eitaa logo
ربط عاشقی 🇵🇸
3.2هزار دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
1.2هزار ویدیو
108 فایل
ربط دل من و تو ربط عاشقی‌ست/اینجا سخن ز کهتر و مهتر نمی‌رود رهبرحکیم انقلاب ۹۲/۲/۲ بانوان ستاد جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی استان اصفهان ارتباط با ادمین: @jebhe97
مشاهده در ایتا
دانلود
💢 آیینه‌ی دِق من شده است! دیدن این مدرک قاب شده به دیوار که با اینکه چند سالی برایش زحمت کشیدم و خونِ دل خوردم، حالا به هیچ کارم نمیاد....». راحله پُر از گلایه بود! فنجانِ گرم چایی را بین دستانم جابه‌جا می‌کنم، حرفم را مزه‌مزه کرده و می‌پرسم: راحله جان! چرا به قول خودت درسی را خوندی و ادامه دادی که به کارت نمی‌آمد؟... راحله شانه بالا می‌اندازد و با قاطعیتی عجیب می‌گوید: چون کارِ دیگری بلد نبودم... نتوانستم جوابش را برای خودم هضم کنم! چطور می‌شود ده سال درسی را خواند که دوستش نداشته باشی و اصلا به زندگی‌ات خط و ربطی نداشته باشد... ☕️ فنجان چایی گوشه‌ی میز، حیران و سرگردان مانده است، هر لحظه ممکن است سقوط کند و ناکام بماند! همان‌طور که راحله از زندگی پرتکرار و ملالت بارش، با منِ خسته، سخن‌ها می‌گفت، می‌خواستم فنجان را از لبه‌ی میز جابه‌جا کنم ولی گفتم الان وقتش نیست! ولش کن...!! با صدایِ شکستن فنجان چایی، صحبت‌های راحله قطع شد! فنجان شکست و من وجدان‌درد گرفتم! شاید اگر یک لحظه زودتر، جُنبیده بودم، الان فنجان هنوز فنجان بود!! سرم را به شیشه‌ی پنجره‌ی اتوبوس می‌چسبانم! خنکایِ شیشه، حرارت صورتم را کم می‌کند! سرم درد می‌کرد از حرف‌های راحله، درد و دل‌هایش، آینده‌ای که جز نشستن و درجا زدن برای خودش متصور نبود... نمی‌دانستم باید برایش چه کنم!! یکدفعه در ذهنم، تصویرِ فنجان شکسته بازپخش می‌شود!! اگر یک لحظه زودتر حرکت کرده بودم... اگر همان موقع که دیدم فنجان جایش درست نیست، برداشته بودمش... این اگرها! این فاصله‌های خالی بین من و عملِ من... 🗓 ماه‌ها از این ماجرا گذشت! روزی خیلی اتفاقی به کلمه‌ای عجیب رسیدم! کلمه‌ای که کتاب خدا، شحّ نفس می‌خواندش... رذیله‌ای که دیوار‌به‌دیوار و تن‌به‌تنِ نیازِ انسان است! رذیله‌ای که پایه‌ی تمام بدبختی‌های ماست! بخلِ شديدی كه در قلب رسوخ می‌کند و انسان را به ناکجاآباد می‌رساند! مدام برای هر کار خیری دلیل و توجیه می‌تراشد! زورش می‌گیرد! به تریج قبایش بر می‌خورد!... و حالا نفسی که با یک فاصله عمیق از عمل مانده و تمام این فاصله را بخل و حرص پـُر می‌کند! نفسی که گرفته باشد از هر کار و عمل خيری دور می‌ماند! از امربه‌معروف، نهی از منكر، تربيت مردم، هدايت و ارشادشان، انفاق، احسان و كمك دور می‌ماند و عجب سرنوشت تلخی است که زنده باشی، نفس بکشی ولی اثری نداشته باشی... این حیات چقدر بوی مرگ می‌دهد!! 🔻 مشکلات ما آدم‌ها درست از همان یک لحظه‌هایی شروع می‌شود که چون نمی‌توانیم آن را کنترل کنیم، کار از دستمان در می‌رود! اگر راحله لحظه‌ای که فهمید به بیراهه آمده، برمی‌گشت، اگر من همان زمان که می‌دیدم فنجان چایی در خطر سقوط است، برش می‌داشتم... این اگرها، باید روزبه‌روز برایمان کم و کمتر شود!! ✨ ....وَمَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ﴿۱۶﴾ و كسانى كه از خســـّت نفس خويش مصون مانند آنان رستگارانند (۱۶) رستگاری نزدیک است اگر حواس‌مان به لحظه لحظه‌های زندگی باشد و دست و دلمان برای انجام کار خیر، برای گره‌گشایی کردن، برای در میدان بودن، برای حیات داشتن، باز باشد... ✍ ز . ک 📌 برداشتی از جلسات تدبر @rabteasheghi