#عاشقانه❤️🫂
زخمهایت را نشانم بده
تا بدانم چگونه باید دوستت بدارم
تا یاد بگیرم چگونه نوازشت کنم...
**╔═🍃♥️🍃══════╗
@Raaz_zendegi
╚══════🍃♥️🍃═╝**
کلی فشار میارن که ازدواج کن!
ازدواج میکنی؛
کلی فشار میارن که یک بچه واسه استحکام زندگی بیار!
بچه دار میشی؛
وقتی که از پسِ هزینه ها برنمیای و ناعدالتی میبینی شروع به اعتراض میکنی!
بعد میگن:تو زن و بچه داری به فکر اونا باش!
کیا؟
همونایی که فشار میاوردن بهت!
برای خودتون زنجیر نبافید➰➿
**╔═🍃♥️🍃══════╗
@Raaz_zendegi
╚══════🍃♥️🍃═╝**
#انگیزشی🦋
بیخیال قضاوت ها!
این مردم
در چیستی زندگی خودشان هم ماندهاند
اگر به حرف این ها اهمیت بدهی
هرکس برایت حکمی صادر می کند
گوش هایت را بگیر
توی لاک خودت بمان
و برای خودت زندگی کن💙🌱
**╔═🍃♥️🍃══════╗
@Raaz_zendegi
╚══════🍃♥️🍃═╝**
#انگیزشی🦋
بیخیال قضاوت ها!
این مردم
در چیستی زندگی خودشان هم ماندهاند
اگر به حرف این ها اهمیت بدهی
هرکس برایت حکمی صادر می کند
گوش هایت را بگیر
توی لاک خودت بمان
و برای خودت زندگی کن💙🌱
**╔═🍃♥️🍃══════╗
@Raaz_zendegi
╚══════🍃♥️🍃═╝**
رازِ زندگی👩❤️👨
#سرگذشت_زندگی_لیلا💔 به زور یه لقمه نون پنیر و با آب قورت دادم. سر سفره به ساسان گفتم امروز باید
#سرگذشت_زندگی_لیلا💔
از خونه که بیرون رفتیم ساسان دربست گرفت.
هنوز نمیدونستم قراره کجا بریم.
این روزها خیلی مشکوک شده بود.
منتظر موندم تا به مقصد برسیم.
با صدای کاوه که به راننده گفت خیلی ممنون پیاده میشیم به خودم اومدم.
از تاکسی پیاده شدیم و رفتیم اون طرف خیابون.
پشت سر ساسان راه افتادم.
ساسان مستقیم داشت میرفت سمت کافه ای که اون طرف خیابون بود.
یعنی واقعا میخواد بره کافه؟؟
من تو زندگیم تا حالا پام به کافه هم نخورده اصلا ساسان مگه خودش آدم کافه رفتنه؟؟
ته تهش بره قهوه خونه.
در کمال ناباوری ساسان رفت تو کافه و منم پشت سرش رفتم.
به محض ورودمون یکی از آدمهای اونجا با ساسان سلام علیک گرمی کرد.
انگار ساسان بار اولش نیست که اینجا اومده چون همه میشناسنش.
ادامه دارد...
#پچ_پچ_های_زن_وشوهری🌸💕
برا خانمایی که از خ..یانت همسرشان میترسند
⭕️تمام خ..یانتکاران با هدف خیانت به همسرشان وارد رابطه نمی شوند...
✅خیانت معمولا از جایی شروع میشه که تصورش را هم نمیکنید... از یک درد و دل ساده با همکارتان ، با همسر دوستتان و ...
🔺اول فکر میکنید چقدر خوب شما را درک میکند ، بعد فکر میکنید به عنوان یک انسان با او نزدیکی فکری دارید ، به مرور دلتان میخواهد بیشتر با او صحبت کنید چون حرفهای او روی شما تاثیر دیگری دارد و فقط وقتی با او صحبت میکنید...
برایتان همه چیز خوب است حتی گاهی هیچ گله و شکایتی از همسرتان ندارید ولی برای دردودل با او از همسرتان شکایت میسازید (همسرم اصلا نمی فهمه من چی میگم،من رو درک نمی کنه و...)
🔻بعد یواش یواش دلتان می خواهد اورا بیشتر ببینید و طولانی تر ببینید و بعد کم کم ذهنتان درگیر مقایسه او با همسرتان میشود و در بیشتر اوقات همسرتان در این مقایسه بازنده است.
همین باعث میشود روابطتان سرد و سرد تر شود، چون شما کسی را دارید که با او درد و دل کنید و برایش حرف بزنید دیگر حوصله همسرتان را نخواهید داشت و دیگر به آن راحتی که رابطه را آغاز کردید نمی توانید از آن خارج شوید.
ودرنهایت :
اگر نگران خ..یانت همسرتان هستید،به بهبود رابطه عاطفیتون وغنی سازی روابط کلامتان توجه کنید..
╔═🍃♥️🍃══════╗
@Raaz_zendegi
╚══════🍃♥️🍃═╝
#زنان_بخوانند💕🌱
💟مردان، لذت بردن همسر خود را دوست دارند.
🍃خوشحالی و شادابی یک زن برای همسرش بسیار بااهمیت است.
👈 یک مرد تا زمانی که همسرش درمورد احساسش صحبت نکند از آن باخبر نمی شود، بنابراین بهتر است احساسات و خواسته هایتان را بیان کنید.
🗣خواسته خود را صریحا بگویید، زیرا مردان طفره رفتن را دوست ندارند.
💕اگر خواسته خود را واضح بیان کنید، نه تنها گوش می کند، بلکه از خشنود شدن شما احساس خوبی خواهد داشت.
╔═🍃♥️🍃══════╗
@Raaz_zendegi
╚══════🍃♥️🍃═╝
رازِ زندگی👩❤️👨
#سرگذشت_زندگی_لیلا💔 از خونه که بیرون رفتیم ساسان دربست گرفت. هنوز نمیدونستم قراره کجا بریم. این
#سرگذشت_زندگی_لیلا❤️🔥
گیج و منگ اطرافم و نگاه میکردم.
فضای کافه تقریبا تاریک بود دختر و پسر بود که اونجا نشسته بودن همه حتی دخترا سیگار میکشیدن.
یه آهنگ رو هم داشت میخوند که به فضای اونجا خیلی میخورد.
نه حتما یه داستانی هست که ساسان من و آورده اینجا.
نشستم روی یکی از میزها با چشمهایی که کلی سوال ازشون پیدا بود نگاه ساسان کردم.
ساسان خندید و گفت چیه داری شاخ درمیاری؟؟
_آره واقعا اصلا نمیفهمم جی شده چرا اینکارا رو داری میکنی؟؟
با خنده گفت تا چند دقیقه دیگه همه چی و میفهمی.
هنوز حرفش تموم نشده بود که گفت بفرما اومد.
سرم و چرخوندم و نگاه ساسان و دنبال کردم.
چشمم افتاد به ساره که با لبخند داشت میومد سمتمون.
نمیدونم چرا ولی یهو با دیدنش استرس گرفتم.
ساره خیلی گرم و مهربون سلام علیک کرد و رفت نشست کنار ساسان.
من که هنوز نمیدونستم موضوع چیه با تعجب نگاه ساره و ساسان کردم.
ساسان گفت ساره جان این شما اینم لیلا هر حرفی داری بهش بزن.
با تعجب نگاه ساسان کردم با خودم گفتم یعنی چی میخواد بگه که نمیشد صبر کنه تا سر کلاس بهم بگه با چشمهایی پر از سوال نگاهش کردم.
ساره لبخندی زد و گفت ببین لیلا جان من دنبال یه نفرم که بتونه سرپرست بچه ها بشه.
ادامه دارد...
#سوتی
عروسی داییم بود بعد رفته بودیم تالار
خودم خیلی بچه بودم کلاس دوم اینا بودم
همه حواسمون پرت بود بعد پسر خالم که از من دو سال کوچیک تر بود هعی به خالم میگفت دسشویی دادم خالم وقت نمیکرد ببرش دسشویی رفته بود وسط تالار وایساده بود میگفت دسشویی دارم باز کسی بهش توجه نمیکرد
همه جا شلوغ بود و هم همه بیچاره پسر خالم خیلی بهش فشار اومد شلوارشو کشید پایین بلند گفت من دسشویی دارم
این کار پسر داییم همانا و ساکت شدن کل تالار همانا
اره دیه همه ریده بودیم به خودمون
بچه هنوز که هنوز قدش از من بلند تر شده ولی همه اینو همه جا تعریف میکنن
الهی خب دسشوییش گرفته بود😂😂
╔═🍃♥️🍃══════╗
@Raaz_zendegi
╚══════🍃♥️🍃═╝
#درخواست_کمک
سلام به همگی
کمک میخوام ازتون
من به شغل بازیگری خیلی علاقه دارم و واقعا آرزومه
ولی نمیدونم چجوری به آرزوم برسم
اونایی که بزرگترن بهم بگن میتونم از طریق رشته انتخاب کردن و درس خوندن به شغل بازیگری برسم؟
کدوم رشته برم؟ چجوریه اصلا
لطفا کمکم کنید مهمه برام
**لطفا دوست عزیزمونو راهنمایی کنید و پاسختونو بفرستید اینجا 👇❤️
@sarallahh
─━━━━⊱🎁⊰━━━━─
🎈 𝐉𝐨𝐢𝐧 :@Raaz_zendegi**