┄═✼ *✨﷽✨*✼═┅
دست ادب بر روی سینه می گذاریم
#السلام_علیک_یا_بقیة_الله_فی_ارضه...
🌱سلام بر شما ای مولایی که زمین و زمینیان، عطر خدا را تنها از وجود شما می شنوند.
مولای من!♥️
عاشقم و جز نام شما ترجمانی برای
عشق نیافته ام...
جمعه ها را دوست دارم ؛
نه چون از کار و مشغله فارغم!
زیرا که وعده ی دیدار به جمعه داده اید...
باران پاییزی هم شما را صدا می زند...
برگردید حضرت پدر
✨#أللَّھُـمَ_عَجِّلْ_لِوَلیِڪْ_ألْـفَـرَج_وَ_فَرَجَنا_بِهِ 🕊
ذکر روز جمعه: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
✅بیست و یکم آبان ۱۴۰۰
✅ششم ربیع الثانی ۱۴۴۳💚
✅ دوازدهم نوامبر ۲۰۲۱
لحظه شماری تا ظهور👌
✾🌸❤️أللَّھُمَصَلِّ؏َلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّدوَ؏َـجِّلْ فَرَجھُمَ❤️🌸✾
هر #خورشیدخانه یک زمینه ساز ظهور #خورشیدپشت_ابرها
☀️@khrshidkhane
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
#صبحتبخیرمولایمن
🏝چه روزها که در آرزوی
دیدارتان طی شد
چه شب ها که در رویای ظهورتان
سحر گردید...
چه منتظران بیشکیبی که در فراقتان سوختند و پرکشیدند...
...خدا شما را برساند و روزهای غمآلود ما را رنگ شادی زند...🏝
⚘وَ لاَ أُنَازِعَكَ فِي تَدْبِيرِكَ وَ لاَ أَقُولَ لِمَ وَ كَيْفَ وَ مَا بَالُ وَلِيِّ الْأَمْرِ لاَ يَظْهَرُ
و در تدبير امور عالم با تو تنازع نكنم و هرگز چون و چرا نكنم و نگويم چه شده است كه ولى امر امام غايب ظاهر نمی شود⚘
📚مفاتیح الجنان،دعای عصر غیبت
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
#امام_زمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خورشیدهای خانه😍
روز جمعه...
ویژه و خاص برای خانواده وقتِ شادی بگذارید و خاطره ی دلنشین درست کند💪👌
کلیپ باز شود👆 روایت ها دقت شود☺️😍
#لحظه_شیرین_باهم_بودن
#تلنگر
با #خورشیدخانه چون خورشید بدرخشید.
☀️ @khrshidkhane
🔅✨ ﷽✨🔅
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا بَقیَّةَ اللّه فی اَرضِه
سلام بر تو
ای ذخیره خداوند در زمینش✋🏻
سلام مولایِ من ، مهدی جان❤️
جمعه ها
بنام زیبا و شکوهمند شما
متبرک است .
انگار آسمان و زمین،
بیقرار از تمام ظلم ها و دردها،
چشم به شاهراه ظهور بسته اند ؛
هر صبح جمعه
دلم برای تو می تپد،
پلک چشمم می پرد
و جانم لبریز از
چشم براهی می شود ...
#أللَّھُـمَ_عَجِّلْ_لِوَلیِڪْ_ألْـفَـرَج_وَ_فَرَجَنا_بِهِ 🕊
عصر جمعه و قرائت صلوات ضراب اصفهانی
هدایت شده از راه؛ رشدآگاهانه_هوشمندانه🌱
┄✼ *✨﷽✨*✼┄
دست ادب بر روی سینه می گذاریم
#صبحتان_بخیرمولایمن
🏝چه روزها که در آرزوی
دیدارتان طی شد
چه شب ها که در رویای ظهورتان
سحر گردید...
چه منتظران بیشکیبی که در فراقتان سوختند و پرکشیدند...
...خدا شما را برساند و روزهای غمآلود ما را رنگ شادی زند...🏝
⚘وَ لاَ أُنَازِعَكَ فِي تَدْبِيرِكَ وَ لاَ أَقُولَ لِمَ وَ كَيْفَ وَ مَا بَالُ وَلِيِّ الْأَمْرِ لاَ يَظْهَرُ
و در تدبير امور عالم با تو تنازع نكنم و هرگز چون و چرا نكنم و نگويم چه شده است كه ولى امر امام غايب ظاهر نمی شود⚘
📚مفاتیح الجنان،دعای عصر غیبت
#أللَّھُـمَ_عَجِّلْ_لِوَلیِڪْ_ألْـفَـرَج_وَ_فَرَجَنا_بِهِ 🕊
ذکر روز شنبه: یا رب العالمین
✅بیست و دوم آبان ۱۴۰۰
✅هفتم ربیع الثانی ۱۴۴۳💚
✅ چهاردهم نوامبر ۲۰۲۱
لحظه شماری تا ظهور👌
✾🌸❤️أللَّھُمَصَلِّ؏َلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّدوَ؏َـجِّلْ فَرَجھُمَ❤️🌸✾
هر #خورشیدخانه یک زمینه ساز ظهور #خورشیدپشت_ابرها
☀️@khrshidkhane
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
سلاممم به دوستان خورشیدی ماااا❤️
اول صبح شنبه تون بخیر💞
نکته ی آموزشی این هفته ی
#شنبه_های_آموزشی
یکی از #مهمترین دلایل خراب شدن رابطه ها، دوستی ها و...
و ایجاد کینه و کدورت است😔😳
لطفا نسبت به موضوع این هفته تامل داشته باشید
نظر ،خاطره، پیشنهادی دراین خصوص داشتید
در گروه تواصی گران منتظر شنیدن آن هستیم😍
https://eitaa.com/joinchat/2161967201C3825d761cd
1⃣
خلاصه ای از "فیلم سینمایی *Mine* مکث👇
✅داستان سربازی است که حین بازگشت از مأموریت در بیابانی برهوت ، یکی از پاهایش روی مین می رود اما او بلافاصله متوجه می شود و پای خود را از روی مین برنمی دارد ، به همین دلیل مین عمل نمی کند.
بنا به دلایلی خودش نمی تواند مین را خنثی کند پس مجبور می شود چندین روز در انتظار نیروی کمکی باقی بماند.
اگر پا را بلند کند بلافاصله مین منفجر می شود و مرگ او حتمی خواهد بود.
در عین حال خستگی بیش از حد ، گرمای روز ، سرمای شب ، بی خوابی و ایستادنِ مدام ، تشنگی و گرسنگی او را از پا درآورده است .
در این حال و روز ؛ او به حالتی نیمه هوشیار فرو می رود و مدام خاطرات گذشته اش را مرور می کند.
در طی مرور این خاطرات ؛ بیننده متوجه می شود که قبل از این اتفاق ، این سرباز بارها و بارها بر روی مین های دیگری رفته و آنها را منهدم کرده است.
#شنبه_های_آموزشی
#ارتباط_موثر
#مکث_آگاهانه
#تغییرات_کوچک_نتایج_بزرگ
ارسال با لینک☺️
با #خورشیدخانه چون خورشید بدرخشید.
☀️ @khrshidkhane
2⃣
مینِ رابطه عاطفی با همسرش ،
مینِ دعوا و نزاع با دوستان و همکارانش ،
مینِ درگیری در مغازه با غریبه ها و . . .
در طول همه حوادث گذشته ، زمانی که پایش روی مین می رفته بلافاصله انفجار رخ می داده و همه چیز نابود می شده
اما این مین در این بیابان او را وادار می کند تا کاری را انجام دهد که قبل از این انجام نمی داده است: #مکث_کردن
او چندین روز #مکث می کند تا نیروهای کمکی برسند و مین را خنثی کنند .
مکثی طاقت فرسا و بسیار دشوار .
✅مین در بیابان ؛ استعاره ای است از مین هایی که او در روابط عاطفی ، خانوادگی ، اجتماعی و شغلی خودش #منهدم کرده است.
#شنبه_های_آموزشی
#ارتباط_موثر
#مکث_آگاهانه
#تغییرات_کوچک_نتایج_بزرگ
ارسال با لینک☺️
با #خورشیدخانه چون خورشید بدرخشید.
☀️ @khrshidkhane
3⃣
این مکثِ چندین روزه در آن بیابان به او می آموزد که :
اگر #فوراً و با عجله به آن حوادث و اتفاقات ؛ واکنشی که پیشتر آموخته است را نشان نمی داد ، #زندگی_بهتری را تجربه می کرد .
و به ما می آموزد که:
این #مکث_آگاهانه، چیزی است که ما در این زیستن شتابزده ، به شدت به آن #نیاز داریم .
✅واکنش های تند و سریع و اتوماتیک به شرایط و اتفاقات ؛ واکنشی ناآگاهانه از سوی عقده ها و سایه های شخصیتی است .
✅ما به رویدادهای امروزِ زندگیمان همان واکنشی را نشان می دهیم که در گذشته داشته ایم.
✅ما، به ناشناخته های امروز، بر اساس شناخته های دیروز، عکس العمل نشان می دهیم .
✅ #مکث_کردن در هنگام کنش ها و واکنش ها می تواند افقی از انتخاب های جدید را به روی ما بگشاید .
✅می تواند به ما کمک کند تا رابطه پایدار و سالمی را داشته باشیم
#شنبه_های_آموزشی
#ارتباط_موثر
#مکث_آگاهانه
#تغییرات_کوچک_نتایج_بزرگ
ارسال با لینک☺️
با #خورشیدخانه چون خورشید بدرخشید.
☀️ @khrshidkhane
دوستان شنبه اول هفته....بهترین فرصت برای مرور اهداف
یادتون هست بابت
قول و قرارهایی که برای#نجات_اهداف داشتیم
فاستقم كما امرت...
پس همان گونه
كه دستور يافته اى،
ايستادگى كن...
#تلنگر
#استقامت
با #خورشیدخانه چون خورشید بدرخشید.
☀️ @khrshidkhane
#لبخند
طنز: آیا واقعاً در مَثَل جای مناقشه نیست؟!
✅از بچگی شعرها و ضربالمثل ها رو جابجا میگفتم یا در جای نامناسبی استفاده میکردم. یه بار معلم کلاس دوم راهنمایی، حمید عباسی رو آورد پای تخته و اون هم مسئلهای که من نمیتونستم حلش کنم رو به کمک خودِ معلم حل کرد. بعد معلم برگشت سمت من و گفت: کار هر بز نیست خرمن کوفتن، گاو نر میخواهد و مرد کهن.
گفتم: آقا به ما گفتید بز؟!
گفت: عزیزم در مثل جای مناقشه نیست.
گفتم: آره آقا، حمید عباسی واقعاً مرد کهنه.
با عصبانیت گفت: منظورت اینه من گاو نَرم؟
گفتم: آقا در مثل جای مناقشه نیست.
گفت: حیف که اون تَرکههای قدیم رو ازمون گرفتن، وگرنه حالیت میکردم.
گفتم: خدا خر را شناخت شاخش نداد.
با عصبانیت گفت: به من گفتی خر؟
گفتم: آقا در مثل جای مناقشه نیست.
گفت: به من توهین کردی؟ من سی ساله تو این مدرسهام. هیچ کس اندازه من اینجا نبوده.
گفتم: آب زیاد یه جا بمونه میگَنده.
با عصبانیت گفت: من دیگه نمیتونم تحمل کنم. محمد جوادی، پاشو برو بگو آقای ناظم بیاد.
گفتم: آقا در مثل جای مناقشه نیست.
گفت: بذار آقای ناظم بیاد، میگم اخراجت کنه.
گفتم: به حرف گربه سیاه بارون نمیاد.
معلم داشت از عصبانیت خفه میشد که ناظم اومد و ماجرا را براش گفتیم.
آقای ناظم به من گفت: فراهانی صد بار نگفتم آسه برو آسه بیا گربه شاخت نزنه؟
معلم گفت: آقای ناظم به من گفتی گربه؟
ناظم گفت: در مثل جای مناقشه نیست برادر. من خودم بیست سال معلم بودم، بهترین شاگردها رو پرورش دادم.
معلم گفت: خب دیگه. انگور خوب نصیب شغال میشه.
ناظم گفت: به من گفتی شغال؟
معلم گفت: در مثل جای مناقشه نیست.
□خلاصه دعوایی شد بیا و ببین. کار بیخ پیدا کرد و قضیه به دادگاه کشید. من رو هم به عنوان شاهد احضار کردن. داخل دادگاه، کسی که پشت میز نشسته بود، شروع کرد به نصیحت آقا معلم و آقای ناظم.
گفت: آقایون، شما فرهنگی هستید، تحصیلکرده هستید. خودتون میدونید در مثل جای مناقشه نیست. اصلاً حرف باد هواست. آدم نباید با یه حرف ساده اینقدر ناراحت بشه که.
یهو آقای ناظم گفت: ایول. منم از اول همین رو میگفتم.
●اون آقایی که پشت میز نشسته بود گفت: من مسئول نیستم. ایشون مسئول پرونده شما هستن. بعد به آقایی که کنار دستش نشسته بود اشاره کرد. آقای ناظم هم گفت: حالا چه فرقی میکنه؟ سگ زرد برادر شغاله.
یهو آقای مسئول و مرد بغلدستیش با عصبانیت گفتن: به من گفتی شغال؟
بعد آقای مسئول به مرد بغلدستیش گفت: آقای محترم، به شما گفتن سگ زرد.
▪︎اون آقا هم گفت: نخیر آقای مسئول. سگ زرد رو با شما بودن. شما چشم نداری ببینی منم تا چند ماه دیگه مسئول میشم.
آقای مسئول پوزخندی زد و گفت: شتر در خواب بیند پنبهدانه.
▪︎اون آقا گفت: به من گفتی شتر؟ گزارش کنم به مقامات؟
مسئول گفت: برادر من در مثل جای مناقشه نیست.
یهو عصبانی شدم و گفتم: آقایون از سنتون خجالت بکشید.
○دو تا حقوقدان و دو تا فرهنگی افتادید به جون هم. شما باید الگوی جوونهای این مملکت باشید. اون وقت از مردم چه انتظاری دارید؟ شما نمیدونید هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد؟
آقای مسئول گفت: احسنت. احسنت به این پسربچهی باهوش.
گفتم: چه فایده؟ هرچی میگم انگار یاسین تو گوش خر میخونم.
*خلاصه*
○الآن تو بازداشتگاه دارم به اژدر سه دست، حالی میکنم که وقتی وارد بازداشتگاه شدم و گفتم ما هم رفتیم قاطی باقالیها، مَثَل گفتم. اما حالیش نمیشه که نمیشه. یقهم رو گرفته و میگه: به من گفتی باقالی ....😂😅