♻️♻️ #قرآنفهمیبرایهمه : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول
4⃣3⃣ تدبر در سوره #یس
🔹نکات آیات ۳۲-۲۸ سوره یس
بخش دوم
مَا أَنزَلْنَا عَلى قَوْمِهِ مِن بَعْدِهِ مِن جُندٍ مِّنَ السمَاءِ وَ مَا كُنَّا مُنزِلِينَ
پرسش:
منظور از مَا كُنَّا مُنزِلِينَ چيست؟
آيا به همان اصحاب قريه ناظر است يا بيان يك سنت الهي است؟
اگر سنت الهي چنين بوده، پس چرا چنين عبارتي بيان شده است؟يعني وقتي مخاطبان چنين انتظاري ندارند كه لشكري از اسمان بيايد، علت نفي ان چيست؟
پاسخ ۳ :
عدم نزول فرشتگان براي تنبيه مشركان اصحاب قريه و دليل آن
بعد فرمود ما براي خاموش كردن اينها فرشتگان را نازل نميكنيم، البته ضرورت جنگ اگر باشد مثل بدر و امثال بدر فرمود: ﴿وَ أَنْزَلَ جُنُوداً لَمْ تَرَوْهَا﴾[3] آنجا مسئله جبهه رسمي است وجود مبارك پيغمبر(صلّي الله عليه و آله و سلّم) در كار است و اينها که فرشتگان نازل ميشوند، اما براي خاموش كردن سر و صداي اين گروه, فرشتهها همان آسمان هم كه هستند اگر يك تشر بزنند حل است لازم نيست آنها پايين بيايند ما افرادي را با انحاي گوناگون اينها را به هلاكت ميرسانيم براي همه فرشته نازل نميكنيم
معناي ﴿مَا كُنَّا مُنزِلِينَ﴾ اين نيست كه ما هرگز فرشته نازل نميكنيم، بلکه معناي آن اين است كه براي اينها اين كار را نكرديم، چون آنقدر لازم نبود كه حالا فرشتگان الهي تنزّل پيدا كنند ﴿وَ مَا أَنزَلْنَا عَلَي قَوْمِهِ مِنْ بَعْدِهِ مِن جُندٍ مِنَ السَّماءِ وَ مَا كُنَّا مُنزِلِينَ ٭ إِن كَانَتْ ﴾؛ يعني آن عقوبت نبود ﴿إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً﴾.
تفسير آيت الله جوادی آملی
پاسخ ۴ :
۱_ چرا باید این نگاه و تصور تصحیح میشد، حال آنکه مرتبا قرآن با بیان هلاکت جمعی اقوام قبل، این تصور را تایید کرده است
۲- ادامه ايه که فإذا هم خامدون
به خاموشی آنها اشاره دارد
اگر مرگ تک تک و طبیعی آنها باشد که چنین اثری ندارد زیرا بقیه قوم به مخالفت خود ادامه میدهند.
۳_ بنظرم آيه، به راحتی هلاکت این قوم توسط خدا اشاره میکند که با یک صیحه و عذاب آسمانی بوده و
رویه خدا در این موارد نزول فرشتگان نبوده است
سیدکاظم فرهنگ
https://B2n.ir/rw5526
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تفقه در دين
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
♻️♻️ #قرآنفهمیبرایهمه : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول
5⃣3⃣ تدبر در سوره #یس
🔹نکات آیات ۳۲-۲۸ سوره یس
بخش سوم
مَا أَنزَلْنَا عَلى قَوْمِهِ مِن بَعْدِهِ مِن جُندٍ مِّنَ السمَاءِ وَ مَا كُنَّا مُنزِلِينَ
پرسش:
منظور از مَا كُنَّا مُنزِلِينَ چيست؟
آيا به همان اصحاب قريه ناظر است يا بيان يك سنت الهي است؟
اگر سنت الهي چنين بوده، پس چرا چنين عبارتي بيان شده است؟يعني وقتي مخاطبان چنين انتظاري ندارند كه لشكري از اسمان بيايد، علت نفي ان چيست؟
پاسخ ۵ :
بعد از او سپاهي از آسمان بر قوم او نفرستاديم و نازل كننده نبوده ايم (و از اوّل كارمان چنين نبوده است) نبود مگر يك صيحه آنگاه همه آرام شدند و مردند.
اگر گويند: در بسياري از آيات هست كه خداوند براي نصرت حضرت رسول صلّي اللّه عليه و آله و سلّم ملك فرستاد مثل وَ أَنْزَلَ جُنُوداً لَمْ تَرَوْهٰا توبه: ۲۶ فَأَرْسَلْنٰا عَلَيْهِمْ رِيحاً وَ جُنُوداً احزاب: ۹ و آياتيكه در بارۀ جنگ بدر و حنين است ولي در آيۀ فوق ميگويد «وَ مٰا كُنّٰا مُنْزِلِينَ» ما از اوّل چنين نبوده ايم، اين دو با هم چطور جمع ميشوند؟!!
گوئيم: بنظر ميايد غرض از «مٰا كُنّٰا مُنْزِلِينَ» لشگر كشيهاي معمول باشد يعني كار ما اينطور نبوده است كه لشگرهائي بفرستيم تا با مردم بد كار جنگ كنند و به بينيم كه كدام طرف غالب يا مغلوب خواهد شد بلكه بوسيلۀ صيحه و صاعقه و غيره كار بد كاران را يكسره ميكنيم، جنوديكه در احزاب و حنين و غيره آمدند همه جنود اللّه بودند و كار خود را كردند و رفتند بي آنكه مردم قدرت مقابله داشته باشند. زمخشري اين سئوال را طرح نموده و جواب ميدهد: «مٰا كُنّٰا مُنْزِلِينَ» نسبت بانبياء سلف است ولي در زمان قرآن بخاطر عظمت آورندۀ قرآن جنود نازل شدند. اين جواب بنظر نگارنده درست نيست
قاموس قرآن، ج ۲، ص: ۶۰
https://B2n.ir/rw5526
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تفقه در دين
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
♻️♻️ #قرآنفهمیبرایهمه : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول
6⃣3⃣ تدبر در سوره #یس
🔹نکات آیات ۳۲-۲۸ سوره یس
بخش سوم
مَا أَنزَلْنَا عَلى قَوْمِهِ مِن بَعْدِهِ مِن جُندٍ مِّنَ السمَاءِ وَ مَا كُنَّا مُنزِلِينَ
پرسش:
منظور از مَا كُنَّا مُنزِلِينَ چيست؟
آيا به همان اصحاب قريه ناظر است يا بيان يك سنت الهي است؟
اگر سنت الهي چنين بوده، پس چرا چنين عبارتي بيان شده است؟يعني وقتي مخاطبان چنين انتظاري ندارند كه لشكري از اسمان بيايد، علت نفي ان چيست؟
پاسخ ۶ :
در آیه ۲۸ منظور از مَا كُنَّا مُنزِلِينَ چيست؟ آيا به جنود رحمت اشاره دارد یا عذاب؟ آیا عدم انزال جنود آسمانی به همان اصحاب قريه ناظر است يا بيان يك سنت الهي است؟
برخی گفته اند "در وَمَا أَنزَلْنَا عَلَى قَوْمِهِ مِن بَعْدِهِ مِنْ جُندٍ مِّنَ السَّمَاء، مقصود از لشکر آسمانی، فرشتگان وحی است؛ یعنی بعد از اینکه با فرستادگان ما چنان کردند، دیگر حجت بر آنان تمام شد و دیگر وحیای بر آنان فرونفرستادیم، بلکه آنان را عذاب کردیم." اما با توجه به معنای لغوی جند که سپاه و لشکر و همراهان و یاوران است و نیز عدم بکار رفتن این لغت در معنای فرشتگان وحی در سایر آیات قران، نمی توان این نظر را پذیرفت.
"جند: اصل الواحد در اين ماده جمعيت متشكلي براي دفاع از مرام يا شخصي يا ياري و پشت گرمي و تقويت آن مرام يا شخص است. اين مفهوم، كلي است و خاص لشگر جنگنده و غير آن نيست. التحقيق في كلمات القران"
هم چنین برخی آنرا به معنای جنود رحمت و یاری کننده که همواره خدا برای انسانها نازل میکند، در نظر گرفته اند یعنی پس از کار آنها دیگر جنود رحمت برایشان نفرستادیم اما با توجه به آیه ۲۹ که توضیح آیه ۲۸ است و می فرماید آن، چیزی جز صیحه واحده نبود و از آنجا که صیحه معمولا در قران برای عذاب اقوام قبل بکار رفته ، همچنین نتیجه این صیحه که فاذاهم خامدون است یعنی آنها خاموش شدند، مراد از جنود همان جنود برای عذاب است.
از سوی دیگر در آیه ۳۱ هم از عدم تنبه از هلاکت اقوام قبل نکوهش شده است . (فعل اهلکنا در قران معمولا در مرگ جمعی و عذاب اقوام قبل بکار رفته است) هم چنین با توجه به ادامه سوره که به انکار و استبعاد عذاب دنیوی توسط مخالفان اشاره دارد و آنها را هم به صیحه واحده تهدید می کند، لذا آیات این فراز هم به هلاکت و عذاب اصحاب قریه اشاره دارد.
اما سئوال دوم، با توجه به معنای قسمت اول ایه، مراد از ما کنا منزلین چیست؟ با توجه به اینکه خداوند در سوره احزاب از نزول جنود الهی در یاری مسلمانان در جنگ با مشرکین خبر داده: «فارسلنا علیهم ریحا و جنودا لم تروها» لذا منظور ایه سوره یس نمی تواند عدم نزول جنود الهی در یاری اهل ایمان و مبارزه با کافران بطور مطلق باشد. بلکه میتواند ناظر به هلاکت و عذابهای این چنینی باشد که هیچگاه بنای خدا بر ارسال لشکر نبوده بلکه با یک بلای طبیعی از بین می رفتند. چرا که نیازی به این کار نبوده و فقط با یک صیحه یا زلزله همه انها هلاک میشدند.
شاید بتوان این نکته را هم برداشت نمود که عذابهای خدا اتفاقات خاص و غیر متداول مثل نزول فرشتگان نیستند تا حتما اینگونه حوادث را جزو عذاب الهی بدانیم بلکه همین اتفاقات معمول و متداول طبیعت ( البته در شرایطی که به هلاکت جمعی یک قوم مجرم منتهی شود) می باشند.
سيدكاظم فرهنگ
https://B2n.ir/rw5526
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تفقه در دين
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
♻️♻️ #قرآنفهمیبرایهمه : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول
7⃣3⃣ تدبر در سوره #یس
🔹نكات تفسيري سوره يس
کدام بهشت؟
۱- از آیه ۲۶ فهمیده میشود بهشت مورد نظر در همان لحظه موجود بود، که به او گفته شد: «داخل شو»
۲- از انتهای همان آیه ۲۶ فهمیده میشود که وقتی به او گفته شد «داخل شو»، زندگی در روی زمین جریان داشت.
۳- از آیه های ۲۸ و ۲۹ معلوم می شود مدتی طولانی، پس از اینکه به او گفته شد «داخل شو»، قوم او در روی زمین زندگی می کرده اند.
۴- از مجموع مطالب فوق فهمیده می شود که «یک نوع بهشت» وجود داردکه عده ای وارد آن می شوند و در همین زمانی که زندگی در روی زمین جریان دارد، آنها در بهشت خویش خوش می گذارنند.
سوال اینجاست که این بهشت چه نوع است؟
جواب این است که این بهشت، بطور قطع آن بهشتی که در سوره های «مرحله سوم» دیدیم نیست، زیرا آن بهشت پس از قیامت است، و قیامت هم هنوز به وقوع نپیوسته است.
لذا نتیجه میشود بهشت مذکور در آیه ۲۶ «بهشت برزخی» است که در پاراگراف آخر سوره واقعه اشاره¬ای به آن شده است.
دریافت های مستقیم و کوتاه
۱ – در آیه ۳۱ ، «انهم الیهم لا یرجعون» به معنی آخرت نیست و کنایه از این است که این کفار به آن کفار سابق که هلاک شدند دسترسی ندارند .
۲ - «طائرکم معکم» (آیه ۱۸) تقریبا هم معنی است با اغلال وسدّ که در پاراگراف قبل توضیح دادیم، یعنی آنها موانعی درونی برای پذیرش سخن حق انبیاء داشتند که با وجود آن موانع درونیِ نفسانی نمیتوانستند تصمیم صحیح را بگیرند و جمله «بل انتم قوم مسرفون» نیز همین را تایید میکند.
از تفسیر مرحوم مهندس گنجه ای
https://B2n.ir/rw5526
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تفقه در دين
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
♻️♻️ #قرآنفهمیبرایهمه : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول
8⃣3⃣ تدبر در سوره #یس
🔹خلاصه تفسير آيات ۳۲-۲۸ سوره يس از تفسير آيت اله جوادی آملی
بخش اول
﴿وَ مَا أَنزَلْنَا عَلَي قَوْمِهِ مِنْ بَعدّه مِن جُندٍ مِنَ السَّماءِ﴾
﴿عدم اختصاص تعذيب مشرکان با نزول ملائکه از آسمان﴾
آنگاه ذات اقدس الهي فرمود ﴿وَ مَا أَنزَلْنَا عَلَي قَوْمِهِ مِنْ بَعدّه مِن جُندٍ مِنَ السَّماءِ﴾ ما ديگر حالا يك عدّه ملائكه را براي عذاب اينها اعزام كنيم لازم نيست در موقع لزوم يك تَشر ميزنيم بساط آنها جمع ميشود يك تشر الهي ميشود سونامي، يك صيحه ميزنيم بساط خيليها را جمع ميكنيم ﴿وَ مَا أَنزَلْنَا عَلَي قَوْمِهِ مِنْ بَعدّه مِن جُندٍ مِنَ السَّماءِ﴾حالا ملائكهاي از آسمان بيايد به حيات اينها خاتمه بدهد اينطور نيست و لازم نيست ﴿وَ مَا كُنَّا مُنزِلِينَ﴾ما بنايمان بر اين نبود كه براي هر امري ما بياييم فرشتگاني نازل كنيم و عذاب الهي بيايد,﴿فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ﴾ اينها خامدند و با يك تشر خاموش ميشوند, ما فوت ميكنيم چراغ اينها خاموش ميشود، اينطور نيست كه حالا خداي سبحان ملائكهاي نازل كند، بساطي پهن كند، اينها چيزي نيستند.
﴿علت ادبي تأنيث ﴿كَانَتْ﴾ و آوردن ﴿الْعِبَاد﴾ در آيه﴾
فرمود: ﴿إِن كَانَتْ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً﴾ اين تأنيث به لحاظ آن خبر است؛ يعني «إن كانت العقوبة الاّ صيحة واحدة» مثل ﴿فَأَصْبَحُوا لاَ يُرَي إِلَّا مَسَاكِنُهُمْ﴾ بعد فرمود اينها بنده هستند, بنده وظيفه او اطاعت كردن مولاست که اين تعليق حكم بر وصف است، بنده كه حق ندارد در برابر مولا تمرّد كند ﴿يَا حَسْرَةً عَلَي الْعِبَادِ﴾ نه «علي الناس», «الناس» اگر ميفرمود برهان ميخواست، اما وقتي ميفرمايد: ﴿يَا حَسْرَةً عَلَي الْعِبَادِ﴾اين تعليق حكم بر وصف است و اين مشعر به عليّت است. بنده بايد حرف مولاي خود را گوش دهد، اگر همه هويّت و هستيِ اينها به عنايت ذات اقدس الهي است، پس نبايد تمرّد كنند.
{افسوس بر مورد تمسخر قرار گرفتن انبيا و بيان علّت آن﴾
حالا يا حرف آن شهيد است يا پيام ذات اقدس الهي است فرمود: ﴿يَا حَسْرَةً عَلَي الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِم مِن رَّسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُونَ﴾ غالباً اينطور بود هر وقت پيامبراني آمدند عدّهاي آنها را مسخره كردند، فرمود: ﴿يَا حَسْرَةً عَلَي الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِم مِن رَّسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُونَ﴾ اينها انبيايشان را مسخره ميكردند فكر ميكردند كه مثلاً هتك حرمتي كردند از عظمت آنها بكاهند..
https://B2n.ir/rw5526
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تفقه در دين
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
♻️♻️ #قرآنفهمیبرایهمه : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول
9⃣3⃣ تدبر در سوره #یس
🔹خلاصه تفسير آيات ۳۲-۲۸ سوره يس از تفسير آيت اله جوادی آملی
بخش دوم
﴿ دفن فطرت زير بار گناه مشکل اصلی مسخره کنندگان انبيا﴾
اينها مسخره ميكردند مشكل اساسي اين بود كه اينها آن فطرت را بستند و صداي فطرت را نميشنوند.
اينها از نظر معرفتشناسي، گرفتار حس و تجربه هستند، در درون، مزاحمي دارند به نام شهوت و غضب كه مزاحم عملي آنهاست, يك مزاحم معرفتي دارند كه وهم و خيال است آنها مزاحم استدلال و برهان اينهاست ﴿يَا حَسْرَةً عَلَي الْعِبَادِ﴾، چون مزاحمات انديشه را اصلاح نكردند؛ يعني وهم و خيال را تحت عقل نياوردند و شهوت و غضب را هم هدايت نكردند و به رهبري عقل عملي در نياوردند و از دشمن درون نجات پيدا نكردند، هر وقت پيامبري آمد اينها مسخره ميكنند و ميگويند مگر انسان كه مُرد دوباره زنده ميشود؟!
﴿.برانگيختن فطرت و بيدار نمودن آن، مسئوليت اصلی انبيا﴾
فرمود شما فطرت داريد؛ ولی اين را دفن كرديد، ما انبيا را فرستاديم كه «ثور» و شكاف و شيار را انجام دهند. اين بيان نوراني حضرت امير(سلام الله عليه) در همان خطبه اول نهجالبلاغه كه فرمود: «وَ يُثِيرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُولِ» فرمود انبيا آمدند كه «اثاره» كنند اين عقولي كه دفن شده است آن اغراض را كنار ببرند، اين غرايز را كنار ببرند، اين را روشن كنند و بگويند ای انسان تو اينطور هستي. وقتي كسي گوش به حرف انبيا داد، اين غرايز و اغراض را بگذارند كنار، اين درون را شكوفا كنند، اين فتيله را بالا بكشند، آن وقت انسان همه جا را ميبيند، اگر نشد هنگام مرگ ميبيند؛ لذا «النّاسُ نِيامُ إذا مَاتُوا اِنْتَبَهُوا» خيليها هنگام مرگ بيدار ميشوند
﴿دعوت قرآن به انديشه در هلاكت بيبازگشت اقوام گذشته﴾
فرمود: ﴿أَ لَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِنَ الْقُرُونِ﴾ در هر عصر و مصري اينها شواهد فراواني ديدند؛ يك مقدار را مشاهده كردند، يك مقدار به عنوان خبر متواتر براي آنها ثابت شده است، آنچنان از بين رفتند كه ديگر برنميگردند ﴿أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لاَ يَرْجِعُونَ﴾ نه «إلينا» نزد ما برميگردند، چون ﴿إِنَّا لِلّهِ و إِنّا إِلَيهِ رَاجِعُونَ﴾،اما ديگر نزد اينها برنميگردند ﴿أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لاَ يَرْجِعُونَ﴾، اينچنين نيست كه اينها نابود شده باشند، همه اينها نزد ما حاضرند. ﴿وَ إِن كُلٌّ لَمَّا﴾؛ يعني «إلاّ» ﴿جَمِيعٌ لَدَيْنَا مُحْضَرُونَ﴾، همه
اينها برابر سوره مباركه «واقعه» ﴿إِنَّ الْأَوَّلِينَ وَ الآخِرِينَ ٭ لَمَجْمُوعُونَ إِلَي مِيقَاتِ يَوْمٍ مَعْلُومٍ﴾ در سوره مباركه «هود» هم گذشت كه يوم مشهودی در پيش است كه همه آنجا حضور دارند؛ . فرمود آن روز, روز جمع است نه اجتماع که كسي زندگي اجتماعي داشته باشد، آنطور نيست ﴿كُلُّهُمْ آتِيهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَرْداً﴾، اما در آن روز همه نزد ما حاضرند ﴿وَ إِن كُلٌّ لَمَّا﴾ يعني «الاّ» ﴿جَمِيعٌ لَدَيْنَا مُحْضَرُونَ﴾ نه اينكه خودشان حاضر باشند، ما كشانكشان اينها را ميآوريم. احضار؛ يعني جلب كردن، البته يك عدّه مستثنا هستند فرمود بندگان مخلَص را كسي احضار نميكند آنها تشريف ميآورند مگر عباد «مخلصين» همه مُحضَرند مگر آن افراد, ما آنها را جلب نميكنيم آنها آنجا حضور دارند
https://B2n.ir/rw5526
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تفقه در دين
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
♻️♻️ #قرآنفهمیبرایهمه : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول
7⃣4⃣ تدبر در سوره #یس
🔹نکات تفسیری سوره یس
وَآيَةٌ لَّهُمْ أَنَّا حَمَلْنَا ذُرِّيَّتَهُمْ فِي الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ ﴿۴۱﴾
مکارم: اين نيز براي آنها نشانه اي است (از عظمت پروردگار) كه ما فرزندانشان را در كشتيهائي كه مملو (از وسائل و بارها است) حمل كرديم.
پرسش ۲ : چرا این تعبیر را درباره «ذریه» انسانها به کار برد، نه درباره همه انسانها (بویژه اگر آیه را ناظر به سوار شدگان کشتی نوح بدانیم)؟
پاسخ ۲ :
ب-طبرسي ذريّه را در آيه بر معناي فاعلي و پدران و اجداد گرفته زيرا ذرء بمعني خلق است و اولاد از پدران خلق ميشوند و فلك مشحون را كشتي نوح فرموده است ولي آيۀ سوم با آن جور در نميآيد و در آنصورت ميفرمود «لو نشاء لاغرقناهم» يعني اگر ميخواستيم آنها را در كشتي نوح غرق ميكرديم.
صاحب كتاب تجسم عمل آقاي محمد امين رضوي احتمال داده اند كه مراد از فلك مشحون رحم مادر و از ذريه فرزندان است كه در آن حمل ميشوند در اين صورت بايد گفت: لام الْفُلْكِ براي عهد است و اشاره برحم، كه فلك بخصوصي است.
ناگفته نماند اگر فلك در آيۀ شريفه نكره ميامد احتمال ايشان قوي تر ميشد زيرا كه رحم كشتي مخصوصي است ولي اطلاق الفلك برحم در استعمال عرب ظاهرا يافته نيست.
زمخشري ميگويد ذريۀ مردم را كه حملشان بر آنها اهميت داشت در كشتي حمل كرديم اين سخن از اقوال ديگر قوي بنظر ميرسد
قاموس قرآن، ج ۳، ص:
ج-آيات ۴۱ تا ۴۴ ـ اينجا به عنوان آيتى ديگر بر مبدأ و معاد جريان "ذريتهم فى الفلك المشحون" به ميان آمده، اول بايد ديد فلك مشحون كه كشتى مملّو از جمعيت است كدام است؟
در كل قرآن سى و دو مرتبه «فلك» به ميان آمده و در اين ميان سه مرتبه توصيف به «مشحون» گرديده، يك مرتبه اش مسلماً كشتى نوح است، چنانكه در آيه (۲۶:۱۱۹) آمده و يك مرتبه اش مربوط به يونس است، و اينجا اولى است كه بايد ديد آيا همان كشتى نوح است، چون "الفلك المشحون" مطلق است و تنها يك كشتى است،
اينجا بايد گفت مقصود كشتى نوح است كه مملو از گروهى ويژه بوده كه تمام نجات يافتگان در كشتى را در بر دارد، روى اين اصل بايد ديد معنى «ذريتهم» چيست؟
معلوم است كه «هُم» دست كم همان انسانهاى موجود زمان وحى قرآنى هستند، و آيا #ذريه آنان همان فرزندانشان مى باشند، با آنكه خودهاشان نيز در كشتى #نوح نبوده اند! و يا مقصود از «ذريتهم» اجدادشان هستند چنانكه اديبى بزرگوار همچون طبرسى در مجمع البيان فرموده، و حال آن كه ذريه در لغت هرگز به معناى «جد» نيامده است، و در سى و يك آيه ديگر نيز به معناى فرزندان و يا معنى مناسب ديگر همانند آن آمده است،
وانگهى در بر گرفتن كشتى نوح، اجداد و يا فرزندان اين موجودين زمان نزول قرآن را هرگز دلالتى بر مبدا و معاد ندارد، بلكه در اين حمل ذريه يك فرِ عادى است كه داراى چنان دلالتهايى مى باشد، اينجا بايد گفت «ذريتهم» از باب اضافه خودى است، كه خود انسانها به خودشان به معنى دو موقعيت اضافه شده اند كه «هُم» همان حالت موجودشان و «ذريه» همان حالت نخستين است كه در صلب هاى پدران و رحم هاى مادران بوده اند، مانند «انفسهم» و گواهى ديگر بر اين معنى آيه (۶۹:۱۲) است كه "انا لما طغى الماء حملناكم فى الجارية" (۶۹:۱۱) به هنگام طغيان آب جهان شمول در طوفان نوح ما شما را در كشتى نوح حمل كرديم، و حال آنكه در آن هنگام اينان وجود فعلى نداشته اند، بلكه همچنان در صلب هاى آن پدران و رحم هاى آن مادران بوده اند و اين خود لطف ويژه ربانى است كه در آن حال كه چندان چيزى هم نبوده اند آنان را در كشتى نوح حمل كرده. اين معناى اصلى ذريتهم است، و سپس تمام انسانهايى كه از زمان كشتى نوح تا آخر زمان تكليف بوجود آيند همگان مشمول «ذريتهم» مى باشند.
ادامه دارد....
https://B2n.ir/sd2693
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تفقه در دين
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
♻️♻️ #قرآنفهمیبرایهمه : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول
2⃣5⃣ تدبر در سوره #یس
🔹نکات تفسیری سوره یس آیات ۵۴-۴۱
یهانه کافران در دعوت به انفاق: اگر خدامی خواست خودش به آن فرد فقیر غذا میداد. چون خدا نخواسته، ما هم نمی دهیم!!!
پاسخ ۲ :
و در اينكه كفار گفتند: ((آيا طعام دهيم به كسى كه اگر خدا مى خواست خودش به او طعام مى داد)) اشاره است به اينكه : اگر مؤمنين گفتند: ((از آنچه خدا روزيتان كرده انفاق كنيد))، از اين باب گفتند كه انفاق به فقرا از امورى است كه خدا خواسته و اراده كرده ، و خلاصه از احكام دين خداست ، لذا كفار آن را رد كرده و گفتند كه : اگر خدا اراده كرده بود خودش طعامشان مى داد، پس اينكه مى بينيم نداده معلوم مى شود اراده نكرده ، چون اراده خدا از مرادش تخلف نمى كند.
و اين جواب مغالطه اى است كه : در آن ، بين اراده تشريعى خدا و اراده تكوينى اش خلط كرده اند؛ چون اساس اراده تشريعى خدا امتحان و هدايت بندگان است به سوى آنچه كه هم در دنيا و هم در آخرت صلاح حالشان در آن است ، و معلوم است كه چنين اراده اى ممكن است با عصيان كردن از مرادش تخلف كند.
ولى اراده تكوينى از مرادش تخلف نمى كند، و معلوم است كه مشيت و اراده خدا كه به اطعام فقرا و انفاق بر آنان تعلق گرفته ، مشيت و اراده تشريعى است نه تكوينى . پس تخلف اين اراده در مورد فقرا تنها كشف مى كند از اينكه كفار توانگر، از آنچه كه بدان مأمور شدند تمرد و عصيان ورزيدند، و هيچ دلالتى ندارد بر اينكه اراده خدا به اين عمل آنان تعلق نگرفته ، و مؤمنين در اين مدعا دروغ گفته اند.
تفسیر المیزان
https://B2n.ir/sd2693
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تفقه در دين
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
♻️♻️ #قرآنفهمیبرایهمه : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول
1⃣6⃣ تدبر در سوره #یس
🔹تفسیر سوره یس از عبدالعلی بازرگان
یس : ۵۲
قَالُوا يَاوَيْلَنَا مَن بَعَثَنَا مِن مَّرْقَدِنَا هَذَا مَا وَعَدَ الرَّحْمَنُ وَصَدَقَ الْمُرْسَلُونَ
گویند: وای بر ما! چه کسی ما را از خوابگاهمان برانگیخت؟ این همان وعده [خدای] رحمن است ۴۰ و رسولان راست گفتند.
۴۰ – ذکر «مَا وَعَدَ الرَّحْمَنُ» به جای «وعدالله»، نشان میدهد زنده شدن مردگان در قیامت ناشی از رحمت عام پروردگار است که عمل بندگان را ضایع نساخته و هر کس را به ميزان دستاورد کردارش پاداش میدهد.
یس : ۵۳
إِن كَانَتْ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ
آن [قیامت] جز يك بانگ شديد ۴۱
[=مِه بانگ] نیست که با آن [فراخوان] همگی نزد ما ۴۲ حاضر میشوند.
۴۱- «صيحه» به صورت انفجار، صداي شديد و بانگ فرياد گفته ميشود. اين كلمه ۱۳ بار در قرآن آمده كه به غير از آيه ۴ سوره منافقون (۶۳:۴) ، بقيه درباره صداي بسيار شديد دميده شده در صور در آستانه قيامت يا موج انفجار آتشفشاني در عذاب برخي اُمتهاي منحرف پيشين است.
۴۲ – مسلماً خدايی که اول و آخر و ظاهر و باطن است، جا و مکان خاصی ندارد و در همه جا حاضر و ناظر است، بنابراین کلماتی مانند: لدینا، عندنا، عندی و... مکانی نمیباشد. همچنان که نزد معلم حاضر شدن در روز امتحان معنای پاسخگوئی دارد نه حضور در مکان.
یس : ۵۵
إِنَّ أَصْحَابَ الْجَنَّةِ الْيَوْمَ فِي شُغُلٍ فَاكِهُونَ
مسلماً بهشتیان در آن روز در مشغولیتی شادمانند.۴۳
__
۴۳- نکره آمدن «فاکِههٌ»، نشان میدهد منظور همین میوههای معمولی دنیايی، که کم و بیش همه از آن بهرهمند هستند، نمیباشد، این تمثیلها برای فهم آدمیان است، فاکهه و فکاهی، دلالت بر چیزی میکند که نشاط آور است. و گرنه از میوه به عنوان چشم روشنی و پیشکش بهشتی، در حالی که در دنیا هم انواع آن وجود دارد، بعید به نظر میرسد. از آیات زیر به خوبی معلوم میشود که معنای اصلی این کلمه همان شادی و خوشحالی است، که البته میوهها نیز مصداقی از آن به شمار میروند: طور ۱۷ (۵۲:۱۷) و ۱۸- «إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَنَعِيمٍ فَاكِهِينَ بِمَا آتَاهُمْ رَبُّهُمْ...» ؛ یاسین ۵۵ (۳۶:۵۵) - «إِنَّ أَصْحَابَ الْجَنَّةِ الْيَوْمَ فِي شُغُلٍ فَاكِهُونَ» ؛ دخان ۲۷ (۴۴:۲۷) - «وَنَعْمَةٍ كَانُوا فِيهَا فَاكِهِينَ».
https://B2n.ir/kd2252
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تفقه در دين
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
♻️♻️ #قرآنفهمیبرایهمه : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول
2⃣6⃣ تدبر در سوره #یس
🔹فراز آیات ۶۵-۵۵ سوره یس
إِنَّ أَصْحَابَ الْجَنَّةِ الْيَوْمَ فِي شُغُلٍ فَاكِهُونَ {55}
در اين روز اهل بهشت كار و بارى خوش در پيش دارند {55}
هُمْ وَأَزْوَاجُهُمْ فِي ظِلَالٍ عَلَى الْأَرَائِكِ مُتَّكِؤُونَ {56}
آنها با همسران (هم مسلکان) شان در زير سايهها بر تختها تكيه مىزنند {56}
لَهُمْ فِيهَا فَاكِهَةٌ وَلَهُم مَّا يَدَّعُونَ {57}
در آنجا براى آنها [هر گونه] ميوه است و هر چه دلشان بخواهد {57}
سَلَامٌ قَوْلًا مِن رَّبٍّ رَّحِيمٍ {58}
از جانب پروردگار[ى] مهربان [به آنان] سلام گفته مىشود {58}
وَامْتَازُوا الْيَوْمَ أَيُّهَا الْمُجْرِمُونَ {59}
و اى گناهكاران امروز [از بىگناهان] جدا شويد {59}
أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَن لَّا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ {60}
اى فرزندان آدم مگر با شما عهد نكرده بودم كه شيطان را مپرستيد زيرا وى دشمن آشكار شماست {60}
وَأَنْ اعْبُدُونِي هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ {61}
و اينكه مرا بپرستيد اين است راه راست {61}
وَلَقَدْ أَضَلَّ مِنكُمْ جِبِلًّا كَثِيرًا أَفَلَمْ تَكُونُوا تَعْقِلُونَ {62}
و [او] گروهى انبوه از ميان شما را سخت گمراه كرد آيا تعقل نمىكرديد {62}
هَذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِي كُنتُمْ تُوعَدُونَ {63}
اين است جهنمى كه به شما وعده داده مىشد {63}
اصْلَوْهَا الْيَوْمَ بِمَا كُنتُمْ تَكْفُرُونَ {64}
به [جرم] آنكه كفر مىورزيديد اكنون در آن درآييد {64}
الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلَى أَفْوَاهِهِمْ وَتُكَلِّمُنَا أَيْدِيهِمْ وَتَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ {65}
امروز بر دهانهاى آنان مهر مىنهيم و دستهايشان با ما سخن مىگويند و پاهايشان بدانچه فراهم مىساختند گواهى مىدهند {65}
♻️عصاره فراز آیات ۶۵-۵۵ : در روز قیامت و حسابرسی، مجرمین که بجای پرستش انحصاری خداوند، شیطان را اطاعت کردند، از سایرین جدا شده وارد جهنم میشوند در حالیکه اصحاب بهشت،در سایه سار رحمت خدا هستند.
نکات :
۱- آیات این فراز که ادامه آیه ۵۳ است به صحنه روز قیامت اشاره دارد و نه بهشت آخرتی . آیه ۵۹ نیز موید این امر است که هنوز مجرمان از سایرین جدا نشده اند. مشاهده شد که در این سوره هم به جنت برزخی اشاره شد و هم احوال خوب اصحاب جنت در عرصه محشر.
۲- ازواجهم در آیه ۵۶ نیز به همسران دنیایی اهل بهشت اشاره ندارد بلکه با توجه به آیات مشابه مانند سوره واقعه و کنتم ازواجا ثلاثه یا سوره صافات احْشُرُوا الَّذِينَ ظَلَمُوا وَأَزْوَاجَهُمْ وَمَا كَانُوا يَعْبُدُونَ {۲۲} به همگنان و هم کیشان آنها اشاره دارد. و چون هنوز بهشت آخرتی هم نیست ، همسران و حوریه بهشتی نیز نمی توانند منظور باشند.
آقای سید کاظم فرهنگ
https://B2n.ir/kd2252
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تفقه در دين
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
♻️♻️ #قرآنفهمیبرایهمه : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول
7⃣7⃣ تدبر در سوره #یس
از فرازهای سخت سوره یس،آیات ۶۸-۶۶ است.که مفهوم آنها،و نحوه اتصال آنها به آیات قبل و بعدشان جای سئوال است:
﴿ وَلَوْ نَشَاءُ لَطَمَسْنَا عَلَىٰ أَعْيُنِهِمْ فَاسْتَبَقُوا الصِّرَاطَ فَأَنَّىٰ يُبْصِرُونَ ﴿٦٦﴾ وَلَوْ نَشَاءُ لَمَسَخْنَاهُمْ عَلَىٰ مَكَانَتِهِمْ فَمَا اسْتَطَاعُوا مُضِيًّا وَلَا يَرْجِعُونَ ﴿٦٧﴾ وَمَن نُّعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ فِي الْخَلْقِ أَفَلَا يَعْقِلُونَ﴾ ﴿٦٨﴾
پاسخ ۱ :
و اگر بخواهيم فروغ ديدگانشان را محو مىكنيم، پس آنگاه كه در راه سبقت مىگيرند، چگونه خواهند ديد؟
و اگر بخواهيم آنان را در جاى خود مسخ مىكنيم (و به مجسّمههايى بىروح مبدّل مىسازيم،) به گونهاى كه نه بتوانند به راه خود ادامه دهند و نه بر گردند.
اگر اين دو را ادامه آيات قبل در مورد عذاب كفّار در قيامت بدانيم، بيانگر ناتوانى كفّار در جستجوى راه بهشت و حيرت و سرگردانى آنها در صحراى محشر است. امّا اكثر مفسّران اين دو را مربوط به كيفر دنيوى كفّار دانسته و آن را نوعى تهديد در از دست دادن قوّه بينايى و يافتن راه خانه و كسب و كار دانستهاند.
تفسیر نور
پاسخ ۲ :
معناى جمله ((فاستبقوا الصراط)) اين است كه : در طلب و خواست آن بودند كه به سوى طريق حق و واضح سبقت گيرند، خواستند به آن طريقه اى سبقت گيرند كه سالك آن گمراه نمى شود، ولى آن را نديدند و هر گز هم نخواهند ديد. پس استبعادى كه از جمله ((فانى يبصرون )) استفاده مى شود، خود كنايه از اين است كه هرگز نخواهند ديد.
سوره مباركه يس آيه ۶۷ : وَلَوْ نَشَاءُ لَمَسَخْنَاهُمْ عَلَی مَكَانَتِهِمْ فَمَا اسْتَطَاعُوا مُضِيًّا وَلَا يَرْجِعُونَ، و اگر بخواهيم، هرآينه ايشان را در جای خود مسخ می كنيم [به گونه ای] كه نه بتوانند بروند و نه برگردند.يعنی صورتشان را بر وفق آنچه كه در باطنشان و مطابق سيرت و آنچه كه در قلبهايشان بود، متحوّل می كرديم.
مراد از ((مسخ كفار بر مكانى كه دارند)) اين است كه ما چنين قدرتى داريم كه كفار را در همان جايى كه فعلا نشسته اند بدون اينكه از جايشان تكان دهيم ، و بدون اينكه خود را به زحمت اندازيم ، به صرف مشيت خود مسخشان مى كنيم . پس كلمه ((على مكانتهم )) كنايه از اين است كه اين كار براى خداى تعالى آسان است و هيچ سختى ندارد.
معناى جمله ((فما استطاعوا مضيا و لا يرجعون )) اين است كه : نه مى توانند به سوى عذاب روانه شوند و نه از عذاب برگردند و حالت قبل از عذاب خود را دريابند. پس كلمه ((مضى )) و ((رجوع )) كنايه هستند از برگشتن به حالت سلامت ، و از باقى ماندن بر حالت عذاب و مسخ .
و من نعمره ننکسه فی الخلق
اين آيه شريفه مى خواهد براى امكان مضمون دو آيه قبل (كه مسأله مسخ و كور كردن را خاطرنشان مى ساخت ) استشهاد كند و بفرمايد آن خدايى كه خلقت انسان را در روزگار پيرى اش تغيير مى دهد، و هر چه داده مى گيرد، قادر است بر اينكه چشم كفار را از آنها بگيرد و ايشان را در همان جايى كه هستند مسخ كند.
و در اين جمله كه فرمود: ((افلا يعقلون )) كفار را به خاطر نداشتن تعقل توبيخ مى كند و نيز تحريك مى كند به اينكه به تدبر در اين امور بپردازند، و از آن عبرت گيرند.
📚تفسیر المیزان
https://B2n.ir/qd8391
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تفقه در دين
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
♻️♻️ #قرآنفهمیبرایهمه : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول
3⃣8⃣ تدبر در سوره #یس
🔹نکات تفسیری سوره یس
الَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَبَنى ءَادَمَ أَن لا تَعْبُدُوا الشيْطنَ إِنَّهُ لَكمْ عَدُوُّ مُّبِينٌ
كلمه ((عهد)) به معناى وصيت (سفارش ) است .
● مراد از عبادت شيطان در آيه شريفه
و مراد از ((عبادت كردن و پرستيدن شيطان )) اطاعت اوست در وسوسه هايى كه مى كند و به آن امر مى كند (يعنى وسوسه هاى شيطان را اطاعت نكنيد، زيرا كه ) غير از خداوند و كسانى را كه خداوند دستور داده نبايد اطاعت كرد. در اين آيه براى نپرستيدن شيطان چنين علت آورده كه : او براى شما دشمنى است آشكار. آشكار بودن دشمنى اش هم از اين جهت است كه دشمن در دشمنى كردن خير كسى را نمى خواهد.
مراد از عهد خدا با بنى آدم در آيه : الم اعهد اليكم يا بنى آدم ان لا تعبدوا الشيطان ...
و اما آن عهدى كه خداى تعالى با بنى آدم كرد كه شيطان را عبادت و پرستش و اطاعت نكنند، همان عهدى است كه به زبان انبيا و رسولان خود به بشر ابلاغ فرمود و تهديدشان كرد از اينكه او را پيروى كنند، مانند اين پيام كه فرمود: ((يا بنى آدم لا يفتننّكم الشيطان كما اخرج ابويكم من الجنة (( و نيز فرمود ))و لا يصدنكم الشيطان انه لكم عدو مبين )).
ولى بعضى از مفسرين گفته اند: مراد از عهد مزبور عهدى است كه خداى ت عالى در ((عالم ذر)) از انسانها گرفت و فرمود: ((الست بربكم قالوا بلى )) و ليكن اگر به خاطر داشته باشيد، ما در تفسير آيه ذر گفتيم : عهد ((عالم ذر)) به وجهى عين آن عهدى است كه در دنيا متوجه بشر كرده .
در كتاب اعتقادات صدوق از امام (عليه السلام ) روايت كرده كه فرمود: هركس گوش به سخن كسى بدهد، به همين مقدار او را پرستيده اگر گوينده از خدا بگويد شنونده خدا را پرستيده و اگر از ابليس بگويد ابليس را پرستيده
لِّيُنذِرَ مَن كانَ حَيًّا وَ يحِقَّ الْقَوْلُ عَلى الْكَفِرِينَ
ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۱۶۲
اين تعليل مربوط است به جمله ((و ما علمناه الشعر)) و معناى مجموع آن دو چنين مى شود: ما به آن جناب شعر نياموختيم ، براى اينكه مردم زنده را با قرآن كه منزه از خيالبافى هاى شعرى است انذار كند.
ممكن هم هست متعلق به جمله ((ان هو الا ذكر...)) باشد، كه در اين صورت معناى مجموع آن دو چنين مى شود: آنچه بر مردم مى خواند چيزى به جز ذكر و قرآن مبين نيست كه ما آن را به وى نازل كرديم تا انذار كند آن كسى را كه زنده است . و به هر تقدير برگشت هر دو احتمال به يك معنا است .
اين آيه - به طورى كه ملاحظه مى كنيد - نتيجه ارسال رسول و انزال قرآن به رسول را عبارت دانسته از: يكى انذار كسى كه زنده باشد، يعنى حق را تعقل بكند، و آن را بشنود، و دوم حقانيت قول و واجب شدن آن بر كفار. پس محاذى بودن اين آيه در برابر آيات اول سوره در اينكه هر دو يك معنا را دنبال مى كنند، به خوبى روشن گرديد
https://B2n.ir/qd8391
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تفقه در دين
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛