🎬 پرده اول 🕌 از دور، گنبد زرد طلایی را می‌بینی... همه‌ی عالم از دور تند و سریع متوقف می‌شود... اصلا زمان می‌ایستد و گویا تو یک زندگی دیگری را تجربه می‌کنی... یک دنیای دیگر... شاید همان بهشتی که آرزویش را داریم... وارد صحن که می‌شوی، احساس می‌کنی رو به روی امامت ایستاده‌ای... با تمام خضوع، با تمام سرور، با تمام حس‌هایی که عاجزی از گفتنش... یکی یکی خطاهای را می‌بینی... نشدها، نرسیدن‌ها و با تمام نداری‌هایت در برابر امامی که رئوف است زانو می‌زنی... این‌جاست که بغضت می‌شکند... خودت هم می‌شکنی... چشم‌هایت خود به خود می‌جوشد... چون ابر بهار می‌باری و جان می‌گیری... دلت روشن می‌شود... دلت آرام و قرار می‌گیرد... اذن ورود می‌خوانی... وَ اِنّی اَسْتَأْذِنُک یا رَبِّ اَوَّلاً وَاَسْتَأْذِنُ رَسُولَک صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَالِهِ ثانِیاً وَاَسْتَأْذِنُ خَلیفَتَک الْاِمامَ الْمُفْتَرَضَ عَلَی طاعَتُهُ عَلِی بْنَ موسی الرِّضا عَلَیهِ السَّلامُ وَالْمَلائِکةَ الْمُوَکلینَ بِهذِهِ الْبُقْعَةِ الْمُبارَکةِ 💫 چقدر باید نگاهت به زندگی تغییر کند، چقدر باید دنیا را طوری دیگری ببینی... در این زاویه نگاه باید ملائکه را ببینی، حضورشان را بفهمی و با آن‌ها رابطه داشته باشی... ولی به راستی من چقدر در زندگی‌ام با ملکوت و ملائکه در ارتباطم؟! بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ وَالنَّازِعَاتِ غَرْقًا ﴿١﴾ سوگند به فرشتگانی که [روح بدکاران را به شدت از بدن‌هایشان] بر می‌کنند، (۱) وَالنَّاشِطَاتِ نَشْطًا ﴿٢﴾ و سوگند به فرشتگانی که [روح نیکوکاران را به نرمی و ملایمت از بدن‌هایشان] بیرون می‌آورند؛ (۲) وَالسَّابِحَاتِ سَبْحًا ﴿٣﴾ و سوگند به فرشتگانی که [برای اجرای فرمان های حق] به سرعت نازل می‌شوند، (۳) فَالسَّابِقَاتِ سَبْقًا ﴿٤﴾ و سوگند به فرشتگانی که [در ایمان، عبادت، پرستش و اطاعت] بر یکدیگر [به صورتی ویژه] سبقت می‌گیرند، (۴) فَالْمُدَبِّرَاتِ أَمْرًا ﴿٥﴾ و سوگند به فرشتگانی که [به اذن خدا امور آفرینش را] تدبیر می‌کنند؛ (۵) ✨ این عالم، عالم سلسله مراتب است... یک ارتباط طولی بین اجزای آن برقرار است... و ملائک در این نظام و در ارتباط با رساندن احکام الهی نقش مهمی دارند... 🎬 پرده دوم همان‌طور پشت سر هم گریه می‌کند... اصلا آرام نمی‌گیرد این بچه... نمی‌دانم چرا اصلا خوابش نمی‌برد... هر ترفندی بلد بودم را رو کردم ولی هیچ کدام افاقه نمی‌کند...زیر لب صلوات می‌فرستم... مضطر شده‌ام... واقعا، چطور یک نوزاد یک ماهه می‌تواند چندین ساعت پشت سر هم بیدار باشد و فقط گریه کند... آن‌قدر تابیده‌ام دور خانه که خودم دارم بیهوش می‌شوم... 🎬 پرده سوم آرام خوابیده است... جایی می‌خواندم هر بچه‌ای که به دنیا می‌آید طایفه‌ای از ملائک به دورش می‌چرخند... یاد این حرف افتادم و از ملائکه‌اش خواستم که آرامش کنند و آرام شد... 🎬 پرده چهارم شیطنت‌هایش زیاد شده... مجبورم شب‌ها دیر بخوابم و صبح‌ها هم که تکلیفش روشن است... آخ که چقدر دلم گرفته است... چقدر نماز صبح‌هایم قضا می‌شوند و نمی‌توانم بیدار بشوم... مگر مادر شدن قرار نیست بهشتی‌مان کند؟! با این روندی که پیش می‌رود، سر از ته جهنم باید در بیاورم...! 🎬 پرده پنجم چند روزی‌ست سر اذان صبح بیدار می‌شوم... انگار کسی در گوش صدایم می‌زند... 🎬 پرده ششم حضرت علی (علیه‌السلام) : إنَّ مَعَ کُلِّ إنْسان مَلَکَیْنِ یَحْفَظانِهِ فَإذا جاءَ الْقَدَرُ خَلَّیا بَیْنَهُ وَ بَیْنَه «با هر انسانى دو فرشته است که او را حفظ مى‌کند اما هنگامى که مقدرات حتمى فرا رسد او را رها مى‌سازند... ملائکه نگهبان! چه لحظه‌هایی که به طرز معجزه‌آوری حفظ شدیم... چه لحظه‌هایی که فرزندانم از خطرات بزرگی در امان ماندند... تا یک قدمی مرگ رفتیم و سر بزنگاه نگه‌مان داشتند... 💢 ما اگر با ملائکه مرتبط نشویم، و یا لااقل وجود آنها را در نظر نگیریم و نبینیم، مجبوریم تمام مسائل را با محدودیت‌های دنیایی حل کنیم... با همان ذهن حسابگر و معاش‌طلب... باید وصل به ملکوت بشویم... باید با غیب ارتباط پیدا کنیم... و راه ارتباط با غیب و ملکوت، دور شدن از هوای نفس است... دور از شدن دل بخواهی‌های خود و دل دادن و دل سپردن به ولی... وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى ﴿٤٠﴾ 🔆 مراقب ارتباطمون با ملکوت و ملائکه باشیم... 🖊 ز . ک 📌 برداشتی از جلسات تدبر #استاد_چیت‌چیان #زندگی_با_قرآن #سوره_مبارکه_نازعات #بانوان_فعال_جبهه_فرهنگی_انقلاب @rabteasheghi⏪