#دخترپیامبر ـ بخش ۳۴
▪️یک جریان بسیار با اهمیت آن دوران #گریه بی امان دختر پیامبر بود. گزارش تاریخی میگوید:
دختر پیامبر بعد از مرگ پدر، در عزای ایشان گریه می کرد. گریه، روز و شب نمی شناخت؛ هم روز را پر کرده بود و هم شب راتا آنجا که پیرمردان مدينه نزد امیرالمؤمنین علی(ع) آمدند و گفتند:
ای ابوالحسن! فاطمه شب و روز گریه می کند. گریه ی او آرامش شب و روز را از ما گرفته است. ما آمده ایم تا به شما بگوییم که شما از ایشان بخواهید یا شب گریه کند یا روز!
▫️امام به خانه آمدند و به دختر پیامبر فرمود:
پیرمردان مدینه از من درخواست کرده اند که
از شما بخواهم در فراق پدر، یا شب گریه کنید یا روز
▫️دختر پیامبر در پاسخ فرمود:
یا اباالحسن! زندگی من زیاد به طول نخواهد انجامید و به زودی از میان این مردم خواهم رفت. لذا سوگند به خدا، نه شب آرام خواهم گرفت و نه روز؛ تا اینکه به پدرم،
رسول خدا، ملحق گردم.
امام فرمود:
▫️دختر پیامبر اختیار با شماست. آنچه می خواهید عمل کنید.
ما این #گریستن را هم شکل دیگری از #مقابله ی دختر پیامبر با وضع موجود می دانیم و فکر میکنیم که درک و احساس همین تقابل بود که کسانی را به حضور امیرالمؤمنین آورد تا از او بخواهند که این #گریه ها تخفیف پیدا کند.
▫️آن طور که گزارش های تاریخی می گوید، امام (ع) شاید به علت فشار جریانات بیرون از خانه، در نقطه ای در بقيع برای ایشان سرپناهی ساختند که آن را «بیت الاحزان» نامیدند.
▪️دختر پیامبر هر روز صبح به همراه حسنین به سوی بیت الاحزان در بقیع می رفتند و تا شب آنجا میگریستند...
#ادامه_دارد
📚دختر پیامبر، استاد محمدعلی جاودان
@qurantehran
📇 خلاصه تفسیر سوره #فرقان - آیه ۳
📚 مفسر: آیت الله مکارم شیرازی (تفسیر نمونه)
🔹اين آيات در حقيقت دنباله اى است براى بحثى كه در آيات گذشته در مورد مبارزه با شرك و بت پرستى، و سپس ادعاهاى بى پايه بت پرستان در باره بتها، و اتهاماتشان درباره قرآن و شخص پيامبر (ص) آمده است.
🔸آيه نخست مشركان را در واقع به محاكمه مى كشد و براى برانگيختن و جدان آنها، با منطقى روشن و ساده و در عين حال قاطع و كوبنده سخن مى گويد مى فرمايد:" آنها خدايانى غير از پروردگار عالم كه اوصافش قبلا گذشت، انتخاب كردند، خدايانى كه مطلقا خالق چيزى نيستند، بلكه خودشان مخلوقند" (وَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ آلِهَةً لا يَخْلُقُونَ شَيْئاً وَ هُمْ يُخْلَقُونَ).
🔹معبود حقيقى، خالق عالم هستى است، در حالى كه آنها درباره بتها چنين ادعايى را نداشتند بلكه آنها را" مخلوق" خدا مىدانستند.
🔸وانگهى انگيزه آنها براى پرستش بتها چه مى تواند باشد؟" بتهايى كه حتى مالك سود و زيان خود و مالك مرگ و حيات و رستاخيز خويش نيستند" تا چه رسد به ديگران (وَ لا يَمْلِكُونَ لِأَنْفُسِهِمْ ضَرًّا وَ لا نَفْعاً وَ لا يَمْلِكُونَ مَوْتاً وَ لا حَياةً وَ لا نُشُوراً).
🔹اصولى كه براى انسان اهميت دارد همين پنج امر است: مساله سود و زيان و مرگ و زندگى و رستاخيز.
🔸براستى اگر كسى مالك اصلى اين امور نسبت به ما باشد شايسته پرستش است، اما آيا اين بتها هرگز قادر بر اين امور در مورد خودشان هستند تا چه رسد به اينكه عابدان خود را بخواهند در اين جهات زير پوشش حمايت خويش قرار دهند؟
🔹اين چه منطق رسوايى است كه انسان به دنبال موجودى بيفتد و سر بر آستان آن بگذارد كه هيچگونه اختيارى از خود در مورد خويشتن ندارد تا چه رسد به ديگران؟! اين بتها نه تنها در اين دنيا مشكلى را براى بندگان خود حل نمىكند كه در قيامت نيز كارى از آنها ساخته نيست.
🔸اين تعبير نشان مىدهد كه اين گروه از مشركان كه مخاطب در اين آيات هستند معاد را به نوعى پذيرفته بودند (هر چند معاد روحانى نه جسمانى) يا اينكه قرآن حتى با عدم اعتقاد آنها بمسئله معاد، مطلب را مسلم گرفته، و به طور قاطع در اين زمينه با آنها سخن مىگويد، و اين معمول است كه گاهى انسان با كسى كه منكر حقيقتى است روبرو مى شود اما سخنان خود را بدون اعتنا به افكار او بر طبق افكار خويش قاطعانه بيان مى كند، بخصوص اينكه يك دليل ضمنى نيز در خود آيه براى مساله معاد نهفته شده است، زيرا هنگامى كه خالقى، مخلوقى مى آفريند، و مالك موت و حيات و سود و زيان او است، بايد هدفى از خلقت او داشته باشد، و اين هدف در مورد انسانها بدون قبول رستاخيز امكان پذير نيست، چرا كه اگر با مردن انسان همه چيز پايان يابد زندگى پوچ خواهد بود و دليل بر اين است كه آن خالق حكيم نبوده است.
🔹ضمنا اگر مىبينيم مساله" ضرر" در آيه قبل از" نفع" قرار گرفته براى اين است كه انسان در درجه اول از زيان وحشت دارد، و جمله" دفع ضرر اولى از جلب منفعت" است، به صورت يك قانون عقلايى درآمده است.
🔸و نيز اگر" ضرر" و" نفع" و" موت" و" حيات" و" نشور" به صورت نكره آمده، براى بيان اين حقيقت است كه اين بتها حتى در يك مورد مالك سود و زيان و مرگ و زندگى و رستاخيز نيستند. تا چه رسد نسبت به همگان.
🔹و اگر" لا يملكون" و" لا يخلقون" به صورت" جمع مذكر عاقل" ذكر شده (در حالى كه بتهاى سنگى و چوبى كمترين عقل و شعورى ندارند) به خاطر آن است كه هدف از اين سخن تنها بتهاى سنگ و چوبى نيست، بلكه گروهى است كه فرشتگان يا حضرت مسيح را عبادت مى كردند و چون عاقل و غير عاقل در معنى اين جمله جمعند، همه را به صورت عاقل ذكر كرده و به اصطلاح ادبى از باب تغليب است.
🔸و يا در اين تعبير طبق اعتقاد طرف سخن گفته شده تا عجز و ناتوانى آنها را مشخص كند، يعنى شما كه اينها را صاحب عقل و شعور مىدانيد، با اين حال چرا نمىتوانند زيانى از خود دفع كنند و يا منفعتى جلب نمايند؟
@qurantehran
📇 خلاصه تفسیر آیه اول سوره #نمل
📚 مفسر: علامه طباطبائی (تفسیر المیزان)
🌸" تِلْكَ آياتُ الْقُرْآنِ وَ كِتابٍ مُبِينٍ"
🔹اشاره به تلك- همانطور كه در اول سوره شعراء گفتيم- اشاره به آيات سوره است، آياتى كه بعدا نازل مى شود، و آياتى كه قبلا نازل شده، و تعبير به لفظ" تلك" كه مخصوص اشاره به دور است براى اين است كه به رفعت قدر و بلندى مرتبه آن آيات نيز اشاره كرده باشد.
🔸كلمه" قرآن" اسم كتاب است و اگر آن را قرآن ناميده بدين جهت است كه خواندنى است
🔹 كلمه" مبين" از إبانه به معناى اظهار است، و اگر كلمه كتاب را نكره آورد و نفرمود" و الكتاب المبين" براى اين بوده كه عظمت آن را برساند (چون نكره آوردن اسم، گاهى تفخيم و تعظيم را مىرساند)
🔸 و معناى جمله مورد بحث اين است كه اين آيات رفيع القدر و عظيم المنزله كه ما نازل مى كنيم آيات كتابى است خواندنى و عظيم الشان، كتابى كه مقاصد خود را روشن مى كند و ابهام و پيچيدگى ندارد.
🔹در مجمع البيان گفته: اگر آيات را به دو صفت" قرآن و كتاب" توصيف كرد، براى اين بود كه بفهماند همانطور كه با خواندن، ظاهر مى شود با نوشتن نيز ظاهر مى شود، و خلاصه به منزله ناطقى است كه معارف را آن هم از دو طريق #خواندن و #نوشتن بيان مى كند و اگر آن را با كلمه" مبين" توصيف كرد، براى اين بود كه آن را به ناطقى تشبيه كرده باشد كه روشن سخن مى گويد.
@qurantehran
📇 خلاصه تفسیر آیه ۱۴ سوره #نمل
📚 مفسر: علامه طباطبائی (تفسیر المیزان)
🔹"وَ جَحَدُوا بِها وَ اسْتَيْقَنَتْها أَنْفُسُهُمْ ظُلْماً وَ عُلُوًّا ..."
🔸راغب گفته است: كلمه" جحد" به معناى انكار چيزى است كه در دل ثبوتش مسلم شده و يا اثبات چيزيست كه در قلب نفى آن به ثبوت رسيده است.
🔹 و كلمه استيقان و يقين هر دو به يك معناست.
🔸مى فرمايد كفار به علم عادى يقين دارند به اينكه با #انكار و عناد در برابر #حق معذب شدنشان در آتش يقينى است، در عين حال به انكار و عناد خود اصرار مى ورزند، به خاطر اينكه در سلسله علل كه يك حلقه اش #هواى نفس خود آنان است، انكارشان حتمى و نظير علم عادى به وجوب فعل است.
🔹پس آن علمى كه توأم با سكون نيست چه بسا منفك از التزام بشود، مانند بسيارى از معتادين به عادتهاى زشت و يا مضر كه علم به زشتى و يا ضرر عادت خود دارند ولى در عين حال آن را ترك نمى كنند، و عذر مى آورند به اينكه ما معتاديم. قرآن كريم هم درباره منكرين دعوتهاى حقه مى فرمايد:" وَ جَحَدُوا بِها وَ اسْتَيْقَنَتْها أَنْفُسُهُمْ".
🔸خواهى گفت: افراد با ايمان نيز بر خلاف لوازم ايمان خود، عمل مى كنند. در جواب مى گوييم: درست است و ليكن ملتزم نبودن به لوازم معلوم، مطلبى است، و احيانا خلاف ايمان رفتار كردن به خاطر كورانهايى كه در دل برمى خيزد و آدمى را از مسيرى كه ايمانش برايش معين كرده پرت مى كند مطلبى ديگر است.
🔹با اين بيان اشكال ديگرى هم كه ممكن است به ذهن كسى بيايد دفع مى شود، و آن اين است كه: چگونه ممكن است انسان علم يقينى پيدا كند به چيزى كه خلاف اراده او باشد، چنين علمى اصلا تصور ندارد، و به همين جهت وقتى مى بينيم علم در اراده ما تاثير نمى كند بايد بفهميم كه آن علم، علم يقينى نبوده، و ما آن را علم يقينى مى پنداشتيم.
🔸وجه دفع اين اشكال اين است كه گفتيم: صرف داشتن علم به چيزى كه مخالف اراده و خواست ما است، باعث نمى شود كه در ما اراده اى مستند به آن علم پيدا شود، بلكه آن علمى ملازم با اراده موافق است كه توأم با التزام قلب نسبت به آن باشد، (و گر نه بسيار مى شود كه انسان يقين و علم قطعى دارد به اينكه مثلا شراب يا قمار يا زنا و يا گناهان ديگر ضرر دارد، و در عين حال مرتكب مى شود، چون التزام قلبى به علم خود ندارد)
@qurantehran
📇 خلاصه تفسیر آیه ۲۳ سوره #نمل
📚 مفسر: علامه طباطبائی (تفسیر المیزان)
🔹" إِنِّي وَجَدْتُ امْرَأَةً تَمْلِكُهُمْ وَ أُوتِيَتْ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ وَ لَها عَرْشٌ عَظِيمٌ"
🔸سليمان سبب غيبت هدهد را پرسيد و عتابش كرد، هدهد در پاسخ گفت: من از سبأ خبر مهمى آورده ام كه هيچ شكى در آن نيست...
🔹ضمير در" تملكهم" به اهل سبا و توابع آن بر مىگردد.
🔸جمله" وَ أُوتِيَتْ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ" وصف وسعت مملكت و عظمت سلطنت آن زن است، و همين خود قرينه است بر اينكه منظور از" كل شىء" در آيه هر چيزى است كه سلطنت عظيم محتاج به داشتن آنها است، مانند حزم و احتياط و عزم و تصميم راسخ و سطوت و شوكت و آب و خاك بسيار و خزينه سرشار و لشكر و ارتشى نيرومند و رعيتى فرمان بردار، ليكن از بين همه اينها، تنها نام عرش عظيم را برد.
🔹در جمله اخر كلام هدهد و به منزله تصريح، كلمه" لا إِلهَ إِلَّا هُوَ" را كه كلمه توحيد است و توحيد در عبادت خدا را مى رساند آورده، آن گاه جمله" رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ" را ضميمه كرده تا دلالت كند بر اينكه همه تدبيرهاى عالم، منتهى به خداى سبحان مى شود، چون عرش سلطنتى عبارت است از مقامى كه همه زمامدارهاى امور آنجا جمع مى شوند و از آنجا احكام جاريه در ملك صادر مى شود.
🔸 در جمله" رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ" محاذات ديگرى نيز در توصيف ملكه سبأ به کار رفته است، كه گفت:" وَ لَها عَرْشٌ عَظِيمٌ" و چه بسا همين گفتار هدهد، باعث شد كه سليمان به افراد خود دستور داد تا عرش او را نزدش حاضر كنند، اين دستور را داد تا ملكه سبا در برابر عظمت پروردگارش به تمام معناى كلمه خاضع گردد.
@qurantehran
📇 خلاصه تفسیر آیه ۳۶ سوره #نمل
📚 مفسر: علامه طباطبائی (تفسیر المیزان)
🔹" فَلَمَّا جاءَ سُلَيْمانَ قالَ أَ تُمِدُّونَنِ بِمالٍ فَما آتانِيَ اللَّهُ خَيْرٌ مِمَّا آتاكُمْ بَلْ أَنْتُمْ بِهَدِيَّتِكُمْ تَفْرَحُونَ"
🔸ضمير در" جاء" به مالى برمىگردد كه به عنوان هديه نزد سليمان فرستاده شد.
احتمال هم دارد كه به حامل هديه يعنى رئيس هيئت اعزامى سبأ برگردد.
🔹استفهام در جمله" أَ تُمِدُّونَنِ بِمالٍ" توبيخى است، و خطاب در آن به فرستاده و فرستنده هر دو برمى گردد و اين را تغليب گويند، كه صاحب سخن رو به حاضران كند، ولى حاضر و غايب را مورد عتاب قرار دهد، سليمان (ع) هم اينطور كلى سخن گفت و نامى از خصوص ملكه سبأ نبرد، همانطور كه- در گذشته ديديم- ملكه سبأ هم نامى از او نبرد و گفت:" من هديه اى نزد ايشان مى فرستم".
🔸بعضى احتمال داده اند كه خطاب و روى سخن آن جناب تنها به فرستادگان باشد و اين احتمال صحيحى نيست، براى اينكه اعتراض سليمان اين بود كه:" آيا مرا با مال كمك مى كنيد" و معلوم است كه اين كمك مالى، كار فرستادگان نبود بلكه كار فرستنده ايشان بود و با اين حال ديگر معنا ندارد كه خصوص فرستادگان را توبيخ كند و اگر نفرمود:" ا تمدونن بالمال" بلكه كلمه مال را نكره آورد و فرمود:" أَ تُمِدُّونَنِ بِمالٍ- آيا كمكم مى كنيد به مالى"، براى اين بود كه آن مال را تحقير كند و ناچيزش بشمارد و مرادش از" فَما آتانِيَ اللَّهُ" همان سلطنت و نبوت بوده است.
🔹و معناى آيه اين است كه: آيا شما مرا با مالى حقير و ناچيز كه كمترين ارزشى نزد من ندارد كمك مى كنيد؟ مالى كه در قبال آنچه خدا به من داده ذره اى ارزش ندارد؟ آنچه خدا از ملك و نبوت و ثروت به من داده بهتر است از آنچه به شما داده است.
🔸و جمله" بَلْ أَنْتُمْ بِهَدِيَّتِكُمْ تَفْرَحُونَ" اعراض از توبيخ قبلى به توبيخى ديگر است، اول توبيخشان كرد به اينكه مگر من محتاج مال شما هستم، كه هديه برايم فرستاده ايد و اين كار شما كار زشتى است و در اين جمله مى فرمايد: از آن زشتتر اينكه، شما هديه خود را خيلى بزرگ مى شماريد و آن را ارج مى نهيد.
🔹بعضى از مفسرين گفته اند: مراد از" بهديتكم" آن هديه اى كه فرستاده اند نيست، بلكه هديه هايى است كه ديگران براى ايشان بفرستند و معناى جمله اين است كه: اين شماييد كه به خاطر علاقه اى كه به جمع مال و زياد كردن آن داريد وقتى از جايى برايتان هديه اى مى آيد خوشحال مى شويد، ولى ما اينطور نيستيم، و هيچ اعتنايى به مال دنيا نداريم. ولى خواننده، خود به بعد اين وجه آگاه است.
@qurantehran
📇 خلاصه تفسیر آیه ۴۵ سوره #نمل
📚 مفسر: علامه طباطبائی (تفسیر المیزان)
🔸" وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا إِلى ثَمُودَ أَخاهُمْ صالِحاً ... يَخْتَصِمُونَ"
🔹كلمه" اختصام" به معناى تخاصم و نزاع طرفينى است و اگر دو فريق را با صفت جمع" يختصمون" توصيف كرد، با اينكه جا داشت بفرمايد:" فريقان يختصمان" بدين جهت است كه مراد از" فريقان"، تنها دو فريق معين نيست، بلكه مراد از آن، مجموع امت است.
🔸 كلمه" اذا" فجائيه و به معناى ناگهان است.
🔹و معناى آيه اين است كه: ما به سوى قوم ثمود برادر و فاميلشان صالح را فرستاديم و اميد آن مى رفت كه بر ايمان به خدا اجتماع نموده و متفق گردند و ليكن بر خلاف انتظار و بطور ناگهانى به دو فريق از هم جدا شدند، فريقى ايمان آورد، و فريقى ديگر كفر ورزيد، در باره حق با هم به نزاع و كشمكش پرداختند و هر فريقى مى گفت حق با من است.
🔸و بعيد نيست مراد از اختصامشان با يكديگر، همان جريانى باشد كه خداى تعالى در جاى ديگر از كلام مجيدش، از آنان حكايت كرده و فرموده است: قالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لِلَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِمَنْ آمَنَ مِنْهُمْ أَ تَعْلَمُونَ أَنَّ صالِحاً مُرْسَلٌ مِنْ رَبِّهِ؟ قالُوا إِنَّا بِما أُرْسِلَ بِهِ مُؤْمِنُونَ، قالَ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا إِنَّا بِالَّذِي آمَنْتُمْ بِهِ كافِرُونَ"
🔹از همين جا معلوم مى شود كه در حقيقت، قوم صالح سه فريق شدند:
1⃣فريقى از آنان از ايمان به خدا استكبار ورزيدند.
2⃣ طايفه اى از مستضعفين، كه پيرو همان مستكبرين شدند
3⃣ يك دسته از مستضعفين كه به وى ايمان آوردند.
@qurantehran
📇 خلاصه تفسیر آیه 64 سوره #نمل
📚 مفسر: علامه طباطبائی (تفسیر المیزان)
" أَمَّنْ يَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ وَ مَنْ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ ..."
" بدء خلق" به معناى ايجاد خلق است ابتداء و براى اولين بار
" اعاده خلق" به معناى دوباره خلق كردن و برگرداندن آنان در قيامت است.
در اين آيه شريفه مشركين را ملزم و مجاب مىكند به اينكه چرا شرك ورزند، آيا آن كسى كه عالم را براى بار اول و نيز در قيامت براى بار دوم خلق مىكند بهتر است يا سنگ و چوبى كه آنان مىپرستند؟ و حال آنكه مشركين اصلا قيامت و معاد را قبول ندارند، هم چنان كه در همين آيات بدان اشاره نموده مىفرمايد:" وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا ..." و اين از اين نظر است كه، مساله معاد با ادله قاطعه اثبات شده و در اينجا به عنوان اصل مسلم اخذ شده است، آن گاه در آيات بعد به عنوان استدراك مىفرمايد كه همه اين روگردانيها به خاطر اين است كه مشركين معاد را منكرند و يا در آن شك دارند.
يكى از آن لطايفى كه آيه شريفه از حقايق قرآنى دارد، این است كه بطور كلى بطلان و نيستى در عالم وجود راه ندارد، بلكه آنچه را كه خداى تعالى براى اولين بار هستى داده به زودى با اعاده به سوى او برمىگردد و اگر به چشم خود مىبينيم كه موجوداتى معدوم مىشوند ما آن را فقدان و نيستى بعد از هستى مىبينيم و گر نه در واقع چنين نيست بلكه- همانطور كه گفتيم- براى ما فقدان است.
" وَ مَنْ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ"- اين جمله، اشاره است به تدبير امرى كه ميان بدء خلقت و عود آن در موجودات واقع شده و آن عبارت است از رزق آنها با اسباب آسمانى مانند بارانها، و اسباب زمينى مانند روييدنيها، كه انسان از آنها غذا تهيه مىكند.
" قُلْ هاتُوا بُرْهانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ"- خداى تعالى در آيات و جملات قبل، فصولى در خلقت عمومى عالم و تدبير آنها، با اشاره به ارتباط تدبير بعضى با تدبير بعض ديگر و ارتباط و به هم پيوستگى همه با خلقت، ذكر فرمود و در نتيجه معلوم شد كه خلقت و تدبير در سراسر عالم امرى است واحد و مستند به او و قائم به او، (و وقتى ثابت كند كه تدبير، همان خلقت است با در نظر گرفتن اينكه مشركين اعتراف دارند كه خلقت تنها مستند به خداست ناگزيرند اعتراف كنند كه تدبير نيز مستند به خدا به تنهايى است) پس ثابت شد كه خداى تبارك و تعالى تنها رب تمامى موجودات است و شريكى ندارد و لازمه اين بحث اين است كه الوهيت آلههاى كه مشركين به جاى خدا مىخوانند باطل باشد.
@qurantehran
📇 خلاصه تفسیر آیات ۵۶-۵۸ سوره #نمل
📚 مفسر: علامه طباطبائی (تفسیر المیزان)
🔹" فَما كانَ جَوابَ قَوْمِهِ إِلَّا أَنْ قالُوا أَخْرِجُوا آلَ لُوطٍ مِنْ قَرْيَتِكُمْ إِنَّهُمْ أُناسٌ يَتَطَهَّرُونَ" يعنى قوم لوط جوابى نداشتند جز اينكه گفتند: خاندان لوط را از شهر خود بيرون كنيد، چون آنان مردمى هستند كه مى خواهند از اين عمل منزه باشند، البته معلوم است كه اين كه گفتند:" مى خواهند منزه باشند" به عنوان مسخره گفتند و گر نه عمل خود را زشت نمى دانستند، تا دورى از آن نزاهت باشد.
🔸" فَأَنْجَيْناهُ وَ أَهْلَهُ إِلَّا امْرَأَتَهُ قَدَّرْناها مِنَ الْغابِرِينَ" مراد از كلمه" اهله" اهل بيت لوط است، چون در سوره ذاريات فرموده:" فَما وَجَدْنا فِيها غَيْرَ بَيْتٍ مِنَ الْمُسْلِمِينَ" پس قهرا اهل لوط منحصر در همان اهل خانه اش مى شود و اينكه در باره همسر او فرمود:" قَدَّرْناها مِنَ الْغابِرِينَ" معنايش اين است كه: ما او را از جمله باقى ماندگان در عذاب قرار داديم.
🔹" وَ أَمْطَرْنا عَلَيْهِمْ مَطَراً فَساءَ مَطَرُ الْمُنْذَرِينَ" مراد از" مطر" در اينجا سنگريزه اى از سجيل است، زيرا در جاى ديگر فرموده:" وَ أَمْطَرْنا عَلَيْهِمْ حِجارَةً مِنْ سِجِّيلٍ" و اگر كلمه" مطرا- بارانى"، را نكرده آورد كه نوعيت را مى رساند، براى اين است كه بفهماند بارانى بر آنان بارانديم كه داستانى عظيم داشت.
@qurantehran
پیوند ولایی.mp3
2.09M
🏴 پیوند ولایی
▪️ سالروز رحلت كریمه اهلبیت #فاطمه_معصومه (سلام الله علیها) را به پیشگاه ولیعصر (اواحنا فداه) تعزیت عرض نموده و از ذات اقدس الهی مسئلت می كنیم توفیق #تولّی خاندان عصمت و طهارت و #تبرّی از اعدای اینها را به همگان عطا كند!
🔸 یك كریمه كه از دودمان نبوّت و ولایت است، به جایی می رسد كه امام هشتم و امام نهم (سلام الله علیهما) درباره زیارت او هم توصیه و سفارش دارند و هم دستور و برنامه دارند.
▫️از وجود مبارك امام هشتم (سلام الله علیه) رسیده است كه خواهر ما #فاطمه_معصومه در قم مدفون است، هر كس این بانو را زیارت كند #بهشت_برای_اوست.
◽️ وجود مبارك امام نهم (سلام الله علیه) فرمود: عمه من #فاطمه_معصومه در قم مدفون است و هر كس آن حضرت را زیارت كند #بهشت_برای_اوست.
▪️ اعمالی كه باعث ورود در بهشت است یكسان نیست. بعضی از عمل های خیر باعث می شود که انسان به بهشت راه پیدا می كند، بعضی از اعمال خیر سبب می شوند كه بهشت در اختیار اوباشد، نه او در اختیار بهشت! گاهی به ما می فرمایند اگر فلان كار خیر را انجام دادی وارد بهشت می شوی، گاهی می فرماید اگر فلان كار خیر را انجام دادی #بهشت_برای_شماست؛ در صورت دوّم كه بهشت برای كسی باشد، انسان #حق_شفاعت هم دارد كه عدّه ای رابه همراه ببرد.
▪️فاطمه معصومه (سلام الله علیها) #اهل_ولایت است. اگر كسی #پیوند_ولایی با دودمان عصمت و طهارت داشت، می كوشد كه رایحه ولایت و طعم ولایت در هستی او پدید آید و خود جزء #اولیای_الهی بشود. اگر كسی جزء اولیای خدا شد و ولی الله شد، بهشت مشتاق اوست...
#آیت_الله_العظمی_جوادی_آملی
@qurantehran