💫 همه همسران #رسول_خدا
بخش اول
گر چه عالمان دینی مسلمان بارها در باره همسران رسول خدا و تعداد آنها نوشته و گفته اند هنوز هم هر از گاهی این موضوع دست آویز بیماردلان شده و سبب حمله به بزرگ ترین و آخرین فرستاده خدا حضرت محمد که درود خدا بر او و خاندانش باد می شود به ویژه در فضای مجازی و شبکه های ماهواره ای ضد اسلامی که ماموریتشان بر انگیختن احساست ضد دینی مردم است.
از این رو برای روشنگری بیشتر در این زمینه توجه شما را به نکات زیر جلب می کنم
یکم : ببش از هزار و چهارصد و سی سال قمری از زمان زندگی رسول خدا در این دنیا گذشته است و در آن زمان تعدد همسران برای مردان کاملا عادی و مورد قبول جامعه بوده است و در سرتاسر کره خاکی مردان فراوانی بوده اند که چندین زن را به همسری می گرفتند ، بزرگان ،پادشاهان ، ثروتمندان و سرداران جنگی و بسیاری دیگر از مردان دو ،سه ، چهار و یا بیشتر همسر داشته اند که گاهی تعداد این همسران برای یک مرد قریب به صد همسر هم بوده است به عنوان نمونه در روایات ما آمده است که در زمان امام صادق علیه السلام یک ایرانی زردشتی که هفت همسر داشت اسلام آورد که امام فرمودند باید سه نفر از همسرانش را رها کند چون اسلام از این جهت برای مردان محدودیت گذاشته و یک مرد بیش از چهار همسر نمی تواند داشته باشد.
نتیجه اینکه در زمان های قدیم چند همسری کاملا رایج بوده است.
دوم : رسول خدا در سن بیست و پنج سالگی با بانوی بزرگ اسلام حضرت #خدیجه کبری ازدواج کردند و تا پایان زندگی حضرت خدیجه که همزمان با پنجاه و سه سالگی پیامبر بود هیچ همسر دیگری نداشتند .
سوم : تمام ازدواج های دیگر پیامبر در دهه آخر زندگی ایشان بوده یعنی زمانی که پیامبر به سختی مشغول تبلیغ دین اسلام و ساختن یک جامعه اسلامی در آن محیط شرک آلوده و دور از فرهنگ و اخلاق بودند و هر کدام از آن ازدواج ها تابع شرایط خاص و مصلحتی بوده که ناگزیر باید اتفاق می افتاده است .
ادامه دارد ....
@Haqshinas
@Rabbanaa
💫 همه همسران #رسول_خدا
بخش دوم
در بخش اول این نوشته روشن شد که در دوران زندگی رسول خدا داشتن همسران متعدد برای مردان کاملا عادی و مورد قبول جامعه بوده است بلکه می توان گفت داشتن چند همسر از ضروریات زندگی مردانی بوده که نام و آوازه ای داشته و دارای مال و جاه بوده اند گر چه رسول خدا از هنگام ازدواج تا پنجاه و سه سالگی فقط با اولین همسرشان حضرت خدیجه به سر برده است و تمام ازدواج های بعدی ایشان در دهه آخر زندگی و در شرایط خاصی اتفاق افتاده است .
اینک با استفاده از آیات قرآن کریم و روایات به بررسی چند مورد از این ازدواجها می پردازیم :
اول : ازدواجی به فرمان خداوند برای شکستن قانون غلط
خداوند در قرآن کریم در سوره احزاب آیه سی و هفتم اینگونه فرموده است :
ُ فَلَمَّا قَضَىٰ زَيْدٌ مِّنْهَا وَطَرًا زَوَّجْنَاكَهَا لِكَيْ لَا يَكُونَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ حَرَجٌ فِي أَزْوَاجِ أَدْعِيَائِهِمْ إِذَا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَرًا وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا(37)
« پس هنگامی که زندگی زید با همسرش به پایان رسید (زید همسرش را طلاق داد) آن زن را به تو تزویج کردیم تا بر مؤمنان حرجی نباشد اگر بخواهند با زنان مطلقه فرزندخواندگان خود ازدواج کنند و فرمان خداوند حتما انجام شدنی است »
زید پسر خوانده پیامبر اکرم بود و آن حضرت دختر عمه خودشان زینب بنت جحش را برای او خواستگاری کردند و زید با زینب ازدواج کرد ، زید غلام آزاد شده پیامبر بود و زینب از یک خانواده اصیل و معروف قریش و از نوادگان عبد المطلب ، این پیوند اما پایدار نماند درشتخویی های زینب زید را به تنگ آورد و زید پس از چند بار شکایت بردن به رسول خدا بالاخره زینب را طلاق داد .
وقتی عده طلاق زینب تمام شد خداوند خودش زینب را به تزویج پیامبر در آورد تا یکی از قوانین مرسوم در میان مردم آن زمان را لغو کند زیرا بنا بر قانون رایج آن زمان ازدواج با همسر پسر خوانده هم مثل ازدواج با همسر پسر واقعی شخص حرام بود و خداوند با این کار این قانون غلط را بر انداخت .
همانگونه که می بینید در این ازدواج پیامبر نقشی نداشته و حتی عقد ازدواج را هم چنانکه در آیه قرآن آمده خداوند بسته است و می توان این ازدواج را آسمانی دانست .
ادامه دارد ........
@Rabbanaa
💫 همه همسران رسول خدا
بخش سوم
ازدواج با دختر بزرگترین دشمن
بت پرستی آئین رسمی شهر مکه بود پیامبر رنج فراوان برد تا نور اسلام در قلب های تیره از جهل و خرافات راهی پیدا کند و فطرت خدا جوی مردم بیدار شود، در این میان جوانان آمادگی بیشتری برای پذیرش داشتند حتی اگر فرزند کسانی چون ابوسفیان بودند .
گروهی از جوانان اشراف زاده هم مسلمان شده بودند، رمله یا همان ام حبیبه دختر ابوسفیان یکی از این تازه مسلمانان بود و شوهرش عبدالله هم .
سران مشرکان مکه ناگزیر به شکنجه تازه مسلمانان روی آوردند و زندگی در مکه بر مسلمانان بسیار سخت شد پیامبر برای حفظ جان یارانش دستور هجرت داد ، رمله و شوهرش نیز به حبشه مهاجرت کردند .
سرزمین حبشه در آن سوی دریای سرخ فاصله چندانی با مکه نداشت، آنجا حاکمی دادگستر فرمانروایی می کرد و پناهگاه خوبی برای مسلمانان مهاجر بود که با رهبری جعفر بن ابی طالب منتظر پیروزی اسلام و بازگشت نزد پیامبر باشند.
ابوسفیان یکی از دشمنان درجه یک و بزرگ رسول خدا بود و از آنجا که در جنگ بدر تعداد زیادی از سران مشرکان مکه مانند ابوجهل از دم شمشیر امیرالمؤمنین علی علیه السلام گذشته و بر خاک افتاده بودند ابوسفیان برای ریاست بر مکه رقیبی نداشت و پر نفوذترین مرد مکه به شمار می رفت که از هیچگونه دشمنی با رسول خدا و مسلمانان کوتاهی نمی کرد .
نجاشی پادشاه حبشه به دست جعفر اسلام آورد و هنگامی که نمایندگان قریش از او خواستند مسلمانان را اخراج کند نپذیرفت و آنها را در حمایت کامل خود قرار داد.
پس از مدتی عبدالله شوهر رمله که علاقه زیادی به شرب خمر داشت از اسلام برگشت ولی رمله بر اسلام خودش پا فشاری کرده و از شوهر تبعیت نکرد، چندی بعد عبدالله از دنیا رفت، اینک رمله تنها شده بود آنهم در یک سرزمین بیگانه و در حالی که در خانه پدری نیز جایی نداشت .
سایه سنگین پدر مشرکی چون ابوسفیان که رئیس بود و قدرتمند و همینطور آداب و رسوم ازدواج میان قبایل عرب خصوصا قریش که هیچ قبیله ای را هم کفو خود نمی دانستند و به هیچ زنی اجازه نمی دادند بدون اجازه بزرگان قبیله اش ازدواج کند می رفت تا سرنوشت تاریکی را برای این دختر اشراف زاده رقم بزند ، مگر می شد بی اجازه ابوسفیان با دخترش ازدواج کرد ؟
خبرها که به مدینه رسید رسول خدا که سخت حامی ضعیفان و بی پناهان بود نه تنها مشکل رمله را حل کرد بلکه چنان سعادت و افتخاری برای رمله فراهم آورد که در خواب هم نمی دید .
نجاشی از پیامبر نامه ای دریافت کرد که از او خواسته بود رمله را برای آن حضرت خواستگاری کند او یکی از زنان دربارش را نزد رمله فرستاد تا این مژده را به رمله برساند ، رمله از شدت خوشحالی تمام زیور آلاتی را که همراه داشت به عنوان مژدگانی به آن زن بخشید .
در کاخ نجاشی با حضور مسلمانان مجلسی تشکیل شد نجاشی از طرف رسول خدا و یکی از مردان مسلمان که هم قبیله رمله بود از طرف عروس عقد ازدواج را خواندند ، اینک رمله همسر رسول خدا شده بود افتخاری که تا قیامت هم در قبیله بنی امیه بی نظیر خواهد بود .
نجاشی مهریه را از طرف رسول خدا پرداخت کرد، جهازیه فاخری برای رمله آماده کرد و او را به همراه هدایایی برای پیامبر با گروهی از مسلمانان راهی مدینه کرد تا به افتخار دستبوسی رسول خدا نائل شود .
ادامه دارد.......
#محمد_رسول_الله #ازدواج #همسران #مدینه #جعفربن_ابی_طالب #حبشه #نجاشی
@Rabbanaa
💫 امام ، آشنای به همه زبانها
اباصلت هروى میگوید:
حضرت امام رضا علیهالسلام با هر گروهی از مردم به زبان خودشان صحبت مىکرد، و به خدا قسم به هر زبانى، از اهل آن زبان، داناتر بود و رساتر سخن مىگفت.
روزى به ایشان عرض کردم: ای فرزند رسول خدا! من از آشنایى شما به این زبانهاى گوناگون در شگفتم.
امام فرمودند: اى ابا صلت! من حجّت خدا بر آفریدگان او هستم و خداوند حجّتى را براى مردم قرار نمىدهد که زبان آنها را نداند. آیا نشنیدهاى که امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود: «فصلالخطاب» به ما عطا شده است، و مگر فصلالخطاب چیزى جز دانستن زبانهاست؟
📚عیون أخبار الرضا : ج ۲ ص۸۲۲
@Rabbanaa
⚫️ سالروز شهادت پیامبر اکرم حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و امام حسن مجتبی علیه السلام تسلیت باد .
بزرگترین داغدیده این مصیبت امیرالمؤمنین علی علیه السلام هنگام غسـل و کفن کردن رسـول خـدا صلّی اللّه عليه و آله فرمـود :
پدر و مادرم فدای تو باد ای رسول خدا، هرآينه با مرگ تو قطع شد چيزی كه با مرگ ديگران قطع نشد و آن نبوت و احاديث دين و خبرهای آسمانی است. مصيبت تو چنان ویژه است كه تمام مصيبت زدگان عالم را در مصيبتشان به تسليت و آرامش نشاند، و چنان فراگیر است كه دل احدی ازمردم در مصيبت تو فارغ از غم نيست، و اگر نه اين است كه ما را به صبر امر و از جزع نهی فرموده ای ، حتما تا خشک شدن اشک چشم بر تو می گريستيم، و اين درد برای ما بی درمان می ماند، و حزن و اندوهمان هميشگی بود و اين همه باز در مصيبت تو كم است ، اما چه می توان کرد که مرگ را چاره ای نیست و بازگشتی ندارد .
پدر و مادرم فدايت، ما را نزد پروردگارت ياد کن و در خاطر خود نگاه دار.
نهجالبلاغه خطبه ۲۲۶
@Rabbanaa
💫همه همسران رسول خدا
بخش چهارم
همسر شهید و مادر یتیمان
مردمی که از کنار کوه صفا به مسجد الحرام رفت و آمد می کردند چند روزی بود صدای ناله های جانسوز زنی را می شنیدند که در گوشه ای از کوه صفا می نشست و در فراق شوهر و فرزند خردسالش گریه می کرد، شوهرش به مدینه هجرت کرده بود و فرزندش در مکه بود اما قبیله همسرش کودک خردسال را از مادر جدا کرده بودند .
نام این زن هند بود که اینک بخاطر فرزندش سلمه به او ام سلمه می گفتند او و همسرش عبدالله پسر عبدالاسد که پسر عمه رسول خدا هم بود از جوانانی بودند که به دعوت پیامبر مسلمان شده بودند و پس از مدتی برای در امان ماندن از شکنجه های مشرکان مکه به دستور پیامبر به حبشه مهاجرت کردند، مدتی که گذشت به مسلمانان مهاجر در حبشه خبر رسید مشرکان مکه دست از آزار و اذیت مسلمانان برداشته اند و دیگر خطری مسلمانان را تهدید نمی کند، گروهی از مهاجران مانند ام سلمه و همسرش به مکه بازگشتند اما خبر دروغ بود و آزارها ادامه داشت.
اسلام به شهر یثرب راه یافته بود گروهی از مردم شهر در ایام حج با پیامبر پیمان بسته و ایشان را به شهر خود دعوت کرده بودند، پیامبر دستور هجرت به مدینه داد.
عبدالله تصمیم گرفت با زن و فرزندش به مدینه مهاجرت کند ، گروهی از مردان مشرک قبیله ام سلمه راه را بر آنان بسته و گفتند اجازه نمی دهیم دختر ما را از مکه خارج کنی، نزاعی بر پا شد، مردانی از قبیله شوهر به کمک او آمدند، در کشاکش این دعوای قبیله ای سلمه کودک خردسال آسیب دید به گونهای که دستش تا آخر عمر فلج شد .
سر انجام عبدالله توانست از مکه خارج شود ولی بدون زن و فرزند، قبیله شوهر هم به تلافی کار قبیله ام سلمه کودک را از آغوش مادر جدا کرده و با خود بردند .
ناله های جانسوز مادر جوان در کنار کوه صفا پس از مدتی دلها را به رحم آورد ابتداء کودکش را پس گرفت و سپس در پی شوهر راهی سفر مدینه شد، سفری سخت و طاقت فرسا در بیابان های گرم و سوزان سرزمین حجاز ، مدینه شهر پیامبر ام سلمه و خانواده اش را در خود جای داد.
سالهای آغازین هجرت بر مسلمانان بسیار سخت می گذشت خصوصا بر مهاجرانی که از مکه به مدینه آمده بودند و در مدینه خانه و زندگی و اموالی نداشتند ، عبدالله و خانواده اش هم زندگی راحتی نداشتند ولی او که از نخستین یاران پیامبر بود و به گواهی تاریخ یازدهمین فردی بود که اسلام آورده بود با کوشش بسیار در راه پیشرفت اسلام و انجام مأموریت هایی که پیامبر به او می داد تلاش می کرد .
حمله های نظامی دشمنان که شروع شد زندگی را بر مسلمانان سخت تر کرد، جنگی در پی جنگی ، عبدالله در جنگ بدر و احد شرکت داشت و در احد زخمی شد، پس از بهبودی نسبی از طرف رسول خدا به مأموریتی رفت که آخرین سفرش بود، وقتی بازگشت آن زخم کهنه که گمان می رفت خوب شده باشد سر باز کرد و عبدالله را به کام مرگ کشید ، اینک ام سلمه مانده بود با چهار کودک یتیم و زندگی در شهری که هر روز از سوی دشمنان خارجی و منافقان داخلی با دردسرهای تازه ای روبرو می شد که تلخی های فقر و تنگدستی را افزون می کرد .
تحمل بار زندگی در این شرایط برای زن جوانی که هنوز بیش از بیست و پنج بهار از عمرش نگذشته بود سخت و طاقت فرسا بود ولی ام سلمه با ایمانی استوار داغ مرگ شوهر را تحمل کرد و با دلی شکسته دعایی را که شوهرش از رسول خدا آموخته و به او یاد داده بود بر زبان جاری ساخت و یقین داشت خداوند یاری اش خواهد کرد .
روز ها از پی هم می گذشتند تا روز اجابت دعای ام سلمه فرا رسید ، قاصدی از سوی رسول خدا راه خانه ام سلمه را در پیش گرفته بود، خبرهای خوشی در راه بود .
ادامه دارد ......
#محمد_رسول_الله #ازدواج #همسران #مدینه #ام_سلمه
@Rabbanaa
هدایت شده از آیتاللهالعظمی شبیری زنجانی
#حقوق #برادر_دینی
#صفات_شیعه
🔹امام حسن عسکری علیهالسلام درباره حقوق برادران دینی برهمدیگر فرمودند:
«آن که از همه آگاهتر به حق برادرانش بوده و از همگان برای انجام آنها کوشاتر باشد، نزد خداوند، بالاترین مرتبه را دارد و هر که در دنیا نسبت به برادرانش فروتن باشد، نزد خداوند از صدّیقین بوده و از شیعیان واقعی علی بن ابیطالب است.
روزی بر امیرمؤمنان علیهالسلام دو برادر دینی ایشان وارد شدند؛ پدری و پسری. حضرت علی علیهالسلام به پای آنها برخاست و در بالای مجلس خود آنان را نشاند و در برابر آنان نشست. سپس برای آنان غذا سفارش داد و غذا حاضر شد.
آن دو از غذا خوردند و سپس قنبر، طشت و ظرف آب چوبی و نیز حولهای آورد و آمد که بر دست آن مرد آب بریزد، امیرالمؤمنین علیهالسلام برخاست و ظرف آب را گرفت تا به وسیلهی آن بر دست آن مرد آب بریزد. آن مرد ناگهان به خاک افتاد و گفت: ای امیرالمؤمنین! خدا مرا میبیند و شما بر دست من آب میریزی؟!
حضرت فرمود: بنشین و دست خویش را بشوی، زیرا نزد خدای بزرگ، تو و برادرت علی برابر هستید و من از این جهت، بر تو برتری ندارم. و خداوند بهواسطه این کار، خادمان برادرت را در بهشت به اندازهی ده برابر اهل دنیا قرار میدهد و با همین حساب در ملک خود در بهشت میافزاید.
مرد نشست و امیرالمؤمنین علیهالسلام به او فرمود: تو را سوگند میدهم به حق بزرگ من که آن را شناختهای و در دل داری و به حق تواضعی که نسبت به خدا داری، به طوری که خداوند این پاداش را به تو عنایت کرد که به من نزدیک شوی و از این شرافت و شخصیت که من خدمتگذار تو باشم، بهرهمند شوی، آن گونه آزاد و مطمئن دستت را بشوی که گویا قنبر بر دستت آب میریزد و تو مشغول شستن دستهایت هستی.
وقتی آن مرد دستش را شست، حضرت ظرف آب را به فرزند خودش محمد بن حنفیه داد و فرمود: پسرم! اگر این پسر بدون پدر نزد من میبود، آب بر دستانش میریختم، ولی خداوند اکراه دارد که وقتی پدر و پسری در یک جا بودند، با آنها به تساوی رفتار شود. حالی که پدر بر دست پدر آب ریخت، خوب است که پسر هم بر دست پسر آب بریزد و محمد بن حنفیه بر دست پسر آب ریخت.
حضرت امام حسن عسکری علیهالسلام فرمود: هر کس اینچنین از امیرالمؤمنین (ع) پیروی کند، شیعهی واقعی است.»
📚الإحتجاج، ج2، ص460
#امیرالمومنین ع #امام_حسن_عسکری ع #شیعه_حقیقی
@zanjani_net
💫 سالروز رحلت مؤمن قریش، حضرت ابوطالب، پدر بزرگوار امیرالمؤمنین علیهماالسلام و بزرگ مدافع رسولخدا صلّیاللهعلیهوآله را به محضر مقدّس امام زمان عجّلاللهتعالیفرجهالشریف و همهی شیعیان و منتظران تسلیت عرض مینمائیم.
امام صادق علیهالسلام فرمودند:
مَثَل حضرت ابوطالب، مَثَل اصحاب كهف است كه (برای نصرت دین و عمل به تقیّه) ايمان خود را مخفى كردند و اظهار شرک نمودند؛ پس خداوند اجر و پاداش آنان را دو برابر کرد .
📚 کافی ج ۱ ص ۴۴۸
مسجد مجازی امیرالمؤمنین
@Rabbanna