#همسرانه
🔹خانمها دقت کنید یکی از قالبهای کلامی که برای مردان خوشایند نیست و اقتدار آنها را خدشهدار میکند دستوری و تحکّمی حرف زدن است.
🔹 بهترین کار این است جملات امری یا دستوری خود را به مشورت و نظر خواهی تبدیل کنید و یا اینکه با قالب خواهش و طلب کمک با او صحبت کنید!
🔹 مثلا بجای اینکه به مردتان بگویید: "کمد رو بذار این طرف اتاق!" بگویید: "نظرت چیه کمد رو بذاریم اینجا؟"، "خواهشاً اگر میتونی کمد رو برام بذار اینور اتاق"، "میشه کمکم کنی کمد رو بذاریم اینور اتاق"، و جملات دیگری که از دستوری بودن و تحکّمی حرف زدن، فاصله دارد.
🔹 اقتدار مردتان را حفظ کرده و محبوبیّت خود را با اینگونه زیبا صحبت کردن بیشتر کنید.
╔═🍃♥️🍃══════╗
@Raaz_zendegi
╚══════🍃♥️🍃═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تمام دنیا را گشتم اما کنار تو دنیایی دیگریست …🫂🫀🖇️
╔═🍃♥️🍃══════╗
@Raaz_zendegi
╚══════🍃♥️🍃═╝
یه روز
خواهی دید که خدا چرا منتظرت گذاشته؛
بهش اعتماد کن :)🤍🌱
╔═🍃♥️🍃══════╗
@Raaz_zendegi
╚══════🍃♥️🍃═╝
𝑇𝑟𝑢𝑠𝑡 𝑡ℎ𝑒 𝑝𝑟𝑜𝑐𝑒𝑠𝑠
𝑒𝑣𝑒𝑟𝑦𝑜𝑛𝑒 𝑔𝑙𝑜𝑤 𝑑𝑖𝑓𝑓𝑒𝑟𝑒𝑛𝑡𝑙𝑦
به فرآیند زندگی اعتماد کنید
هرکسی متفاوت میدرخشد🪄🩶
╔═🍃♥️🍃══════╗
@Raaz_zendegi
╚══════🍃♥️🍃═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥بامردی ازدواج کن که ...😊👌
#ازدواج
╔═🍃♥️🍃══════╗
@Raaz_zendegi
╚══════🍃♥️🍃═╝
💜🦋💜
💔 میترسی همسرت بهت خیانت کنه؟ 🥲
👇🏼اینجوری از خیانتش جلوگیری کن ...😊
❣اگر نگران خیانت همسرتان هستید، به بهبود رابطه عاطفیتون و غنی سازی روابط کلامیتون توجه کنید. هرچقدر شما بیشتر به همسرتان محبت کنید اون کمتر به سمت روابط ناسالم حرکت میکند.
👈 نه این که دنبال لاغری و جراحی زیبایی و درگیری ظاهری باشید. ظاهر شما بعد از مدتی برای همسرتون عادی میشه ولی اخلاقتون نه. اگه همسرتون عاشق شخصیت و اخلاق شما با ظاهر زیبای بقیه دلش نمیلرزه 😉
╔═🍃♥️🍃══════╗
@Raaz_zendegi
╚══════🍃♥️🍃═╝
هفت دسته افراد از زندگی خود حذف کنید تا روحتان سالم بماند.
ﺷﺨﺼﯽ ﮐﻪ دروغ می گوید.
ﺷﺨﺼﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﭼﺸﻤﺘﺎﻥ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖ.
ﺷﺨﺼﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺍﺳﺘﺮﺱ ﻣﯿﺪﻫﺪ.
ﺷﺨﺼﯽ ﮐﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺎ ﺷﻤﺎ ﺟﺮ ﻭ ﺑﺤﺚ ﻣﯿﮑﻨﺪ.
ﺷﺨﺼﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺳﻮﺀ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻣﯿﮑﻨﺪ.
ﺷﺨﺼﯽ ﮐﻪ ﺑﺮ ﺷﻤﺎ ﺗﺎﺛﯿﺮﺍﺕ ﻣﺨﺮﺏ ﻣﯽ ﮔﺬﺍﺭﺩ.
شخصی که بی حرمتی برایش تفریح است.
╔═🍃♥️🍃══════╗
@Raaz_zendegi
╚══════🍃♥️🍃═╝
واسه قبل عقد رفتیم ازمایشگاه ونوبت محضر ..شوهرم چون تو شهر مازندگی نمیکنه بهم گفت محضر خونه دیدی بگو وایسم نوبت بگیرم همین جور که تو شهر تاب میخوردیم گفتم اه یه محضر خونه..شوهرمم دیگه نگاه نکرد رفتیم داخل شوهرم گفت اومدیم نوبت بگیریم مرده گفت برگ سبز و سند اوردین شوهرم یه نگاه بمن کرد و انجا بود که فهمیدیم رفتیم دفتر ثبت اسناد نه محضر خونه.. کلی بهمون خندید مرده.شوهرمم برای همه تعریف کرد و بهم خندیدن حتی فامیل خودش .هنوز بعد 9 سال گاهی بهم میخنده
#سوتی 😁
╔═🍃♥️🍃══════╗
@Raaz_zendegi
╚══════🍃♥️🍃═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تا من تو را بدیدم، دیگر جهان ندیدم❤️
#عشق_پاک
╔═🍃♥️🍃══════╗
@Raaz_zendegi
╚══════🍃♥️🍃═╝
🔴 #آقایان_بدانند
💠 با تمام مشکلات و مشغلههای فکری روزانه وارد خانه نشوید! در موقعیت مناسب، همسرتان را از مشکلات مالی و شغلی خود #آگاه کنید تا توقّعاتش را با توان شما هماهنگ کند!
💠 بیان مشکلات مالی و شغلی با لحن مناسب و مهربانانه میتواند عامل خوبی برای گفتگوی صمیمانه شده و سطح درک همسرتان از شما را بالا ببرد.
💠 گاه برای حل برخی مشکلات شغلی و کاری خود از خانم خود مشورت بخواهید تا ایجاد همدلی و محبّت دوطرفه کند.
💠 اصلِ مشورت در این زمینه برایتان مهم باشد یعنی حتی اگر همسرتان پیشنهادهای خوبی هم نداد آن را تبدیل به مشاجره نکنید بلکه از او تشکّر کنید و بگویید روی پیشنهادت فکر میکنم.
╔═🍃♥️🍃══════╗
@Raaz_zendegi
╚══════🍃♥️🍃═╝
5.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حالی خوش باش و عمر بر باد مکن ...🦋
╔═🍃♥️🍃══════╗
@Raaz_zendegi
╚══════🍃♥️🍃═╝
رازِ زندگی👩❤️👨
💕💕💕💕💕💕💕 💕💕💕💕💕💕 💕💕💕💕💕 💕💕💕💕 💕💕💕 💕💕 💕 +میدونی رضا من بیشتر استرسم از اینه که آراد منو نبخشه دوست ندا
..💕💕💕💕💕💕💕
💕💕💕💕💕💕
💕💕💕💕💕
💕💕💕💕
💕💕💕
💕💕
💕
از آسانسور که پیاده شدیم لیلا جلوی در ایستاده بود و با دیدن من چشماش گرد شد و گفت پرستو نمیدونستم
واقعاً باید چیکار کنم هم ازش خجالت میکشیدم هم به خودم حق میدادم شاید اگه هر کسی جای منم بود
همین فکر و خیالا رو میکرد اما اون لحظه واقعا نمیدونستم باید چیکار کنم قبل از اینکه من به خودم بیام
لیلا اومد طرفمو محکم منو تو آغوشش گرفت و. منم اشکام شروع کرد به باریدن
واقعا چقدر دلتنگش بودم
چقدر اشتباه کرده بودم چقدر در حق دوست خودم بدی کرده بودم کاشکی زمان به عقب میگشت برمیگشت
و من انقدر زود قضاوت نمیکردم ای کاش.
نمیدونم چقدر گذشت که بغل هم بودیم که یهو آراد از در خونه اومد بیرون
و با تعجب نگاهی به ما انداخت با دیدن من اخمی کرد و بعدش نگاه خیرشو به رضا دوخت رضا هم شونه
بالا انداخت و گفت من یه ماموریت داشتم که بعد انجامش میدادم.
همون لحظه از آغوش لیلا آمدم بیرون
ادامه دارد....💕
˚ .
─━━━━⊱♥️⊰━━━━─
🫀 𝐉𝐨𝐢𝐧 :@Raaz_zendegi