#دخترپیامبر ـ بخش ۱۲
🔹 #خانه و #آتش
اما طبری آورده است:
🔸 #عمر بن خطاب به در خانه ی علی السلام آمد. در آن خانه، طلحه و زبیر و مردانی از مهاجران نیز بودند. عمر این چنین تهدید کرد:
به خداوند سوگند یا از خانه بیرون می آیید و #بیعت می کنید، با اینکه خانه را با #اهلش به آتش خواهم کشید.
🔹در «عقد الفريد» کمی توضیح بیشتر است. «ابن عبد ربه ، احمد بن محمد» نقل می کند:
#ابوبکر به #عمربن خطاب مأموریت داد که برود و آنها
(بنی هاشم و چند تن از صحابه) را از خانه ی فاطمه بیرون بیاورد.
➖ به او گفت:
چنانچه زیر بار نرفتند، با آنها مقابله کن.
▪️عمر با آتشی که به همراه آورده بود، به دنبال مأموریت رفت و قصد داشت خانه را آتش بزند. فاطمه (ع) چون این وضع را مشاهده کرد و عمر را به آن شکل در کنار خانه اش دید، فرمود:
«ای فرزند خطّاب! آیا آمده ای خانه ی ما را آتش بزنی؟»
عمر پاسخ داد:
آری! مگر اینکه با امّت همراه شوید و #بیعت کنید.
▫️گوشه ی دیگری از توضیح حادثه در عبارت منسوب به «ابن قتیبه» نقل شده که در جای دیگر نیامده است:
➖ #ابوبکر گروهی را در هنگام #بیعت خویش مشاهده نکرد. آنها همگی نزد على (ع) جمع بودند. #عمر را به نزد آنها فرستاد. عمر به کنار آن خانه رفت و آنان را به بیرون آمدن
امر کرد. ولی آنها از خارج شدن امتناع ورزیدند.
#عمر_هیزم_خواست و گفت:
به خدایی که جان عمردردست اوست سوگند یاد میکنم که یا از خانه بیرون می آیید یا خانه را با کسانی که در آن
هستند آتش خواهم زد.
به او گفته شد:
در این خانه، #فاطمه است.
عمر جواب داد:
حتی اگر او هم باشد.
#ادامه_دارد
📚دختر پیامبر، استاد محمدعلی جاودان، ص ۳۲ و ۳۳
@qurantehran