💫👈ادامه شرح فراز ششم #خطیه_منا
✅ بند سوم: نتیجه این حکمرانی
براساس اینکه علماء کوتاهی کردند اولاً، قدرت در اختیار این نوع حاکمان قرار گرفت که جامعه را با این شیوه اداره میکنند ثانیاً، ثمره و میوهی این حکمرانی چیست؟ آثار آن بیتدبیریهای حکمرانان، در زندگی مردم خودش را نشان میدهد. زندگی مردم، بازتابی از صلاحیت یا عدم صلاحیت حاکمان است و آنجا تجلی و ظهور پیدا میکند.
حضرت فرمودند: «وَ أَسْلَمْتُمْ الضُّعَفاء فِی أَیْدِیهِمْ» شما علماء کار را به دست این ظلمه سپردید و درواقع تودههای ضعیف و ناتوان مردم را بهدست آنها دادید. این مردم، چه پناهی داشتند؟ رسانهی مستقل و حزب داشتند؟ قدرت مالی داشتند؟ چه قدرتی در میان مردم وجود داشت؟ همهی اینها را دولتهای استبدادی مصادره میکنند که هیچ مانعی در برابر آنها نباشد. مردمی با دست خالی!
✅ مردم؛ #مقهور یا #مستضعف!
آنوقت میدانید چه اتفاقی افتاد؟ این مردم ضعیف دو گروه شدند: «فَمِنْ بَیْنِ مُسْتَعْبَدٍ مَقْهُورٍ وَ بَیْنِ مُسْتَضْعَفٍ عَلَى مَعِیشَتِهِ مَغْلُوبٍ» یک گروه به استعباد و بردگی گرفته شدند و یک گروه به استضعاف مالی و اقتصادی. کسیکه از ادارهی زندگی و #معیشت ناتوان بود. از صبح تا شب اول میدوید؛ شیفت اول، شیفت دوم حتی شیفت سوم ولی توان ادارهی زندگی را نداشت. استضعاف در معیشت داشتند و اینکه این افراد مغلوب بودند یعنی توان ادارهی زندگی را نداشتند. کاری با مردم میکنند که این مردم چنان غوطهور در مشکلات زندگی خودشان باشند که اصلاً جرأت نکنند چیزی بگویند، میترسند نانشان قطع میشود. این یک عده که معیشتشان مغلوب است.
گروه دیگر که نگران معیشت نیستند و اقشار متوسطی هستند که درآمدی دارند و از رفاه نسبی برخوردار هستند، بلای دیگری هم سر اینها آوردند. حضرت فرمودند: «مُسْتَعْبَدٍ مَقْهُورٍ» جلوی آزادیهای اینها را گرفتند و مثل بردگان مقهور شدند تا جرأت نفس کشیدن و نظر دادن نداشته باشند. آنجا استضعاف مالی در معیشت، اینجا استعباد به بردگی و به بندگی گرفتن! خلاصه همه و همه تحت سلطه قرار دارند. آن فلسفهای که پشت قیام اباعبدالله الحسین(ع) وجود دارد، این فلسفه است.
✅ دو شاخص ارزیابی حکومت از منظر امام(ع)
امام حسین(ع) میفرمایند که ماهیت حکومت #ظلمه این است. حضرت عنوان «ظلمه» را قرار دادند، میتواند حکومت سرمایهداری باشد، میتواند کمونیستی باشد، میتواند اسلامی باشد، حضرت اینجا اصلاً بحث اسم ندارند. بحث واقعیت و مسمّی و بحث محتواست. 👈 که دو شاخص برای رشد جامعه وجود دارد: یک؛ سطح رفاه و دو؛ آزادی و کرامتی که برای مردم است.
در برابر شاخص اول، حضرت نقطهی مقابل آن را فرمودند «استضعاف» و در برابر شاخص دوم، فرمودند: «استعباد». این هم دو شاخص. آن دو شاخص اول، برای یک دولت مطلوب و این دو شاخص برای دولتی که اهل ظلم و ستم است.
حضرت در اینجا با صحابه و تابعین پیامبر صحبت میکنند و میتوانستند بابی در مسائل دینی و شاخصهای دینی باز کنند که مردم چقدر مقید به مسائل دینی هستند، وضع نماز جماعت چگونه است، وضع حضور مردم در مساجد چگونه است، وضع اعتکاف در زمان اعتکاف چگونه است. حضرت میتوانستند اینها را هم مطرح بفرمایند ولی نفرمودند. فرمودند شما در سطح جامعه بروید و قبل از آنکه به آن مسائل برسیم، اول ببینید که مردم در زندگی روزمرهی خود چگونه زندگی میکنند. یک عدهای از مردم را با «استضعاف»، «مغلوب» کردند و عدهای را با «استعباد» و بندگی، «مقهور» کردند. دیگر بعد از اینکه مردم مغلوب و مقهور هستند، چه چیزی برای این جامعه باقی میماند؟
✅ علت سکوت عالمان
چرا جامعهی اسلامی به اینجا رسیده است؟ حضرت فرمودند علماء نقش خودشان را درست ایفا نکردند و نخبگان جامعه به میدان نیامدند. چرا علماء به صحنه نیامدند؟ آنها به سلطه رسیدند، گریبان مردم را گرفتند، جلوی راههای تنفس مردم را گرفتند. راههای تنفس در طول زمان متفاوت است. در هر زمانی، راهی برای تنفس است. الان در زمان ما راه تنفس مردم، وسایل ارتباط جمعی و رسانههاست. آنها مسلط شدند، گریبان را گرفتند، چرا؟
حضرت فرمودند: «سَلَّطَهُمْ عَلَى ذَلِکَ فرَارُکُمْ مِنَ الْمَوْتِ وَ إِعْجَابُکُمْ بِالْحَیَاهِ الَّتِی هِیَ مُفَارِقَتُکُمْ» علمای دین! این سلطه، نتیجهی این است که شما آدمهای بزدل و ترسویی هستید و از مرگ فرار میکنید. شما حاضر نیستید هزینهی مقابله با حاکمان جور را بدهید. چون میترسید اگر چنگ به چنگ آنها بیاندازید و درگیر شوید، سرتان را زیر آب کنند و البته هم میتوانند و چقدر هم این کار را کردهاند ولی شما نباید از مرگ بترسید.
🎙استاد سروش محلاتی
@quranpuyan