل نظامي و سياسي كه در مدينه اتفاق افتاده است مطرح فرمود چون در مكه مسئله نظامي و دفاع و جهاد مطرح نبود در مدينه در اثر هجوم بيگانه‌ها جنگهايي را عليه حكومت اسلامي تحميل كردند ذات اقدس الهي محدوده حضور مردم را مشخص كرد. 🔹حالا اگر دشمن تهاجم كرد و بر مسلمانها دفاع واجب شد رهبر الهي وجود مبارك پيغمبر(صلّي الله عليه و آله و سلّم) اين جامعه را دعوت كرد براي دفاع كردن در چنين زمينه‌اي بخشي از آيات در سورهٴ مباركهٴ «توبه» نازل شده بخشي هم در همين سورهٴ مباركهٴ «نور» فرمود هيچ كسي حقّ غيبت ندارد وقتي پيامبر فرمود: «الصلاة جامعةً» همه‌تان حضور پيدا كنيد تا تصميم لازم را به اطلاع شما برسانيم همه بايد حاضر باشيد. 🔸 يك وقت كسي معذور است اين معذور است نبايد خودش براي خودش عذر موجّه صادر كند و غيبت كند اين بايد بيايد در حضور همه از حضرت اذن بگيرد تا مردم بفهمند كه سرّ غيبت او معذوربودن اوست (يك) همراه با مأذون بودن اوست (دو) 🔹 فرمود مؤمن كسي است كه از نظر عقيده تام باشد به خدا و قيامت عقيده دارد در اين گونه از امور اجتماعي هرگز پيغمبر و امام(عليهما السلام) را رها نمي‌كند، تنها نمي‌گذارد، حضور پيدا مي‌كند، اگر عذر ندارد كه حضورش را ادامه مي‌دهد. اگر عذر دارد به محضر پيغمبر مي‌رساند آن حضرت تزاحم را بررسي مي‌كند اهم و مهم را بررسي مي‌كند. 🔸 گاهي بعضي افراد معذور هستند اما يك كار مهمّي در پيش است كه آن كار از عذر او مهم‌تر است بعد از جريان جنگ احد حضرت فرمود مجروحان و جانبازان هم بايد بيايند، تا روشن بشود كه امّت اسلامي اگر مجروح هم باشد از دينش دفاع مي‌كند. 🔹 بعد از جريان جنگ احد همان زخميها حركت كردند رفتند، وقتي كفار ديدند كه مسلمانها دست‌بردار نيستند بعد برگشتند. ➖ بعضي از افراد كه راحت‌طلب و رفاه‌طلب بودند اينها استيذان مي‌كردند. ➖ بعضيها واقعاً معذور بودند اذن مي‌خواستند. ➖ بعضي منافق بودند نمي‌خواستند در جبهه شركت كنند. 🔸 درباره منافقان وجود مبارك پيغمبر(صلّي الله عليه و آله و سلّم) طبق دستور وحي ارزيابي مي‌كرد مي‌ديد كه اين منافق است كه دارد استيذان مي‌كند اگر پيغمبر به او اذن بدهد و اين شخص وارد جبهه نشود بهتر است، لذا به اينها اجازه مي‌داد كه اينها جبهه نروند، براي اينكه اينها كه مي‌رفتند جبهه جاسوسي مي‌كردند براي بيگانه‌ها و اطلاعات نظاميها را به آنها مي‌رساندند... 🔹 بنابراين اين امور را ذات اقدس الهي به پيغمبر فرمود كه هيچ كس حقّ غيبت ندارد، حضور بر همه واجب است حتي آنها كه معذورند، جريان حنظله غسيل‌الملائكه كه مستحضريد ذيل همين آيه است؛ خب اين تازه داماد شده، از آن طرف هم در جريان جنگ احد بيگانه حمله كرده اين به حضرت عرض كرد كه امشب ليلةالزفاف من است به من اجازه بدهيد من در مدينه بمانم، صبح اول وقت خودم را مي‌رسانم، حضرت به حنظله اجازه داد. حنظله در ليلةالزفاف در مدينه ماند، فردا با همان حال وارد صحنه جنگ شد و مبارزه كرد و شربت شهادت نوشيد. و وجود مبارك پيغمبر فرمود من مي‌بينم فرشته‌ها دارند او را غسل مي‌دهند شده حنظله غسيل‌الملائكه 🔸فرمود: ﴿لِبَعْضِ شَأْنِهِمْ﴾ براي هر كاري كه انسان اجازه نمي‌گيرد كه جبهه نرود ﴿فَإِذَا اسْتَأْذَنُوكَ لِبَعْضِ شَأْنِهِمْ فَأْذَن لِمَن شِئْتَ مِنْهُمْ﴾ پس بعض اندر بعض‌ اندر بعض شد: 1⃣ بعضيها مجازند 2⃣نسبت به بعضي از شئون مجازند 3⃣و پيغمبر هم همينها كه استيذان مي‌كنند به بعضيها اذن مي‌دهد به بعضيها اذن نمي‌دهد. 🔹 براي اينكه اصل نظام كه در خطر باشد ديگر جا براي اينكه فلان كس مريض است، يا فلان كس آسيب ديده است نيست ﴿فَأْذَن لِمَن شِئْتَ مِنْهُمْ﴾ 🔸 بعد هم به اينها توجه بدهد كه فضيلتي از اينها فوت شده است براي اينها طلب مغفرت بكن كه ترميم بشود آن فضيلتِ از دست رفته ﴿وَاسْتَغْفِرْ لَهُمُ اللَّهَ﴾ 🔹 در اينجا با اينكه ضمير كافي بود باز اسم ظاهر آوردند نفرمود «إنّه غفورٌ رحيم» فرمود: ﴿إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ﴾ @qurantehran
📇 خلاصه تفسیر آیه ۷ ـ سوره مبارکه 🎤: برگرفته از جلسات تفسیر ایت الله (سایت اسراء) 🔹 ﴿وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَنُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَحْسَنَ الَّذِي كَانُوا يَعْمَلُونَ﴾ 🔸 تاكنون چند بار اين مضمون در بحث‌هاي قبل گذشت و در آينده هم ممكن است مطرح بشود عمده آن است كه اين كلمه ﴿أَحْسَنَ﴾ افعل تفضيل است ولي افعل تفضيل گاهي با اضافه استعمال مي‌شود گاهي با «مِن» يك وقت مي‌گوييم «أفضل منه» يا «منهم» اين معنايش اين است كه برتر است و بهتر است يك وقت مي‌گوييم «أفضل الأنبياء كذا» يعني بهترين پيامبر اين عصر, بين «أفضل منهم» با «أفضلهم» خيلي فرق است. در اينجا فرمود: ﴿أَحْسَنَ الَّذِي كَانُوا يَعْمَلُونَ﴾ نه «أحسن من الذي كانوا يعملون» آن طوري كه معنا شد يعني آنها پاداش مي‌دهيم و آن طوري كه جناب زمخشري و هم‌فكرانشان معنا كردند اين است كه بهترين جزا را به آنها مي‌دهيم. آن هم ممكن است با اين معنايي كه ذكر شده نزديك باشد ولي از نظر لفظ دور است اگر گفتيم ﴿وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَحْسَنَ الَّذِي كَانُوا يَعْمَلُونَ﴾ يعني آنها را به بهترين كاري كه كردند پاداش مي‌دهيم نه اينكه آنها را به بهترين پاداش، پاداش مي‌دهيم. 🔹در بحث‌هاي قبل اين مطلب گذشت كه بين ﴿عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ﴾ با فرق است ﴿عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ﴾ كساني‌اند كه در مقام فعل، كارهاي خوب مي‌كنند كارهاي صالح انجام مي‌دهند، صالحان كساني‌اند كه به گوهر ذات رسيدند كه آن گوهر ذات، صالح است اگر درباره حضرت ابراهيم(سلام الله عليه) آمده است كه ﴿وَإِنَّهُ فِي الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِينَ﴾ و اگر درباره سليمان(سلام الله عليه) در سورهٴ مباركهٴ «نمل» گذشت كه با اينكه داراي نبوّت است عرض كرد ﴿وَأَدْخِلْنِي بِرَحْمَتِكَ فِي عِبَادِكَ الصَّالِحِينَ﴾اين ناظر به آن است كه بعضي‌ها به جايي مي‌رسند كه گوهر ذاتشان صالح است ديگر از آن به بعد لغزشي از اينها صادر نخواهد شد بر خلاف كساني كه در مقام عمل، صالح‌اند ممكن است ـ معاذ الله ـ لغزش‌هايي از اينها صادر بشود. @qurantehran
📇 خلاصه تفسیر آیه۱۴و ۱۵ـ سوره مبارکه 🎤: برگرفته از جلسات تفسیر ایت الله (سایت اسراء) 🔸فرمود نوح(سلام الله عليه) آمده 950 سال مردم را دعوت كرده, عدّه‌اي كفر ورزيدند. ما بساط همه را جمع كرديم و يك آيه و معجزه جهاني نشان داديم كه هميشه آن قصّه محفوظ است. اين كفرورزي آن خطر را هم در پيش دارد يعني مسئله معقول با مسئله تجربي تاريخي تأييد مي‌شود فرمود: ﴿وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحاً إِلَي قَوْمِهِ فَلَبِثَ فِيهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِينَ عَاماً﴾ اگر از همان اول مي‌فرمود 950 سال ديگر استثنا نمي‌خواست اما تعبير به ﴿ألْفَ﴾ تعبير جامعي است و اين كلمه يك كلمه جاندار است و استثناي پنجاه سال از عظمت آن كم نمي‌كند تعبير به ﴿ألْفَ﴾ اين سهم را دارد. 🔹 كلمه ﴿سَنَةٍ﴾ تكرار نشده اول ﴿سَنَةٍ﴾ است بعد ﴿عَاماً﴾ نفرمود «الاّ خمسين سنة» يا نفرمود «ألف عاماً» يك جا ﴿سَنَةٍ﴾, يك جا ﴿عَاماً﴾ كه تكرار نشود ﴿فَلَبِثَ فِيهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِينَ عَاماً فَأَخَدَهُمُ الطُّوفَانُ﴾ چرا؟ براي اينكه ﴿وَهُمْ ظَالِمُونَ﴾ 🔸چون قصّه نوح مكرّر در قرآن بازگو شد و مبسوطاً ذكر شد ديگر درباره اين دو آيه ما بحثي نداريم ﴿فَأَنجَيْنَاهُ وَأَصْحَابَ السَّفِينَةِ وَجَعَلْنَاهَا آيَةً لِّلْعَالَمِينَ﴾ 🔹چند كار است كه قرآن كريم از آنها به عنوان جهاني و جهان‌شمولي ياد مي‌كند 1⃣ جريان مريم و فرزندش(سلام الله عليهما) فرمود: ﴿وَجَعَلْنَاهَا وابْنَهَا آيَةً لِّلْعَالَمِينَ﴾ يك آيت جهاني است جريان مسيح و مادرش، 2⃣ جريان طوفان هم فرمود اين يك آيت جهاني است. 🔸چه اينكه در تمام قرآن يك جا فقط خدا جهاني دارد و آن براي (سلام الله عليه) است، اين تعبير ﴿فِي الْعَالَمِينَ﴾ در قرآن يك‌جاست آن هم مخصوص حضرت نوح است كسي كه تقريباً ده قرن تلاش و كوشش كرده پاداش جهاني مي‌يابد ﴿سَلاَمٌ عَلَي نُوحٍ فِي الْعَالَمِينَ﴾ اينجا هم درباره سفينه نوح فرمود: ﴿وَجَعَلْنَاهَا آيَةً لِّلْعَالَمِينَ﴾ @qurantehran
📇 خلاصه تفسیرآیه ۲۴ سوره مبارکه 🎤: برگرفته از جلسات تفسیر ایت الله (سایت اسراء) 🔸 ﴿فَمَا كَانَ جَوابَ قَوْمِهِ﴾ يعني قوم حضرت ابراهيم، حالا يا مسئولشان نمرود و آنها اين حرف را زد، درباريان امضا كردند يا مجمع شورايي اينها، جلسه مشورتي اينها همه اين حرف را زدند بالأخره يا زعيمشان گفته، ديگران پذيرفتند يا با هماهنگيِ هم اين تصميم را گرفتند؛ گفتند يا اعدام كنيد يا با آتش بسوزانيد و چون با آتش بسوزانيد هم مرگ است هم سوختن و عذاب اليم است، لذا تصميم نهايي اين بود كه وجود مبارك حضرت را به بسوزانند. ﴿إِلَّا أَن قَالُوا اقْتُلُوهُ﴾ يك عدّه نظرشان اين بود، ﴿أو حَرِّقُوهُ﴾ يك عدّه نظرشان «حرّقوا» بود. سرانجام تصميم مشترك و نهايي اين بود كه ﴿حِرِّقُوهُ وَانصُرُوا آلِهَتَكُمْ﴾ كه در آيات ديگر است، همين كار را كردند اما؛ ﴿فَأَنجَاهُ اللَّهُ مِنَ النَّارِ﴾ ذات اقدس الهي او را از آتش نجات داد. 🔸 آن روز درست است خبر مثل امروز سريعاً منتشر نمي‌شد ولي وقتي خبر مهم باشد در كوتاه‌ترين زمان كلّ خاورميانه را مي‌گيرد بالأخره اينها ناچار شدند بپذيرند كه وجود مبارك ابراهيم پديده الهي است ﴿إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ﴾ 🔹 اما اگر كسي نداشته باشد يا مي‌گويد است يا مي‌گويد خوبي آورد و مانند اينها... @qurantehran
📇 خلاصه تفسیرآیه ۳۱ سوره مبارکه 🎤: برگرفته از جلسات تفسیر ایت الله (سایت اسراء) 🔸 دعاي حضرت لوط و گفتگوي فرشتگان با حضرت ابراهيم که خدا استجابت كرد. 🔹 استجابت خدا از كجا معلوم مي‌شود از اينجا كه فرمود: ﴿وَلَمَّا جَاءَتْ رُسُلُنَا إِبْرَاهِيمَ﴾ فرشته‌هاي الهي اول وارد محضر ابراهيم(سلام الله عليه) شدند چون خود لوط به حضرت ابراهيم وابسته بود، اين فرشته‌ها هم وارد محضر ابراهيم شدند و بشارت دادند كه ما مي‌خواهيم ريشه ظالمان را بركَنيم ﴿قَالُوا إِنَّا مُهْلِكُوا أَهْلِ هذِهِ الْقَرْيَةِ﴾ كه تبهكارانه زندگي مي‌كنند ﴿إِنَّ أَهْلَهَا كَانُوا ظَالِمِينَ﴾ 🔸وجود مبارك ابراهيم عرض كرد شما اگر بخواهيد اين قريه را ويران كنيد لوط در آ‌نجا زندگي مي‌كند آنها گفتند ما نه تنها مي‌دانيم لوط زندگي مي‌كند مي‌دانيم فرزندان او هم هستند و اگر كسي هم به او ايمان آورده باشد آنها را هم مي‌شناسيم و در خانواده او هم كسي است كه نبايد نجات پيدا كند او را هم مي‌شناسيم شما سفارش كردي كه ما لوط را نجات بدهيم ما اين چهار مطلب را به اطلاع شما مي‌رسانيم! 🔹 اين فرشته ها دو مأموريت داشتند يكي تبشير نسبت به ابراهيم (سلام الله عليه) يكي انذار نسبت به قوم لوط 🔸 گفتند: ﴿إِنَّا مُهْلِكُوا أَهْلِ هذِهِ الْقَرْيَةِ﴾ چرا، براي اينكه ﴿إِنَّ أَهْلَهَا كَانُوا ظَالِمِينَ﴾ اينها به انسانيّت، به دين، به شرف انسانيّت ستم كردند. 🔹 در جريان قوم لوط اگر واقعاً كسي حالا يا زن است يا مرد ، اگر مشكل غريزه‌اي دارد حتماً بايد بشود اين‌طور نيست كه درمان براي اين بيماري نباشد خيلي از بيماري‌هاست كه درمانش ناشناخته است اين بيان نوراني امام رضا(سلام الله عليه) را مرحوم كليني نقل كرده است «كلّما أحدث العباد مِن الذنوب ما لم يكونوا يعملون أحدث الله لهم من البلاء ما لم يكونوا يعرفون»: ، مي‌آورد گناهاني كه سابقه نداشت اگر انجام دادند عذاب‌هايي مي‌آيد كه اصلاً نمي‌دانند از كجاست! 🔹اين تلازم هست انسان چيزي جداي از عالَم نيست همان‌طوري كه حوادث عالَم در انسان اثر مي‌گذارد اعمال انسان هم در رخداد عالَم بي‌اثر نيست. چه بد چه خوب، بله زلزله امر طبيعي است اما چه وقت بيايد و كجا بيايد و چقدر بيايد نظمي دارد، حساب و كتابي دارد! باران يك امر طبيعي است اما چه وقت بيايد و كجا بيايد و چقدر بيايد، حساب و كتابي دارد در روايات هست كه اگر مردم نالايق بودند ما به اين ابرها دستور مي‌دهيم باران را ببرد در دريا بريزد. اين طور نيست كه اعمال ما اثري نداشته باشد. ❌ هوس باطل دارد تحريم مي‌كند، اما كار به دست ديگري است ديگري است از ساخته نيست در صورتي كه ما در مسير باشيم فرمود: ﴿وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَي آمَنُوا وَاتَّقَوا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّماءِ والارضِ﴾ زمين در اختيار خدا، آسمان در اختيار خدا، نيروها در اختيار خدا، فرمود مگر ديگري رازق است؟! اينها طبل باطل مي‌كوبند واقعش اين است. فرمود اگر شما درست راه رفتيد ما همه نعمت‌ها را به شما مي‌دهيم، اين سنّت الهي است. 🔸نکته: يك وقت است كسي حمد مي‌خواند بيمار فوراً شفا پيدا مي‌كند آن يك است اما اين حمدهاي ما هم يقيناً اثر دارد اين در پنج بخش اثر دارد؛ 1⃣ خود بيمار متحيّر است به كدام پزشك مراجعه كند خداي سبحان با اين حمدها با اين توسل‌ها با اين استشفاها فكرش را هدايت مي‌كند كه نزد كدام طبيب برود. 2⃣ اطبّا هم اين‌چنين نيست كه كاملاً به همه علوم آگاه باشند گاهي اشتباه مي‌كنند با يك «ببخشيد» مي‌خواهند مسئله را حل كنند رهبري و هدايت فكر طبيب به تشخيص مرض تصادفي نيست اين به بركت آن حمد است. 3⃣ اگر بيماري را تشخيص داد داروي معالجش چه چيزي هست گاهي اشتباه مي‌كند گاهي به مقصد مي‌رسد اينكه تصادف در كار نيست هدايت فكر طبيب به تشخيص داروي معالج به بركت آن حمد است. 4⃣ حالا وقتي كه اين سه كار تمام شد اين به كدام داروخانه برود كه خوش‌انصاف باشد، آن تاريخ مصرف گذشته را به او ندهد، اين حمد او را هدايت مي‌كند از كسي دارو بخرد كه دارويش تاريخ مصرف گذشته نباشد آن دارو مؤثر باشد 5⃣ حالا آورده كدام پرستار اشتباه نكند دارو را اشتباهی ندهد، كسي پرستاري او را به عهده مي‌گيرد يا خودش به عهده مي‌گيرد كه اشتباه نكند به موقع مصرف بكند. 6⃣ حالا ششم بماند كه دستگاه گوارش او را پذيراي درمان بكند قدم به قدم اين حمدها اثر دارد ما نبايد توقّع داشته باشيم حمدي كه خوانديم كار مسيحا(عليه السلام) را بكنيم. @qurantehran
📇 خلاصه تفسیرآیه ۳۹ و۴۰ سوره مبارکه 🎤: برگرفته از جلسات تفسیر ایت الله (سایت اسراء) 🔸 ﴿وَقَارُونَ﴾ اين قارون از قوم موسي بود جزء قبطي‌ها نبود و متأسفانه بيراهه رفته بود. 🔹 ﴿وَقَارُونَ وَفِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَلَقَدْ جَاءَهُم مُّوسَي﴾ اول نام اينهاست بعد نام پيامبرشان با معجزات آمده، اينها ﴿فَاسْتَكْبَرُوا فِي الْأَرْضِ﴾ ولي جلو نيفتادند اينها خيال كردند با زر و زور مي‌توانند جلو بيفتند ولي ﴿مَا كَانُوا سَابِقِينَ﴾ كسي ما را نمي‌تواند دور بزند از ما جلو بزند فرمود همه اينهايي كه ما قصه‌هايشان را گفتيم خلاصه جمع‌بندي كنيم اين «فاء»، «فاء» نتيجه است ﴿فَكُلّاً﴾ از قوم گرفته تا قوم ﴿أَخَذْنَا بِذَنْبِهِ فَمِنْهُم مَنْ أَرْسَلْنَا عَلَيْهِ حَاصِباً﴾ با سنگ‌هاي آسماني آ‌نها را از پا در آورديم ﴿وَمِنْهُم مَّنْ أَخَذَتْهُ الصَّيْحَةُ﴾ رعد و برق و مانند آن ﴿وَمِنْهُم مَّنْ خَسَفْنَا بِهِ الْأَرْضَ﴾ كه قارون بود ﴿وَمِنْهُم مَنْ أَغْرَقْنَا﴾ مثل قوم نوح و مثل قوم موسي هم فرعون را به دريا سپرديم هم طوفان نوح قومش را فرا گرفته ولي اين است كه به احدي با «كان» هم ذكر فرمود ﴿وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَلكِن كَانُوا انفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ﴾ 🔹«أعاذنا الله من شرور أنفسنا و سيّئات أعمالنا » @qurantehran
📇 خلاصه تفسیرآیه ۴۶ سوره مبارکه 🎤: برگرفته از جلسات تفسیر ایت الله (سایت اسراء) 🔸 جدال همان گفتگو و گفتمان ديني است. 🔹 فرمود با مسئولان ديگر بكن اما به نحو احسن، اگر تلاوت كردي آنها سؤالي كردند اشكالي كردند با آنها جدال نكن الّا به طريق احسن؛ 1⃣ خوب حرف بزن 2⃣ حرفِ خوب بزن 3⃣ در خوب حرف زدن خوب‌تر را انتخاب بكن 4⃣ در حرفِ خوب زدن خوب‌تر را انتخاب بكن 🔸 فرمود بهترين را اقامه كن به بهترين روش، ﴿وَلاَ تُجَادِلُوا أَهْلَ الْكِتَابِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ﴾ يعني مبادا حرف سست بزني، حرف بي‌برهان بزنيد، حرفي كه ممكن است عدّه‌اي بپسندند ولي معقول نيست، مطابق وحي نيست بزني! هيچ وقت اين كار را نكن. با احترام با آنها برخورد كن. ادب را رعايت بكن. 🔹دعوت قرآن به جدال و بيان محدوده آن: بنابراين اصل ، دعوت شده است و و قرآن كرده مگر اينكه كسي در حوزه جدال، باشد ﴿إِلَّا الَّذِينَ ظَلَمُوا﴾ يعني با ظالمان جدال نكنيد! چون اصل مشتركي نداريم. خب اگر اصل مشتركي نداشتيم با چه چيزي جدال كنيم؟ ما با يك مقدمهٴ مقبول بايد قياس تشكيل بدهيم، مقبول باشد براي آن مُستشكِل يا سائل و معقول باشد براي ما وگرنه مي‌شود ! ما كه نمي‌خواهيم حق را ثابت كنيم ولو راه باطل، با راه باطل به حق نمي‌شود رسيد. از راه صحيح مي‌توان به حق رسيد پس اگر كسي در حوزه جدال، ظالم باشد مورد استثناست یعنی اصلاً نيست. @qurantehran
📇 خلاصه تفسیرآیه ۵۳ سوره مبارکه 🎤: برگرفته از جلسات تفسیر ایت الله (سایت اسراء) 🔹تفاوت استعجال قولي و فعلي کافران نسبت به عذاب 🔸مسئله كه در دو بخش دنيا و آخرت تكرار شد، اگر اينها لساناً استعجال مي‌كنند خب اين . اينها باور ندارند ممكن است برخي‌ها كه شك داشته باشند مي‌گويند مقدمات عذاب اگر آمد ما ايمان مي‌آوريم آنجا شايد استعجال جدّي باشد اما اينها كه معتقدند كه اينها اساطير اوّلين است، استعجالشان به صورت مسخره است اين اگر قولي و لفظي باشد. 🔹 اما اگر كسي عملاً دارد مي‌كند يك دورانديش عالِم فرزانه مي‌گويد اين به سرعت به طرف عذاب و سقوط مي‌رود اينكه فرمود: ﴿وَيَسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذَابِ﴾ يعني كارِ اينها باعث نزول عذاب است به صورت سريع، 🔸پس اگر قولي باشد صِبغه استهزا دارد براي اينكه آنها معتقد نيستند مگر آ‌نها كه شك داشته باشند اگر فعلي باشد آن عالِم فرزانه مي‌گويد اينها به سرعت به طرف عذاب دارند مي‌روند ﴿وَيَسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذَابِ﴾. 🔹 و اين پيشنهاد كه عذاب بياوريد جوابش اين است كه بايد به اذن خدا باشد ولي عذاب مي‌آيد اين‌طور نيست كه حالا شما را رها بكند ﴿وَلَيَأْتِيَنَّهُم بَغْتَةً وَهُمْ لاَ يَشْعُرُونَ﴾. @qurantehran
📇 خلاصه تفسیرآیه ۶۴ سوره مبارکه 🎤: برگرفته از جلسات تفسیر ایت الله (سایت اسراء) 🔹فرمود دنيا يا است يا است منتها اين بازيِ دوران كودكي و نوجواني و اوايل جواني معلوم است بازي است. دوران ميانسالي و دوران معلوم نيست كه بازي است ولي حقيقتاً بازي است آن بازي است آن بازي است. 🔸 آن كوثر است كه خير و رحمت است نه تكاثر لذا با اين حصر منافات ندارد فرمود: ﴿وَمَا هذِهِ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا لَهْوٌ وَلَعِبٌ﴾ 🔹يك سالمند وقتي بخواهد بازي كند مي‌گويد اين‌قدر دارم، اين‌قدر دارم، اين‌قدر دارم، اين‌قدر دارم، اينهاست بازي يك انسان هشتاد ساله با بازي انسان پنجاه ساله با بازي انسان چهل ساله فرق مي‌كند بازي‌ها فرق مي‌كند بنابراين اين‌چنين نيست كه آن مراحل پنج‌گانه سورهٴ «حديد» مباين و منافي با اين دو مرحله سورهٴ مباركهٴ «عنكبوت» باشد. 🔸شما ببینید این همه فرشته ها در عالَم هستند ﴿وَمَا یَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّکَ إِلَّا هُوَ﴾ هیچ نزاعی ندارند اما در جن ها نزاع هست، در انسان ها نزاع هست، برای اینکه این و و و اینها مشکل آفرین است اینها دنیاست. 🔹 ﴿وَمَا هذِهِ الْحَیَاهُ الدُّنْیَا﴾ که شمایِ جاهلی در جاهلیّت به آن مبتلا هستید ﴿إِلَّا لَهْوٌ وَلَعِبٌ﴾ مردان الهی طبق تعبیر قرآن کریم از دو کار منزّه اند نه خودشان به طرف بازی می روند نه گرد بازی به دامنشان می نشیند هم خودشان ﴿عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ﴾ هستند مطابق آیه سورهٴ مبارکهٴ «مؤمنون» که اینها از لغو اعراض دارند هم لهو و مانند آن، آن قدرت را ندارند که اینها را سرگرم کنند مطابق آیه سورهٴ «نور» که ﴿لاَّ تُلْهِیهِمْ تِجَارَهٌ وَلاَ بَیْعٌ عَن ذِکْرِ اللَّهِ﴾ 🔸 اگر کسی نه خودش به طرف بازی برود نه آن کارگردانان بازی آن قدرت را داشته باشند که این بازی را به طرف او ببرند که دامن او را تر کنند این راحت است این دو گروه را قرآ ن کریم به عظمت یاد کرد. 🔹﴿وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَهَ لَهِیَ الْحَیَوَانُ﴾ آنجا همه چیز زنده است این چنین نیست که اگر کسی خواست میوه ای از درخت بچیند خودش حرکت کند ﴿دَعْوَاهُمْ فِیهَا سُبْحَانَکَ اللَّهُمَّ وَتَحِیَّتُهُمْ فِیهَا سَلاَمٌ وَآخِرُ دَعْوَاهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ﴾ اگر خواستند میوه ای بیاید همین که گفتند «سبحان الله» حاضر است تسبیح می کنند یعنی ما نیازمندیم (یک) خدا منزّه از نیاز است (دو) با همین خواندنِ «سبحان الله» آن میوه برایشان حاصل است ﴿دَعْوَاهُمْ فِیهَا سُبْحَانَکَ اللَّهُمَّ وَتَحِیَّتُهُمْ فِیْهَا سَلام﴾ و تحیّتی که نسبت به یکدیگر دارند سلام است ﴿وَآخِرُ دَعْوَاهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ﴾. @qurantehran