#زندگی_قرآنی
شماره 72
سوره #بقره صفحه_42
⭕️ نكاتي از #مرگ_صدساله_عزير
🔸 أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَى قَرْيَةٍ وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّى يُحْيِي هَذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قَالَ كَمْ لَبِثْتَ قَالَ لَبِثْتُ يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالَ بَل لَّبِثْتَ مِائَةَ عَامٍ فَانظُرْ إِلَى طَعَامِكَ وَشَرَابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ وَانظُرْ إِلَى حِمَارِكَ وَلِنَجْعَلَكَ آيَةً لِّلنَّاسِ وَانظُرْ إِلَى الْعِظَامِ كَيْفَ نُنشِزُهَا ثُمَّ نَكْسُوهَا لَحْمًا فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ "259/بقره"
🌱يا همچون [تجربة] كسي كه بر قريهاي از پايه فروريخته گذشت و [پيش خود] گفت: خدا چگونه اين [مردمان مدفون زير آوارها] را زنده ميكند!؟ پس خدا صد سال او را ميراند و سپس برانگيخت. [آنگاه به او] گفت: چقدر درنگ كردهاي؟ گفت: يك روز يا قسمتي از روز را درنگ كردهام. [خدا] گفت: [نه] بلكه صد سال درنگ كردهاي! پس [با وجود گذشت يك قرن] به خوردني و آشاميدني خود نگاه كن كه دگرگون نشده است و [نيز سالم بودن] الاغت را بنگر. [اين تجربه براي اين است] تا تو را نشانهاي براي مردم قرار دهيم و [حال كه به چشم ظاهري ديدي، به چشم باطن و خرد يقين آور؛] به استخوانها بنگر كه چگونه [در قيامت ذرات پوسيده آن را به هم] پيوند ميدهيم سپس گوشتي بر آن ميپوشانيم. پس [چون مدل و نمونه] رستاخير بر او آشكار شد،گفت: دانستم كه خدا بر هر كاري توانا [=قدر و اندازهگذار] است.
🔷در این آیه سرگذشت یکی دیگر از انبیاء پیشین بیان شده، که مشتمل بر شواهد زندهای بر مسائل معاد است.
آیه اشاره به سرگذشت کسی میکند که در اثنای سفر خود در حالی که بر مرکبی سوار بود و مقداری آشامیدنی و خوراکی همراه داشت از کنار یک آبادی گذشت در حالی که به شکل وحشتناکی در هم ریخته و ویران شده بود و اجساد و استخوانهای پوسیده ساکنان آن به چشم میخورد هنگامی که این منظره وحشتزا را دید گفت چگونه خداوند این #مردگان را زنده میکند؟
در باره این که او کدامیک از پیامبران بوده مشهور و معروف این است که «عزیر» بوده است.
🔷در اين آيه، همچون آية قبل، هيچ نام و نشاني از شخص رهگذر، مقصد و تاريخ اين رويداد نيست كه اگر لازم بود حتماً ذكر ميشد. آنچه مهم است، نه ظرف تجربه، بلكه محتواي حكمتآميز آن و عبرتگيري و انديشهورزي است.
🔷 اين سؤال براي هر كسي ميتواند پيش بيايد، كماآنكه در آية بعد همين سؤال را #ابراهيم_خليل مطرح ميكند. گويا سؤال كننده كه سوار بر مركب خود از اين قرية ساكت و متروك ميگذشت، در سير انديشه با خود ميگفت: «خدا چگونه و در چه زماني از عمر» اينها را زنده ميكند [أَنَّىَ يُحْيِـي هَـَذِهِ اللهُ بَعْدَ مَوْتِهَا]؟ به سنّ كودكي، جواني، پيري يا هنگام مرگ؟ وقتي زمان در حركت است، چگونه ممكن است حيات ثابت مانده باشد؟ آيا مردمان اين دهكده با همة مشخصات زمان مرگ زنده ميشوند، پس گذشت زمان چه ميشود!؟ ما چون «زمان» يا حيات و مرگ را در ظرف ذهني خود ميفهميم و گذشته و حال و آينده را جدا ميپنداريم، حيّ و قيّوم بودن خدايي را كه اول و آخر و ظاهر و باطن است نميفهميم و حقيقت «حيات» را، كه مستقل از تأثيرپذيري حوادث است، درك نميكنيم.
🔷 در اين تك آيه 3 بار فعل «لَبَثَ» [درنگ كردن- اقامت] به كار رفته است. اين فعل دربارة خواب اصحاب كهف نيز 3 بار در آية 19 آن سوره [و 6 بار در كلّ آن سوره] آمده است. درنگ كردن دلالت بر نوعي زندگي، هرچند در كمون [مثل دانه در خاك يا خواب برخي حيوانات در زمستان] ميكند. احياء آنان را نيز با «ثُمَّ بَعَثَهُ» بيان كرده است كه نوعي برانگيختگي و حركت را نشان ميدهد. گويي زمان در آن صد سال براي آن مرد متوقف شده و هيچ تأثيري از بيرون نپذيرفته است.
🔷تأثير نپذيرفتن حيات از گذشت زمان، شامل حيات حيواني [آن الاغ]، و حيات ملكولي [باكتريها و عوامل تغيير دهنده و تجزيه كنندة طعام و آب] ميشود. اگر امروز با موارد نگهدارنده [Preservatives] تا مدتي از تجزيه و فساد ميوهها و مواد غذايي جلوگيري ميكنند، چرا اين زمان به صد سال نينجامد؟ مگر عسل فاسد شدني است؟
📚تفاسير نمونه و بازرگان
┄═❁🍃
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تفقه در دين
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━