#با_شهدا
📑خاطرات
🌱 همیشه بعد از نماز صبح با حال و هوای خاصے دو رکعت نماز میخوند.
نماز مستحبے زیاد میخوند،اما به این دو رکعت خیلے مقیّد بود...
وقتے پرسیدم این نماز چیه؟؟
اول از جواب دادن طفره رفت..
اصرار که کردم،گفت:
اگر قول بدیتو هم بخونےمیگم😊
قول دادم و گفت:
من هر روز این دو رکعت نماز رو میخونم به نیت سلامتے و ظهور امام زمان علیه السلام..🌸💚
#شهید_سیدعلے_حسینے🥀🕊
@mqurani
#یک_جرعه_تدبر
📌از قرآن بپرس:
✍برای تمرکز حواس در عبادت و احساس آرامش بیشتر چه باید کرد؟
چه زمانے برای دعا و مناجات🤲🏻 با خدا مناسبتر است؟
🍃إِنَّ نَاشِئَةَ اللَّیْلِ هِیَ أَشَدُّ وَطْئًا وَأَقْوَمُ قِیلًا ﴿٦﴾🍃
🌸قطعاً برخاستن شب🌚، رنجش بیشتر و گفتار [در آن هنگام] راستینتر است.
📗سوره مبارکه مزمل – آیه ۶
@mqurani
#والدین_قرآنی
#داستان
#عبرت
🌸فرزندان ما قرار است در کنار درس خواندن برای پا گذاشتن در زندگی و جامعه آماده شوند
شاگرد اول بودم، پدرم یادم داده بود که من همیشه درس بخوانم، وقتی مهمان می آید زود بیایم سلام کنم و بروم! آرام آرام مهمانهای ما خیلی کم شدند چون مادرم غیر مستقیم گفته بود حواس مرا پرت می کنند! عیدها همه اش خانه بودیم و من نمی دانستم سیزده بدر یعنی چه؟
وقتی مدرسه می رفتم، پدرم خودش مرا می رساند آخه مادرم گفت بود نکنه توی سرویس مدرسه حرف بد یاد بگیرم. پدرم مرا خیلی دوست داشت! وحتی می گفت زنگ تفریح به حیاط نروم! چون ممکن است بچه ها دعوایم کنند!
و من نه تنها زنگ تفریح مدرسه که تمام زنگهای تفریح عمرم را در اتاقی درس خواندم! مایه افتخار پدر بودم! شاگرد اول!
وقتی پدر مرا به مدرسه می رساند شیشه ی اتومبیل را بالا می زد که مبادا حرفی بشنوم ومن تا مسیر مدرسه ریاضی کار می کردم!
وقتی سر سفره می آمدم باید به فیزیک فکر می کردم چون پدرم می گفت نباید لحظه ها را از دست بدهم!
چقدر دلم می خواست یکبار برف بازی کنم ، اما مادر پنجره را بسته بود ومی گفت پنجره باز شود من مریض می شوم! من حتی باریدن برف را هم ندیده ام!
من همیشه کفشهایم نو بود چون باآنها فقط از درب مدرسه تا کلاس می رفتم!!من حتی یک جفت کفش در زندگی ام پاره نکردم و مایه افتخار پدرم بودم!
من شاگرد اول تیزهوشان بودم! تمام فرمول های ریاضی و فیزیک را بلد بودم ولی نمی توانستم یک لطیفه تعریف کنم!
و حالا یک پزشکم! چه فرقی دارد تو بگو یک مهندس! پزشکی که تا الان نخندیده است، مهندسی که شوخی بلد نیست! من نمی دانم چطور باید نان بخرم !من نمی دانم چطور باید کوهنوردی بروم!
با اینکه بزرگ شده ام اما می ترسم باکسی حرف بزنم! چون ممکن است حرف بد یاد بگیرم!
من شاگرد اول کلاس بودم! اما الان نمیدانم اگر مثلا مراسم عروسی دعوت شوم چگونه بنشینم، اگر مراسم عزاداری بروم چه بگویم!
همسایه مان برای ما آش نذری آورده بود نمی دانستم چه اصطلاحی بکار ببرم.
یک روز باید بنشینم برای خودم جوک تعریف کنم ! یک روز باید یک پفک نمکی را تا آخر بخورم! یکروز می خواهم زیر برف بروم! یک روز می خواهم داد بکشم، جیغ بزنم! من شاگرد اول کلاسم اما از قورباغه می ترسم، از گوسفند می ترسم، مایه افتخار پدر حتی از خودش هم می ترسد!
راستی پدرها ومادرهای خوب و مهربان به فکر شاگرد اول های کلاس باشید و اگر مادرم را دیدید بگویید پسرش شاگرد اول کلاس درس و شاگرد آخر کلاس زندگی است.
@mqurani
#معلمی_یعنی_مهربونی
🔰 روش انتقاد
🔺 در گام اول بايد خودمان انتقاد پذير باشيم و ظرفيت شنيدن انتقاد را در خود ايجاد كنيم تا بتوانيم ديگران را نقد کنیم.
🔺انتقاد بايد محرمانه و دور از چشم ديگران باشد.
🔺هنگام انتقاد از كلمات محبت آميز استفاده كنيد و حالت خصمانه نگيريد.
🔺از عمل و رفتار خاص انتقاد كنيد نه كل موجوديت فرد مقابل.
🔺مي توانيد در هنگام انتقاد كردن پيشنهادهاي معقول و عملي ارائه كنيد.
🔺لحن انتقاد دستوری نباشد.
🔺در يك لحظه يك انتقاد كافي است. طرف مقابل را بمباران نكنيد.
🔺در انتقاد كردن مبالغه نكنيد و بیش از حد به ديگران خرده نگيريد.
@mqurani
تربیت فرزند.mp3
4.41M
#سلوک_قرآنی
#نقش_مادر
#نقش_پدر
#تربیت_فرزند
#تربیت_معنوی
🌹رسول خدا صلي الله عليه و آله :
رَحِمَ اللهُ عَبْداً اَعانَ وَلَدَهُ عَلي بِرِّهِ بِالاِحْسانِ اِلَيْهِ وَ التَّاَلُّفِ لَهُ وَ تَعْليمِه وَتأديبِه.
خداوند رحمت كند پدري را كه با نيكي نمودن و مهرباني به فرزندش و با آموزش دادن و ادب كردنش او را در نيكي به خود ياري ميكند.
«مستدرك الوسائل، ج 2، ص 626»
@mqurani
سی گام خودسازی.pdf
1.19M
#هدیه_ویژه_کانال
🌼 #ماه_رمضان 🌼
📚 سی گام خودسازی
💠 بر پایه دعاهای روزانه ماه رمضان
✍ محمود صلواتی
@mqurani
#رسم_عاشقی
انس هر روز با کلام محبوب حقیقی؛ به نیت توفیق عمل و تعجیل در فرج امام مهربانی ها مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه
صفحه 215 قرآن
@mqurani