#امام_سجاد(ع) و #شاخص_تقدس #منبر
♦️پس از وارد شدن اسرا به دربار #یزید و ماجراهایی که در آن کاخ ستم رخ داد، یزید امام #سجاد را به مسجد می برد و در آنجا خطیبی را بر بالای منبر می فرستد.
🎙خطیب مزدور هر چه می تواند به علی ابن ابی طالب(ع) و حسین ابن علی(ع) ناسزا می گوید و از معاویه و یزید تعریف و تمجید می کند و در #مدح و ثنا مبالغه می نماید.
🔴 اما بناگاه فریاد امام(ع) بلند می شود:
«ویلک ایها الخاطب اشتریت مرضات المخلوق بسخط الخالق فتوَّءَ مقعدک من النار»
وای بر تو ای خطیب! که برای خشنودی مخلوق، خالق را به خشم آوردی، جای خود را در آتش مهیا بدان
📚(منتهی الآمال، ص597).
🔻آری! امام سجاد(ع) بر سر #مداحی که بر بالای منبر مسجد شام است فریاد می زند که چه می کنی؟!
تو می خواهی با مداحی خود نسبت به #ظالمان و بدگویی انسان های پاک و درستکار رضایت و خشنودی انسانی را به دست آوری در حالی که خشم و غضب خداوند را بر می انگیزی و سرانجام این کردار دوزخ است.
📌آن حضرت سپس خطاب به یزید سخنی می گوید و درخواستی را مطرح می کند که بسیار آموزنده و اساسی است.
👈 می فرماید: «اجازه دهید بر این #چوبها (کنایه از منبر) بالا روم و سخنانی را بگویم که خشنودی خدا و اجر و ثواب مردم در آن است»
📚 (مقتل خوارزمی، به نقل از ترجمه لهوف، ص120، پاورقی).
#منبر، خود به خود قطعه هایی از چوب بیش نیست و هیچ #تقدس و احترامی ندارد.
👈👈همه تقدس و احترام آن به آن کسی است که بالای آن می نشیند و سخنی است که بر فراز آن گفته می شود.
اگر بر فراز منبر سخن #ناحق گفته می شود
و از ظالمان و ستمگران و مفسدان مداحی می شود
و ظلم و ستم و فساد آنان توجیه می شود
و اگر بر فراز منبر انسان های پاک و نیک و خیرخواه و مصلح به امور مختلف متهم می شوند
و آماج انواع فحاشی ها و بی حرمتی ها قرار می گیرند،
این #منبر هرگز #تقدسی ندارد و قطعه چوبی است که سزاوار است در تنور سوزانده شود.
🔻 اگر به چنین چوبی تقدس داده شود در واقع مانند انواع #بت های چوبی دیگری است که در طول تاریخ مقدس شمرده شده اند و اگر مردمی بدون تامل و تفکر پای چنین منبری بنشینند در واقع آنان نیز به بت پرستی تن داده اند.
♨️یزید درخواست امام را نمی پذیرد
♦️ در حکومت های #فاسد تنها یک صدا باید شنیده شود و در این صورت است که مردم را می توان فریب داد و در این صورت است که می توان جای حق و باطل را عوض کرد.
📌 به همین جهت است که در این حکومت ها همه #بلندگوها و رسانه ها در خدمت حاکم و حکومت است و مخالفان و منتقدانی که به صدها امر ناروا متهم می شوند فرصت این را نمی یابند که چند دقیقه ای با مردم سخن بگویند و حداقل در برابر اتهاماتی که به ناحق بر آنان وارد شده است از خود دفاع کنند.
یزید درخواست امام را نمی پذیرد، اما مردم به همین اندازه تحریک شده اند. چرا یزید از سخن گفتن یک جوان یا نوجوان اسیر زجر کشیده این اندازه هراس دارد؟!
📌 اصرار مردم شروع می شود و #یزید مجبور می شود به درخواست امام(ع) تن دهد. امام بر فراز منبر می رود و تنها کاری که انجا می دهد این است که خود و خاندان خود را #معرفی می کند و البته اتهاماتی که یزیدیان به او و خاندانش وارد کرده اند چنان ناروا و نچسب است که صرف معرفی کافی است. چنان #ولوله ای در مردم می افتد که یزید مجبور می شود سخن امام را قطع کند و به موذن دستور دهد که اذان بگوید.
اما کار از کار گذشته است و نه #اذانِ_ابزاری و نه نماز ریاکارانه او دیگر نمی تواند جلوی آشکار شدن حق و حقیقت را بگیرد.
پس از این سخن کوتاه و رسای امام است که یزید مجبور است که تظاهر کند که او به قتل #حسین(ع) راضی نبوده و ابن زیاد خودسرانه این کار را انجام داده است
📚(همان؛ منتهی الآمال، ص 597-599).
آری! اکنون حق آشکارشده است و کوس رسوایی یزیدیان همه جا را گرفته است!
🖋دکتر سلیمانی
@quranpuyan