💠#تلاوت_روزانه یــک صفحه قرآن بـه همراه ترجمه
📖#سورہ_مبارکه_نساء آیات 141 تا 147
📄#صفحه_101
༻🍃🌸🍃༺
🆔@quranpuyan
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
#گزیده_نکات_تفسیری
#صفحه_101
❇️صفات #منافقان
💠الَّذِينَ يَتَرَبَّصُونَ بِكُمْ فَإِنْ كانَ لَكُمْ فَتْحٌ مِنَ اللَّهِ قالُوا أَ لَمْ نَكُنْ مَعَكُمْ وَ إِنْ كانَ لِلْكافِرِينَ نَصِيبٌ قالُوا أَ لَمْ نَسْتَحْوِذْ عَلَيْكُمْ وَ نَمْنَعْكُمْ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ فَاللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ «141» نساء
🌱(منافقان) كسانىاند كه پيوسته (از سر بدخواهى) مراقب شما هستند تا اگر از سوى خدا براى شما پيروزى باشد، گويند: آيا ما با شما نبوديم؟(پس بايد در افتخارات و غنائم شريك شويم) اگر براى كفّار بهرهاى (از پيروزى) بود، (به كفّار) گويند: آيا ما مشوّق شما (براى جنگ با مسلمانان) و بازدارنده شما از گزند آنان و عدم تسليم در برابر) مؤمنان نبوديم؟ پس خداوند روز قيامت، ميان شما داورى خواهد كرد. و خداوند هرگز راهى براى سلطهى كفّار بر مسلمانان قرار نداده است.
🔹این آیه و آیات بعد قسمتی دیگر از صفات منافقان و اندیشه های پریشان آنها را بازگو می کند.
اين وصف ديگرى براى اين #منافقين است كه رابطه اتصال بين دو طائفه مؤ منين و كافران را حفظ نموده ، هم از اين طائفه مى دوشند و هم از آن طائفه ، تا ببينى كداميك از دو طائفه پولدارتر باشد و يا برد با كداميك از آن دو باشد، اگر برد با مؤ منين بود مى گويند: ما با شما و از مؤ منين هستيم و بايد كه از اين قتح و فيروزى و از اين غنيمت ها و ساير فوائد جنگ سهمى براى ما منظور بشود و اگر برد با كفار باشد، مى گويند: مگر اين ما نبوديم كه شما را بر مؤ منين غلبه داده ونگذاشتيم مؤ منين به شما آسيبى برسانند؟
و نيز نگذاشتيم مؤ منين ايمان خود را به خورد شما داده ، شما را به خود متصل سازند؟ پس بنابراين بايد كه سهمى از آنچه نصيب شما شده به ما بدهيد و يا مى گويند: ما بر شما منت داريم ، براى اينكه اين بهره ها را ما نصيب شما كرديم .
1⃣منافقان فرصتطلبند واز هر پيشامدى به سود خود بهره مىگيرند. يَتَرَبَّصُونَ بِكُمْ ...
2⃣#منافقان، جاسوسان كفّار و مشوّق آنان براى جنگ با مسلمانانند. «نَسْتَحْوِذْ»
3⃣روز قيامت، با داورى به حقّ خدا، همهى نيرنگها و نفاقها آشكار مىشود. «فَاللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ»
📚تفسير الميزان و نور
༻🍃🌸🍃༺
🆔@quranpuyan
#گزیده_نکات_تفسیری
#صفحه_101
❇️شرايط #توبه از #نفاق و ملحق شدن به مومنان
💠إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا وَأَصْلَحُوا وَاعْتَصَمُوا بِاللَّهِ وَأَخْلَصُوا دِينَهُمْ لِلَّهِ فَأُولَئِكَ مَعَ الْمُؤْمِنِينَ وَسَوْفَ يُؤْتِ اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ أَجْرًا عَظِيمًا (نساء:146)
🌱(منافقان در درك اسفل اند) مگر آنهايي كه [با ترك رياكاري و برداشتن ماسك فريب] توبه كنند و [رفتار خود و عوارض فريب دادن ديگران را] اصلاح نمايند و [به طور جدّي و صادقانه] به خدا پناه برند و دين خود را [با دور شدن از شرك و ريا] براي خدا خالص گردانند. پس [در اين صورت] آنها با مؤمنان خواهند بود و خداوند به زودي به مؤمنين پاداشی بزرگ خواهد داد.
✅شرايط از بين بردن ريشه هاى #نفاق و رهائى از صفات زشت آن
🔹خداى تعالى اين عده را كه از زمره #منافقين استثناء كرده به چند صفت سنگين توصيف فرموده ، صفاتى كه ريشه هاى نفاق جز در زمينه وجود آن صفات رشد نمى كند و شرايطى را يادآور شده كه هر يك از آنها قسمتى از آن صفات زشت را از دلها پاك مى كند، يكى از آن شرائط و يا به عبارت ديگر يكى از آن عواملى كه ريشه هاى نفاق را مى خشكاند توبه است ، يعنى برگشتن به سوى خداى تعالى و اين برگشتن وقتى نافع است كه شخص تائب آنچه را كه تاكنون از خود تباه ساخته اصلاح كند،و اين اصلاح نيز نتيجه اى نمى دهد، مگر آنكه انسان خود را از خطر لغزش و انحراف به خدا بسپارد و از او عصمت و مصونيت بخواهد يعنى كتاب خدا و سنت پيغمبرش را پيروى كند زيرا راهى به سوى خدا نيست مگر آن راهى كه خود او معين فرموده ، از آن گذشته هر راهى ديگر راه شيطان است .
🔹باز اين اعتصام كار را تمام نمى كند و سود نهائى را نمى رساند مگر وقتى كه انسان #دين خود را خالص براى خدا كند و اتفاقااعتصام هم در همين اخلاص معنا مى دهد، براى اينكه شرك ، ظلم است ، آن هم ظلمى كه آمرزيده و بخشيده نمى شود و وقتى بيماردلان توبه كردند و اصلاح مفاسد خويش نمودند و به خداى عزّوجلّ نيز اعتصام جستند و دين خود را خالص براى خدا نمودند، در آن هنگام مومن حقيقى خواهند بود
📚تفسير الميزان
🔹اعتصام، جدّي گرفتن چيزي همچون چنگ زدن به آن براي نجات و رهايي است كه دلالت بر وابستگي و تعهّد ميكند. اعتصام ميتواند منفي باشد، مثل اميد پسر نوح در پناه بردن به قلة كوه، به هنگام سيل (هود 43 (11:43) )، يا اعتصام يوسف به خدا در مكر زنان درباري (يوسف 32 (12:32) )، اعتصام مؤمنين به ريسمان خدايي- قرآن- (آلعمران 103 (3:103) )
🔹موضوع « #خالص كردن دين در عبادت خدا» 12 بار در قرآن تکرار شده است که اهميت فوقالعاده اين امر را در خداپرستي نشان مىدهد و در سوره «زمر» بيش از بقيه سورهها (4 بار در آيات: 2، 3، 11، و 14) به اين امر توجه شده است.
📚تفسير بازرگان
༻🍃🌸🍃༺
🆔@quranpuyan
♻️♻️♻️ #قرآنفهمیبرایهمه : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول
0⃣0⃣1⃣ تدبر در سوره #نمل
🔹 نکات و پرسش های تفسیری سوره نمل
۴- بَلِ ادَّرَك عِلْمُهُمْ فى الاَخِرَةِ بَلْ هُمْ فى شكٍ مِّنهَا بَلْ هُم مِّنْهَا عَمُونَ
كلمه ((ادارك )) در اصل ((تدارك )) بوده ، و تدارك به معناى اين است كه اجزاى چيزى يكى پس از ديگرى (مانند حلقه زنجير) بيايد تا تمام شود و چيزى از آن باقى نماند و در اينجا معناى ((تدارك علمشان در آخرت )) اين است كه ايشان علم خود را تا آخرين جزءش درباره غير آخرت مصرف كردند، تا بكلى تمام شد، و ديگر چيزى از آن نماند، تا با آن امر آخرت را دريابند بنا بر اين ، جمله مذكور در معناى اين آيه است كه مى فرمايد: ((فاعرض عمن تولى عن ذكرنا و لم يرد الا الحيوة الدنيا، ذلك مبلغهم من العلم )) و كلمه ((عمون )) جمع عمى است .
بعد از آنكه احتجاج خداى تعالى در آيه قبل بدينجا منتهى شد كه احدى غير از خداى تعالى هنگام بعث را نمى داند و با همين جمله مشركين را مجاب كرد، در آيه مورد بحث رو به پيغمبر خود مى كند و به يادش مى آورد كه مشركين قابل خطاب نيستند و از اين مرحله ها بدورند، چون هيچ خبرى از امور آخرت ندارند، تا چه رسد به وقت و ساعت آن ، و اين بدان جهت است كه ايشان آنچه استعداد براى درك و علم داشتند، همه را در ماديات و زندگى دنيا مصرف كردند، در نتيجه نسبت به امور آخرت در جهل مطلقند، بلكه اصلا در باره آخرت ترديد مى كنند، چون از طرز احتجاجاتشان بر نبود قيامت كه جز استبعاد، اساسى ندارد، همين معنا برمى آيد، بلكه از اين بالاتر، آنان نسبت به امور آخرت كورند، يعنى خدا دلهايشان را از تصديق بدان و اعتقاد به وجود آن كور كرده است .
پس از اين بيان معلوم شد كه چرا كلمه ((بل )) كه براى اعراض است در يك آيه تكرار شده ؟ و روشن گرديد كه مراتب محروميت مشركين از علم به آخرت مختلف است و آيه شريفه آن مراتب را مى فهماند و مى فرمايد كه مشركين در اعلا مرتبه آن محروميتند، پس معناى جمله ((بل ادارك علمهم فى الا خرة )) اين است كه علمى بدان ندارند، به گوششان نخورده و معناى جمله ((بل هم فى شك منها)) اين است كه اگر هم خبر قيامت به گوششان خورده و به دلهاشان وارد شده ، ليكن يقين بدان نيافته اند و درباره آن در شكند و تصديقش نكرده اند و معناى اينكه فرمود: ((بل هم منها عمون )) اين است كه اگر از اعتقاد به قيامت بى بهره شدند. به اختيار خود نشده اند و اصولا مربوط به آنان نيست ، بلكه خداى سبحان قلوبشان را از درك آن كور كرده ، و در نتيجه ديگر نخواهند توانست آن را درك كنند.
بعضى از مفسرين گفته اند: مراد از تدارك علم مشركين ، تكامل علم ايشان و رسيدنش به حد يقين است ، يعنى علم مشركين به خاطر تكامل حجتهاى ما كه بر حقيقت بعث دلالت مى كند تكامل يافته است ، و اين را از باب استهزاء فرموده ، و ليكن به نظر ما اين معنا با دنباله آن كه دو نوبت اضراب مى كند - يك بار در شك ، و يك بار در كورى آنان - نمى سازد
۵- ((آيات )) - همانطور كه در آيه قبلى هم گفتيم - مطلق آيات است كه بر حق دلالت كند و جمله ((و لم تحيطوا بها علما)) جمله اى است حاليه و معنايش اين است كه : آيات مرا تكذيب كرديد، در حالى كه هيچ علمى به آن نداشتيد، چون از آن اعراض داشتيد، پس چگونه چيزى را تكذيب كرديد كه نمى شناختيد؟ و چگونه نسبت دروغ به آن داديد، در حالى كه هيچ دليلى علم آور بر گفته خود نداشتيد؟. ((ام ما ذا كنتم تعملون )) يعنى غير از تكذيبى كه كرديد چه كارها مى كرديد.
تفسیر المیزان
https://zaya.io/d06sz
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تفقه در دين
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
✳#تقيه به چه معناست؟ آيا تقيه در #قران ذكر شده است؟ مفهوم درست آن چيست؟❓
🛑قسمت سوم:
🔻بررسي #آيات مرتبط با #تقيه
🔸ايه 106 سوره نحل
🔹مَنْ كَفَرَ بِاللَّهِ مِنْ بَعْدِ إِيمانِهِ إِلَّا مَنْ أُكْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِيمانِ وَ لكِنْ مَنْ شَرَحَ بِالْكُفْرِ صَدْراً فَعَلَيْهِمْ غَضَبٌ مِنَ اللَّهِ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِيمٌ «106»
كسىكه بعد از ايمان به خدا كافر (و مرتد) شود، نه آنكه او را به زور وادار كردهاند (كه با زبان اظهار كفر كند) در حالى كه قلبش به ايمان خويش مطمئن است، بلكه كسى كه سينه به روى كفر بگشايد (و بعد از ايمان با شادى به استقبال كفر برود) پس بر آنان از طرف خداوند غضبى است و برايشان عذابى بزرگ است.
✳👈در آغاز اسلام كفّار مكّه، پدر و مادر عمّار ياسر را بخاطر اسلام آوردن با #شكنجه شهيد كردند، همين كه نوبت شكنجه به #عمّار رسيد او كلماتى كه كفّار مىخواستند به زبان جارى كرد و جان خود را نجات داد، عمّار مورد سرزنش بعضى قرار گرفت كه او از اسلام دست برداشته است، عمّار گريهكنان نزد پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله آمد و حضرت دست نوازش بر سر او كشيد و فرمود: اگر باز هم #جانت_در_خطر افتاد اين كلمات را بگو و خودت را نجات بده، تو سر تا پا ايمان هستى.
👈اين عمل را در اصطلاح #تقيه مىگويند كه در اسلام احكامى را به دنبال دارد، ليكن بايد بدانيم كه موارد تقيه مختلف است؛ گاهى تقيه واجب است و گاهى بايد تا پاى جان ايستاد و حرف حقّ خود را زد وتقيه نكرد، نظير كارى كه ساحران فرعون انجام دادند، آنها همين كه معجزهى حضرت موسى را ديدند، يكسره ايمان آوردند و در برابر تهديدات فرعون ترسى به خود راه نداده و به او گفتند: هر كارى مىخواهى بكن، ما دست از ايمان خود برنمىداريم.فرعون آنان را شهيد كرد و اين مقاومت مورد ستايش قرآن قرار گرفته است.
👈البتّه #تقيّه نشانهى ارتداد، ضعف و ترس و عقب نشينى و خودباختگى و #تسليم_نيست، بلكه يك نوع استتار و تاكتيك براى حفظ نيروها و برنامههاست. ودر روايات #تقيه به سپر و حرز تشبيه شده است.
⏬پیام ها
1⃣- اسلام براى موارد #استثنايى و ضرورتها، حساب جداگانهاى باز نموده است. «إِلَّا مَنْ أُكْرِهَ»
2⃣- وظيفهى انسان در حال اكراه تغيير مىكند. «إِلَّا مَنْ أُكْرِهَ»
3⃣- اقرار و #اعتراف، در حال اكراه (فشار و #شكنجه) ارزش ندارد. مَنْ أُكْرِهَ وَ قَلْبُهُ ...
4⃣- روح اسلام ايمان قلبى است. «وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ»
5⃣- اكراه پذيرى مربوط به جسم است نه قلب. «أُكْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ»
📚تفسير نور
✳جمله (الا من اكره و قلبه مطمئن بالايمان ) استثنايى است از عموم شرط، و مراد از #اكراه، #مجبور شدن به گفتن كلمه #كفر و #تظاهر به آن است، زيرا قلب هيچ وقت (اكراه ) نمى شود، و حاصل مقصود اين است كه: كسانى كه بعد از ايمان تظاهر به كفر مى كنند و مجبور به گفتن كلمه كفر شوند، ولى دلهايشان مطمئن به ايمان است از غضب خدامستثناء هستند.
📚تفسير الميزان
✳كفر به خدا كلاً ممنوع است، مگر آنكه با حفظ ايمان درونى و به منظور دورى از خطر بيشتر احياناً با اجبار و اكراه كافران زبان به كفر گشوده شود،👈👈 گرچه اين اكراه هم احياناً كفر زبانى را تجويز نمىكند، مانند #پيامبران و #امامان و #شرعمداران، و بالاخره مردمان معروف به ايمان كه كفر زبانيشان، ديگران را در عقايد ايمانى سُست كند، و يا بنياد ايمان را از بيخ برَ مىكَنَد، مانند رسول گرامى اسلام ص كه در نهايت اكراه و اضطرار بود، و در آخر كار كفار قصد جانش را كردند، ولى نه تنها زبان به كفر نگشود، بلكه ظاهر و باطن ايمانش را قوىتر نمود و اگر آن حضرت كمى تقيه مىكرد اصلاً اسلامى بوجود نمىآمد.
تفسير فرقان
✳ايه، اشارهاي است به امثال «عمار ياسر» و مصاديق مشابه او، که زير فشار و #شکنجه ستمگران، تحمل و طاقت خود را از دست داده و مجبور شدند براي #رهايي_از_شرايط_مرگ_آور، سخني خلاف باورهاي خود به زبان آورند.
💫تفسير بازرگان
http://www.quranpuyan.com/yaf_postsm19923_tqyh-bh-chh-mnst--y-tqyh-dr-qrn-dhkr-shdh-st--mfhwm-drst-n-chyst.aspx#post19923
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تفقه در دين
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
♻️♻️♻️ #قرآنفهمیبرایهمه : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول
1⃣0⃣1⃣ تدبر در سوره #نمل
🔹 نکات و پرسش های تفسیری سوره نمل
۶- سيريكم آياته فتعرفونها)) - اين جمله اشاره است به مطالب قبل كه از آيه ((و اذا وقع القول عليهم اخرجنا لهم دابة من الارض )) شروع مى شد و ظهور جمله ((آياته )) در عموم ، دليل بر اين است كه منظور، آيت مخصوصى نيست ، بلكه هر آيتى است كه مردم را ناگزير از قبول حق كند و هر آيتى است كه قبل از قيام قيامت و بعد از آن اتفاق مى افتد.
و جمله ((و ما ربك بغافل عما تعملون ))، خطاب در اين جمله به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) است و اين جمله به منزله تعليل و بيان مطالب گذشته است و معنايش اين است : اعمال شما بندگان در برابر ديدگان پروردگار تو است ، پس هيچ چيز از آنچه حكمت در قبال اعمال شما اقتضاء مى كند از او فوت نمى شود، اگر حكمت اقتضاء دعوت و هدايت داشته باشد، مى كند و اگر اقتضاى اضلال و نشان دادن آيات و سپس پاداش نيكوكاران و كيفر بدكاران را داشته باشد، انجام مى دهد.
۷- و من ضل فقل انما انا من المنذرين )) - يعنى و هر كس هدايت نشود و از ياد پروردگارش اعراض كند، ضلالتش به ضرر خودش و وبال كفرش به گردن خودش است ، نه من ، براى اينكه من جز بيم رسانى نيستم ، مأمورم كه مردم را از خطرى كه در پيش دارند بيم دهم ، ولى وكيل آنان نيستم ، خدا وكيل بر ايشان است .
پس اگر مى بينيم به جاى اينكه بفرمايد: ((و من ضل فانما انا من المنذرين )) با اينكه ظاهر كلام هم همان را اقتضاء داشت ، فرمود ((فقل انما انا من المنذرين )) و كلمه ((بگو)) را اضافه فرمود، براى اين بود كه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) را متذكر آن عهدى كند كه قبلا تذكرش داده بود و آن اين بود كه غير از انذار پستى ندارد و هيچگونه مسئوليت در باره امور مردم ندارد و موظف است كه بر خدا توكل كند و امور ايشان را محول به او نمايد، همچنان كه فرمود: ((فتوكل على اللّه انك على الحق المبين انك لا تسمع الموتى ...))
پس گويى كه به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) فرموده : و هر كس گمراه شد به او بگو: من از پروردگارم شنيده ام كه به غير از انذار مسئوليتى به گردنم نينداخته ، پس من از ضلالت هر كس گمراه شود بازخواست نخواهم شد.
تفسیر المیزان
https://zaya.io/d06sz
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تفقه در دين
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛