eitaa logo
قران پویان
464 دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
695 ویدیو
619 فایل
تدبردر قرآن وتفقه در دین با عمومی سازی فهم وعمل به قرآن
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 ، است و دلال علم. اما حضرت خدیجه بود 🔹 ما یک داریم و یک دلال؛ آن که حرف دیگران را نقل می ‌کند و تحویل شاگرد می ‌دهد او دلال علم است، او که تولید نکرده است! اگر بخواهید عالم باشید و اگر آن حرمت علمی عالمان را ببرید، باید بفهمید که چه آوردید! نه بفهمی چه چیزی دیگران بار کردند!. حضرت (سلام الله علیها) در عصر دلالی محقق بود، او موحّد بود، او قبل از اینکه وجود مبارک حضرت به مقام بعثت برسد، موحّدانه خدا را عبادت می ‌کرد، هرگز نمی‌ گفت: ﴿إِنَّا وَجَدْنا آباءَنا عَلی‏ أُمَّة﴾،[1] هرگز نمی ‌گفت: ﴿ما سَمِعْنا﴾، اگر می ‌گفت: ﴿آبائِنَا﴾؛[2] یعنی ابراهیم و اسماعیل و یعقوب و اسحاق، این ارزش ندارد كه ما چنین مادری را بشناسیم؟! ما فرزند این هستیم. 🔹 وجود مبارک امام صادق (سلام الله علیه) فرمود شما اگر بخواهید عالمانه زندگی کنید، دو طرف بسته است؛ هم ورود ممنوع است و هم خروج ممنوع است. بخواهید سر تکان بدهید، بالا ببرید و نفی کنید، باید برهان دستت باشد؛ بخواهید سر خم کنید، تصدیق کنید و فتوا بدهید، باید برهان دستت باشد. این از غرر روایات امام صادق (سلام الله علیه) که مرحوم کلینی نقل کرد فرمود: «إِنَّ اللَّهَ (سُبْحَانَهُ وَ تَعَالی) «حَصَّنَ»،[3] «حَضَّ»،[4] «خَصَّ»، به سه نسخه «عِبَادَهُ بِآیتَینِ مِنْ كِتَابِهِ»؛[5] فرمود ذات أقدس الهی راه را باز نگذاشت که هر طوری بخواهی حرف بزنی، هر طوری بخواهی بنویسی، هر جایی بخواهی بروی، دو طرف بسته است، کجا می‌ خواهی بروی؟! اگر بخواهی تصدیق کنی، باید برهان دستت باشد، نه دلال باشی! اگر بخواهی تکذیب کنی، باید برهان دستت باشد، نه دلال باشی، نه چون «گفتند»، چون «می‌ گویم»! 🔹 «إِنَّ اللَّهَ (سُبْحَانَهُ وَ تَعَالی) حَصَّنَ عِبَادَهُ بِآیتَینِ مِنْ كِتَابِهِ أو خَصَّ أو حَضَّ»، فرمود دو قلعه و دژ است، هر دو هم دژبان دارند، دو طرف «حصن» است، بسته است، کجا می ‌خواهی بروی؟! می‌ خواهی تصدیق کنی، چیزی را بگویی «آری»، باید برهان دستت باشد، ﴿عَلَی اللَّهِ إِلاَّ الْحَق﴾،[6] بخواهی تکذیب کنی و چیزی را نفی کنی، باید برهان دستت باشد، چون ذات أقدس الهی فرمود: ﴿بَلْ كَذَّبُوا بِما لَمْ یحیطُوا بِعِلْمِه﴾،[7] این اوصاف کفار است، کافر نه برهان دستش است که با این وضع سر پایین می ‌آورد و می ‌گوید «آری»، نه برهان دستش است که سر بالا می‌ آورد و می ‌گوید «نه». مؤمن دو طرفش بسته است، بخواهد تصدیق کند، یک حصنی، یک قلعه‌ای است، یک دژبانی دارد و آن دژبان این آیه است، ﴿إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ كُلُّ أُولئِكَ﴾،[8] این ﴿مَسْؤُلا﴾، همین است، این ﴿عَلَی اللَّهِ إِلاَّ الْحَق﴾، همین است. بخواهی تکذیب کنی و بگویی نه! باید برهان دستت باشد، وگرنه مشمول آن كریمه هستی، ﴿بَلْ كَذَّبُوا بِما لَم﴾ هر دو در وصف کفار است: ﴿بَلْ كَذَّبُوا بِما لَمْ یحیطُوا بِعِلْمِه﴾. 🔹 این عصر، عصر جاهلیت است که فرهنگ، فرهنگ تقلید است، دلالی است، نه تحقیق و نه استدلال! در چنین عصری خدیجه کبریٰ عالمه، عابده، زاهده، موحده‌ ای بود، مادرمان این است. ما فخر می ‌کنیم که چنین مادری داریم! [1]. سوره زخرف، آیه22. [2]. سوره مؤمنون، آیه24. [3]. بحار الأنوار(ط ـ بیروت)، ج2، ص186. [4]. صافی در شرح کافی(مولی خلیل قزوینی)، ج1، ص340. [5]. الكافی(ط ـ الإسلامیة)، ج1، ص43. [6]. سوره نساء، آیه171. [7]. سوره یونس، آیه39. [8]. سوره اسراء، آیه36. 🎙آیت لله جوادی آملی @quranpuyan
💠 ، است و دلال علم. اما حضرت خدیجه بود 🔹 ما یک داریم و یک دلال؛ آن که حرف دیگران را نقل می ‌کند و تحویل شاگرد می ‌دهد او دلال علم است، او که تولید نکرده است! اگر بخواهید عالم باشید و اگر آن حرمت علمی عالمان را ببرید، باید بفهمید که چه آوردید! نه بفهمی چه چیزی دیگران بار کردند!. حضرت (سلام الله علیها) در عصر دلالی محقق بود، او موحّد بود، او قبل از اینکه وجود مبارک حضرت به مقام بعثت برسد، موحّدانه خدا را عبادت می ‌کرد، هرگز نمی‌ گفت: ﴿إِنَّا وَجَدْنا آباءَنا عَلی‏ أُمَّة﴾،[1] هرگز نمی ‌گفت: ﴿ما سَمِعْنا﴾، اگر می ‌گفت: ﴿آبائِنَا﴾؛[2] یعنی ابراهیم و اسماعیل و یعقوب و اسحاق، این ارزش ندارد كه ما چنین مادری را بشناسیم؟! ما فرزند این هستیم. 🔹 وجود مبارک امام صادق (سلام الله علیه) فرمود شما اگر بخواهید عالمانه زندگی کنید، دو طرف بسته است؛ هم ورود ممنوع است و هم خروج ممنوع است. بخواهید سر تکان بدهید، بالا ببرید و نفی کنید، باید برهان دستت باشد؛ بخواهید سر خم کنید، تصدیق کنید و فتوا بدهید، باید برهان دستت باشد. این از غرر روایات امام صادق (سلام الله علیه) که مرحوم کلینی نقل کرد فرمود: «إِنَّ اللَّهَ (سُبْحَانَهُ وَ تَعَالی) «حَصَّنَ»،[3] «حَضَّ»،[4] «خَصَّ»، به سه نسخه «عِبَادَهُ بِآیتَینِ مِنْ كِتَابِهِ»؛[5] فرمود ذات أقدس الهی راه را باز نگذاشت که هر طوری بخواهی حرف بزنی، هر طوری بخواهی بنویسی، هر جایی بخواهی بروی، دو طرف بسته است، کجا می‌ خواهی بروی؟! اگر بخواهی تصدیق کنی، باید برهان دستت باشد، نه دلال باشی! اگر بخواهی تکذیب کنی، باید برهان دستت باشد، نه دلال باشی، نه چون «گفتند»، چون «می‌ گویم»! 🔹 «إِنَّ اللَّهَ (سُبْحَانَهُ وَ تَعَالی) حَصَّنَ عِبَادَهُ بِآیتَینِ مِنْ كِتَابِهِ أو خَصَّ أو حَضَّ»، فرمود دو قلعه و دژ است، هر دو هم دژبان دارند، دو طرف «حصن» است، بسته است، کجا می ‌خواهی بروی؟! می‌ خواهی تصدیق کنی، چیزی را بگویی «آری»، باید برهان دستت باشد، ﴿عَلَی اللَّهِ إِلاَّ الْحَق﴾،[6] بخواهی تکذیب کنی و چیزی را نفی کنی، باید برهان دستت باشد، چون ذات أقدس الهی فرمود: ﴿بَلْ كَذَّبُوا بِما لَمْ یحیطُوا بِعِلْمِه﴾،[7] این اوصاف کفار است، کافر نه برهان دستش است که با این وضع سر پایین می ‌آورد و می ‌گوید «آری»، نه برهان دستش است که سر بالا می‌ آورد و می ‌گوید «نه». مؤمن دو طرفش بسته است، بخواهد تصدیق کند، یک حصنی، یک قلعه‌ای است، یک دژبانی دارد و آن دژبان این آیه است، ﴿إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ كُلُّ أُولئِكَ﴾،[8] این ﴿مَسْؤُلا﴾، همین است، این ﴿عَلَی اللَّهِ إِلاَّ الْحَق﴾، همین است. بخواهی تکذیب کنی و بگویی نه! باید برهان دستت باشد، وگرنه مشمول آن كریمه هستی، ﴿بَلْ كَذَّبُوا بِما لَم﴾ هر دو در وصف کفار است: ﴿بَلْ كَذَّبُوا بِما لَمْ یحیطُوا بِعِلْمِه﴾. 🔹 این عصر، ، است که فرهنگ، فرهنگ تقلید است، دلالی است، نه تحقیق و نه استدلال! در چنین عصری ، ، ، ای بود، مادرمان این است. ما فخر می ‌کنیم که چنین مادری داریم! [1]. سوره زخرف، آیه22. [2]. سوره مؤمنون، آیه24. [3]. بحار الأنوار(ط ـ بیروت)، ج2، ص186. [4]. صافی در شرح کافی(مولی خلیل قزوینی)، ج1، ص340. [5]. الكافی(ط ـ الإسلامیة)، ج1، ص43. [6]. سوره نساء، آیه171. [7]. سوره یونس، آیه39. [8]. سوره اسراء، آیه36. 🎙آیت لله جوادی آملی @quranpuyan