eitaa logo
قران پویان
471 دنبال‌کننده
6هزار عکس
697 ویدیو
619 فایل
تدبردر قرآن وتفقه در دین با عمومی سازی فهم وعمل به قرآن
مشاهده در ایتا
دانلود
♻️♻️♻️ : تدبر هفتگی در سوره های قرآن به ترتيب نزول فهم و تدبر در سوره سورة النجم به ترتیب مصحف کنونی سورة ٥٣ -وبه ترتیب نزول سوره ۳۱ هست. تعداد آیات ٦٢ با توجه به محتوا جزء سوره های مکی می باشد سال سوم بعثت ودر مرحله چهارم نزول قران نازل شده است  شامل توحید و عبادت خدا و سرزنش معبودان غیر خدا و عقاید خرافی آنهاست، گسترش دعوت پیامبر ص در این فضا صورت گرفته همچنین در این دوره اتهامات جنون و ساحر و شاعر به پیامبر ص داده شده است و آغاز مکر و آزار کافران لذا با اشاره به برتر بودن کید خداوند به تقویت روحیه پیامبر ص پرداخته شده است و در موضوعات حول اثباط حجیت قران و نبوت و نفی شرک از خداوند است. شامل ۷ فراز هست  🔸فراز اول آیات ۱۸-۱ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم به نام خداوند بخشنده ی مهربان  وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَى ﴿١﴾  سوگند به ستاره( قران) زمانیکه فرود آید   مَا ضَلَّ صَاحِبُکُمْ وَمَا غَوَى ﴿٢﴾ گمراه نشده همنشین شما(پیامبر ص) و باطل نرفته   وَمَا یَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى ﴿٣﴾ وسخن نمی گوید از روی هوای نفس  إِنْ هُوَ إِلا وَحْیٌ یُوحَى ﴿٤﴾ نیست آن(قران) مگر وحی شدنی که وحی می شود  عَلَّمَهُ شَدِیدُ الْقُوَى﴿٥﴾ آموخته آنرا بسیار نیرومند (خداوند) ذُو مِرَّةٍ فَاسْتَوَى ﴿٦﴾  صاحب نیروهست پس استوار گردید وَهُوَ بِالأفُقِ الأعْلَى ﴿٧﴾ درحالیکه او در افق ومننظری بلند مرتبه بود ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى﴿٨﴾  سپس نزدیکتر شد پس به تدریج فرود آمد  فَکَانَ قَابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنَى ﴿٩﴾ پس شد به اندازه سردوکمان یا نزدیکتر  فَأَوْحَى إِلَى عَبْدِهِ مَا أَوْحَى﴿١٠﴾  پس وحی کرد به سوی بنده اش آنچه را که وحی کرد   مَا کَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَى ﴿١١﴾ دروغ نپنداشت دلش آنچه را که دید  أَفَتُمَارُونَهُ عَلَى مَا یَرَى ﴿١٢﴾ ایا پس جدال می کنید او را بر آنچه می بیند  وَلَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرَى ﴿١٣﴾ و هرآینه بتحقیق دید او را در یک نوع نزول دیگری عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهَى ﴿١٤﴾ نزد درخت سدر در عالم بالا عِنْدَهَا جَنَّةُ الْمَأْوَى ﴿١٥﴾ نزدش جنه الماوی هست  إِذْ یَغْشَى السِّدْرَةَ مَا یَغْشَى ﴿١٦﴾ آنزمانکه می پوشاند آن درخت سدر را آنچه می پوشاند مَا زَاغَ الْبَصَرُ وَمَا طَغَى ﴿١٧﴾ منحرف نشد دیده و فراتر نرفت  لَقَدْ رَأَى مِنْ آیَاتِ رَبِّهِ الْکُبْرَى ﴿١٨﴾ هرآینه بتحقیق دید از نشانه های بزرگتر پروردگارش را 👈👈درب فراز اول شرح چگونگی معراج پیامبر ص؛ علوم بسیار متعالی که در این سفر به پیامبر ص از طریق خداوند وبدون واسطه به ایشان آموخته شده ودریافت کامل وبی نقص این ایات توسط پیامبر ص همه نشانه ازصدق وعظمت وحجیت پیامبر ص وقران به عنوان رسالتشان می باشد http://yon.ir/Qp8832 💢🔸💢🔸💢🔸💢🔸💢🔸💢 https://eitaa.com/quranpuyan
♻️♻️♻️ : تدبر هفتگی در سوره های قرآن به ترتيب نزول فهم و تدبر در سوره 🔷نکات فراز اول : ✅ تداوم اتهامها به پیامبر و پاسخ خدا: مخالفان، پیام های پیامبر و آیات قران را کار یک انسان معمولی نمیدانستند و از طرفی هم نمیخواستند الهی بودن آنرا بپذیرند لذا نسبتهای شاعر،کاهن و مجنون را به پیامبر میدادند.کاهن یعنی فردی که ادعای ارتباط با غیب دارد(به هر وسیله ای)مجنون هم یعنی فردی که جن زده است و با جنیان ارتباط دارد . در سوره تکویر برای نخستین بار از اتهام مجنون به پیامبر صحبت شد.که خداوند هم با قسم و تاکید تصریح کرد که اینها سخن فرستاده ای امین از جانب خداست نه جنیان و پیامبر هم این رسول را دیده و اطمینان به الهی بودن این پیام ها دارد. این طور نیست که صرفا از القائاتی در درون خود که منشا نامشخص داشته باشد،را به شما منتقل کند. 👈علیرغم این تصریح در سوره تکویر،اما این اتهام و اتهامات مشابه همچنان تکرار میشد بطوریکه در سوره طور خداوند به پیامبرش خطاب کرد که فذکر فما انت بنعمه ربک بکاهن ولا مجنون. با ادامه این اتهام زنی ها و عدم پذیرش حرف پیامبر مبنی بر رویت جبرییل در سوره تکویر،خداوند در ابتدای سوره نجم با ذکر اینکه این ارتباط از نوع وحی بوده و از جانب خدا توسط جبرییل به پیامبر اموخته شده است توضیح بیشتری از دیدار پیامبر و جبرییل ارایه میدهد.(اولین لفظ وحی در سوره نجم بکاررفته است) و ضمن نکوهش جدال انان بر این رویت ،تاکید میکند که ان دیدار رخ داده و پیامبر اشتباه نکرده است. 👈همانطور که المیزان نیز اشاره کرده،افق اعلی در سوره نجم همان افق مبین سوره تکویر است. همچنین بمنظور رفع بیشتر شک و شبهه انان مطرح میکند که این رویت یکبار دیگر هم انجام شده است که در سدره المنتهی بوده است.  👈این آیات انتهایی فراز هم میتواند ناظر به معراج پیامبر باشد و هم ناظر به یک مکان مادی در شهر مکه. با توجه به اینکه سوره نجم مطابق همه ترتیبهای نزول در ردیف ۳۰-۲۰ نزول یعنی در سالهای اول بعثت (سالها قبل از نزول سوره اسرا) نازل شده و هم چنین توجه به سیاق ایات که در مقام پاسخ گویی به اتهامات مجنون و کاهن و شبهات پیرامون وحی بوده و این رویت قبلی را شاهد و مویدی بر رویت اخیر اورده است و لذا باید قابل درک و تایید توسط مخاطبان باشد بنابراین احتمال اینکه ایات،دلالت بر مکانی در شهر مکه یا حومه ان که درختان سدر و باغهایی داشته باشد ،بیشتر است چرا که ادعای رویت در اسمانها قابل تایید توسط مردم نبوده و مشکلی بر ادعای قبلی اضافه میکند. 👈نکته دیگر آنکه مردم ان زمان می دانستند که ارتباط با غیب امکان پذیر است و افرادی که موفق به این ارتباط شوند،دارای اطلاعات و اخبار بیشتری از گذشته و اینده خواهند بود. وجود افرادی با عنوان کاهن و نیز ایه41 سوره طور (ام عندهم الغیب فهم یکتبون)و نیز ایه 35همین سوره که در مقام پاسخ به مخالفان است (أَعِندَهُ عِلْمُ الْغَيْبِ فَهُوَ يَرَى )این نکته را تایید میکند.  👈لذا چالش اصلی در تعیین منشا و چگونگی این ارتباط پیامبر با غیب بود؟ایا منشا الهی دارد یا شیطانی؟ ایا ناشی از جنیان است یا بافته های نفسانی؟ ایا قابل اطمینان است یا خیالی ؟ آیا یقینی است یا ظنی ؟ آقای سید کاظم فرهنگ http://yon.ir/Qp8832 💢🔸💢🔸💢🔸💢🔸💢🔸💢 https://eitaa.com/quranpuyan
♻️♻️♻️ : تدبر هفتگی در سوره های قرآن به ترتيب نزول فهم و تدبر در سوره ✅منظور از كيست؟ خدا يا جبرييل؟ آيا پيامبر، خدا را ديد يا جبرييل را؟ آيا آيات به نزول وحی اشاره دارد يا به ؟ در آيات ابتدای سوره نجم بين مفسران اختلاف نظر وجود دارد. نگاهی خلاصه به برخی نظرات می اندازيم. مَا يَنطِقُ عَنِ الهَْوَى إِنْ هُوَ إِلا وَحْىٌ يُوحَى منظور از كلمه(هوى )هواى نفس و رأى و خواسته آن است، و جمله(ما ينطق )هر چند مطلق است ، و در آن نطق به طور مطلق نفى شده ، و مقتضاى اين اطلاق آن است كه هواى نفس از مطلق سخنان پيغمبر نفى شده باشد (حتى در آن سخنان روزمره اى كه در داخل خانه اش دارد)، و ليكن از آنجايى كه در اين آيات خطاب(صاحبتان )به مشركين است ، مشركينى كه دعوت او را و قرآنى را كه برايشان مى خواند دروغ و تقوّل و افتراى بر خدا مى پنداشتند، لذا بايد به خاطر اين قرينه مقامى بگوييم : منظور اين است كه آن جناب در آنچه كه شما مشركين را به سوى آن مى خواند، و آنچه كه از قرآن برايتان تلاوت مى كند، سخنانش ناشى از هواى نفس نيست ، و به رأى خود چيزى نمى گويد، بلكه هر چه در اين باب مى گويد وحيى است كه خداى تعالى به او مى كند. 💢ثمَّ دَنَا فَتَدَلى كلمه(دنّو)كه مصدر فعل(دنى )است به معناى نزديكى است ، و كلمه(تدلى )مصدر فعل تدلى است ، به معناى بسته شدن و آويزان گشتن به چيزى است ، ولى به طور كنايه در شدت نزديكى استعمال مى شود. بعضى گفته اند: به معناى امتداد به طرف پايين است ، چون از واژه(دلو)براى انداختن در چاه ساخته شده گرفته شده است . و معناى آيه بنابر اين كه هر دو ضمير به جبرئيل برگردد اين است كه : جبرئيل سپس نزديك رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) شد و به دامن وى دست آويخت تا با آن جناب به آسمان ها عروج كند. و بعضى گفته اند: معنايش اين است كه : جبرئيل از افق اعلا پايين آمد و رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) نزديك شد تا آن جناب رامعراج ببرد. و اما بنابر اين كه دو ضمير به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) برگردد معنايش اين مى شود . رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) به خداى تعالى نزديك شد، و قرب خود را زياد كرد. مراد از كلمه(شديد القوى )به طورى كه گفته اند جبرئيل است ، چون خداى سبحان او را در كلام مجيدش به اين صفت ياد كرده و فرموده :(انّه لقول رسول كريم ذى قوّة عند ذى العرش مكين)، بعضى هم گفته اند: مراد از آن خود خداى سبحان است . تفسیر المیزان http://yon.ir/Qp8832 💢🔸💢🔸💢🔸💢🔸💢🔸💢 https://eitaa.com/quranpuyan
♻️♻️♻️ : تدبر هفتگی در سوره های قرآن به ترتيب نزول فهم و تدبر در سوره 💢ذُو مِرَّةٍ فَاستَوَى كلمه(مرّة )به كسره ميم و تشديد راء - به معناى شدت و يا پختگى عقل و رأى است ، و يا از ماده مرور گرفته شده ، و قيافه كلمه ، قيافه بناى نوع است ، و مفسرين آيه را به هر سه معنا تفسير كرده اند، البته آنهايى كه آيه را وصف جبرئيل دانسته اند، در نتيجه اين طور معنايش كرده اند: (همان جبرئيل در راه خدا شدت به خرج مى دهد، يا آن جبرئيلى كه عقلى پخته دارد، يا آن جبرئيلى كه به نوعى از رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) مرور و عبور مى كند، با اين كه خودش در هواست ) بعضى هم گفته اند: مراد از(ذو مرّة )خود رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) است ، او است كه در مقابل دستورات الهى شديد و سخت است ، و يا داراى عقل و راءيى محكم است . و يا داراى نوعى مرور و عبور است كه با داشتن آن مى تواند به معراج برود. (فاستوى ) اين كلمه به معناى استقامت و مسلط شدن بر كار است ، و فاعل اين فعل جبرئيل است ، و ضمير فاعل آن به وى برمى گردد، و معنايش اين است كه : جبرئيل به همين صورت اصليش كه به آن صورت خلق شده در آمده . همچنان كه در روايت هم آمده كه جبرئيل براى رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) به صورتهاى مختلفى ظاهر مى شد، و تنها دو نوبت به صورت اصليش خود را به آن جناب نشان داد. ممكن هم هست معنايش اين باشد كه جبرئيل با قوت خود مسلط شد بر آنچه مأمور انجامش شده بود. همه اينها در صورتى است كه فاعل جمله را جبرئيل بدانيم ، و اگر فاعل آن را رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) بدانيم ، معنايش اين مى شود كه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) استقامت ورزيد و بر انجام مأموريت خود مستقر شد. كلمه ((زيغ )) كه مصدر فعل ((زاغ )) است به معناى انحراف از حالت تعادل و استقامت است ، و كلمه طغيان كه مصدر فعل ((طغى )) است ، در هر عملى معناى تجاوز از حد در آن عمل است ، و ((زيغ بصر)) به معنا است چشم آدمى چيزى را به آن صورت كه هست نبيند، و طورى ديگر ببيند، و ((طغيان بصر)) به اين معنا است كه چيزى را ببيند كه حقيقت ندارد، و منظور از ((بصر)) چشم رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) است . و معناى آيه اين است كه : چشم رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) آنچه را كه ديد بر غير صفت حقيقيش نديد، و چيزى را هم كه حقيقت ندارد نديد، بلكه هر چه ديد درست ديد، و مراد از اين ديدن رويت قلبى است نه رويت با ديده سر، چون مى دانيم منظور از اين ديدن همان حقيقتى كه در آيه ((و لقد راه نزلة اخرى )) منظور است ، چون صريحا مى فرمايد: رؤيت در اين نزله كه نزله دومى است مثل رؤيت در نزله اولى بود، و رؤيت نزله اولى رؤيت با با فواد بود، كه درباره اش فرمود: ((ما كذب الفواد ما راى افتمارونه على ما يرى )) - دقت بفرماييد و غفلت نورزيد. تفسیر المیزان http://yon.ir/Qp8832 💢🔸💢🔸💢🔸💢🔸💢🔸💢 https://eitaa.com/quranpuyan
♻️♻️♻️ : تدبر هفتگی در سوره های قرآن به ترتيب نزول فهم و تدبر در سوره 👈درباره وحی حجیت قرآن از آنجا قبول می شود که بتوانیم قبول نمائیم قرآن بدون کم و کاست و اضافه ، از خداوند به پیغمبر (ص) و از او نیز بدون کم و کاست و اضافه، به ما رسیده باشد. در آیات این پاراگراف، سه نکته هست که مجموعاً ما را به این نتیجه می رساند. نکاتی از لحاظ: 1)ماهیت و مکانیزم وحی؛ 2)ذکر نکاتی در معرفی واسطه وحی رسانی؛ (جبرئیل) 3) ذکرنکاتی درمعرفیِ گیرنده وحی(پیغمبر ص) 👈از لحاظ ماهیت و مکانیزم وحی : وحی ماهیتی دارد فوق ظرفیتهای زمانی و مکانی اما قابل درک (آیات 14، 15، 16). مکانیزم وحی، یک فرآیند نزول کننده است (آیات 1 و 7و 8). 👈از لحاظ واسطه وحی رسانی (جبرئیل): با توجه به آنچه در قسمت قبل، از لحاظ ماهیت و مکانیزم وحی دیدیم ، واسطه وحی باید دارای مشخصاتی باشد که بتواند این پدیده فرازمانی و فرامکانی را به محدودیت های زمانی و مکانی ما انتقال دهد و مطابق آیات فوق چنین هم هست مثلاً: واسطه وحی از لحاظ قوای ذهنی توانائی فوق العاده ای دارد (آیه 6). بر جهان ما تسلط لازم و کافی را دارد (آیه 7) توانائی لازم و کافی را برای انجام این عمل دارد (آیه 5) 👈از لحاظ گیرنده وحی : ظرفیت های آنحضرت بالاتر از ظرفیت های بشر معمولی است (آیه های 17 و 18). خود آن حضرت بر ظرفیت های خویش آگاهی دارد. (آیه 11) آنحضرت کاری نمی کرد که نتیجه آن، خطای دریافت باشد. (آیه 2) شخضیت آنحضرت طوری بود که حتی تمایلی هم به وقوع خطا نداشت (آیه 3) 👌در مجموع، با در نظر گرفتن محورهای فوق، آنچه که رسول اکرم(ص) آورده: 1)مطالبی است که ماهیتاً فوق این جهان است . 2- بواسطه واسطه ای آورده شده که قدرت تبدیل آن را از «چیزی ماورائی» به «چیزی این جهانی» داشته . 3) آن را تحویل پیغمبر داده که او نیز ظرفیت دریافت آن را داشته . در صورتیکه سه فقره فوق را بپذیریم ، ناچاریم نتیجه آن را نیز بپذیریم و نتیجه آن این خواهد بود که👈👈 آنچه پیغمبر بعنوان قرآن بر مردم خوانده مطالبی است که از «عالم بالا» (خداوند) دریافت کرده و سخنان شخصی او نبوده و لذا حجت است . 👈خلاصه اینکه چیزی از «عالم بالا» ، توسط شخصیتی توانا و متخصص و امانتدار ، پائین آورده شده تا به «فرد مستعد» مشخص در زمین برساند . از تفسیر آقای جمال گنجه ای http://yon.ir/Qp8832 💢🔸💢🔸💢🔸💢🔸💢 https://eitaa.com/quranpuyan