┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
💎 #تبریک_انتصاب
✳️ خواهر بزرگوار سرکار خانم فاطمه دماوندی (شیراوند)
🔹️حسن انتصاب جنابعالی به عنوان رابط قرآنی خواهران در کوی سازمانی پایگاه هوایی شهید بابایی که نشأت گرفته از درایت، تعهد، تجربه و سوابق شما در حوزه فعالیت های قرآنی به ویژه آموزشهای عمومی و تخصصی قرآن کریم می باشد را صمیمانه تبریک و تهینت عرض نموده و رجای واثق داریم تعهد و کارآمدی هاي برجسته شما نوید بخش دستیابی هر چه بیشتر به قله های رفیع پیشرفت و توسعه فرهنگ قرآنی در سطح شهرک شهید بابایی خواهد بود.
🔸️امید است با عنایت خداوند متعال و در ظلّ توجهات حضرت ولی عصر(عج) در جهت توسعه و تعمیق فرهنگ حیاتبخش قرآن کریم و تعالیم انسان ساز اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) موفق و سربلند باشید.
🔰عقیدتی سیاسی پایگاه هوایی شهید بابایی
(قرآن، عترت و نماز)
#رما_ آنلاین
زن، زندگی، آزادی
قسمت شصت و یکم:
دست زهرا را توی دستم گرفتم و از جا بلند شد، هر چه بیشتر فکر می کردم ، بیشتر به این نتیجه میرسیدم که تنها راه موجود همین است.
بله باید دست بکار بشوم، حتما توی اون آشپز خونه کوفتی ،چاقویی چیزی پیدا میشد.
اگر کریستا و همدستانش میخوان منو امثال زهرا را برای اهداف شیطان پرستانه شان قربانی کنند، چرا من نتونم جان این ابلیسک ها را بگیرم؟!
حتما میتونم...اما...اما بعدش چی؟
الان مطمئن بودم که توی اتاقی که هستم دوربین نداره، آخه اونجور که الی می گفت ،تمام زوایای اتاق را بررسی کردم، بعدم این اتاق چیز به خصوص جای پنهان یا حتی تابلویی چیزی نداشت که دوربین کار گذاشته باشند و از طرفی مایی که اینجا آمدیم ، همه جوره پاکسازی شدیم و انگار توی لندن وجود خارجی نداریم ،پس واقعا لازم نبود ما را زیر نظر بگیرن و این یک شانس خوب بود برای ما...
همانطور که دست زهرا توی دستم بود ،ناخوداگاه طول و عرض اتاق را می پیمودم، به میز و صندلی ها رسیدم، زیر بازوی زهرا را گرفتم و روی صندلی نشوندمش و جلوی پاش زانو زدم.
دست کوچک زهرا را توی دستم گرفتم و گفتم: زهرا جان، آنطوری که متوجه شدم ما الان توی لندن هستیم، تو گفتی که با بابا و مامانت لندن زندگی میکردی و بابات انگلیسی هست درسته؟!
زهرا که با بهت به من نگاه میکرد، آب دهنش را قورت داد و سرش را به نشانهٔ بله تکون داد.
شانه های شکنندهٔ زهرا را توی دستم گرفتم و ادامه دادم: اگر یک اتفاقی بیافتد که بشه از این خونه فرار کنیم ، آیا میتونی ، جایی که زندگی می کردی را پیدا کنی؟ آیا آدرس خونه تان را داری؟!
زهرا سرش را پایین انداخت و گفت: نه! لندن شهر بزرگی هست، من نمی تونم خونه مان را پیدا کنم، آخه همیشه با ماشین بابا یا مامان توی شهر میرفتیم..
گونه اش را ناز کردم و آه کوتاهی کشیدم که یکدفعه زهرا گفت:
اگر یه موبایل داشته باشیم میتونم به پدرم زنگ بزنم من شماره اش را حفظم و شروع کرد به گفتن شماره ای که در خاطرش ثبت بود...
انگار دنیا را به من داده بودند...زهرا می گفت و من تکرار می کردم..
باید به فکر یک اسلحه بودم، یه چاقو و حتی یه کارد یا یه قیچی..
از جا بلند شدم، باید به بهانه غذا درست کردن دنبال اون وسیله میگشتم.
ادامه دارد..
📝به قلم : ط_حسینی
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
#رمان_آنلاین
زن، زندگی، آزادی
قسمت شصت و دوم:
دوباره زهرا را تنها گذاشتم و بیرون رفتم.
داخل آشپزخانه شدم، یخ گوشت ماهی باز شده بود.
کشوهای کنار اجاق گاز را یکی یکی باز کردم.
خبری از چاقو نبود، اما چند تا کارد بود.
یکیشون را برداشتم و وانمود کردم می خوام باهاش گوشت را تیکه تیکه کنم، اما می خواستم ببینم چقدر تیز هست.
نه خوب بود، در کابینت بالا را باز کردم و شیشه روغن را بیرون آوردم، گاز را روشن کردم و مشغول سرخ کردن شدم در همین حین در اتاق کریستا باز شد و بدون اینکه نگاهی به من بیاندازد با عجله به طرف در ورودی رفت.
خودم را به جایی رسوندم که در ورودی توی دیدم بود.
متوجه نشدم کی پشت در هست ، اما یک شئ کوزه مانند با رنگی سیاه ،به دست کریستا بود.
کریستا کوزه سیاه را توی آغوش گرفته بود، انگار یک چیز خیلی گرانبها داره.
خیلی کنجکاو شده بودم تا بدانم داخل اون کوزه چی چی هست؟
کریستا نگاهی بهم انداخت و وارد آشپزخانه شد،بوی گوشت ماهی سرخ شده توی فضا پیچیده بود.
انگار اشتهای کریستا هم باز شده بود.
کوزه سیاه را روی کابینت کنار اجاق گاز گذاشت و قاشقی از جاقاشقی کنار سینک برداشت و به طرف ماهیتابه آمد.
خودم را کشیدم کنار، کریستا همانطور که چشم به ماهی داشت گفت: به به...آشپزی هم بلدی پس..
پیش خودم گفتم چه آشپزی...
خودم را نزدیک کوزه سیاه کردم و عمدا دستم را به کوزه زدم و در یک چشم بهم زدن کوزه نقش زمین شد و با صدای شترقی، شکست..
و سرامیک های کرم رنگ کف آشپزخانه رنگ میگرفت...باورم نمیشد..
همانطور که خیره به خون زیر پایم بودم ، متوجه کریستا شدم که خرناس کنان به سمتم میامد...
ناخوداگاه کارد را برداشتم و به طرف اتاق فرار کردم.
کریستا که انگار دیوانه شده بود پشت سرم شروع به دویدن کرد وهمزمان زیر لب فحش میداد..
خودم را داخل اتاق پرت کردم و در را بستم و پشت در نشستم.
زهرا با دیدن من شروع به جیغ کشیدن کرد و من گیج بودم
ولی زهرا حق داشت،کارد دستم و خونی که از کوزه روی لباس و پاهام ریخته بود باعث ترس زهرا شده بود و زهرا پشت سر هم جیغ میکشید و کریستا هم با مشت های محکم به در میکوفت مدام تهدیدم میکرد تا در را باز کنم.
ادامه دارد...
📝به قلم: ط_حسینی
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
ادامه دارد
#رمان_آنلاین
زن، زندگی ،آزادی
قسمت شصت و سوم:
نمی دونستم چکار کنم، گیج بودم ، از یک طرف جیغ های مدام زهرا و از طرف دیگه تهدیدهای کریستا..
در یک لحظه تصمیم خودم را گرفتم، از جا بلند شدم در را باز کردم، کریستا که انگار گارد گرفته بود کمی عقب رفت، من در حالکیه کارد آشپز خانه را نشونش میدادم به طرفش رفتم و با صدایی محکم گفتم: خودت را برای مرگ آماده کن..
با این حرف انگار شیرین ترین جوک دنیا را برای کریستا تعریف کرده باشم، شروع کرد به خندیدن و کارد دست من را نشان میداد و میگفت: با این می خوای منو بکشی؟!
زهرا که به دنبالم بیرون آمده بود ، باز شروع به جیغ کشیدن کرد.
کریستا با خشم نگاهی به صورت زهرا کرد و گفت: اینو خفه اش کن و در یک لحظه اسلحه ای را از زیر پیراهنش بیرون کشید و به سمت من نشانه رفت.
دست پاچه شدم ، نمی دونستم چکار کنم، کارد را به گوشه ای پرت کردم ، زهرا را توی بغلم گرفتم، با اشارهٔ کریستا به سمت یکی از مبل ها رفتم.
همانطور از شدت استرس بدنم به لرزه بود موهای زهرا را نوازش می کردم که آرام گیرد.
در همین حین صدای زنگ در بلند شد..
یعنی کی میتونست باشه؟!
کریستا که انگار انتظار کسی را نداشت با تعجب به در نگاهی کرد و سریع اسلحه را زیر لباسش پنهان کرد و به ما اشاره کرد که عادی باشیم و حرکت اضافه انجام ندیم و با انگشتش ما را تهدید کرد که هر حرکت اضافه مساوی با مرگمون خواهد شد.
نفسم را آهسته بیرون دادم، به زهرا نگاهی انداختم ودیدم او به در چشم دوخته است.
کریستا موهای بلند و بور و لختش را مرتب کرد ، نفسش را آرام بیرون داد لبخندی ساختگی روی لب گذاشت و در را باز کرد.
ناگهان در یک لحظه دو مرد که لباس پلیس به تن داشتند کریستا را کنار زدند و وارد خانه شدند.
کریستا اعتراض کنان گفت: شما حق ندارید...
یکی از مردها به سخن درآمد و گفت: همسایه ها به پلیس زنگ زدند انگار صدای جیغ کودکی از اینجا می آمده..
و با دیدن زهرا به طرف ما آمدند.
کریستا اعتراض کنان جلوی یکی از آنها را گرفت وگفت: شما حق ندارید داخل این خانه شوید ،اینجا هیچ کس مجوز ورود ندارد و چیزی آرام در گوش مأمور پلیس گفت که من متوجه آن نشدم.
زهرا که انگار با دیدن پلیس ها آرام شده بود، از بغل من پایین آمد و..
ادامه دارد..
📝به قلم: ط_حسینی
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به امام رضا میگم حرفامو
آخه بهتر میدونه دردامو
اربعین نزدیکه و آشوبم
میشه آقا بزنی امضامو
#25_روز تا #اربعین🏴
#چهارشنبه_های_امام_رضایی🕊
#شبتون_امام_رضایی🌙
#التماس_دعا🌺
@quranekarim1398
فضائلی:
🔴 هنیه درحال تلاوت قرآن به شهادت رسیده است
عضو دفتر حفظ و نشر مقام معظم رهبری:
🔹️اسماعیل هنیه در اتاق محل اقامت خود در حال تلاوت قرآن به شهادت رسیده است. او حافظ کل قرآن کریم بود.
#سپاه_قدس
@quranekarim1398
┄┅─✵💝✵─┅┄
به نام خدایی که نزدیک است
خدایی که
وجودش عشق است
و با ذکر
نامش آرامش را در
خانه دل
جا می دهیم
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
@quranekarim1398
┄┅─✵💝✵─┅┄
🌸تجدید بیعت روزانه با امام زمان (عج)🌸
🌱دعای عهد 🤲🌤
🌺 بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحیمْ 🌺
🔹 اَللّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظیمِ
🔹 وَ رَبَّ الْکُرْسِىِّ الرَّفیعِ
🔹 وَ رَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ
🔹 وَ مُنْزِلَ التَّوْراةِ وَالْإِنْجیلِ وَالزَّبُورِ
🔹 وَ رَبَّ الظِّلِّ وَالْحَرُورِ
🔹 وَ مُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظیمِ
🔹 وَ رَبَّ الْمَلائِکَةِ الْمُقَرَّبینَ
🔹 وَالْأَنْبِیاءِ وَالْمُرْسَلینَ
🔹 اَللّهُمَّ إِنّى أَسْأَلُکَ بوَجْهِکَ الْکَریمِ
🔹 وَ بِنُورِ وَجْهِکَ الْمُنیرِ
🔹 وَ مُلْکِکَ الْقَدیمِ
🔹 یا حَىُّ یا قَیُّومُ
🔹 أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذى
🔹 أَشْرَقَتْ بِهِ السَّمواتُ وَالْأَرَضُونَ
🔹 وَ بِاسْمِکَ الَّذى یَصْلَحُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَالْآخِرُونَ
🔹 یا حَیّاً قَبْلَ کُلِّ حَىٍّ
🔹 وَ یا حَیّاً بَعْدَ کُلِّ حَىٍّ
🔹 وَ یا حَیّاً حینَ لا حَىَّ
🔹 یا مُحْیِىَ الْمَوْتى
🔹 وَ مُمیتَ الْأَحْیاءِ
🔹 یا حَىُّ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ
🔹 اَللّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الْإِمامَ الْهادِىَ الْمَهْدِىَّ
🔹 الْقائِمَ بِأَمْرِکَ
🔹 صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ الطّاهِرینَ
🔹 عَنْ جَمیعِ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ
🔹 فى مَشارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغارِبِها
🔹 سَهْلِها وَ جَبَلِها وَ بَرِّها وَ بَحْرِها
🔹 وَ عَنّى وَ عَنْ والِدَىَّ
🔹 مِنَ الصَّلَواتِ زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ
🔹 وَ مِدادَ کَلِماتِهِ
🔹 وَ ما أَحْصاهُ عِلْمُهُ
🔹 وَ أَحاطَ بِهِ کِتابُهُ
🔹 أَللّهُمِّ إِنّى أُجَدِّدُ لَهُ
🔹 فى صَبیحَةِ یَوْمى هذا
🔹 وَ ما عِشْتُ مِنْ أَیّامى
🔹 عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَیْعَةً لَهُ فى عُنُقى
🔹 لا أَحُولُ عَنْها وَ لا أَزُولُ أَبَداً
🔹 اَللّهُمَّ اجْعَلْنى مِنْ أَنْصارِهِ وَ أَعَوانِهِ
🔹 وَالذّابّینَ عَنْهُ
🔹 وَالْمُسارِعینَ إِلَیْهِ فى قَضاءِ حَوائِجِهِ
🔹 وَالْمُمْتَثِلینَ لِأَوامِرِهِ
🔹 وَالْمُحامینَ عَنْهُ
🔹 وَالسّابِقینَ إِلى إِرادَتِهِ
🔹 وَالْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ
🔹 اَللّهُمَّ إِنْ حالَ بَیْنى وَ بَیْنَهُ الْمَوْتُ
🔹 الَّذى جَعَلْتَهُ عَلى عِبادِکَ حَتْماً مَقْضِیّاً
🔹 فَأَخْرِجْنى مِنْ قَبْرى
🔹 مُؤْتَزِراً کَفَنى
🔹 شاهِراً سَیْفى
🔹 مُجَرِّداً قَناتى
🔹 مُلَبِّیاً دَعْوَةَ الدّاعى
🔹 فِى الْحاضِرِ وَالْبادى
🔹 اَللّهُمَّ أَرِنِى الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ
🔹 وَالْغُرَّةَ الْحَمیدَةَ
🔹 وَاکْحَُلْ ناظِرى بِنَظْرَةٍ مِنّى إِلَیْهِ
🔹 وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ
🔹 وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ
🔹 وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ
🔹 وَاسْلُکْ بى مَحَجَّتَهُ
🔹 وَ أَنْفِذْ أَمْرَهُ
🔹 وَاشْدُدْ أَزْرَهُ
🔹 وَاعْمُرِ اللّهُمَّ بِهِ بِلادَکَ
🔹 وَ أَحْىِ بِهِ عِبادَکَ
🔹 فَإِنَّکَ قُلْتَ وَ قَوْلُکَ الْحَقُّ
🔹 ظَهَرَ الْفَسادُ فِى الْبَرِّ وَالْبَحْرِ
🔹 بِما کَسَبَتْ أَیْدِى النّاسِ
🔹 فَأَظْهِرِ اللّهُمَّ لَنا وَلِیَّکَ
🔹 وَابْنَ بِنْتِ نَبِیِّکَ الْمُسَمّى بِاسْمِ رَسُولِک
🔹 َحَتّى لا یَظْفَرَ بِشَىْءٍ مِنَ الْباطِلِ إِلّا مَزَّقَهُ
🔹 وَ یُحِقَّ الْحَقَّ وَ یُحَقِّقَهُ
🔹 وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِکَ
🔹 وَ ناصِراً لِمَنْ لا یَجِدُ لَهُ ناصِراً غَیْرَکَ
🔹 وَ مُجَدِّداً لِما عُطِّلَ مِنْ أَحْکامِ کِتابِکَ
🔹 وَ مُشَیِّداً لِما وَرَدَ مِنْ أَعْلامِ دینِکَ
🔹 وَ سُنَنِ نَبِیِّکَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ
🔹 وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ
🔹 مِنْ بَأْسِ الْمُعْتَدینَ
🔹 اَللّهُمَّ وَ سُرَّ نَبِیَّکَ مُحَمَّداً
🔹 صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِرُؤْیَتِهِ
🔹 وَ مَنْ تَبِعَهُ عَلى دَعْوَتِهِ
🔹 وَارْحَمِ اسْتِکانَتَنا بَعْدَهُ
🔹 اللّهُمَّ اکْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ
🔹 عَنْ هذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ
🔹 وَ عَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ
🔹 إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعیداً
🔹 وَ نَراهُ قَریباً
🔹 بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمینَ
🔺 آنگاه سه بار بر ران خود دست میزنی و در هر مرتبه میگویی:
🔹 اَلْعَجَلَ اَلْعَجَلَ ، یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمان
🔹 اَلْعَجَلَ اَلْعَجَلَ ، یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمان
🔹 اَلْعَجَلَ اَلْعَجَلَ ، یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمان
#دعای_عهد🌱
#امـام_زمـان♥
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْبحق حضࢪٺزینبڪبرۍسلاماللهعلیها🤲🏻🕊
@quranekarim1398
#قرآن_کریم
صفحه 8⃣4⃣5⃣
#ترجمه سوره مبارک #حشر
🔹17 - پس فرجام آن دو این است که هر دو جاودانه در آتش باشند، و سزای ستمگران همین است
🔸18 - ای کسانی که ایمان آوردهاید! از خدا پروا دارید، و انسان باید بنگرد که برای فردا چه پیش فرستاده است، و از خدا بترسید بیتردید خدا بدانچه میکنید آگاه است
🔹19 - و مانند کسانی نباشید که خدا را فراموش کردند پس خدا هم خودشان را از یادشان برد آنان همان فاسقانند
🔸20 - دوزخیان با بهشتیان یکسان نیستند، بهشتیانند که کامیابند
🔹21 - اگر این قرآن را بر کوهی نازل میکردیم، بیشک آن را از بیم خدا خاکسار و متلاشی میدیدی، و این مثلها را برای مردم میزنیم، باشد که آنها فکر کنند
🔸22 - او خدایی است که غیر از او معبودی نیست، دانندهی نهان و آشکار است، اوست هستی بخش مهربان
🔹23 - او خدایی است که جز او معبودی نیست، فرمانرواست، پاک است، عاری از هر نقصی است، ایمنی بخش است، نگاهبان، شکست ناپذیر، قدرت مدار و با کبریاست خداوند از هر چه شریک او کنند منزه است
🔸24 - او خدای خالق هستی بخش صورتگر است که بهترین نامها و صفات از آن اوست آنچه در آسمانها و زمین است [جمله] تسبیح او گویند، و او شکست ناپذیر حکیم است.
📚ترجمه #بهرام_پور
@quranekarim1398
⚜سبک زندگی قرآنی
🍂قدر خود را بالا ببرید. 🍂
🔶إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ
⚡️یکی از معانی قدر، اندازه و مقدار است.
🍁شب قدر، یعنی شبی که در آن، قدر هرکس معین شده و هر کس به اندازه ی ظرف وجودیش، از رحمت خدا دریافت میکند.
🍃قدر هرکس، براساس خواسته ها و اهدافش تعیین می شود.
✅در شب قدر، افقهای دید خود را وسعت بخشیم و به اهداف عالیه روحی بیندیشیم تا به همان میزان نیز بهره مند گردیم.
#سبک_زندگی_قرآنی
@quranekarim1398
📖 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: #پنج شنبه -11 مرداد ۱۴۰۳
میلادی Thursday 01_ August
قمری: ،الخميس 26 محرم 1446
🏴🏴🏴🏴🏴
🌹 امروز متعلق است به:
▪️حضرت حسن بن علي العسكري عليه السّلام
🏴🏴🏴🏴🏴
❇️ وقایع مهم شیعه:
▪️مناسبتی نداریم
📆 روزشمار:
▪️9 روز تا شهادت حضرت رقیه خاتون سلام الله علیها
▪️24 روز تا اربعین حسینی
▪️32 روز تا شهادت حضرت رسول و امام حسن علیهما السلام
▪️34 روز تا شهادت امام رضا علیه السلام
✅ با ما همراه شوید...
@quranekarim1398
باسلام
هر روز را با یاد شهدا آغاز کنیم
🌷 بسیجی شهید محمدرضا مرادپور
🌷 تولد ۱۰ فروردین ۱۳۴۹ بندر کیاشهر استان گیلان
🌷 شهادت ۱۱ مرداد ۱۳۶۶ منطقه جنگی شیخ صالح در استان کرمانشاه
🌷 سن موقع شهادت ۱۷ سال
🌷 امروز سالگرد شهادت این شهید عزیز میباشد
✍ بخشهایی از وصیتنامه این شهید عزیز
✅ وصیتم را چنین آغاز می کنم، مادر جان برایم گریه نکن چون که دشمن از گریه کردنت خوشحال می شود پس بخند و خوشحال باش که یک فرزندت نثار اسلام شده است.
✅ پس بخند و خوشحال باش که فرزندت به یکی از لاله های بهشت زهرا س پیوست
✅ مادر جان از این ناراحت نباش که من چرا شهید شدم از این ناراحت باش که چرا نتوانستم بیشتر از این دِین خود را به اسلام و مسلمین ادا کنم.
✅ مادر جان با ریختن خون من جوانان، بپا خواهند خواست و نمی گذارند که اسلحه من بر روی زمین افتد، با ریختن خون من خفتگان بیدار خواهند شد، پس از ریختن خون ناچیز من نگران و دلگیر مباش
✅ مادر جان خواهر کوچکم را چون حضرت زینب س تربیت کنید بگویید به آن بیاموزند، حجابش را در مقابل چشم نامحرم حفظ کند.
🤲 هدیه به ارواح طیبه شهدا، امام شهدا و شهدایی که امروز سالگرد شهادتشان میباشد و این شهید عزیز فاتحه با صلوات
🤲 دعای این شهید عزیز بدرقه امروزتان ان شاء الله
@quranekarim1398
مداحی آنلاین - نماهنگ اتحداک - حسین طاهری.mp3
6.75M
ای ای یار برخیز و علم بردار
ای چشم و دل بیدار
نفرین بر دنیای بی دردی
نفرین بر نامردی نامردی
#حسین_طاهری🎙
#شهید_اسماعیل_هنیه🖤
#شهيد_على_طريق_القدس💔
#مرگ_بر_اسرائیل🇵🇸🇮🇷✊
#مرگ_بر_آمریکا🇵🇸🇮🇷✊
@quranekarim1398
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌فرازي زيباوكمياب ازتلاوت سوره ضحي باصداي مرحوم استاداحمدعزيزابوشعيشع برادرمرحوم استادابوالعينين شعيشع وفرازي ازتلاوت سوره نجم خوداستادابوالعينين شعيشع
@quranekarim1398
☆•❈﷽❈•☆
❈نهجالبلاغه در آینه تصویر❈
♦️فَإِنَّمَا أَهْلُهَا کِلَابٌ عَاوِیَةٌ،
وَ سِبَاعٌ ضَارِیَةٌ، یَهِرُّ بَعْضُهَا عَلَی بَعْضٍ،
وَ یَأْکُلُ عَزِیزُهَا ذَلِیلَهَا، وَ یَقْهَرُ کَبِیرُهَا صَغِیرَهَا.
♦️همانا دنـــیاپرســتان
چونان سگهای درنده، عوعوکنان،
برای دریــــدن صیــد در شــــتابند،
برخی به برخی دیگر هجوم آورند،
و نیرومندشان، ناتوان را میخورد،
و بزرگترها کوچکترها را.
📚 نهجالبلاغه، فرازی از نامه ۳۱ (بند۱۳)
@quranekarim1398
#تک_آیات_شروعی صفحه ۱۷
#مسابقه
🌸🌸🌸🌸
سوره بقره آیه ۱۰۹
✨وَدَّ كَثِيرٌ مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَوْ يَرُدُّونَكُم مِّن بَعْدِ إِيمَانِكُمْ كُفَّارًا حَسَدًا مِّنْ عِندِ أَنفُسِهِم مِّن بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ فَاعْفُوا وَاصْفَحُوا حَتَّىٰ يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ إِنَّ اللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ
@quranekarim1398
🌸🌸🌸🌸
https://eitaa.com/Golvajeh1985
#آیات_مشابه صفحه ۱۷
🌸🌸🌸🌸
✨أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ ✨
🌱۱-سوره بقره آیه ۱۰۷
✨أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا لَكُم مِّن دُونِ اللَّهِ مِن وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ
🌱۲-سوره مائده آیه ۴۰
✨أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ يُعَذِّبُ مَن يَشَاءُ وَيَغْفِرُ لِمَن يَشَاءُ وَاللَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ
۳-سوره حج آیه ۷۰
✨أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ إِنَّ ذَٰلِكَ فِي كِتَابٍ إِنَّ ذَٰلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ
🌸🌸🌸🌸
✨و اقیموا الصلوة و آتوا الزكاة✨
🌱۱-سوره بقره آیه ۴۳
✨وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَارْكَعُوا مَعَ الرَّاكِعِينَ
🌱۲-سوره بقره آیه ۱۱۰
✨وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَمَا تُقَدِّمُوا لِأَنفُسِكُم مِّنْ خَيْرٍ تَجِدُوهُ عِندَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ
🌱۳-سوره نور آیه آیه ۵۶
✨وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ
@quranekarim1398
🌸🌸🌸🌸
https://eitaa.com/Golvajeh1985
#برنامه_ریزی_۳
🔰 با برنامه ریزی میتوانید برای تمام کارهای خود ، وقت مشخصی در نظر بگیرید و زمان خود را در هفته یا روز مدیریت کنید .
در نتیجه ، بارِ روانیِ انبوهِ کارها ، به شدت کم میشود... و اینگونه تمام وظایف خود را با آرامش انجام میدهید .
_ برنامه هفتگی : ابتدا باید جدولی مثل برنامه هفتگی دانش آموزان تهیه کرد که ستون آن شامل شنبه تا جمعه می باشد و سطر اول آن شامل کارهای روزمره قرآنی به ترتیب ده درس، حفظ جدید ، مرور ،
مباحثه و پرسش،استماع ترتیل و ترجمه و تفسیر و ... میباشد.
👈 به عنوان مثال خانه های جدول را در مقابل روز یکشنبه به این صورت پر کنید :
یکشنبه ؛ ده درس =ص ۲۰ تا ۳۰ ✅
دوره = ص ۱تا ۲۰✅
حفظ جدید= ص۳۱✅
مباحثه✅
و...
_ برنامه ریزی روزانه : ابتدا ۱ تا ۲۴ را به صورت زیر هم ، روی یک ورق می نویسیم و سپس جلوی هر ساعت ، کار مربوط به آن را می نویسیم مثلاً جلوی ساعت ۶ مینویسیم قرآن ، جلوی ساعت ۷ مینویسیم صبحانه ، جلوی ساعت ۸ کارِخانه و غیره...
_ نکته ی بسیار مهم در برنامه ریزی توجه به اولویت انجام کارهای قرآنی است . به این صورت ؛ ابتدای روز ده درس ، سپس حفظ جدید و بعد مرور و در فرصتهای بعدی، کارهای متفرقه ( کارهای متفرقه مثل تمرین سر آیه ، ابتدا انتهای صفحه ، تجوید و...)
@quranekarim1398
عزیزان این مطلب رو به عنوان تجربه شخصی خودم وبسیاری از حفاظ گرامی خدمتتون عرض کنم که، اگر برنامه زندگیتون رو با قرآن تنظیم کنید، برکات بسیار آنرا مشاهده میفرمائید ،یعنی اولویت اول زندگی شما قرآن باشد ، نه اینکه همه کارهایم را انجام دهم بعد بروم سراغ حفظ ،بلکه باید با توجه به برنامه حفظ امروزم برنامه زندگیم رو تنظیم کنم. باور کنید که وقت کم نمی آورید و علاوه بر آرامش در کارها ، در انجام سایر امور زندگی هم موفق میشوید
پس اولویت اول زندگی من = حفظ قرآن من
این شعار✊ ماست . نگران نباشین و به قرآن اعتماد کنید.💪
@quranekarim1398